#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
هرکجا حرف شما آمد، سعادت دیدهایم
ما چه رحمتهایی از آقای رحمت دیدهایم
بیشتر نام تو روی بچههای ماست، چون_
بیشتر از هرکسی از تو محبت دیدهایم
چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم
در نگاه تو کرامت بی نهایت دیدهایم
از یهودیها عیادت کردی از ما هم بکن
با چه شوقی شببهشب خواب عیادت دیدهایم...
تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو
سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیدهایم
سیرمان کن با همان یک تکه نانِ سفرهات
از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیدهایم
سیزده خورشیدِ دیگر جلوهی خورشید توست
مصطفی را ما همه در چند نوبت دیدهایم
اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی: یاعلی
از شما جز گفتن از حیدر، به ندرت دیدهایم
* * *
دختر مظلومهات امشب سه جا دارد عزا
او مصیبت دیده، پس ماهم مصیبت دیدهایم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
ای سفرهدارِ شهر کرمدارها حسن
هستند خادم تو حرمدارها حسن
تو در جمل امیر علمدارها حسن
غم میبری ز صورتِ غمدارها حسن
در آسمانِ چشم سیاهت هواییام
شکر خدا ز روز ازل مجتباییام
از راه دور، دست تمنا گرفتهایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفتهایم
دستانِ خویش، سوی تو بالا گرفتهایم
هرچه گرفتهایم، ز زهرا گرفتهایم
بیهوده نیست آبروی رفته میخَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث میبرند
چشمان ما به سوی درِ بستهی بقیع
بُغضیست در گلویِ درِ بستهی بقیع
سر مینَهیم رویِ درِ بستهی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بستهی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر میزدیم
با گریه شبنمی سرِ این قبر میزدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگیِ گوشواره بود
در کوچهها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود، کسی در برابرش
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرش
آهستهتر قدم بزن ای مردِ کوچهها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچهها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچهها
یادت نرفته خندهی نامردِ کوچهها
دیدی ز مالیات، مغیره معاف شد!
اینها سپاسِ شدتِ ضربِ غلاف شد!
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینهی دردآشنا زده
صبر تو طعنه بر همهی انبیا زده
صلحِ تو ریشهی همهی فتنه را زده
آری چکیدهی علی و مصطفی تویی
بنیانگذار نهضتِ کربُبلا تویی
با زهرِ همسرت، جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگرهای خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دستوپا بزن
خونین دهن! ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ رأس جدا حرف میزنی
از نیزههایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تباند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینباند...
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#زبان_حال_امام_حسن_ع
گرچه بعد از غم تو، طی شده دورانی چند
ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند
شهر من، نان مرا خورد و نمکگیر نشد
هیچکس مثل من از زندگیاش سیر نشد
حق مارا سر هر قِصه که میشد خوردند
قاتل مادر من را روی منبر بردند
باخبر نیست در عالم کسی از حال حسن
قنفذ از کوچهی ما رد شد و خندید به من
آن چهل مرد که آتشزن جنت بودند
در صف اول هر وعده جماعت بودند
شیرِ غرّان جمل بودم و تاوان دادم
سالها قبل درآن کوچهی بد جان دادم
سوختن چارهی این خستهی غمپرور بود
از عسل آتش این زهر گواراتر بود
مادرم از دل آزردهی من باخبر است
"مرگ" از دیدن قنفذ بهخدا خوبتر است
مثل آن پهلوی زخمیِ گرفتار شده
جگر پارهی من پارهی مسمار شده
کاش ثانی، عوض فاطمه من را میزد
جای مادر لگدش را به تن ما میزد
کاش میشد که به بالای سرم شب برسد
خبر طشت مبادا که به زینب برسد
چشم من تا دم مرگست به دنبالِ حسین
روضهی طشت کجا، روضه گودالِ حسین؟!
✍ #حسین_قربانچه و #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
آتشی بر جگر شعلهورش بود حسن
شاهد آتشِ دل، چشمِ ترش بود حسن
نفسش تنک میآمد، ز رمق میافتاد
اگر از کوچهی تنگی گذرش بود حسن
داغ او را نه دوا بود به عالم، نه طبیب
که فقط زهر ، شفای جگرش بود حسن
مادر و کوچه و سیلی نرود از نظرش
عمری آن منظره پیش نظرش بود حسن
مثل مادر که تمنای اجل داشت و بس
ز خدا مرگ، دعای سحرش بود حسن
فخر دارد که دو سرباز حسین است ازو
زآنکه عبدالَله و قاسم پسرش بود حسن
دیدن صورت زیبای اباالفضل و حسین
خوشتر از دیدن شمس و قمرش بود حسن
کام او تلخ شد از جرعهی آلوده به زهر
آن شبِ تلخ که وقت سفرش بود حسن
بر غم و محنت آن سوختهجان، سنگِ صبور
خواهرش بود که نور بصرش بود حسن
قاتل مادر خود دیدن و دم بر نزدن
بدتر از زهر به کام و جگرش بود حسن
چه دوا بود بمیرم که یکی جرعهی زهر
آب بر آتش داغ جگرش بود حسن
گر چه بسیار رثا گفت غریبانه "یتیم"
ناظر مرثیه در هر اثرش بود حسن
✍ #مرتضی_جام_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
ای شورِ شوقِ نام تو، شیرینتر از همه
ما درد محض و مِهر تو تسکینتر از همه
دنیا و آخرت ز همه سربلندتر
هر کس که هست پیش تو مسکینتر از همه
هر سال کعبه دور سرت در طواف بود
ای خاک پات، قُلهی زرینتر از همه
یوسفترین ستارهی زهرا که بوده است؟!
چشمان مهربان تو غمگینتر از همه
"لا یومْ مثلَ یومِ حسین"از تو بوده لیک
شد روضههای داغ تو سنگینتر از همه
پیشانی بلند تو در ابتدای عمر
از رنج کوچهها شده پُر چینتر از همه
شد کوچهها برای تو کابوس کودکی
لعنت به آن مُسبب ننگینتر از همه
آه ای غریبِ فاطمه! تا قبل کوچه بود
این گیسوی سفید تو مشکینتر از همه...
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد
چشمان غصّهدار فلک پُر ستاره شد
ناموس کبریا وسط کوچههای تنگ
محصور یک شقیصفتِ بدقواره شد
تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست
داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت کاره شد
گفتند: گفت زود سند را بده به من
گفتند: بعد از آن که ستم بی شماره شد_
با پنجه وسعت فدکش را وجب گرفت
سیلی برای غصب فدک راه چاره شد
پا زد که بارِ شیشهی او را بیفکند
اوّل نشد؛ ولی چو لگد زد دوباره، شد!
چادر به پای مادر سادات، گیر کرد
افتاد روی خاک و دلش پُر شراره شد
گفتند: یک طرف زده سیلی؛ ولی حسن
پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد
✍ #حسین_قربانچه
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
دلی که غرق نگاه محبت حسن است
همیشه شعلهور از داغِ غربتِ حسن است
غریب اوست که حتی به خانهاش تنهاست
بقیع، جلوهای از این حکایت حسن است
پس از علی که امیر است و قافلهسالار
ردای سبز امامت به قامت حسن است
هنوز هم درِ بیتُ الولایهاش باز است
گشوده سفرهی لطف و کرامت حسن است
نَفَس نَفَس غم خود را به او توسل کن
امید، غنچهی باغ عنایت حسن است
نمیزند به خدا دست رد به سینهی تو
دعای خستهدلان در اجابت حسن است
فقط به صلح، حسن را شناختن ظلم است
جمل، شکوه بلند شهامت حسن است
مسیر کرببلا را چه خوب تعیین کرد
تمام راه، نشان و علامت حسن است
* * *
حدیث کوچه و سیلی و تازیانه، (کمیل)
نبود روضهی مادر، مصیبت حسن است...
✍ #کمیل_کاشانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
امشب شبِ شهادت پیغمبر خداست
امشب تمام عرش سیهپوش این عزاست
جن و مَلک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف سلطان انبیاست
خیل رُسُل به ماتم و جبریل نوحهگر
فریادشان به ارض و سما، وا محمّدا ست
زهرا و حیدر و حَسنینند غرق غم
زینب ز کودکی به غم و رنج مبتلاست
در کُنج بستر است و نگاه مبارکش
گاهی به سوی فاطمه، گاهی به مرتضی ست
گاهی به دیدهی نگران غرقِ در غم است
دلشورهاش شروع نخستینِ فتنههاست
مزد رسالت نبوی را چه خوش دهند
آندم که پارهی تن او بین شعلههاست
در بین آتش و در و دیوار مانده است
زهرا که پارهی تن و ناموس کبریاست
گویا به چشم دیده که از کینه بستهاند
دستان مرتضی که شه مُلک لافتی ست
چشمش گهی به سوی حسین است و گاه بر_
رخسار پاک و دیدهی گریان مجتبی ست
در تشت، دیده لختهی خونِ جگر بسی
کان آتشش ز اخگر الماس ریزههاست
گریانتر آن دمی ست که بیند به گوشهای
در بر گرفته زانوی غم، شاه کربلاست
یاد آرد آن دمی که حسینش به دوش او
بود و سرش به کرب و بلا از بدن جداست
یاد آرد آن دَمی که شود تشنه لب شهید
پیکر به روی خاک و سرش روی نیزههاست
ای مسلمین! نبی ز جهان میرود ولی
تازه شروع فتنهی آن قوم بیحیاست
✍ #جواد_کریم_زاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
(حوادث بعد از شهادت)
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد
با رفتنش صد قصهی دیگر شروع شد
دلشورههایش یک به یک معنا گرفت و
از آنچه میترسید پیغمبر شروع شد
در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود
ایام سخت غربت حیدر شروع شد
گفتند با هم در سقیفه بی حیاها
وقت تلافی کردن خیبر شروع شد
بعد از پیمبر هر کسی، هر چه شنیده
باید بداند روضه از یک "در" شروع شد
گفتند: از بغض علی، با یاد خیبر
باید که آتش زد به این خانه، به این در
وقتی که آتش بر در و دیوار افتاد
زهرا به دنبال دفاع از یار افتاد
میخ دری که از خجالت آب میشد
دل را به دریا زد پی آزار افتاد
آن سینهای که مخزن سِرِّ خدا بود
کم کم سر و کارش به آن مسمار افتاد
با ضربهای "در" را درآوردند از جا...
گویا به روی مادری بیمار افتاد
تا بی حیایی وارد بیت علی شد
دستی به روی چشمهایی تار افتاد
آن دست پاکی که به همسایه دعا کرد
طوری مغیره زد دگر از کار افتاد
باب جسارت را همین ها باز کردند
بی حرمتی را با حسن، آغاز کردند
مظلوم و بی یار و غریب در وطن بود
آنقدر که در خانه هم بی همسخن بود
با زهر کینه روزه را افطار کرد و...
قبل از سحر بی تاب شد، خونین دهن بود
بعد از شهادت پیکر پاک و غریبش
آخر اسیر فتنهی یک پیرزن بود
این روضه را باید که واضحتر بگویم
هفتاد چوب تیر روی یک بدن بود
تابوت هم از غربتش خون گریه میکرد
بر روی لبهای حسین، "جانم حسن" بود
گر چه عزای مجتبی در عالمین است
اما گریز روضههای ما حسین است
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را، دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را_
بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را
بابا مواظب باش پشتِ در، سرت را
این جملهی آخر عزیزم با حسین است:
"با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را"
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
شِفای درد و غمِ بی دوای ما حَسَن است
مریضهای جهان را فقط دوا حَسَن است
اگرچه بود دلش زخمی از ملامت دهر
ولی مرمت دلهای مبتلا حَسَن است
به محضرش چه نیازی به گفتن درد است
که بر نیاز همه خلق، آشنا حَسَن است
خدا به لطف حَسَن میدهد به بنده جواب
بدان اجابت حتمیِ هر دعا حَسَن است
حسین زائر شبهای بی چراغ بقیع
ولی مسافر شبهای کربلا حَسَن است
حسین رمز شهادت، حَسَن طلیعهی صلح
کلید فتح، همیشه حسین یا حَسَن است
حسین گریه کنِ دائمِ غریبِ حَسَن
همیشه سینهزنِ شاهِ سرجدا حَسَن است
یکی به پهنهی دشت و یکی به صفحهی طشت
بریده حلق حسین و پُر از بلا حَسَن است
کریمِ فاطمه هرگز نبسته در به کسی
خدا نوشته پناهِ غریبهها حَسَن است
✍ #رضا_حمامی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
کریما، دستگیرا، فاتحا، شاها، جوانمردا!
بزرگا، یکه تازا، بی همانندا، یلا، فردا!
چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کردهاست؟!
الا شیر علی! فرزند زهرا، بیهماوردا!
به روی دوش داری کیسهی خرما و نان هر شب
تو تکرار علی هستی، اباالایتام و شبگردا!
کشید از زیر پا سجادهات را جهلِ سرداران
«شگفتا و دریغا، حسرتا، واویلتا، دردا!»
از آن یک مشت نامردی که دورت بود، معلوم است
تو را زهر جفا از پای در میآورد، مردا!
بگو "هر شب" فدای غربت آن قبرِ خاکی که
بدون سایهبان خورشید میتابد بر آن "فردا"!
✍ #میثم_کاوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e