بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمود_ژولیده
▶️
دلم خوش است که یک عمر، بی قرار تو باشم
به آن امید که روزی، رکابدار تو باشم
چو عمرِ نوح، اگر مانده از زمانۀ غیبت
دلم خوش است که سلمانِ روزگار تو باشم
@hosenih
نشد ز ماه مبارک، به درکِ صوم و صلاتی
عزیز فاطمه! یکبار روزه دار تو باشم
مدافعان حرم هم، فدا شدند،ولی من
امیر قافله! تا کِی گناهکار تو باشم
در آرزوی تو و دولتِ کریمه شدم پیر
نشد بیایی و منهم، به کارزار تو باشم
غلامیِ دو ولیِ فقیه روزیِ من شد
که در میان سپاه تو پاسدار تو باشم
مرا چه سود که سربارِ لشگر تو بمانم
خدا کند ز شهیدانِ سربِدار تو باشم
خدا نیاورد آنروز را که صِرفِ شعاری...
هماره مدّعیِ صبحِ انتظار تو باشم
بجای پای تو باید گذاشت،پای اطاعت
نه پیش و پس بِروَم،بلکه در کنار تو باشم
سلام ما به خدای ادب، پناهِ امامت
چه خوب میشد علمدار باوقار تو باشم
قسم به غیرت عباس،راهِ ما رهِ عزّت
به زینبیّه قسم، رخصتی که یار تو باشم
سرِ حسین،دوباره به نیزه میرود آری
اگر چو لشگرِ کوفی، فریبکار تو باشم
قسم به کرب و بلا، کربلا شود همه عالم
بنام حیدر کرار ذوالفقار تو باشم
@hosenih
به قتلگاه، عبورش فتاد زینب و میگفت:
به انتقامِ تو تا حشر، سوگوار تو باشم
بیا بیا پسر فاطمه! عزیز پیمبر
حسینِ فاطمه فرمود: بی قرار تو باشم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حسن_لطفی
▶️
دلِ شکستهی ما را به مَرحمی دریاب
مرا که خسته شدم این مُحَرمی دریاب
به سر به زیریِ ما، شَرمِ ما، تَرَحُم کُن
نه مَرحمیم برایت نه مَحرَمی دریاب
@hosenih
کمِ تو از سرِ ما که زیاد هم باشد
تو را به جانِ عزیزت مرا کمی دریاب
شبیهِ حالِ شماییم حالِ ما را که
نشسته ایم به گیسویِ دَرهمی دریاب
مرا که روزیِ خود را از این و آن جویَم
مرا که میروم آقا به هر غمی دریاب
@hosenih
حیاتِ ما همه از گریه است پایِ حسین
دو چشمِ خُشکِ مرا هم به زمزمی دریاب
هزار شُکر فقط با حسین کار داریم
هزار شُکر که داریم عالمی دریاب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمود_ژولیده
▶️
تا شامل عنایت یارم، دعا شوم
غفلت کنم اگر سرِ مویی، فنا شوم
دل هر چه صافتر شود از دودۀ گناه
من زودتر ملازمِ آن با صفا شوم
@hosenih
چشمِ نجیبِ یار نگاهم که میکند
احساس میکنم، چقدَر با حیا شوم
خوب است بارِ رفتنِ خود را سبک کنم
وقت است از اسارتِ دنیا رها شوم
همراه با امام زمان مویه سَر دهم
همدرد با تمامیِ آل عبا شوم
این روزها شدیدتر از هر زمانه ای
با ناحیه، به وقتِ سحر همنوا شوم
آنجا که صحبت از عطش و نیزه میکند
جا دارد از دهانِ پر از خون فدا شوم
در زیر نور ماه، نگین برق میزند
از ساربان بپرس که گریان چرا شوم
اینها مصائبیست که هر صبح و هر مساء
گِریَد بر آن امام و من از او جدا شوم
@hosenih
ما را برای یاریِ او آفریده اند
پس کی به سبکِ زندگی اَش آشنا شوم
دارد زمان یاریِ من دیر میشود
آقا بیا که همسفر کربلا شوم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد
خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد
بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند
زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد
@hosenih
چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت
عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد
هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند
با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد
آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا
روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد
گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها...
نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد
دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان
زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد
@hosenih
خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت:
ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد
قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین
هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مدح
#سیدحسن_رستگار
▶️
می نوشم امشب واژه ها را از سبویت
پر میشود جام عطش از آبرویت
سجاده ات پهن است در محراب ، حالا
تر میشود ابیات از آب وضویت
مهر نمازت از کدامین خاک پاک است؟
اینگونه چرخیدست عالم رو به سویت؟
@hosenih
تکبیر میگوید غزل (الله اکبر)
بوی خوش سیب است اینک از گلویت . . .
قد قامتت کرده قیامت عالمی را
در سجده رب العالمین در گفتگویت
تبدار دار هستم در ورقهای صحیفه
مانند وقتی که تو دیدی روبرویت
@hosenih
مردی کمر خم کرد از داغ برادر
چشم انتظاری ماند آنجا که عمویت ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مدح
#محسن_ناصحی
▶️
وارد میکده شد میکده را مست گرفت
نیستها را به نگاه خودش از هست گرفت
بیخود از کرببلا رهگذر شام نشد
حکمتی داشت که شمشیر دعا دست گرفت
@hosenih
من به بیراهه رسیدم ، سحری دستم را
با ابوحمزه ی خود آخر بن بست گرفت
وصله خوردم به کتاب گنه آلوده ای و
نامه ام را شبی از آن همه پیوست گرفت
@hosenih
دم افتادن من بود ولی دستم را
دید این گمشده در آخر راه است ، گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مدح
#سیدهاشم_وفایی
▶️
کار تو مدام ربنّا بود و نماز
در هر نفست عطر دعا بود و نماز
@hosenih
در آینهی چشم تو ای روح دعا
تصویر پر از نور خدا بود و نماز
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مدح
#میثم_مومنی_نژاد
▶️
سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
@hosenih
چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست
چون پنجره ای که رو به دریا باز است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد
آب مینوشم غم حنجر عذابم میدهد
شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد
از عطش بیخوابی اصغر عذابم میدهد
@hosenih
مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت
یاد تشییع تن اکبر عذابم میدهد
غیرتم را شعلهور کرده! چهل سالست که
ماجرای غارت معجر عذابم میدهد
ذبح را وقتی که میبینم کسی سر میبرد
خاطرات کندی خنجر عذابم میدهد
روی دست من اثر از حلقههای آهن است
این کبودیهای بر پیکر عذابم میدهد
موی بابایم به روی نیزهها آشفته بود
شانه را تا میزنم بر سر عذابم میدهد
کاش غارت میشد از روی سرم عمامهام
بر سرم جامانده خاکستر عذابم میدهد
@hosenih
از دم دروازه تا بازار ساعتها گذشت
این شلوغیهای هر معبر عذابم میدهد
شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدند
التماس چشم آن دختر عذابم میدهد
داغ چوب خیزران و مجلس شوم شراب
از تمام داغها بدتر عذابم میدهد
@hosenih
خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد
چون به مسجد میروم منبر عذابم میدهد
هرچه آمد بر سر ما از بلای شام بود
قتلگاه اصلی ما کوچههای شام بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_مناجات
#امام_سجاد_ع_مدح
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
اشکی که می ریزم برایت فرق دارد
صاحب عزای من عزایت فرق دارد
نام غریب تو برایم گریه دار است
مرثیه خوانی در هوایت فرق دارد
تابی نداری تا که بی تابی نمایی
نی در نوای نینوایت فرق دارد
@hosenih
حالی که داری با تمام مردم شهر
جان دوعالم به فدایت...فرق دارد
آقای من گریه ست " قوت غالب" تو
با دیگران آب و غذایت فرق دارد
با شاهدان ِ دیگر غوغای گودال
هر بار شرح ماجرایت فرق دارد
@hosenih
ای کوه صبر از زخم "قتل صبر" گفتی
حال و هوای روضه هایت فرق دارد
زخمی که تیر حرمله بر قلبتان زد
با داغ دیگر بی نهایت فرق دارد
داغ سه ساله گوشه ی دنج خرابه
این گریه های "های هایََت" فرق دارد
@hosenih
مولای سجاده نماز اشک خواندی
پس با همیشه ربنایت فرق دارد
در هر شب جمعه پریشان حال بودی
حتما به یاد روضه ی گودال بودی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#مهدی_رحیمی
▶️
چون باد در مجاورت شمعی چون شمع در محاصره بادی
با احتساب کرببلا ای کوه پنجاه و هشت سال نیافتادی
لبخند گشته است فراموشت با چشم های روشن و خاموشت
نزدیک به دو سوم عمرت را در چهره ات ندیده است کسی شادی
@hosenih
زینب که کوه صبر مجسم بود یک سال و نیم ماند و دوام آورد
اما تو در حدود چهل سال است مثل سکوت عامل فریادی
تعریف کرده ای تو به جای چشم یک جفت ابر حامل باران را
شاگرد چشم های تو زینب بود بر گریه بر حسین تو استادی
هر شب ادامه داد غم خود را با اشک های خویش به نحوی که
او را به یاد شام می اندازد هر گیسوی رها شده در بادی
@hosenih
دورم ز خاک پای تو با این حال حس می کنم که بعد هزاران سال
در گوشه بقیع به آرامی در سجده است حضرت سجادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#حسن_لطفی
▶️
اگرچه شمع از آتش به روی سر دارد
منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد
پس از تو نوبتِ سی سال گریه یِ من بود
پس از تو در همه احوال گریه یِ من بود
شبیه گریه یِ طفلان خیزران خورده
شبیه گریه یِ پیرِ زنِ جوان مُرده
@hosenih
تمام شهر از این گریه ها خبر دارد
که گریه بر جگرِ سنگ هم اثر دارد
پس از تو گوشه یِ سجاده ام پُر از اشک است
پس از تو قامتِ اُفتاده ام پُر از اشک است
پس از تو صحبت بازار می کنم هر روز
شکایت از غم انظار می کنم هر روز
***
نسیم گِردِ سر اطهر تو می چرخید
چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو می چرخید
@hosenih
میان شعله من و ساربان تَهِ گودال
برای بُردنِ انگشترِ تو می چرخید
به زیر ناقه به زنجیر پایِ من را بست
کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو می چرخید
پس از اصابتِ هر سنگ گونه ات می ریخت
به رویِ نیزه کمی حنجر تو می چرخید
@hosenih
نرفته از نظرم کوچه کوچه دنبالِ
عزیزِ کوچک خود همسر تو می چرخید
نرفته از نظرم مجلس شراب و رباب
به نیزه اش سَرِ آب آورِ تو می چرخید
دو دست من به غُل و جامعه به گردن بود
که چشمشان به سویِ دختر تو می چرخید
@hosenih
شبی به کُنجِ تنور و شبی به رویِ طَبَق
چقدر دستِ غریبه سَرِ تو می چرخید
***
تمامِ شهر از این گریه ها خبر دارد
که گریه بر جگر سنگ هم اثر دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih