eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
صدا گرم و رسا پیچید در گوش ستمگرها بخوان تا بشنوند این روضه‌ها را کورها، کرها به منبر می‌روی تا واکنی بغض غریبت را بخوانی آیه‌ی والعصر در داغ صنوبرها به ذلت می‌کشاند خطبه‌ات نمرود شامی را بخوان تا واشود زنجیر از تزویر منبرها زلال زمزم نام علی را در سبو داری که از نام علی مستی بگیرد باز ساغر‌ها چه پیکاری‌ست اینجا، ساحت خورشید با ظلمت! به میدان آمده تیغ زبان با تیغ خنجرها انا ابن الفاطمه بنت رسول الله تان هستم بگریید ای مسلمان زاده‌ها در مرگ باورها طواف کعبه‌ی این ناکسان بی حیا تا کی؟ فقط دور مدار عشق می‌گردند قنبرها سخن از یال خون افشان و سم اسب‌ها، آری سخن از بوسه‌ی تیر است روی نبض حنجرها میان جنگل سرنیزه‌ها و تیغ‌ها دیدم هزاران زخم کاری روی لبخند کبوترها دلم می‌سوزد از تکرار تصویر پریشانی دمی که شعله می‌رقصید روی حزن معجرها صدای لالای یک زن غمدیده می‌آید پُر است از آتش تب، گرمی آغوش مادرها زیارت می‌کنم با اشک، این سرهای بی تن را به یاد آیه‌های روشن و خونین پیکرها شما در خواب غفلت بوده‌اید و ماه را کشتند بخوابید ای شقاوت پیشه‌ها در گرم بسترها چگونه آفتاب نام مولا را نمی‌بینید؟! شما را شرم باد از غربت رسم پیمبرها منم فرزند مکه، من صدای مطلق وحی‌ام پُرَم از معجزات روشن الله اکبرها برایم بعد از این هر روز، روز سخت عاشوراست انا ابن الفاطمه! میراث‌دار روضه‌ی سرها! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهرِ رفته به خواب کشت تو را گریه‌ی بی حساب کشت تو را بین خیمه عطش که جاری شد روضه‌ی آب آب کشت تو را گاه گهواره‌ی علی، گاهی لای لای رباب کشت تو را در مسیری که داشتی تا شام محمل بی حجاب کشت تو را گاه بازار و کوچه‌گردی‌ها گاه بزم شراب کشت تو را آفتاب چهارم اسلام! تابش آفتاب کشت تو را لحظه‌ی ذبح گوسفندان نیز دیدن ظرف آب کشت تو را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سجاده‌ی سجاد پر از اشک روان بود چل سال خودش پای دلش مرثیه خوان بود کابوس حرم از جگرش زخم گرفته چل سال به یاد عطش غم‌زدگان بود با یاد اسیران حرم، آب و غذایش چل سال شب و روز فقط آه و فغان بود چل سال دلش تنگ صدای علی اکبر چل سال وضو ساخت و دلتنگ اذان بود از خاطر او محْو نشد جسم برادر در سینه‌ی آزرده‌ی او داغ جوان بود عمامه‌ی او سوخت، ولی موی سرش نه شرمنده‌ی موی سر دلسوختگان بود چشمان ترش زخم شد از اشک سحرها از آن همه گل در نظرش باغ خزان بود موی سرش از گوشه‌ی گودال سفید است این روضه برای دل او بسکه گِران بود در گوشه‌ای از حجره، به یاد تن عریان یک عمر خودش بود و همین قَدِ کمان بود تا آبِ گوارا به لبش خورد، دلش ریخت لب‌های علی در نظرش آه، عیان بود در کرببلا قاتل او زخمِ سنان شد دروازه‌ی ساعات فقط زخم زبان بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سی سال در فراق پدر، زار گریه کرد از داغ غربتِ شهِ بی یار گریه کرد سی سال نیمه شب سر سجّاده تا سحر چشمش به هم نیامد و بیدار گریه کرد سی سال با شنیدنِ «سقّا»، «علم»، «عمو» یاد لبان خشک علمدار گریه کرد سی سال هر جوان رشیدی به راه دید با یاد شِبْهِ احمد مختار گریه کرد سی سال هر زمان که سر سفره‌ای نشست یک دم نگاه کرد و دوصدبار گریه کرد سی سال تا که برد کسی نام شیرخوار یاد رباب و اصغر و گهوار گریه کرد سی سال تا نظر به قدِ خواهرش نمود با خاطرات مجلس اغیار گریه کرد هر کودکی که دید به ره، زیر لب سرود: «دامن»،«شراره»،«سنگ»،«سنان»،«خار»؛ گریه کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ناله یِ واعطشا بر جگرش می‌افتاد آب می‌دید به یادِ قمرش می‌افتاد بی سبب نیست که از جمله‌ی "بَکّائون" است دائماً اشک ز چشمانِ ترش می‌افتاد شیرخواره بغل ِتازه عروسی می‌دید یادِ لالایِ رباب و پسرش می‌افتاد با دلی خون‌شده می‌گفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می‌افتاد روضه‌ی گم شدن و دفنِ رقیه می‌خواند تا به صحرا و خرابه نظرش می‌افتاد گوسفندی جلویش ذبح که می‌شد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می‌افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه‌های پدرش دور و برش می‌افتاد :: جلوی پای سکینه دم دروازه‌ی شهر از رویِ نیزه، علمدار، سرش می‌افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر لحظه با هر گونه مضمون گریه کردم هر روز و شب، یاد پدر، خون گریه کردم قلب مرا هر ناله‌ی مجروح سوزاند یک عمر، حتی دیدنِ مذبوح سوزاند جامه به تن کردند، حالم ریخت برهم مرده کفن کردند، حالم ریخت برهم با هر بهانه مجلس روضه گرفتم خانه به خانه مجلس روضه گرفتم اشک ربابه در وجودم آتش افروخت هر بار دیدم شیرخواره، سینه‌ام سوخت این داغ، هر ساعت چه کرده با دل ما بر حرمله لعنت، چه کرده با دل ما آثار ضرب تازیانه بر تنم ماند رد غل و زنجیرها بر گردنم ماند دستان عمه زینبم را تا که بستند نامردها خیلی غرورم را شکستند مانده به گوشم نعره‌ی دشنام، دشنام گفتم به شاگردان خود، الشام الشام بغضی است هر لحظه به لب آورده جانم من کشته‌ی بزم شراب و خیزرانم شد حسرت اهل حرم، کنج خرابه شد قتلگاه خواهرم، کنج خرابه سوزاند داغش تا دم آخر دلم را ناله کشیدم از درونم واحسینا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(به‌مناسبت فرارسیدن ٩ مردادماه، سالروز وفات شاعر گرامی، استاد ) آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است آنکه بر خوانَد حدیث «اُمّ ایمن» بر امام* من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب کَند و افکند از پی و بُن ریخت بر هم زینب است آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است با برادر درد دل می‌كرد اين سان تا سحر آنكه ريزد از فراقت اشك ماتم، زينب است وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عبّاس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است پرچمت گر سرنگون شد من نگه می‌دارمش غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است «منزوي» هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است ✍مرحوم *حدیث ام ایمن، روایتی است که «ام ایمن» از پیامبر(ص) نقل کرده که در آن وقایع شهادت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) بیان شده است. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضه برپا بود هر جا آب بود روضه‌هایش ذکر بابا آب بود مقتل جان‌سوز آقا آب بود تشنه لب بود آه اما آب بود روضه‌خوانش گاه ظرفی آب شد گاه‌گاهی روضه‌خوان قصاب شد ماجرای آب، آبش کرده بود غصه‌ی ارباب، آبش کرده بود مادری بی‌تاب، آبش کرده بود دختری بی‌خواب، آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می‌خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی‌حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه‌ی شمشیرها یادش نرفت سنگ‌ها و تیرها یادش نرفت او به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی‌ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راهِ زن‌ها را گرفت عمه را با دست بسته می‌زدند با همان نیزه شکسته می‌زدند بچه‌ها را دسته دسته می‌زدند می‌شدند آنقدر خسته... می‌زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود او جوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام، پشتش را شکست غصه‌های، شام پشتش را شکست کوچه‌های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام، پیرش کرده بود سنگ روی بام، پیرش کرده بود طعنه و دشنام، پیرش کرده بود بی هوا عمامه‌اش آتش گرفت مثل زهرا جامه‌اش آتش گرفت درد و رنج و غصه‌ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه‌ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به شیعیان مظلوم لاله روئیده‌ست از خون شهیدان هر کنار شیعیان را یک به یک کشتند در @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️لحظاتی از آخرین دیدار روز گذشته (سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳) شهید اسماعیل هنیه با رهبر انقلاب اسلامی 💻 Farsi.Khamenei.ir
باید جواب ابرهه سجیل باشد باید هدف‌ها قلب اسرائیل باشد@hosseinieh_net