بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمدمهدی_خیامیان
▶️
می روی فکر کرده ای پسرم؟
بعد تو می رود به نیزه سرم
می روی پشت سر نگاهی کن
حق بده تو به چشمهای ترم
@hosenih
قحط آب است و دشنه ها تشنه
به دهانِ تو وُ سر قمرم
تا که از روی اسب افتادی
همه جا تار گشته در نظرم
به هوای تو آمدم أما....
پیشِ پایت شکست بال و پرم
خبری از خودت اگر ندهی
می رود سمت خیمه ها خبرم
چشم خود باز کن علی اکبر
جانِ عمه هنوز در خطرم
از همه إرث بردی، از زهرا
از سرِ زخم خورده ی پدرم
بین من با حسن که فرقی نیست
دشت چون طشت پر شد از جگرم
این طرف آن طرف در این صحرا
شده جمع آوریت دردسرم
چون تنِ نامنظمت ديدم
كه نماندست از تو يك أثرم
عمه، جانِ دوباره ام بخشيد
ورنه مي رفت جانِ مختصرم
انتظارِ چه داری از دوشم؟
اینکه سوی حرم تو را ببرم
خیمه ها ریخته به هم،تو بگو
چه جوابی دهم به دور و برم
هر کجا می روی بدان من هم
همه جا با سر تو همسفرم
گر سرم روی نیزه هم برود
از سرِ قاتلت نمی گذرم
@hosenih
در کنار تو رفت دل از دست
در کنار فرات هم کمرم
بعد تو خاک بر سر دنیا
بعد عباس شمر و أهل حرم...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
کمرم خم شده داغت اثرش را کرده
بغض شمشیر تنت را صدو ده تا کرده
دور تا دور من از پیکر تو پرشده است
سوره ی یوسف من را که مجزا کرده؟
@hosenih
از همان لحظه رفتن خود من فهمیدم
پهلوی تو هوس پهلوی زهرا کرده
گذر از کوچه مکافات خودش را دارد
هرکسی نیزه کندی به تنت جا کرده
@hosenih
جای یک بوسه نماندست برایم بابا
آنقدر زخم به زخم تو دهن واکرده
سخت غارت شده ای،پیش رویم قاتل تو
چکمه قیمتی پای تو را پا کرده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
بالای سرت هزار غم میبینم
یک کوچه میان دشت هم میبینم
@hosenih
این پیکر توست یا خطای دید است؟
انگار تو را زیاد و کم میبینم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
شکلِ کشتن مو به مو تنظیم شد
جنگ با آل علی تعلیم شد
کربلا مهمان کُشی قوَت گرفت
از حسینِ فاطمه تکریم شد
@hosenih
نعره زد هستم علی ابن الحسین
شام و کوفه غرقِ ترس و بیم شد
حیدری آمد برون از خیمه ها
مصطفی در ذهن ها ترسیم شد
پیکرِ او جمع شد با نیزه ها
از سرش تفریق شد ، تحریم شد
ضرب در تعدادِ دشمنها شد و
بر شُمارِ تیغ ها تقسیم شد
سوره سوره شد نبیِّ کربلا
نوح و یوسف ، هود و ابراهیم شد
@hosenih
آیه آیه ، " کاف ها یا عین صاد
عین ، سین و قاف ، حاء و میم " شد
اربا اربا شد به روی خاکها
عاقبت از آنچه ترسیدیم ، شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#حسین_ایزدی
▶️
کار از کار گذشته بدنت پاشیده
سینه و پهلو و حتی دهنت پاشیده
@hosenih
نه فقط من، همه اهل حرم هم باشند...
قابل جمع شدن نیست، تنت پاشیده
فارق از خود شده ای جلوه توحید شدی
إربا إربا شده ای بس که منت پاشیده
بین لشگر همه جا صحبت زیبایی توست
بی سبب نیست که روی حسنت پاشیده
لب به لب می زنی و آب ندارم چه کنم؟
رشته ی قلب من از لب زدنت پاشیده
(من علی بن حسین بن علی ام) رجزت
رشته ی لشگرشان از سخنت پاشیده
@hosenih
پسرم خواسته ای مثل پدر کشته شوی؟
مثل پیراهن من، پیرهنت پاشیده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#حسین_ایزدی
▶️
نگاه و آه چه در هم شدند، پشت سرت
امیدهای دلم کم شدند، پشت سرت
@hosenih
خبر ز رفتن تو بین خیمه تا پیچید...
ز غصه، قامت و قد، خم شدند پشت سرت
تو رفتی و دل اهل حرم به همراهت
وَ چشمها همه زمزم شدند پشت سرت
(أنا علیٌ) تو تا به گوش کوفه رسید
یکی یکی همه ملجم شدند پشت سرت
همه برای تو خیراتِ نیزه میکردند
همه برای تو حاتم شدند پشت سرت
عجب رقابت سختی برای کشتن توست
رقیب سکه و درهم شدند پشت سرت
کسی حریف تو از پیش رو نمیگردید
عمود و نیزه که با هم شدند پشت سرت...
شکست آینهات، قامتت، بلندایت
و تکه هات که در هم شدند پشت سرت
@hosenih
کنار پیکر تو نالهی غریبی گفت:
امیدهای دلم کم شدند پشت سرت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
نشسته ام برابرت بلند گریه می کنم
چه آمده است بر سرت؟! بلند گریه می کنم
@hosenih
قدم قدم به روی زانویم به سویت آمدم
برای دیده ی ترت بلند گریه می کنم
مقابل تمام دشمنان که خنده می کنند
کنار جسم اطهرت بلند گریه می کنم
تو تشنه ام شدی و از تو تشنه تر شدم به تو
به یاد حرف آخرت بلند گریه می کنم
به وجه مصطفایی ات دوباره بوسه می زنم
به چهره ی منورت بلند گریه می کنم
چه نامرتب است آیه های مصحف تنت
بر آیه های پیکرت بلند گریه می کنم
به روی خاک پا کشیدی و پرت جدا شده
برای جسم پرپرت بلند گریه می کنم
چقدر بوی مادرم گرفته پیکرت علی
بر این تن معطرت بلند گریه می کنم
@hosenih
دوید و گفت زینبش: برادرم بلند شو
وگرنه جان مادرت بلند گریه می کنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حسن_لطفی
▶️
بوی سيبِ حرم از سمتِ سحر میآيد
قطعِ اين فاصله از دستِ تو بر میآيد
@hosenih
روز و شب كارِ شما گريه شده میدانم
باز از دامنتان بویِ جگر میآيد
كاشكی قدر بدانيم جوانیها را
زود بر شاخه در اين فصل ثمر میآيد
تا نشستيم در اين حلقه سرِ مجلسمان
مادرت دست شكسته به كمر میآيد
روزها سايه نشينِ قَدمش خورشيد است
هركه در سايه ی اين بيرق اگر میآيد
میرسد جمعه ای و پيشِ تو دَم میگيريم
عاقبت غُربتِ اين جمع به سر میآيد
تا كه آبی بزند بر لبِ لب تشنه ی ما
مادرِ سينه زنان زود زِ در میآيد
كفنم پيرهنِ مشكیِ من كاش شود
رنگِ مشكی به كفن هم چقدر میآيد
@hosenih
علت اول دیوانگی ماست حسین
باز از مستیِ ديوانه خبر میآيد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حسن_لطفی
▶️
می چکد خونِ جگر هرشب به دامانِ شما
وای میمیرم من از حالِ پریشانِ شما
@hosenih
گریه هایم،بعد از این هم آبرو داری کنید
اشکهایِ چشمِ من جانِ من و جانِ شما
چای میریزم من اینجا قند می گیرم به دست
نوکری خوب است تنها پیشِ مهمانِ شما
روضه هایِ تو گناهان مرا با اشک شُست
خیس می گردم فقط در زیرِ بارانِ شما
در نجف یا کربلا یا سامرا یا مشهدیم
ما که می چرخیم هر جا سمتِ ایوانِ شما
از سرِ ما هم زیادی هست لطفِ مادرت
رفته بر زهرا یقیناً طرزِ احسانِ شما
عمه ی سادات در این خیمه راهم داده است
تا که باشم مرحَمِ چاکِ گریبانِ شما
@hosenih
روضه خوان چیزی نگفت و های هایت شد شروع
میبَرَد ما را کجا اینبار طوفان شما
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محسن_عرب_خالقی
▶️
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد
@hosenih
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد
وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد
@hosenih
روضه ی دست بریده وسط علقمه بود
روضه خوان دست بدون رمق فاطمه بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#علی_اکبر_لطیفیان
▶️
نياز داشت چو طفل رباب ، جو به عمو
سپرد علقمه چون تشنه ها گلو به عمو
به سمت رود که دريا نميرود ،بايد
که علقمه برسد بعد جستجو به عمو
به رتبه اش شهدا غبطه ميخورند اما
نميرسد به خدا بال آرزو به عمو
@hosenih
شبيه ماه نبوده ست، او شبيه عموست
عمو به ماه نرفته ست، رفته او به عمو
عمو، عمو ، چه عمويى که مَحرم عمه ست
چقدر داده خداوند آبرو به عمو
چگونه دست به دستش زدند اين مردم
فرشته دست نداده ست بى وضو به عمو
@hosenih
بساط خجلت عباس را فراهم کرد
امان، امان ز امان نامه ى عدو به عمو
سکينه جان! نفس کودکم نميايد
بلند شو برو ميدان، برو بگو به عمو
عمو که رفت به عمه چقدر سخت گذشت
ميان محمل خود مي نشست رو به عمو
@hosenih
کنار علقمه رفتند دختران اما
نداد گيسويشان شرح مو به مو به عمو
درست اول بازار شام فهميدند
پدر که نيست کنارت، چقدر خوبِ عمو ....
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#رضا_قربانی
▶️
عمود خوردی و سرو و صنوبرم پاشید
صدا زدی که بیا کاسه ی سرم پاشید
همینکه تا برسم قطعه قطعه ات کردند
قد بلند امیر دلاورم پاشید
کنار علقمه تا لشگر کمانداران
تورا به نخل که بستند لشگرم پاشید
@hosenih
چهار هزار کماندار پیش چشمانم
چقدر تیر به جسم برادرم پاشید
دم وداع که رفتی ز خیمه پشت سرت
دو کاسه گریه ی افسوس دخترم پاشید
همینکه دست تو بر روی خاکها افتاد
به دست حرمله حلقوم اصغرم پاشید
@hosenih
رقیه فاتحه ی گوشواره اش را خواند
خبر رسید که افتاده ای "حرم" پاشید
عليِّ اکبر من... قاسم ام... ابالفضلم...
برای حفط النگوی خواهرم پا، شید
پس از تو امنیت یک قبیله در خطر است
کفیل زینب کبری ، "عقیله" در خطر است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih