بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#یوسف_رحیمی
▶️
میروم بیقرار و بی پروا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
میروم که دلم شده دریا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
میروم عاقبت به خیر شوم
همدم قاسم و زهیر شوم
واپسین لحظه های عاشورا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
هر دلی در خروش میآید
غیرت من به جوش میآید
قد و بالام کوچک است اما
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
بعد عباس و قاسم و اکبر
آه دیگر پس از علی اصغر
بی فروغ است پیش من دنیا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
صبر کردن دگر حرام شده
آه حجّت به من تمام شده
بشنوید این صدای قلبم را
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
هر طرف تیر و نیزه و دشنه
همه لشکر به خون او تشنه
مانده تنها عموی من تنها
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
منم و بغض ناگزیری که ...
منم و لحظة خطیری که ...
چشم دارد به دست من بابا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
میدهم من تمام هستم را
سپرش میکنم دو دستم را
در رگم خون مادرم زهرا
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
@hosenih
بین طوفان نیزه و خنجر
میروم تا شوم چنان اکبر
ارباً اربا ، مقطع الأعضاء
میروم لا اُفارِقُ عَمِّی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند
باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند
کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند
قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش
@hosenih
کیست این طفل که تفسیر کند مردن را
سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را
غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را
یازده ساله ولی لایق رهبر شدنش
@hosenih
واژه ای نیست به مداحی این آزاده
چه مقامی است خدا داده به آقازاده
از کجا آمد و راهش به کجا افتاده
دامن پاک عمو بود از اول وطنش
@hosenih
بی زِرِه آمد و جان را زِرِه قرآن کرد
بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد
بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد
بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش
@hosenih
از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت
جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت
ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت
مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش
@hosenih
بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد
خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد
بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد
بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش
@hosenih
چه پذیرایی نابی است در این مهمانی
خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی
عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی
پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش
@hosenih
همچو بابا همه اسرار نهان را می دید
بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید
او لگد خوردن دندان و دهان را می دید
دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش
@hosenih
مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد
دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد
ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد
در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش
@hosenih
تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد
زودتر از همه کس رأس به دامانش داد
لب خندان پدر آمد و درمانش داد
مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#یوسف_رحیمی
▶️
همه رفتند و تنها مانده ام من
اسیر درد و غم ها مانده ام من
علیِّ اصغر شش ماهه هم رفت
ولی از کاروان جا مانده ام من
@hosenih
گذشته کار من از صبر و طاقت
شده اندوه و داغم بی نهایت
ندارم اين قَدَر طاقت، ببینم
به دست عمه زنجیر اسارت
@hosenih
اگرچه آخرین یار عمویی
ولی نزد خدا با آبرویی
دوباره حرمله می آید از راه
دوباره روضه ي تیر و گلویی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مجتبی_حاذق
▶️
از میان خیمه تا گودال … با سر آمده
این برادرزاده که جای برادر آمده
کیست این آزاده که پرواز دارد می کند؟!
کیست این آزاده، انگار از قفس درآمده
@hosenih
هر طریقی بوده از عمه جدا گردیده و
از پس چشمان خیس خواهرت برآمده
با نوای "لا افارق" با نگاهی اشکبار
تا میان معرکه با حال مضطر آمده
خون ابراهیم در رگ هاش جاری گشته است
مثل اسماعیل اگر تا زیر خنجر آمده
مثل سقای حرم، با بوسه ی شمشیرها
دستش آویزان شده … از جای خود درآمده
آه … خنجر پشت خنجر … در میان قتلگاه
تا که تیری آمده، یک تیر دیگر آمده
@hosenih
او به روی سینه ی معشوق مأوا کرده و
صبر تیر حرمله انگار که سر آمده
حق الطاف عمو را خوب جبران کرده است
این برادرزاده که جای برادر آمده …
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
لشکریان خیره سر،چند نفربه یک نفر؟
فاطمه گشته خونجگر،چندنفر به یک نفر؟
خواهر دل شکسته اش،همره دختران او
زند به سینه و به سر،چند نفر به یک نفر؟
@hosenih
بین زمین وآسمان،جنت و عرش وکهکشان
پُر شده است این خبر:چند نفر به یک نفر؟
حور وملک به زمزمه:وای غریب فاطمه
حضرت خضر نوحه گر:چند نفر به یک نفر؟
آه و فغان مادرش،به قلب سنگی شما
مگر نمی کند اثر؟چند نفر به یک نفر؟
@hosenih
عمو رمق ندارد و،همه هجوم می برید!
مرد نبردید اگر؟چند نفر به یک نفر؟
یاد مدینه زنده شد،روضه ی رنج فاطمه
که ناله زد به پشت در،چند نفر به یک نفر؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
ابری رسید و پیکرت را بر بدن دوخت
بر پیکر ارباب گوئیا کفن دوخت
@hosenih
تیری رسید و جسم عبدالله را هم
بر پیکر ارباب جای پیرهن دوخت
سر را به سر دل را به دلبر حرمله وای
با تیر بی رحمش دهن را بر دهن دوخت
گودال جای جنگ بیش از یک نفر نیست
در جنگ نامردی شد و تن را به تن دوخت
@hosenih
در اصل عبدالله با اهدای بوسه
لب را به لبهای عمو جای حسن دوخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
قرآن چرا به روی زمین اوفتاده است!
شمر لعین به صفحه او پا نهاده است!
دیدم به چشم فاطمی خود عمو حسین
زهرا کنار مقتل تو ایستاده است
بعد از علیِ اصغر تو نوبت من است
این جرعه های آخر دُردی باده است
@hosenih
دستم شکست ناله زدم فاطمه مدد
عباس مرتضی به من این یاد داده است
زهرا اگر که سینه شکسته به راه عشق
عبداللهت به راه تو سینه گشاده است
بر روی دامن تو عمو دست و پا زدم
این سرنوشت عاشقی و عشق زاده است
@hosenih
باید تو را به خیمه ی زینب برم عمو
بنگر که لرزه بر تن عمه فتاده است
ای دشمن سواره به نامردی آمدی
از روی اسب نیزه مزن او پیاده است
بوی حسن گرفته تمامی قتلگاه
گویا دگر زمان گذشتن ز جاده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
به لبش حرفِ عسل صحبتِ اَحلیٰ دارد
دومین قاسمِ زهراست تماشا دارد
در دلش آرزویِ شیر شُدن می جوشد
در رگ و ریشه ی او خونِ حسن می جوشد
ریشه دارد پسر و دستِ کَرَم می گیرد
دو سه سالِ دگر او نیز عَلَم می گیرد
@hosenih
تا که تکبیر کِشَد غم جگرش می ریزد
و چنان می پَرد عُقاب پَرَش می ریزد
اَشهدُاَنَکِ او جانِ ولی الله است
نوبتی هم که بُوَد نوبتِ عبدالله است
پیش او هم که محال است هماوَرد شوند
چقدر زود در این خانه همه مَرد شوند
@hosenih
عمه اش آیِنه یِ مادر از او ساخته است
و عمو نیز علی اکبر از او ساخته است
آمده آخرِ این راه رگش را بدهد
آمده پیشِ عمو شاه رگش را بدهد
باید او هم بِپَرَد گرچه امانت باشد
نتواند که بماند و غنیمت باشد
@hosenih
چه کُنَد گر نشود مویِ پریشان بِکشَد
دست بسته نتواند که گریبان بِکشَد
عمه چون صخره کنارش به نظر خاموش است
کوه آتش به جگر دارد اگر خاموش است
حق بده بعد پسرهاش جوانش او بود
کوه بود عمه ولیکن فَوَرانش او بود
@hosenih
پیش عمه قدمی چند به زحمت برداشت
غیرتِ صورتِ او چند جراحت برداشت
—
یا که باید بِرَوَد یا بِزَنَد بر سرِ خویش
یا که فریاد کِشَد تا نَفَسِ آخرِ خویش
تازه انگار که از حِسِ یتیمی پُر شد
شده با پا بِدَوَد یا برسد با سرِ خویش
@hosenih
می وزد بادِ جگر سوزی و می سوزد او
مثلِ پروانه رسیده است به خاکسترِ خویش
مثلِ یک چلچله خود را به قفس می کوبَد
آنقدر تا شکند سینه و بال و پَرِ خویش
هیچ کَس نیست...فقط اوست نرفته میدان
شرمگین می شود از دیدنِ دور و بَرِ خویش
@hosenih
عمه اش خیره به گودال زمین می اُفتَد
عمه یک دست نهاده است رویِ معجرِ خویش
فرصتی شُد بِکِشَد بال در آغوشِ پدر
تا ببیند پسرش را به رویِِ پیکرِ خویش
دید اُفتاده به جانش تبرِ گلچین ها
دید در دستِ خزان ساقه یِ نیلوفرِ خویش
@hosenih
آب را ریخت زمین شامی و کوفی خندید
کاش می شُد بِبَرَد آب به چشم ترِ خویش
کاش می شد که سنان نیزه یِ خود را نَزَنَد
شمر بازی نَکُنَد اینهمه با خنجرِ خویش
ضربه یِ محکمِ یک تیغ که پایین آمد
نذرِ لبخند عمو کرد یتیمی پَرِ خویش
@hosenih
آخرین تیرِ خودش را به کمان حرمله بُرد
گردنش شد سپرش باهمه یِ حنجر خویش
***
ساربان گوشه ای آرام نشسته اِی وای
بعدِ غارت بِرَوَد بر سرِ انگشترِ خویش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مجتبی_خرسندی
▶️
من یتیمم ولی پدر دارم
دست لطف عمو به سر دارم
رفته میدان عمو و از دوریش
دل خون و دو چشم تر دارم
دست من را رها کن ای عمه
به خدا نیت سفر دارم
@hosenih
نگرانم نباش من مَردَم
من کجا ترس از خطر دارم؟
در رگم خون فاتح جمل است
نوه ی شیرم و جگر دارم
میروم تا فدای او بشوم
من برای عمو سپر دارم
@hosenih
سمت میدان دوید اما , آه...
لشکر بی حیا و عبدالله
دید در انتهای یک گودال
گوییا رفته است عمو از حال
آمد و بر سر عمو افتاد
رجز عاشقانه ای سر داد
@hosenih
این عموی من است , بی کس نیست
می زنیدش , مگر گناهش چیست؟
برد پیش امام دستش را
تیغ یک بی مرام دستش را...
باز دستی شکست , یاالله
روضه را برد جای دیگر , آه ...
@hosenih
مادری در مصاف یک نامرد
دست مادر , غلاف یک نامرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
نالۀ غربتی از کرببلا می آید
حاجی عشق به میعاد منا می آید
@hosenih
راه را باز نموده همه تعظیم کنید
پسر شیرِ جمل عبدخدا می آید
محک عشق کجا بر سرسن و سال است
کودک اما یلی انگشت نما می آید
کرسی عرش خدا گوشۀ گودال شده
پا برهنه به ملاقات خدا می آید
نه زره دارد و نه خوود و نه شمشیر عجب
چه کریمانه به معراج دعا می آید
می دود عمۀ ما سوی مسیری ای وای
درحرم بی ادبی چکمه به پا می آید
خیره شد برق نگاهم به نوک شمشیری
بی هوا این لبۀ تیغ کجا می آید
دست خود را سپر حنجر یارم کردم
ته گودال سرم باز چه ها می آید
@hosenih
بین آغوش عمو بودم و کندند سرم
ناله و شیون ام النجبا می آید
آنقدر روی ضریح بدنش راه مرو
جان ندادست و زحلقوم صدا می آید
جگر خواهر او ریخت بهم بس کن شمر
گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر
آمدی سر ببری تیز بکن خنجر را
از قفا حنجر او ریخت بهم بس کن شمر
بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا
گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر
@hosenih
این چه رسمیست عرب نیزۀ خود میشکند
همۀ پیکر او ریخت بهم بس کن شمر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#سیدحسن_رستگار
▶️
لا حول ولا قوه الا بالله
آمد به عمو کمک کند مرگ آگاه
@hosenih
از خیل برادران خود جا مانده
باید برسد به پایشان عبدالله
***
چون عمه ی خود غیور و پر احساس است
یعنی به عموش بیشتر حساس است
@hosenih
در وقت شهادتش بدونِ دست است
اینجا چِقدر شبیه به عباس است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
سرخوش از جرات پروانه شدن داشتنم
سخت حیرت زده ی روح به تن داشتنم
زیر تیغی و مرا اذن هواداری نیست
خجل از کنیه فرزند حسن داشتنم
@hosenih
شده یاد آور آن شیر جمل نعرۀ من
لال شد خصم به "فریاد نزن" داشتنم
به خداوند که فارق ز عمویم نشوم
لشگری خیره به این فن سخن داشتنم
پیکرت روی زمین پیرهنی نیست تنت
چه کنم پیش تو با شرم کفن داشتنم
بازویم شد سپر تیغ عدو گرچه هنوز
شرمسار از تو و از سر به بدن داشتنم
@hosenih
استخوان های تنم را به تنت دوخته اند
مثل گیسوی تو شد چین و شکن داشتنم
جرم این است که من یاد ز مادر کردم
نیزه در سینه و تیری به دهن داشتنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih