eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد @hosenih چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها... نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد @hosenih خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت: ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می نوشم امشب واژه ها را از سبویت پر میشود جام عطش از آبرویت سجاده ات پهن است در محراب ، حالا تر میشود ابیات از آب وضویت مهر نمازت از کدامین خاک پاک است؟ اینگونه چرخیدست عالم رو به سویت؟ @hosenih تکبیر میگوید غزل (الله اکبر) بوی خوش سیب است اینک از گلویت . . . قد قامتت کرده قیامت عالمی را در سجده رب العالمین در گفتگویت تبدار دار هستم در ورقهای صحیفه مانند وقتی که تو دیدی روبرویت @hosenih مردی کمر خم کرد از داغ برادر چشم انتظاری ماند آنجا که عمویت ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وارد میکده شد میکده را مست گرفت نیستها را به نگاه خودش از هست گرفت بیخود از کرببلا رهگذر شام نشد حکمتی داشت که شمشیر دعا دست گرفت @hosenih من به بیراهه رسیدم ، سحری دستم را با ابوحمزه ی خود آخر بن بست گرفت وصله خوردم به کتاب گنه آلوده ای و نامه ام را شبی از آن همه پیوست گرفت @hosenih دم افتادن من بود ولی دستم را دید این گمشده در آخر راه است ، گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آقا چه شد که روی تو در آفتاب سوخت؟ هر وقت خورد بر لب خشک تو آب سوخت آقا چه شد که خیمه‌ات آتش گرفته بود؟ در بین شعله‌های جهنم کتاب سوخت @hosenih پای تو را به ناقه‌ی رم‌کرده بست شمر از کربلا به کوفه تنت زین عذاب سوخت در گیر و دار رد شدن همسرت ز شام آتش سراغ معجرش آمد نقاب سوخت رجاله‌ها به صورتتان سنگ می‌زدند از طعنه‌های شهر دلت بی‌حساب سوخت بر روی زخم گردن تو مرهمی نبود وقتی که از حرارت سرب مذاب سوخت دیدی چگونه چوب به لب‌های عشق خورد؟ دیدی چگونه از غم این سر رباب سوخت؟ @hosenih یعقوب دل‌شکسته چهل سال آزگار چشمت به یاد روضه‌ی بزم شراب سوخت گفتم رباب و روز و شبم رنگ غم گرفت "بس کن رباب" عمه‌ی سادات دم گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در ازل بود كه خون از جگرم كام گرفت بارش ابر ز چشم ترم الهام گرفت آه از ناحیه‌ی حنجر من پیدا شد نوح از نوحه‌ی من بود چنین نام گرفت @hosenih روزگاری است فقط خواب و خوراكم گریه است سر و سامان مرا بازی ایام گرفت هرگز ای كاش نمی‌زاد مرا مادر من بسكه اندوه و مصیبت به پر و پام گرفت سی چهل سال دلم سوخت... دلم سوخت... ولی خبر حرمله آمد كمی آرام گرفت كربلا –عمه‌ی من گفت– فقط زیبایی است دل ما بیشتر از غائله‌ی شام گرفت آی مردم بنویسید به تاریخ دمشق زهر... نه، جان مرا سنگ لب بام گرفت @hosenih پشت دروازه ی ساعات مرا دار زدند و یهودی به سرم چوبه‌ی اعدام گرفت چشمش افتاد به ما پیرزنی، از حرصش كاروان را وسط كوچه به دشنام گرفت پنجه‌ای كه به سر و روی حسین چنگ كشید موی ناموس مرا در ملأ عام گرفت @hosenih خواهرم در وسط هلهله‌ها گیر افتاد آن قدر همهمه كردند كه سرسام گرفت گوشواره، زر و خلخال، لباس، انگشتر هر كسی سهمیه‌ای زین همه اقلام گرفت هر كه یک روسری از اهل حرم غارت كرد قد وزن سر عباس من انعام گرفت ما گرسنه جلوی جمع نشستیم و یزید سر دق دادن ما مجلس اطعام گرفت خواست آزار دهد، برد سر بابا را یک به یک روبروی دیده‌ی ایتام گرفت @hosenih چشم نامحرم و اظهار كنیزی كه گذشت كار با ظرف می و چوب، سرانجام گرفت خیزران خواست بگیرد جلوی قرآن را قیصر روم ولی مسلك اسلام گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کار تو مدام ربنّا بود و نماز در هر نفست عطر دعا بود و نماز @hosenih در آینه‌ی چشم تو ای روح دعا تصویر پر از نور خدا بود و نماز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است صد جاده به سمت آسمانها باز است @hosenih چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست چون پنجره ای که رو به دریا باز است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقت باران داغ چشم تر عذابم می‌دهد آب می‌نوشم غم حنجر عذابم می‌دهد شیرخواره سیر باشد زود خوابش می‌برد از عطش بی‌خوابی اصغر عذابم می‌دهد @hosenih مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت یاد تشییع تن اکبر عذابم می‌دهد غیرتم را شعله‌ور کرده! چهل سالست که ماجرای غارت معجر عذابم می‌دهد ذبح را وقتی که می‌بینم کسی سر می‌برد خاطرات کندی خنجر عذابم می‌دهد روی دست من اثر از حلقه‌های آهن است این کبودی‌های بر پیکر عذابم می‌دهد موی بابایم به روی نیزه‌ها آشفته بود شانه را تا می‌زنم بر سر عذابم می‌دهد کاش غارت می‌شد از روی سرم عمامه‌ام بر سرم جامانده خاکستر عذابم می‌دهد @hosenih از دم دروازه تا بازار ساعت‌ها گذشت این شلوغی‌های هر معبر عذابم می‌دهد شامیان در پیش من حرف از کنیزی می‌زدند التماس چشم آن دختر عذابم می‌دهد داغ چوب خیزران و مجلس شوم شراب از تمام داغ‌ها بدتر عذابم می‌دهد @hosenih خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد چون به مسجد می‌روم منبر عذابم می‌دهد هرچه آمد بر سر ما از بلای شام بود قتلگاه اصلی ما کوچه‌های شام بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشکی که می ریزم برایت فرق دارد صاحب عزای من عزایت فرق دارد نام غریب تو برایم گریه دار است مرثیه خوانی در هوایت فرق دارد تابی نداری تا که بی تابی نمایی نی در نوای نینوایت فرق دارد @hosenih حالی که داری با تمام مردم شهر جان دوعالم به فدایت...فرق دارد آقای من گریه ست " قوت غالب" تو با دیگران آب و غذایت فرق دارد با شاهدان ِ دیگر غوغای گودال هر بار شرح ماجرایت فرق دارد @hosenih ای کوه صبر از زخم "قتل صبر" گفتی حال و هوای روضه هایت فرق دارد زخمی که تیر حرمله بر قلبتان زد با داغ دیگر بی نهایت فرق دارد داغ سه ساله گوشه ی دنج خرابه این گریه های "های هایََت" فرق دارد @hosenih مولای سجاده نماز اشک خواندی پس با همیشه ربنایت فرق دارد در هر شب جمعه پریشان حال بودی حتما به یاد روضه ی گودال بودی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چون باد در مجاورت شمعی چون شمع در محاصره بادی با احتساب کرببلا ای کوه پنجاه و هشت سال نیافتادی لبخند گشته است فراموشت با چشم های روشن و خاموشت نزدیک به دو سوم عمرت را در چهره ات ندیده است کسی شادی @hosenih زینب که کوه صبر مجسم بود یک سال و نیم ماند و دوام آورد اما تو در حدود چهل سال است مثل سکوت عامل فریادی تعریف کرده ای تو به جای چشم یک جفت ابر حامل باران را شاگرد چشم های تو زینب بود بر گریه بر حسین تو استادی هر شب ادامه داد غم خود را با اشک های خویش به نحوی که او را به یاد شام می اندازد هر گیسوی رها شده در بادی @hosenih دورم ز خاک پای تو با این حال حس می کنم که بعد هزاران سال در گوشه بقیع به آرامی در سجده است حضرت سجادی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگرچه شمع از آتش به روی سر دارد منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد پس از تو نوبتِ سی سال گریه یِ من بود پس از تو در همه احوال گریه یِ من بود شبیه گریه یِ طفلان خیزران خورده شبیه گریه یِ پیرِ زنِ جوان مُرده @hosenih تمام شهر از این گریه ها خبر دارد که گریه بر جگرِ سنگ هم اثر دارد پس از تو گوشه یِ سجاده ام پُر از اشک است پس از تو قامتِ اُفتاده ام پُر از اشک است پس از تو صحبت بازار می کنم هر روز شکایت از غم انظار می کنم هر روز *** نسیم گِردِ سر اطهر تو می چرخید چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو می چرخید @hosenih میان شعله من و ساربان تَهِ گودال برای بُردنِ انگشترِ تو می چرخید به زیر ناقه به زنجیر پایِ من را بست کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو می چرخید پس از اصابتِ هر سنگ گونه ات می ریخت به رویِ نیزه کمی حنجر تو می چرخید @hosenih نرفته از نظرم کوچه کوچه دنبالِ عزیزِ کوچک خود همسر تو می چرخید نرفته از نظرم مجلس شراب و رباب به نیزه اش سَرِ آب آورِ تو می چرخید دو دست من به غُل و جامعه به گردن بود که چشمشان به سویِ دختر تو می چرخید @hosenih شبی به کُنجِ تنور و شبی به رویِ طَبَق چقدر دستِ غریبه سَرِ تو می چرخید *** تمامِ شهر از این گریه ها خبر دارد که گریه بر جگر سنگ هم اثر دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آندم که غصه های اسیری شروع شد بهر جوانِ قافله پیری شروع شد من یادگار "نحن اُسرای"نهضتم من وارث "مقطع الاعضای" نهضتم من دیده ام "مقطع الاعضا" چگونه بود تشریح می کنم تن بابا چگونه بود @hosenih دست عزیز فاطمه از مُچ شکسته بود بر روی سینه اش سگ کوفی نشسته بود من دیده ام که کشته شده از قفا حسین از تیر کوفه دیده هزاران جفا حسین جسمی که نیزه ها همه بارانی اش کنند رزّازی اَش کنند و ستورانی اَش کنند @hosenih عمری است حرف من شده"شیب الخضیب" و بس آئینه ام ، نظر سوی"خدُّ التریب" و بس وقتی ز غصه قافله در سوز و آه بود راه عبور از وسط قتلگاه بود پائیزِ این جهان به همان لحظه دیده شد فریاد وامحمدِ زینب شنیده شد @hosenih از آن زمان به بعد زمستانِ عالم است "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است" یادم نمی رود که غرورم شکسته شد دست مخدّرات به زنجیر بسته شد بعد از حسین نوبتِ تهدید من رسید عمه به داد من پی تأیید من رسید @hosenih چادر نماز عمه و عمّامه ام که سوخت یک خیره سر به زیور اطفال دیده دوخت آن شب که جیغ و داد زنان را شنیده ام فریاد دختران جوان را شنیده ام از بسکه پنجه پنجه به معجر کشیده شد از غصه قامت من و عمه خمیده شد @hosenih من بارها برای خودم روضه خوانده ام گاهی برای عمۀ خود نوحه خوانده ام "باز این چه شورش است که در خلق عالم است با زاین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است" با یک سخن کنم همۀ روضه را تمام زندان،خرابه،کوفه،حرم،قتلگاه،شام @hosenih یک کاروان مقابل چشمم همه اسیر دشمن به بی حیایی و بی غیرتی دلیر از غارت و شکنجه و سیلی و کعب نی تا سنگِ شام و کوفه به یک رأس روی نی از طعنه های هیزی و فریاد اهل بیت تا تهمت کنیزی و امداد اهل بیت @hosenih اینها که تازه گوشه ای از غربت من است تا انتهای غربت من محنت من است اسرار من نهفته همه در صحیفه شد یعنی تمام زندگی ام در تقیّه شد گرچه مدینه غصۀ دیرینۀ من است اسرار کربلا همه در سینه من است @hosenih آرام و بی صدا همه شب تا سحر عجیب گرییدم و به ناله شدم : یا اباالغریب دلجوی خویشتن به زبانِ خودم شدم بی کس ترین امام زمانِ خودم شدم روزی زِ رَه امام زمان می رسد و ما در انتظار آمدنش کارمان دعا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih