eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آنکه عالم همه در دست توانایش بود مرکز دایره‌ی غم دلِ دانایش بود هفتمین حجت معصوم ز ظلم هارون چارده سال به زندان ستم جایش بود دل موسای کلیم از غم این موسی سوخت که به زندان بلا طور تجلایش بود معنی "قَعر سُجون" باید و "ساقِ المَرضُوض" پرسی از حلقه‌ی زنجیر که بر پایش بود یاد حق، همْ نفس گوشه‌ی تنهایی او آهِ دل، روشنی خلوت شب‌هایش بود بس که غم دید ز زندان و ز زندان بانش زندگی‌بخش جهان، مرگْ تمنایش بود نه همین زهر جفا بر دلش افروخت شرر ز شهادت اثری بر همه اعضایش بود یوسف فاطمه یارب چه وصیت فرمود که پس از مرگ همی سلسله بر پایش بود ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ندارد كس در اين عالم دل زاری كه من دارم ندارد سينه‏‌ای آه شرر باری كه من دارم نديده هيچ مظلومی چنين ظلمی كه من ديدم ندارد چشم گردون چشم خونباری كه من دارم ندارد هيچ زندانی نگهبانی كه من دارم ندارد كس بعالم خصم خونخواری كه من دارم شب و روزم بُوَد يكسان ز تاريكی اين زندان نديده ديده‌ی گردون، شب تاری كه من دارم ندارم محرم رازي بجز اين كُنده و زنجير ندارد هیچ بیماری پرستاری که من دارم بگيرم روزه و ذكر خدا هر دم به لب دارم نباشد روزه‌داری را چو افطاری كه من دارم از اين ظلمي كه هارون می‌كند بر من خدا داند كسي باور ندارد چشم خونباری كه من دارم ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا در اوج شادی، گاه غم بخشید انسان را در آغوش بهار انداخت سرمای زمستان را میان تار و پود پیله‌ها پروانه خواهد شد تحمل می‌کند هرکس مصیبت‌های زندان را تو نور آسمان‌هایی که "فی قعرِ السُجون" هستی خدا گاهی به چاهی می‌سپارد ماهِ تابان را چه اعجازی‌ست پنهان در نگاه روشنی‌بخشت؟ که تابانده به قلب "بُشرِ حافی" نور ایمان را نگاه مهربانت آیه‌ی "والکاظمین الغیظ" نشان دادی در اعمال خودت تفسیر قرآن را چه حالی داشت هارون آن زمانی که به چشمش دید به راه آورده اعجاز کلام تو کنیزان را پر و بال قنوتت را شکست اما نرنجیدی نکردی از دعای خویش محروم آن نگهبان را کرامت را رساندی تا به سر حد خودش آری نمک‌گیرِ خودت کردی تمام خاک ایران را خودم را در حریم تو تصور می‌کنم هربار زیارت می‌کنم شیراز را، قم را، خراسان را یقین دارم شفاعت می‌کنی آن را‌ که عمری داشت به لب "یا حضرت معصومه" و "جانم رضا جان" را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جایی برایش معنی زندان نمی‌داد جز سجده بغضش را کسی پایان نمی‌داد باب الحوائج بود، و ابر تشنه حتی بی اذن او یک قطره هم باران نمی‌داد آری کسی غیر از نگاه روشن او نوری به قلب تیرۀ انسان نمی‌داد از گل فقط یک ساقه باقی ماند، اما اصلأ به طوفان لحظه‌ای میدان نمی‌داد شلاق با خود زیر لب می‌گفت، ای کاش دنیا مرا آن شب، به زندان‌بان نمی‌داد او زنده‌تر شد کاش دنیا نیز آن شب با دوری از موسی بن جعفر جان نمی‌داد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرفِ رفتن می‌زنی در ربنًایت بیشتر "رَبِّ خَلِّصنی" است در سوز صدایت بیشتر وقت مغرب روزه‌ات با تازیانه باز شد می شود دشنام‌ها سهم عشایت بیشتر از سر شب دخترت «معصومه» دارد اضطراب در دلش دلشوره افتاده «رضا»یت بیشتر آنچنان با آتش زهر جدایی سوختی پُر شد از خاکسترت زیر عبایت بیشتر ای که نور ساق عرشی! این غل و زنجیرها فاصله انداخت بین ساقِ پایت بیشتر ماجرای لنگه‌ی دَر داغمان را تازه کرد بوی مادر می‌رسد از روضه‌هایت بیشتر کربلایت کاظمین و کاظمینت کربلاست تشنه جان دادی به یاد کربلایت بیشتر... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به بارگاه امام‌الهدی سلام بگو و از تبسم زخم و از التیام بگو شروع مستی ما، خطّ جور و بغداد است از ابتدای غزل، از خطوط جام بگو دلم گرفته‌ترین است، مثل ابر شدم بگو چرا شده‌ام غربت تمام؟ بگو درِ بهشت خدا را به روی ما بستند از آن امام، از آن فیض خاص و عام بگو کسی نگفت چرا جای ماه در چاه است چرا به یوسف ما مصر شد حرام؟ بگو! جهان پر است از ابهام ظلم هارونی تو هم جهاد کن ای شعرِ ناتمام، بگو... بگو از آینه‌هایی که سنگ‌باران شد همیشه شعر من از تلخی مدام بگو گذاشتند از آن کوثرانه مست شویم؟ از این خماری‌مان، شعرِ تلخ کام بگو... در آستان خدا، ذبح کن غرورت را ز ننگ و نام نترس و از این مقام بگو سلام می‌دهد از عرش آه می‌شنوی غزل جواب سلامی بده، سلام بگو سلام امام همه! ای امام دشمن و دوست! ز جلوه‌های خودت در حصار شام بگو ز قتل صبر بگو ای پرنده‌ی محبوس از آن توالیِ بیداد، یک کلام بگو سیاهچال تو گودال قتلگاه تو شد شهادت تو مبارک! از این قیام بگو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زندان صبر بود و هوای رضای او شوقش کشیده بود به خلوت سرای او زندان نبود! چاه پر از کینه بود و بس زنده به گور کردن آیئنه بود و بس زندان نبود! یک قفس زیر خاک بود هر کس نفس نداشت در آنجا هلاک بود زندان نبود! کرب و بلای دوباره بود یک قتلگاهِ مخفیِ پر استعاره بود زندان نبود! یوسف در بین چاه بود زندان نبود! گودی یک قتلگاه بود زنجیر بود و آینه بود و نگاه بود تصویر هر چه بود، کبود و سیاه بود زنجیر را به گردن آیینه بسته‌اند صحن و سرای آینه را هم شکسته‌اند دیگر کسی به نور کنایه نمی‌زند شلاق روی صورت آیه نمی‌زند می‌خواستند ظلم به آل علی کنند می‌خواستند روز و شبش را یکی کنند هر کس که می‌رسید در آنجا ادب نداشت جز ناسزا کلام خوشی روی لب نداشت زندان نبود! روضه‌ی گودال یار بود هر شب برای عمه‌ی خود بی قرار بود حرف از اسارت و غل و زنجیر یار بود زینب میان جمعیت نیزه‌دار بود در شهر شام، غیرت و شرم و حیا نبود زندان برای دختر زهرا روا نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کنج زندان شده روشن به دعای سحرم گرچه تاریکی محض است همه دور و برم خواستم خلوت و سِیر و سفرِ عرش و کنون چند سالی‌ست که سجده‌ست انیس سفرم چند سال است که اولادِ غریبم همگی چشمشان مانده به در تا که بیاید خبرم چه کنم؛ با که بگویم چقَدَر دلتنگم؟! کاش می‌شد که رضایم بنشیند به برم در سیه‌چال بلا راه نفس نیست که نیست جز خدا با که بگویم که چه آمد به سرم؟! نه هوایی نه غذایی، هدف خصم این است: آنقَدر آب شوم تا که نماند اثرم لاله لاله گل سرخ از بدنم می‌ریزد زخم شد از غل و زنجیر همه بال و پرم کاش اسیری به سیه چالِ مسلمان بودم این یهودی نکند رحم به چشمان ترم می‌زند هر شب و هر روز مرا، می‌دانم، جان سالم به وطن از دلِ زندان نبرم تازیانه زدنش کشت مرا، پیرم کرد تیره و تار شده هر دوجهان در نظرم سر من بر سرِ زانوی رضا بود رضا آن زمان که پسرم دید دگر محتضرم :: جان به قربان امامی که به صحرای بلا گفت ای اکبر من! ای پسرم! ای جگرم! ای تنِ غرق به خون آمده بابا برخیز خیز بابا که تو را خیمه‌ی عمه ببرم هفت بار از جگرم ناله و فریاد زنم: پسرم! ای پسرم! ای پسرم! ای پسرم! ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 شهادت جانسوز امام موسی کاظم (علیه‌السلام) تسلیت باد. موسایی و صد جلوه به هر طور کنی هر جا گذری، حکایت از نور کنی تو باب حوائجی و ما حاجتمند ما را نکند ز درگهت دور کنی@hosseinieh_net
کانال حسینیهصلوات بر امام کاظم .mp3
زمان: حجم: 1.04M
💠 صلوات بر امام موسی کاظم (علیه‌السلام) اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسی بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ‏ النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ‏، اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ‏ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏@hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) يگانه حامي قرآن و پيغمبر ابوطالب به ايمانت سلام از خالق داور ابوطالب سلام‌الله بر اخلاص و صدق و دين و توحيدت كه ايمانت بود از كوه سنگين‌تر ابوطالب تو آن درياي نور استي كه پروردي به دامانت همانند اميرالمؤمنين گوهر ابوطالب سزد خاك رهت را توتياي ديده گردانم كه عمّ المصطفايي و ابوالحيدر ابوطالب عجب نَبوَد شفاعت گر كشد ناز تو را فردا چو آيي با علي در عرصه‌ی محشر ابوطالب تو در امواج سختي يار گرديدي محمد را تو بودي مصطفي را بهترين ياور ابوطالب رسول‌الله خُرسندت، ولي‌الله فرزندت عروست حضرت صديقه‌ی اطهر ابوطالب كيم من تا كنم وصف تو را اي حامي احمد تو را بايد خدا گردد ثنا گستر ابوطالب وفات تو است عام الحزنِ شخص اول خلقت ز بس بودي گرامي نزد پيغمبر ابوطالب به غير از تو كه چون جان، پرورش دادي محمد را نگردد كس در اين عالم علي پرور ابوطالب سرم خاك كف پايت كه در ياري پيغمبر ز ياران بودي اي پاكيزه طينت سر ابوطالب تو از قرآن و از اسلام و از پيغمبر اكرم حمايت كرده‌اي تا لحظه‌ی آخر ابوطالب نه تنها خود، كه شد يار محمد چار فرزندت عقيل و طالب و مولا علي، جعفر، ابوطالب سزد كافرترم خوانند از هر كافري فردا نخوانم دشمنانت را اگر كافر ابوطالب رسول‌الله دشمن شاد شد با رفتنت آري غمت زد بر دل ختم رسل آذر ابوطالب تو تا رفتي علي گرد يتيمي ماند بر رويش ز جا خيز و بگير او را چو جان در بر ابوطالب تو گويي جان برون شد از تن اصحاب پيغمبر كه بودي جمله را چون روح در پيكر ابوطالب اگر چه نيست قبرت را رواق و قبّه و صحني مزارت شهر دل ها راست روشنگر ابوطالب عجب ني گر محمد در كنار تربت پاكت فشاند اشك ماتم از دو چشم‌تر ابوطالب سزد در سوز هجرانت بسوزد آن چنان «ميثم» كه سوزد در عزايت صفحه و دفتر ابوطالب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e