eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تیر آه از نهاد پدر در بیاورد وقتی سر از گلوی پسر در بیاورد @hosenih بی شک برای بردن زیر گلوی تو حق دارد اینکه تیر سه پر در بیاورد از تیر گفته اند به کرات شاعران آنجا که از گلوی تو سر در بیاورد اما نگفته اند که ارباب از گلوت باید که تیر را به هنر در بیاورد ای کاش حرمله بنشیند مگر خودش این تیر را به تیر دگر در بیاورد @hosenih هم که سه شعبه است همینکه سه شعله است یعنی دمار از سه نفر در بیاورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زخم سکوت و خندۀ اصغر ز یک طرف خندیدن و هیاهوی لشگر ز یک طرف تحت فشار بودم و چاره نداشتم جانم گرفت گریۀ مادر ز یک طرف اشک رباب از طرفی می دهد عذاب بُهت نگاهِ خواهر و دختر ز یک طرف @hosenih من را ز یک طرف غم تو می کُشد علی شمشیر و تیر و نیزه و خنجر ز یک طرف از بس که نازک است شکسته ز هر دو سمت با اینکه خورده تیر به حنجر ز یک طرف طوری درید ، تیر گلو را که روی دست افتاد تن ز یک طرف و سر ز یک طرف @hosenih تیر سه پر شکست پرت را ولی عجیب یک پر ز یک طرف پر دیگر ز یک طرف قنداقه ات ز یک طرف و دست ساقی ام گردد شفیع عرصۀ محشر ز یک طرف ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از دستِ فراقت گِله دارم،گله دارم هر روز همین مسأله دارم،گله دارم جا مانده ترین لاله ی باغ شهدایم دلتنگیِ صد قافله دارم،گله دارم من داغِ برادر به جگر دارم و سوزم زین غم که از او فاصله دارم،گله دارم @hosenih بی کرب و بلا،هیچ دَم آرام نگیرم آقا دلِ کم حوصله دارم،گله دارم از این که به پشت تو نخواندیم نمازی وقتی که به لب نافله دارم،گله دارم ما هرچه که خواندیم،فقط بارش زهراست گاهی که خیالِ صله دارم،گله دارم @hosenih یک نامه نشد تا که برایت بنویسم صدها ورق باطله دارم،گله دارم عمریست که با دیدن هر کودکِ در خواب من پُرسشی از حرمله دارم، گله دارم: گیرم که زدی تیر،چرا خنده نمودی صد زخم از آن هلهله دارم، گله دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از روی دست‌های پدر بال و پر گرفت خندید و خنده را ز لبان پدر گرفت احساس کرد تیر، پدر را نشانه کرد با حنجرش برای امامش سپر گرفت @hosenih آری بزرگ‌زاده به باباش می‌رود یک پر، دو پر، نه مثل پدر بیشتر گرفت شش‌ماهه بود و بند دل مادرش رباب از طـرز دست و پا زدن او شرر گرفت وقتی که غنچه‌های زیر گلویش شکوفه کرد عطـــری عجیب در همه‌ی دشت در گرفت خون گلوش رفت به هفت آسمان و بعد... از حال زار عرش‌نشینان خبر گرفت @hosenih بابا میان معرکه حیران شد و سپس زیر عبای خویش پسر را به بر گرفت مادر زبان گرفته و جانسوز می‌سرود: طفلم قشنگ بود و گلم را نظر گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ انگار علی مادر تو شیر ندارد گریه نکن این قدر که تأثیر ندارد بی حال شدی و دل من ریخته برهم درمانده شده فرصت تأخیر ندارد می گیرم از این قوم کمی آب برایت بابای تو ترس از غمِ تحقیر ندارد @hosenih ای مردم کوفه پسرم تشنه ی آب است این کودک بیچاره که تقصیر ندارد یک مرد بیاید ببرد غنچه ی من را آبش بدهد... مادر او شیر ندارد گفتند: "حسین آمده خود آب بنوشد" یک جرعه ی آب این همه تفسیر ندارد @hosenih ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد شش ماهه ی بی شیر که شمشیر ندارد تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا... شش ماهه ی من طاقت این تیر ندارد شادی نکنید این همه که مادرش افتاد شش ماهه زدن این همه تکبیر ندارد @hosenih بیچاره ربابه جگرش سوخت و دیگر کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد گیرم که شکسته شده، بعد از علی اصغر... ...گهواره دگر حاجت تعمیر ندارد خوابش شده دامادی اصغر ولی انگار خواب دل هجران زده تعبیر ندارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می‌شینه رو خاک خدا خدا می‌گه گاهی وقتا حرفاشو به ما می‌گه شبا وقتی یهو از خواب می‌پره دستاشو تکون می‌ده لالا می‌گه @hosenih آخه امروز تو کوچه گهواره دید دست مادرای شام شیرخواره دید صبح تا حالا با کسی حرف نزده فکر کنم حرمله رو دوباره دید @hosenih حرمله گلشن‌مو ازم گرفت گلِ رو دامن‌مو ازم گرفت من اگه لالا نگم دق می‌کنم لالایی‌گفتن‌مو ازم گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ چه با وقار از آن ازدحام بر می‌گشت نبرد تن به تنش شد تمام بر می‌گشت عموی كوچک سادات حاجی عشق است ز طوف صاحب بیت‌الحرام بر می‌گشت @hosenih دو تا حرم كه در آغوش یكدگر بودند امام‌زاده به دوش امام بر می‌گشت چه می‌شد اینكه به او قدری آب می‌دادند كه طفلكی به حرم تشنه‌كام بر می‌گشت سه‌شعبه آمد و بخت رباب برگرداند پدر خجل شده سمت خیام بر می‌گشت دوباره یک‌دو قدم سوی معركه می‌رفت دوباره سوی حرم یك دو گام بر می‌گشت @hosenih چه می‌شد اینكه دعای رباب را بخرند كه تیر آمده با احترام بر می‌گشت سرش به سینه‌ی بابا، تنش به زیر عبا چه با وقار از آن ازدحام بر می‌گشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رفته تابِ شیرخواره وای بیچاره رباب نیست وقتِ استخاره وای بیچاره رباب برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد... بر لب خشکش اشاره وای بیچاره رباب تا که فرمود: "...إرحموا هذا الرضیع" تیری رسید حرف او شد نیمه کاره وای بیچاره رباب @hosenih حرمله با تیِر مرد افکن علی را ذبح کرد هنجرش شد پاره پاره وای بیچاره رباب میخِ محکم را به روی تخته ی نازک بکوب رفته تاب از استعاره، وای بیچاره رباب پیکرش را برد بابا تا که پنهانش کند قلبِ مادر زد شراره، وای بیچاره رباب @hosenih عاقبت در پشت خیمه قبرِ مخفی شد عیان نیست دیگر راه چاره وای بیچاره رباب رأسِ او را روی نی بستند، این بی رحم ها کرد با حسرت نظاره وای بیچاره رباب همسر ارباب ما دیگر شبی راحت نخفت هر شبش شد پر ستاره وای بیچاره رباب @hosenih جای چنگ آخرش روی گلویش سوخت باز خیره شد بر گاهواره وای بیچاره رباب بیتِ آخر را فقط فهمید هرکس مادر است شیر در سینه دوباره... وای بیچاره رباب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می‌سوزی بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می‌سوزی @hosenih کاش آبی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم سعی کردم که وقت بردن تو چشم در چشم مادرت نشوم @hosenih پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه‌ها رباب نشست به امیدی که خیمه برگردی آمد و زیر آفتاب نشست @hosenih من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم لیک حس می‌کنم که آمده‌اند جلوی خیمه‌ها زنان حرم @hosenih گر چه ای کودکم نمی‌بینم ذره‌ای رحم در دل اعدا شاید این دفعه وضع، فرق کند کودک من توکلت به خدا @hosenih به رخ کودکم نگاه کنید رنگ، دیگر به روی طفلم نیست کوفیان إرحمو بهذا الطفل قطره‌ای هم برای او کافیست @hosenih خودمانیم شیرخواره‌ی من کاش از شاخه‌ات نمی‌چیدند کاش پوشانده بودمت به عبا تا گلوی تو را نمی‌دیدند @hosenih وقتی می‌آمدیم خواهر تو با نگاهش مرا معذّب کرد تا تو برگردی و بخوابی باز عمه گهواره را مرتب کرد @hosenih تو بگو من چطور پاسخ این یک‌حرم، اضطراب را بدهم عمه با من، علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم @hosenih این گلو مثل ساقه‌ی گل بود قطع‌کردن، تبر نیاز نداشت کس نپرسید حرمله این طفل به سه‌شعبه دگر نیاز نداشت @hosenih آه، تصمیم، واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود تیر را از گلو اگر بکشم ترسم این است سر جدا بشود @hosenih عطش آرام کرده بود تو را تاب حرکت نبود در بدنت حرمله با سه‌شعبه باعث شد بنگرم باز دست و پا زدنت @hosenih بعد از عباس ای علی‌اصغر خیمه‌ها را تو زیر و رو کردی از سرِ شانه‌ام گرفتی پر هوس شانه‌ی عمو کردی @hosenih با دو دستی که غرق در خون است اشک خود را ز گونه پاک کنم می‌برم پشت خیمه‌ها که تو را با دل خون درون خاک کنم @hosenih شاید این طور دشمنان دیگر رأس تو از بدن جدا نکنند بین سرها سر تو را شاید لااقل روی نیزه‌ها نکنند @hosenih لکن از قوم کوفی و شامی می‌شناسم تمام را پسرم تو برو تا دقایقی دیگر وعده‌ی ما به نیزه‌ها پسرم @hosenih دوست دارم به سمت خیمه روم تا شود عمه مرهم دردم من فقط مانده‌ام عزیز دلم با چه رو سمت خیمه بر گردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شش ماهه به روی دست بابا در تب ذکر لبِ اهل خیمه یارب یارب @hosenih زد تیر سه شعبه را... بمیرم! ایکاش چشمان رباب(س) را بگیرد زینب(س)! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ او منتظر وقت سفر بود، نبود؟ مشتاق گذشتن از خطر بود، نبود؟ @hosenih تا لحظه‌ی آخر به خودش فکر نکرد شش ماه کفن‌پوش پدر بود، نبود؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روز عاشورا در آن جوش و خروش شد زمین از خون یاران لاله‌پوش آمد آوائی از آن صحرا به گوش باغبان باغ گل‌ها زد خروش گل‌فروشم گل‌فروشم گل‌فروش @hosenih گرچه گردیدند یارانم شهید حق که گل‌های مرا پرپر بدید با نگاهی لاله‌هایم را خرید در چنین باغی که گشته لاله‌پوش غنچه‌ای دارم که از سر برده هوش @hosenih غنچه‌ام از هر گلی زیباتر است عطر او از هر گلابی بهتر است گرچه از باد حوادث پرپر است از عطش پژمرده و زین رنگ و روش می‌کشم کوهی ز درد و غم به دوش @hosenih تشنه است امّا لبش آب بقاست کودک است امّا پُر از قدر و بهاست از غمش در خیمه‌ها ماتم‌سراست غم از این غم می‌زند در سینه جوش تیر گل‌چین کرده جای آب نوش @hosenih کیست تا از جان مدد‌کارش شود؟ کیست تا عاشق به رخسارش شود؟ کیست تا آنکه خریدارش شود؟ ناگه او را مژده‌ای آمد بگوش شد بلند از هاتف غیب این سروش @hosenih غم مخور ای باغبان داور منم بر تو و این باغ ِ گل یاور منم مشتری غنچه‌ی پرپر منم ای مبارک باغبان سخت‌کوش این چمن را می‌خرم با گل‌فروش @hosenih ناگهان شد دشت از خون لاله‌گون شد بلند از باغبان باغ خون نغمه‌ی انا الیه راجعون ای «وفائی» تا که گردید او خموش شد تمام آسمان پر از خروش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih