eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد نشان مُهر او باید معزّ المؤمنین باشد چه بر می‎آید، از آن آذرخشی که جمل را سوخت؟ که صلحش نیز صلحی فتنه‎سوز و آتشین باشد... گذشت از جانماز زیر پایش هم کریمانه مبادا لحظه‎ای کوتاه زیر دِین دین باشد به برق سکه خواهد داد لبخند امامش را هر آن چشمی که کور از دیدن عین الیقین باشد نمی‌لرزد به پای دار حتی! پای آن سردار که مثل مالک و عمار، عزمش راستین باشد دریغ از یار و از سردار و این دنیای غدّار و... دریغ از روزگاری که ولی، تنهاترین باشد چنان میراث‎دار لایقی از غربت مولاست که باید چندسالی، چون علی خانه‎نشین باشد نباید حرف را از خانه بیرون برد، اما آه کدام آیینه آهش را و رازش را، امین باشد؟! صدا زد زینب خود را و خواند آهسته در گوشش: که ای خواهر، مرا در خانه دشمن در کمین باشد! بیاور طشت را، اینک هلاهل هم ز پا افتاد خیالش را نمی‎کرد این دل خون اینچنین باشد... بخوان از چشم‎هایم باقی ناگفته‎هایم را در آن حاشا اگر حرفی به غیر از حا و سین! باشد نگین عرش را هم جای من یک بوسه مهمان کن دمی که زینت دوش نبی روی زمین باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برکت نان بخاطر حسن است شاطران از قدیم می‌گویند تاجرانِ بزرگ، صبح به صبح زیرِ لب "یاکریم" می‌گویند سائل از شرم در زدن بیگاه خادم از خاکروبیِ درگاه بی نیازند، من نمی‌گویم! آفتاب و نسیم می‌گویند نه دری داری و نه دربانی نه پسِ هفت پرده پنهانی زائران حاجتی اگر دارند به خودت مستقیم می‌گویند مرقد ساده‌ی تماشایی! با تمام وجود تنهایی از تو با این وجود می‌ترسند! نرده‌های ضخیم می‌گویند خواستی تا بخاطر زهرا نگذارند خلق پا اینجا پس تو هم یک مدافع حرمی عقل های سلیم می‌گویند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهشتِ عَدْن که غرقِ عبادتش شده است عبایِ سبزِ بلندِ سیادتش شده است جهان به گفته‌ی لولاک اگر که خلق شده فقط به یُمن شکوهِ ولادتش شده است به غیر معجزه از او نمی‌توان دیدن که خرقِ عادت، عمری‌ست عادتش شده است درون کوزه مگر جمع می‌شود دریا؟! عجیب نیست که دنیا زیادتش شده است کسی به فکر گل آلود کردن آب است به بی کرانی کوثر، حسادتش شده است فرشته از دم در، صف کشیده تا ملکوت رسول عشق، زمان عیادتش شده است صدای خنده‌ی مکر از سقیفه می‌آید بسوز دل! که زمان شهادتش شده است... 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حقش نبود تیر به تابوت او زدند این کعبه در عبادت مردم سهیم بود ✍حجت‌الاسلام @dobeity_robaey
کسی در صبر چون او مُمتَحَن نیست! مُعزالمؤمنینی چون حسن نیست! @dobeity_robaey
می‌توان دید ز چشمانِ ترش... چقدَر درد گرفته جگرش خبر رفتن خود را آورد... با عبایی که کشیده به سرش صورتش خاکی خاکی شده بود بس که افتاد میان گذرش وسط حجره به خود می‌پیچید غرق تب بود تن محتضرش تشنه لب بود و می‌افتاد مدام عکس گودال میان نظرش او مگر گل پسر فاطمه نیست؟ پس چرا نیست کسی دوروبرش؟! قبل از آنی‌که کسی برخیزد... به مدینه برساند خبرش... با سر و پای برهنه حالا پشت در آمده گریان پسرش رسم این است پسر وقت وداع می‌نشیند به کنار پدرش سر اورا به بغل می‌گیرد تا بیاید نفس مختصرش جدّش اما به سر جسم علی آنقدر سوخت که خم شد کمرش هفت دفعه ولدی گفت ولی... غیر خس خس نرسید از ثمرش یک عبا بود و هزاران اکبر کربلا پُرشده بود از اثرش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با هر مقام و منصبی در چاه افتاد هر کس که پیش پات با اکراه افتاد شب غرق تاریکی شد از آن لحظه‌ای که دستش ز دامان رُخت کوتاه افتاد تا گنبدِ نورت شبانه روز تابید خورشید شرمنده ز چشم ماه افتاد یک بی بضاعت خواست حاجی نام گیرد ناگاه سمت شهر مشهد راه افتاد حرفِ زیارت‌نامه خواندن بود در عرش روی زبان‌ها یا امین الله افتاد حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت یک کنج، رعیت؛ کنج دیگر شاه افتاد یاد لب عباس، باران گریه کردم چشمم به سقاخانه‌ات هرگاه افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درد و دل‌های من فراوان است بگذریم از شما چه پنهان است پیش تو هر کسی که مهمان است دردهایش نگفته درمان‌ست پسری کور گنبدت را دید دختری کر صدات را فهمید با چه نازی در آسمان چرخید کفتری که به روی ایوان‌ست بسته‌ام دل به مهر تو تنها جز تو من را کسی نشد مولا شمسِ تبریز مالِ مولانا شمس من ساکن خراسان‌ست نور تو می‌درد سیاهی را نچشم طعمِ بی پناهی را بر سرش کرده تاج شاهی را هر کسی که گدای سلطان‌ست باز هم آمدم پناهم ده زائر مشهدم پناهم ده من اگرچه بدم پناهم ده دلم از کرده‌اش پشیمان است * * * در حرم تا که آب نوشیدم لب خشک حسین را دیدم مُردم از شرم تا که فهمیدم گفته مقتل ذبیح العطشان است خویش را باز سینه زن کردم یاد ارباب بی کفن کردم منِ نوکر سیاه تن کردم شاه عالم به خاک عریان است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سینه‌ها پُر شده از غصه و تشویش، بمان عالم آل محمد! نفسی بیش بمان نفست گشته بریده، به خودت می‌پیچی مثل یک مارگزیده به خودت می‌پیچی نوکرت از غم و از غربت تو می‌میرد خواهرت نیست، سرت را روی دامن گیرد ناله‌ی یا ولدی با تن بی حال مزن بین این حجره‌ی در بسته، پر و بال مزن تو که نورت به زمین و به زمان می‌تابید چه شده این همه خاکی شده‌ای، ای خورشید؟! یک دو باری که نه، تکرار شده تا پنجاه هی نشستی به زمین، ناله زدی "وا اُماه" یاد یک کوچه دوباره، چه به‌هم ریخته‌ای خاک‌ها را به سرت، تا به حرم ریخته‌ای خیره بر در شدی و سرخ شدی، می‌سوزی چشم بر میخ درِ حجره چرا می‌دوزی؟! خوب شد با همه‌ی غربتت آمد پسرت نیزه‌ای زخم نزد بر جگر محتضرت بین این حجره‌ی در بسته، بگو دشمن کیست؟ پیکر محترمت، زیر سم مرکب نیست قاتلت پنجه بر این طره‌ی مویت نکشید خنجری کند به اطراف گلویت نکشید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب که غم شام غریبان تو داریم چشم کرم از سفره‌ی احسان تو داریم دل را همه بر پنجره فولاد تو بستیم نور بصر از گنبد و ایوان تو داریم با کاسه‌ی دل بر سر راه تو نشستیم ما خیل گدا، چشم به دستان تو داریم لب‌های تو خشکند چونان جد غریبت در سینه عزای لب عطشان تو داریم در حجره‌ی در بسته‌ی خود فکر جوادی ما هم هوس دیدن مهمان تو داریم بر خوان کریمانه‌ی معصومه نشستیم یا فاطمه! ما دست به دامان تو داریم یا حضرت معصومه سرت باد سلامت ما بعد رضا گوش به فرمان تو داریم گاهی دل تو مشهد و گاهی به مدینه است ما نیز خبر از غم پنهان تو داریم تا آمدن منتقم ضربه و سیلی دیده به ره یوسف کنعان تو داریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر سر کشیده است عبا حضرت رضا بر لب گرفته ذکر و دعا حضرت رضا آه از جگر بلند شد و مرثیه گرفت تا سر کشید جام بلا حضرت رضا دلشوره‌های خواهر خود را زیاد کرد وقتی به زهر داد رضا، حضرت رضا راهی نبود تا دم خانه که بارها افتاد بین کوچه ز پا حضرت رضا افتاد، گفت: یاعلی و وقت پا شدن آورده اسم فاطمه را حضرت رضا گونه گذاشته‌ست در این لحظه‌های سخت بر روی خاک حجره چرا حضرت رضا؟! دارد شبیه می‌کند این‌گونه خویش را با روضه‌های کرب و بلا حضرت رضا تشنه کسی‌ست که دود ببیند در آسمان تشنه حسین بوده و یا ... حضرت رضا؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تلاش کرد نَیُفتَد؛ ولی ز پا افتاد شبیهِ مادر خود بین کوچه‌ها افتاد چه خوب شد که مسیرِ عبور، خلوت بود کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد شبیهِ چادرِ خاکی، عبا شده خاکی به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد میانِ حجره‌ی در بسته دست و پا می‌زد چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد * * * کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد میانِ آن همه قاتل، یکی جلو آمد به ضربِ نیزه‌ی او، شاه از صدا افتاد کنارِ گودیِ گودال مادرش می‌دید محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد به اسب‌ها همگی نعل تازه کوبیدند به این دلیل بدن بینِ بوریا افتاد میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند سرِ بریده‌ی آقا ز نیزه‌ها افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e