#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها
به دریای محضی که این خاک سوزان
گرفته از امواج او آبروها
سلام ای که لطف کریمانهٔ تو
کشانده دلم را به این سمت و سوها
سلام ای که گشته شبِ بارگاهت
به لطف نگاهت شب آرزوها
شراب طهور است و تسنیم نور است
که در این حرم میچکد از سبوها
چه شعری! چه شوری! چه عطری! چه نوری
به جانم بتابان از این رنگ و بوها
هیاهوی اشک است و آه و تبسم
مرا غوطهور کن در این های و هوها
به مدح تو گفتند و گفتیم اما
تو هستی فراتر از این گفتگوها
که موسی بن جعفر به وصف تو فرمود:
فداها ابوها فداها ابوها
به شوق مدینه به اینجا رسیدم
به زهرا رسیدم پس از جستجوها
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
نور تو بر زمین اصابت کرد
عرش را غرق بُهت و حیرت کرد
باد با شاخههای سبز امید
کوچهی شهر را نظافت کرد
بین " احساس" و "عقل" دعوا بود
این دو را "دل" به صلح دعوت کرد
صفحهی حُسن تو ورق میخورد...
دفترت عشق را روایت کرد
ابر، دنبال تو به راه افتاد
آسمان در پی تو حرکت کرد
هر کجا حرف از بزرگی شد
باید از شوکتِ تو صحبت کرد
لایقِ جلوهات نبوده کسی
حدِّ آن را خدا رعایت کرد
ماهبانوی مُلک ایرانی...
مِهر تو در دلم حکومت کرد
قم، اگر عُشُّ آلِ احمد شد
خاکِ آن را دَم تو، تُربت کرد
فاطمهبودنت مُسَجَّل شد
نامت این حُکم را کفایت کرد
وصف معصومه شرح عصمت توست
پاک شد هر که با تو بیعت کرد
یا رضا، یا رضای هر شبهات
شیعه را غرق در رضایت کرد
با همان چادری که بر سر توست
میشود خلق را شفاعت کرد
قسمِ آخر دعای منی
"فاطمه؛ اِشْفَعیلَنای" منی
ای کریمه! کرامتت علنیست
همه جا از عنایتت سخنیست
هر که یکبار خورده نان تو را
گفته که سفرهداریات حسنیست
هیبتت، آفتابِ ظلمت ماست
کار آئینهی تو شبشکنیست
عصرِ شعری که در حریم تو بود
خوشترین ساعت هر انجمنیست
من به همسایگیت مفتخرم
همهی ذوق من به هموطنیست
نسل در نسل..، در جوار توأیم
عجمیزادهی دیار توأیم
مثل جَدَّم غلام خواهم شد
صاحبِ احترام خواهم شد
قالیات را به دوش من بگذار...
خادمی خوشمرام خواهم شد
پادشاهیست مُزد نوکریات
با تو عالیمقام خواهم شد
قطره، قطره به پات خواهم ریخت
رفته، رفته تمام خواهم شد
کوه خضر تو، کوه طور من است...
با خدا همکلام خواهم شد
با علیکت..، بریز خون مرا
کشتهی یک سلام خواهم شد
هرچه نَفْسم درندهخو باشد
در حریم تو رام خواهم شد
اذنِ گنبد به زاغ اگر بدهی
جَلد این پشتبام خواهم شد
طُعمههایم اگر که گندم توست
عاشق هرچه دام خواهم شد
آهوی طوس یا کبوتر قم...
تو بگو هر کدام..، خواهم شد!
دمِ بابالجواد میافتم
فرش راه امام خواهم شد
با تو آن حاجتِ روا هستیم
زائر مشهدالرِّضا هستیم
فصل دلتنگیات زمستانیست
چشمهایت همیشه بارانیست
آسمانت اسیر شب شده است
گرچه دور و برت چراغانیست
آنقَدَر قلب تو پر از غم شد
قدر یک آه در دلت جا نیست
بی خبر بودن از پدر..، سخت است
نامهات دلخوشی زندانیست
حسرتت، دیدن برادر بود...
لحظهها، لحظههای پایانیست
سم به جانت نشسته بانوجان
چشم امّید تو به فردا نیست
باز هم شُکر، خانهات امن است
کُل قم در پی نگهبانیست
کافری با لگد نزد به دری...
رسم همشهریات مسلمانیست
" دُوُّمی داد زد سرِ زهرا "
نعرهاش، نعرههای شیطانیست
پای نامحرمی به کوثر خورد
چکمه روی کلامِ قرآنیست
آه! با او چِقَدر بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد
سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد
رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را
بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد
تبسم میکند ناخواسته...در قلب زائرها
مگر صحن تو اصلاً میگذارد درد و غم باشد؟
ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را
همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد
حریم آسمانی تو "پروین" دارد و خوب است
اگر نام یکی از بابها باب القلم باشد
کرامت میکنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور
تنور شعرمان گرم است، ای خورشیدِ بیت النور
به دریا میزند اینجا دل، آهوی بیابان هم
به پابوسی میآید از مسیر دور، باران هم
زیارت میکنندات عاشقان در باد و بوران هم
ز تو رو برنمیگرداند این زلف پریشان هم
هدایت شد به راه راست در شَهرت خیابان هم
قُمات را مطلع خورشید میداند خراسان هم
به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم
کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم
صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم
دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم
رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم
نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم
نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان
شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان"
قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم
برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." میخوانم
چنان خوبی که یادم میرود پیش تو مشکل را
تویی آنکه امین الله دستت میدهد دل را
سلام ای گرد و خاک صحنهایت سُرمهی افلاک
سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک
چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه
گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است
هر که زانو زده در محضر تو، محترم است
قم بهشتیست که از لطف تو رونق دارد
هر کویری که بر آن پا بگذاری، «ارم» است
«بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پُر کرد
آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت، غم است
عالِمان ریزهخور سفرهی احسان توأند
عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است
«مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش
بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است
قصد قم میکنم از مشهد و در هر نَفَسم
«یا رضاجان» دم و «معصومه مدد» بازدم است
شد پناهنده به منظومهی صحنت «پروین»
حرمت امنترین خانهی اهل قلم است
وقت توصیف شکوه تو مضامین لالاند
شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است
✍ #میثم_کاوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
با نگاهت، میزنم با قدسیان پَر، در بهشت
میگذارم سر، بر این خاک معطر، در بهشت
آب سقاخانهات را هر زمان نوشیدهام
گوییا نوشیدهام از حوض کوثر، در بهشت
خوانده بودم: «با کریمان کارها دشوار نیست»
باز مبهوتم، در آوردم چرا سر در بهشت؟
خوب و بد، با هم، میان صحن تو، پر میزنند
نیست قانونِ «کبوتر با کبوتر...» در بهشت
کوه خضرم، ایستاده نه، که میآیم به سر
با هوای عطر تو، چون روز محشر، در بهشت
شهد سوهانهای شَهرت، برده است از خاطرم
طعم آن گندم که خوردم، شام آخر، در بهشت
رفتم از قم تا به مشهد، با قطار واژهها
تا که خواندم از برادر، پیش خواهر، در بهشت
گر چه دور از آن بهشت زیر پای مادرم_
جای مادر، سوی دختر، میکشم پَر، در بهشت
چشمهی تسنیم و نهرند، اشکهای چشم من
پیش چشمم رد شد آخر، روضهی در، در بهشت
میشود یعنی بخوانی در قیامت هم مرا؟
تا بخوانم از شکوهت، بار دیگر در بهشت
ما به جای قبر پنهان، زائر صحن توأیم
فاطمه! ما را شفاعت کن، چو مادر، در بهشت
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح
کجا سکری که اینجا هست، در خم میشود پیدا؟
بگو مستی ما از دور چندم میشود پیدا؟
چه تجریدیست در طور ضریح تو که با هر طوف
تجلی میکند سینا تکلّم میشود پیدا
همین که درب شرقی حرم وا میشود انگار
از اشراق نگاه تو تبسم میشود پیدا
بیابم کاش خود را در صف گمگشتههای تو
که هرکس در حریمت میشود گم، میشود پیدا
ز حاصلخیزی بذر کرامات تو بود و هست
اگر در این زمینِ خشک، گندم میشود پیدا
کسی پرسید از قبری که پنهان شد، خبر آمد
که آن راز پر از اعجاز، در قم میشود پیدا
✍ #رضا_یزدانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد
مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد
در گلشنِ دین، باز گل یاس در آمد
بانوی قم آمد، غم عالم به سر آمد
درد همگان باز نگفته، شده درمان
آمد به جهان، جانِ علی، جانِ خراسان
یک بار دگر سورهی کوثر شده معنا
فریادرس هر لبِ تشنه شده دریا
ای حیدریون! فاطمه برگشت به دنیا
تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا
ای مردم عالم! پس ازین عرش نشینید
از فاطمه هر چیز شنیدید، ببینید
ماییم همه ملت ایرانِ کریمه
هستیم کنیزان و غلامان کریمه
در سفرهی ما هست فقط نان کریمه
موریم ولی مور سلیمانِ کریمه
هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات
جز لطف ندیدیم ازین عمهی سادات
او کیست که صاحب نفسانند گدایش
او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش
والله فقط کار ائمهست ثنایش
جمعِ حرم آل کسا صحن و سرایش
چون کعبه بُوَد عزت این روضهی رضوان
این فخر بهشتست که قم گشته دَرِ آن
ای فاطمهی فاطمه! ای بانوی جنت!
دلبستهی دارالکرمت اهل کرامت
دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت
ای مفتخر از پیر غلامیِ تو بهجت
قم مرد خدا دیده چه بسیار، چه بسیار
شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار
بر سینه، که مثل تو زده سنگ رضا را؟
آوازهی عشق تو گرفته همه جا را
کوتاهی عمرِ تو بر افراشت وفا را
رفتی تو رهِ زینبِ شاهِ شهدا را
مانند عقیله تو وفادارترینی
بر یوسف مشهد تو خریدارترینی
من گرچه بَدَم، سائل درگاه شمایم
گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم
بی نان و نوایم، نه، تویی نان و نوایم
من بندهی سلطان معین الضعفایم
بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم
بیچاره شدم، دیر شده کرببلایم
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
پر میکشد مرغ دلم سمت حرم بانو
دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو
آرامم و با هر قدم گم میشود انگار
در من هیاهوی خیابان ارم بانو
سیراب شد دشت کویر از بس که میبارد
ابر نگاه زائرانت دم به دم بانو
صحن تو را علامهها با اشک میشویند
آلودهام، در صحن بگذارم قدم بانو؟!
از صحن آیینه به آزادی مسیری نیست
تا پلکها را میگذارم روی هم بانو!
از راه مشهد آمدم پابوس و میدانم
روی سر من میکشی دست کَرَم بانو
دست پُر از این شهر خواهد رفت هر کس به-
-جان برادر داده نامت را قسم بانو
✍ #میترا_سادات_دهقانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات؛ #جمکران
دلم ميخواست يك شب را ميان آسمان باشم
به جاي ماه بنشينم چراغ كهكشان باشم
دلم ميخواست وقتي كه درون حوض ميافتم
ميان دستهاي كودكاني مهربان باشم
دلم ميخواست جانم را ميان آتش اندازند
خمير كورههاي روشن آهنگران باشم
ز من آويزهاي سازند بر بالاي مأذنها
نشان روشن گلدستههايي بينشان باشم
بيابان در بيابان كاش جسمم خاك ره ميشد
به امّيدي كه گرد ردّ پاي زائران باشم
چه ميشد هيچ باشم يا... چه ميشد جنسم از كاغذ
بليط جادههاي اصفهان قم جمكران باشم
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
از آسمان که آمده بودی، لبخند میزدی به «رضا»یت
اشکی نشست گوشهی چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت
رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیلهی تو هراسان
شد قبلهی دل تو خراسان، ای عطر دوست، قبلهنمایت!
من تشنهای رسیده به دریا، با حسرت زیارت زهرا
دربان! بگو ملیکهی قم را: از راه آمدهست گدایت
پای ضریح سر بگذارم، بال و پری اگر چه ندارم
خود را به دست تو بسپارم، تا پر کشم به سوی خدایت
لبخندِ شهر تو نمکین است، «قم»، قلب مهربان زمین است
ما هر چه داشتیم همین است: جانهای ما، کریمه! فدایت
ای دختر یگانهی مادر! میراث جاودانهی کوثر!
مثل علی نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟
میبارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت،
از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به روی ما، به دعایت
این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو
اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
هدایت میوزد از مکتب توحید چشمانت
خدا را شکر بانو! گشتهام امشب مسلمانت
بشارت میرسد بر من، طلوعی میکند روشن
سحر از مشرق آیینهها، خورشید چشمانت
ترنم میکنم امشب، تبسمهای نورت را
به شوق وصف نور تو، شدم بانو غزلخوانت
تو نور عصمت هفتم، گواه هشتمین مهری
زمین آیینهی عشقت، فلک آیینه گردانت
اگر معصومهی مهرت بخندد بر شب هستی
چو قلب قم شود بانو، دل خلقت چراغانت
تبسم کن به زیبایی، که مهری، عالم آرایی
بُود نورت اهورایی، دل آیینه حیرانت
نسیم کوثر فطرت، سحاب رحمت عصمت!
مرا خیس کرامت کن شبی در زیر بارانت
قسم بر لیلة القدری که قرآن تو نازل شد
تو نوری از خدا هستی، خدا باشد ثناخوانت
شمیم جلوه زار «هو»، تو هستی از خدا گلبو
شبی میآیم ای بانو! به گلگشت گلستانت
زیارت میکنم عاشق کرامات نگاهت را
دو رکعت نور میخوانم سحر در صحن چشمانت
ز دنیا من نمیخواهم به جز سرمایهی مهرت
نظر هرگز نمیدوزم مگر بر دست احسانت
نخواهم کرد من بیعت مگر با ضامن نورت
مُرید کس نخواهم شد مگر پیر خراسانت
طلوع نو بهار تو مبارک باد بر هستی
تو ای معصومهی زهرا ! جهان بادا گل افشانت
✍ #رضا_اسماعیلی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
هر کس به احترام مقام تو خم نشد
آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد
دل خسته بود و راهی این آستانه شد
دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد
گفتند مرقدت حرم آل فاطمه است
با این حساب هیچ کسی بی حرم نشد
این حاجت من است الهی قلم شود
دستم اگر برای تو بانو قلم نشد
باز این چه لطفی است که در حق ما شده
ما شاعرت شدیم ولی محتشم نشد
میخواستم برای تو بهتر از این غزل
من را ببخش آنچه که میخواستم نشد
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e