بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مرضیه_عاطفی
▶️
راهی برای رفعِ خشم و غضب نسازد
آنکه برای عشقت خود را ادب نسازد
دنبال یارِ نابی! آنکه اگر رطب را-
خورده ست؛ دیگران را منع رطب نسازد
@hosenih
نذر تو جانِ خود را حدّاقل بداند
آنقدر ندبه ها را متر و وجب نسازد
خسران زده ست آنکه هر هفته جمعه خود را
از شوق دیدنِ تو مجنون نَسب نسازد
با چشم هایِ هرزه،غیبت،دروغ و تهمت
مانع بسازد اما قدری سبب نسازد
@hosenih
ای وای اگر نگاهت امسال هم محرّم
ما را برای کارِ تو منتخب نسازد
این روضه ها ندارد خیری اگر که از ما؛
محض ِ تو مهزیار و جوْن و وهب نسازد!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_رقیه_س_زبانحال_کوفه_و_شام
#محمدجواد_شیرازی
▶️
از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد
از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد
غروب روز دهم بود عمهام افتاد
عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد
@hosenih
تمام اهل حرم را سوار محمل کرد
عمو نبود... پدر، کارِ عمه مشکل شد
میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند:
عقیله همسفر مشتی از اراذل شد
تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که
نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد
چکید خون سرت... خواهرت دلش خون شد
گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد
به جای تکتک ما عمه کعب نی خورده
برای تکتک ما مثل شیر حائل شد
@hosenih
خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو
چگونه دختر حیدر به شام داخل شد
هزار خطبهی قرّاء خوانده خواهر تو
جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد
عقیله، کعبهی غم، قبلةُ البرایا* بود
ز اشک نیمهشبش خاک دشتها گِل شد
@hosenih
میان نافلهها یاد مادرش میکرد
همیشه روضهی او برکت نوافل شد
اگرکه پیر شدم، عمهام مقصر نیست
گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد
* قبلة البرایا: از القاب حضرت زینب به معنای قبله و پیشوای ابرار
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#محمدجواد_شیرازی
▶️
نسیم حزن وزیده، حسین چشم تو روشن
شرر به خیمه رسیده، حسین چشم تو روشن
@hosenih
تو رفتی و نشنیدی که خواهرت سر گودال
چقدر طعنه شنیده، حسین چشم تو روشن
برای رأس تو بر نی رباب ضجه کشید و
سکینه سینه دریده، حسین چشم تو روشن
قسم به عصمت زهرا، کسی ز روز تولد
مرا اسیر ندیده، حسین چشم تو روشن
که گفته است؟! دروغ است این که حرمله اصلا
سرم هوار کشیده، حسین چشم تو روشن
به زیر بوته ی خاری فدا شدند دو دختر
غریب و رنگ پریده، حسین چشم تو روشن
@hosenih
رسیده صحبت غارت میان لشکر دشمن
به جسم چند شهیده، حسین چشم تو روشن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#قاسم_صرافان
▶️
من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم
من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم
نمی دانم کجایی هستم، اما خوب میدانم
هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم
@hosenih
اگر آواره ام، قلبم در ایوان تو جا مانده
دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابان پرورم کرد و میان راه
یکی پرسید: تا کرب و بلا، چندتا ستون مانده؟
@hosenih
چه شیرین است با شوقت دویدن در بیابان ها
به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابان ها
نه تنها در میان تربتت داری شفا، حتی
به خاک زیر پای زائرت دادند، درمان ها
@hosenih
یکی جارو به دست و دیگری گوشی به گوش آمد
یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد
دراین موکب سخن ازکوفه، آن موکب سخن از شام
یکی از هوش رفت اینجا، یکی آنجا به هوش آمد
@hosenih
ستون یک هزار و چارصد، یعنی: سلام آقا
سلام ای بی کفن ای تشنه لب ای مانده بر صحرا
به سقای علمدارت قسم، ما پای پیمانیم
به شوق یاریِ آرام جانت، مَهدی زهرا (س)
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#یوسف_رحیمی
▶️
عمریست که دلتنگ توأم میآیم
مولا! به غریبیات قسم میآیم
@hosenih
از صحن نجف دوباره انشاءالله
با پای پیاده تا حرم میآیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین ها را
که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین ها را
همه از خانه ها بیرون زدند و عازم یارند
دل باجمع بودن داده ای گوشه نشین ها را
@hosenih
مسیحی ارمنی هندو میان زائران هستند
تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دین ها را
زمین کربلا در آسمان هم مشتری دارد
همان روز ازل برده دل عرش برین ها را
مدال کربلا رفتن به روی سینۀ ما نیست
رکاب کج ندارد فیض دیدار نگین ها را
@hosenih
تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر
و پایین میزنم دیگر به گریه آستین ها را
دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله
کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین ها را
نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است
خیالش مست کرده تا ابد روح الامین ها را
@hosenih
به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی
نگاهی از سر احسان کنی این دل غمین ها را...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
شکسته باد دهانی که ازتو دم نزند
بریده باد زبانی که حرف غم نزند
@hosenih
شب زیارتی ات زار می شود حالم
اگر دوباره هوای حرم سرم نزند
مسلم است به هم میخورد همه کارش
کسی که دیگ غذای تو را به هم نزند
چه لذتی و عجب عشقی از کفش رفته
کسیکه بوسه ای بر تیغه ی علم نزند
تمام حاجتم این بود در شب احیاء
خدا بدون تو سال مرا رقم نزند
طبیعی است اگر مرده جان تازه گرفت
بیار قلب کسی را که در حرم نزند ...
@hosenih
قرار ماست مسیر نجف به کرببلا
اگر خدای نکرده اجل به هم نزند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#سيدمحمد_ميرهاشمی
▶️
دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب
تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب
دوباره شور پیاده روی به سر دارم
شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب
@hosenih
نه خرج راه و نه ویزا و نه گذرنامه
سفر، رسیده! مهیا نمی شود اسباب
دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان
سزای این دل بی تاب و دیده ی بی خواب
هوای سیل خروشان زائران دارم
مرا ببر که نمانم اسیر این مرداب
@hosenih
تمام آرزوی من جواب این حرف است
سلام حضرت خورشید و ماه عالمتاب
شهید راه ظهور و زیارتم گردان
تورا به جان رقیه مرا بخر ارباب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
#امام_حسین_ع_مناجات
#وحید_محمدی
▶️
کاسه ی چشم مرا از آب زمزم پر کنید
کاسه ی خالی من را نیز نم نم پر کنید
من به اینکه روز و شب اینجا بیایم دلخوشم
راضی ام این کاسه را هر بار، کم کم پر کنید
@hosenih
کربلایی شد کسی که صبر او لبریز شد
لطف کرده، کاسه ی صبر مرا هم پر کنید
این همان شورِ غمِ عشقِ حسین بن علی است
سینه ی ما را از این شور دمادم پر کنید
شیعیان باید قیام دیگری بر پا نمود
عالمی را از دم جانم حسینم پر کنید
بر سر نام علی این جنگ ها بر پا شده
هر کجا را باید از این ذکر و پرچم پر کنید
@hosenih
زینبش با دست بسته تا سر بازار رفت
دفتر اشک مرا این بار زین غم پر کنید
بعد از این دیدید اگر که خانمی خورده زمین
دور او را زودتر با چند مَحْرَم پر کنید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حبیب_الله_چایچیان
▶️
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم
من اسیر توام، نی اسیر عدو
من تو را جستجو کوبهکو میکنم
@hosenih
تا مگر بر مشامم رسد بوی تو
هر گلی را به یاد تو، بو میکنم
استخوانم شود آب از داغ تو
چون تماشای آب و سبو میکنم
صبر من آب چشم مرا سد کند
عقدهها را نهان در گلو میکنم
تا دعایت کنم در نماز شبم
نیمهشب با سرشکم وضو میکنم
@hosenih
همکلامم تویی روز بر روی نی
با خیال تو شب گفتگو میکنم
جان عالم تو هستی و دور از منی
مرگ خود را دگر آرزو میکنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#غلامرضا_سازگار
▶️
روز ما در شامتان جز شام ظلمانی نبود
ای زنان شهر شام این رسم مهمانی نبود
سنگ باران مسلمان آنهم از بالای بام
این ستم بالله روا در حق نصرانی نبود
پایکوبی در کنار رأس فرزند رسول
با نوای ساز آیین مسلمانی نبود
@hosenih
ما که رفتیم ای زنان شام نفرین بر شما
ناسزا گفتن سزای صوت قرآنی نبود
مردهاتان بر من آوردند هفده دسته گل
دستۀ گل غیر آن سرهای نورانی نبود
ای زنان شام، آتش بر سر ما ریختید
در شما یک ذرّه خُلق و خوی انسانی نبود
@hosenih
ای زنان شام، در اطراف مشتی داغدار
جای خوشحالیّ و رقص و دست افشانی نبود
ای زنان شام، گیرم خارجی بودیم ما
خارجی هم گوشۀ ویرانه زندانی نبود
طفل ما در گوشۀ ویران، دل شب دفن شد
هیچکس آگاه از آن سرّ پنهانی نبود
@hosenih
ای سرشک شیعه شاهد باشد بر آل رسول
کار «میثم» غیر مدح و مرثیه خوانی نبود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
آخر از راه می آید پدرم صبر کنید...
می رسد نور دو چشمان ترم صبر کنید...
خواب دیدم که به من گفت می آید پیشم
من که از آمدنش با خبرم صبر کنید...
@hosenih
عمه جان از تو خجالت زده هستم اما
به خدا کم بشود درد سرم صبر کنید...
ناقه آهسته برانید دگر خسته شدم
به خدا درد گرفته کمرم صبر کنید...
با طنابی که به دستم زده اید ای لشگر
نَکِشیدم که شکسته است پرم صبر کنید...
پیش چشمان عمو نیزه به کتفم زده اید
من شکایت به عمویم ببرم صبر کنید...
آنقدر ناله زنم یا ابتا می گویم
تا خودِ حشر بماند اثرم صبر کنید...
شب شد و ناقه زمینم زد و عمه هم رفت
بی امان داد زدم در خطرم صبر کنید...
کاش پاهای مرا هم به شتر می بستند
تا نیفتد به بیابان گذرم صبر کنید...
زجر نگذاشت بگویم که چرا جا ماندم
گفتم اینقدر نکش موی سرم صبر کنید...
@hosenih
گفتم ای زجر مزن من که خودم می آیم
همه جا تار شده در نظرم صبر کنید
ضربهء زجر مرا یاد مدینه انداخت
یاد زخم فدک و پهلو و سینه انداخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih