#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
یم عصمت! زهی امشب به دامان گوهر آوردی
برای آفتاب امشب فرزوان اختر آوردی
حسین ابن علی را هم پسر، هم یاور آوردی
تعالی الله یا لیلا! علیِّ اکبر آوردی
تو لیلایی و مثل آمنه پیغمبر آوردی
و یا بنت اسد گردیده شیر داور آوردی
محمّد خو، علی رو، فاطمی طینت پسر زادی
ملک زادی؟ بشر آورده یا خیر البشر زادی؟
بغل بگشا، چو جان گیرش ببر جان حسین است این
به رخ مصحف، به خطّ و خال قرآنِ حسین است این
ذبیح فاطمه در عید قربان حسین است این
گل بستان احمد، روح و ریحان حسین است این
میان ماهها، مهر درخشان حسین است این
گل و باغ و بهار و سرو بستان حسین است این
بشر اوصاف آن رشک ملک را چون توان گوید
لب معصوم باید وصف آن جان جهان گوید
رخش سوره، دو بسم الله دارد از دو ابرویش
یدالله فوق ایدیهم بود نقش دو بازویش
خجل گردد زرخ گر ماه بنشیند به پهلویش
زیارتگاه زوّار محمّد مصحف رویش
شفای چشم ثاراللّهیان خاک سرِ کویش
عجب نی یوسف ار چشم تماشا واکند سویش
مباد از گردش چشمی بگیرد هستِ یوسف را
که هم دست زلیخا بُرَّدُ هم دست یوسف را
کرامت از نبی، صبر از علی، حلم از حسن دارد
قد رعناش طوبی، سایه بر این نُه چمن دارد
به هر یک تار مویش عطر صد مُلک خُتن دارد
چراغ از عارض نورانیاش هر انجمن دارد
هزاران جان عالم در درونِ پیرهن دارد
علی باشد به نام و روح احمد در بدن دارد
به چشم اهل دل، ماه تمامش میتوان گفتن
رسولش میتوان دیدن، امامش میتوان گفتن
علی، زینب، حسن، عبّاس، محو روی زیبایش
حسین بن علی، چشم خدا، گرم تماشایش
سلام سدره و طوبی به سرو قدّ و بالایش
سر خوبان عالم سر بسر خاک کف پایش
علیّ بن حسین بن علی نام دل آرایش
نوای کربلا برخیزد از نیزار اعضایش
که من در کربلا اوّل قتیل آل یاسینم
شود در موج خون تقدیم جانان، جان شیرینم
رسول الله خضر و تشنهی آب بقایم من
به مسعای شهادت عاشق سعی و صفایم من
ذبیح ذبح اعظم در منای کربلایم من
حسین بن علی را شیر دشت نینوایم من
خدا را خونم و ریحانهی خون خدایم من
به جای شیر مادر، تشنهی جام بلایم من
شهادت سرفرازی میکند با خون من فردا
پدر صورت نهد بر صورت گلگون من فردا
من آن حُسنم که در امواج خون پیداست تصویرم
شهادت، عشق، ایمان بوده از آغاز تقدیرم
منم آیات ایثار و ولایت کرده تفسیرم
به جوش آیند ثاراللّهیان از بانگ تکبیرم
یدالله است دست و ذوالفقار اوست شمشیرم
مرا سینه سپر بر هر بلا میپرورد لیلا
وجودم را برای کربلا میپرورد لیلا
مرا روز ولادت روز عاشوراست، میدانم
تنم چون برگ گل در دامن صحراست، میدانم
رُخم از پشت ابر خون، جهان آراست میدانم
حسابم با خدا در محشر کبریست، میدانم
خدایم از برای بذل جان آراست، میدانم
سرم آن روز روی دامن زهراست، میدانم
رسول الله میگیرد به موج خون در آغوشم
زدست او به میدان شهادت آب مینوشم
تو در گهواره مست جام ایثاری علی اکبر
تو از دوران شیری، شیرِ پیکاری علی اکبر
تو نور عین عین اللهِ داداری علی اکبر
تو خود از کوثر توحید، سرشاری علی اکبر
تو جا در قلب ثاراللّهیان داری علی اکبر
تو ابن الثّاره، ثارالله را یاری علی اکبر
بهشت عارفان مهر و جحیم کافران خشمت
نگاه زینب بر رخ، دل عبّاس در چشمت
تو بر نسل جوان تا صبح محشر رهبری داری
تو چون عبّاس بر خیل شهیدان برتری داری
تو بر آل نبی بعد از امامان سروری داری
تو خُلق و خوی و روی و منطقِ پیغمبری داری
تو دست و بازو و تیغ و توان حیدری داری
تو در هر زخم تن یک آیت روشنگری داری
ولی اللّهی و چشم و چراغ حجّت اللّهی
نه «میثم» را، که خلق عالمی را مشعلِ راهی
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
تو آمدی به شبم حسّ سر شدن بدهی
به شام تیره، توان سحر شدن بدهی
برای ما که جوانیم نذر چشمانت
رسیدهای که پر دربهدر شدن بدهی
اراده کردهای امشب برای پروازم
به بال خسته تمنّای پر شدن بدهی
تو ماه قبلهنمایی که بهر هر ذرّه
رسیدهای که مجال قمر شدن بدهی
به دیدهی پدران شهید در هر شهر
بهانهای شدهای چشم تر شدن بدهی
الا ستارهی امّیدِ حضرت لیلا
سلام آیهی توحیدِ حضرت لیلا
::
بگو بلا بنویسند، ها که میخواهیم
تمام دهر نخواهند، ما که میخواهیم
و چشمهای تو جنّاتُ تَحتِهاَالاَنهار
و چندتایی از این آیهها که میخواهیم
به روز واقعه تنها رها نکن ما را
در آن بساط یکی آشنا که میخواهیم
به فرض، روز جزا بر عذاب تن بدهیم
بهشت هم که نباشد، تو را که میخواهیم
تو باشی و پدرت باشد و خدا باشد
ببین بهشت تو را نیز با که میخواهیم
اگر که روز قیامت حسابمان نکنی
به زندگی سفر کربلا که میخواهیم
ببینم آنکه مرا نوکر آفریده تویی؟
کسی که قبل من این شعر را شنیده تویی
::
تو آسمان بلند همیشهی مایی
قبیلهات همه خوب و شما هم آقایی
اراده میکنی انگور میشود پیدا
تو شهد جان حسینی، تو تاک لیلایی
بهانه میکنی از تشنگی که برگردی
تو دائماً به تمنّای روی بابایی
زبان قافیه لال از نوشتن این بیت
شنیدهام که تو بر خاک، ارباً اربایی
ز داغ تشنگیات سال و ماه میسوزد
هنوز قلب امیر سپاه میسوزد
✍ #علی_اشتری و #هادی_جانفدا
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
هر شب نصیب سفرۀ شهر مدینه شد
در کنج خانه، نان تنوری که داشتی
شبزندهدار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی...
خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود
در کوچههای شهر، عبوری که داشتی
این آفتاب توست که خورشیدمان شده!
یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟...
چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبریست
روی سپید و خال سیاهت پیمبریست
گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو
لحظه به لحظه، گاه به گاهت پیمبریست...
باید دوید پشت سر ردّ پای تو
یعنی تویی همیشه که راهت پیمبریست
نامت علیست جلوه رویت محمدیست
نامت علیست طرز نگاهت پیمبریست
تو صاحب جلال علی و پیمبری
آیینه جمال علی و پیمبری
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
پیغمبر دوبارۀ صحرای کربلا
ای از تمام عالمیان برگزیدهتر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا
آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تل زینبیه و هر جای کربلا...
...هر چند دیدنیست ولی دیدنیتر است
پایین پای مرقد آقای کربلا
نزدیکتر به محضر آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
تو نور آمدي و شب ز خواب خوش پا شد
تو چشمه آمدي اما مدينه دريا شد
گل از گل همهي خانوادهات بشكفت
شكوفههاي نگاه تو تا شكوفا شد
دوباره دور و بر كوچهي بني هاشم
بهشت گمشدهی هر فرشته پيدا شد
ز بس ستاره براي زيارت آمده بود
شب تولد تو مثل روز زيبا شد
تو طعم نوبر فرزند را چشانيدي
به يمن آمدن تو حسين، بابا شد
همينكه در بغل مادر آمدي گفتند
بهشت زينت آغوش و دوش ليلا شد
حديث مجمر و اسپند را بخوان و ببين
كه چشمهاي حَسَد محو در تماشا شد
هزار مرتبه الله اكبر از قدّي
كه آرزوي بلنداي سرو و طوبا شد
هزار مرتبه الله اكبر از چشمي
كه مست از آن همه انگورهاي دنيا شد
هزار مرتبه الله اكبر از مويي
كه لطف مختصرش رفت و شام يلدا شد
هزار مرتبه الله اكبرت گويم
كه با صداي تو داوود مست و شيدا شد
تمام خِلقت و خُلقت شبيه پيغمبر
تمام ناز و نيازت شبيه زهرا شد
تويي تو يوسف يعقوبِ شهر پيغمبر
منم همانكه به يك غمزهات زليخا شد
علي اول نسل علي! علي يارت
كه هيبت تو تماماً علیِ اعلي شد
به شوق صوت اذانت به عرشِ گلدسته
چقدر مأذنه دلتنگ صبح فردا شد
::
پس از تو رفت دگر خير از سر عالَم
پس از تو خاك به فرق تمام دنيا شد
رشيد بودي و بعد از شكستنت بابا
شكست بس كه كنار تو از كمر تا شد
هنوز عطر تو از بين دشت میآيد
به ياد لالهی سرخي كه ارباً اربا شد
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
فلک یک آسمان خورشید و ماه و اختر آورده
ملک ساغر به بزم عاشقان از کوثر آورده
به مکّه آمنه بار دگر پیغمبر آورده
و یا بنت اسد از جوف کعبه حیدر آورده
و یا امّ البنین ماه محمّد منظر آورده
عروس فاطمه، لیلا، علیّ اکبر آورده
جمال بی مثال حیّ سرمد زادهای لیلا
خدا را بهترین عبد مؤیّد زادهای لیلا
پسر زادی و یا روح مجرّد زادهای لیلا
به خُلق و خوی و منطق هر سه احمد زادهای لیلا
محمّد را، محمّد را، محمّد زادهای لیلا
قیامت قامتی زادی که با خود محشر آورده
الا ای رهروان حقّ! چراغ راه پیدا شد
جوانان جهان را رهبری آگاه پیدا شد
بشارت اهل دل را، مُلک دل را شاه پیدا شد
به روی شانۀ شمس ولایت، ماه پیدا شد
ولیّ الله، فرزند ولیّ الله پیدا شد
زهی مامی که فرزند ولایت گستر آورده
جمال بی مثال حضرت ربّ جلیل است این
حسین و حیدر و زهرا و احمد را سلیل است این
رخش جّنت، لبش کوثر، دهانش سلسبیل است این
کلیم است این، مسیح است این، ذبیح است این، خلیل است این
ز آل الله در دشت بلا اوّل قتیل است این
برای هدیه در راه خدا دست و سر آورده
سزد جبریل از کوثر وضو گیرد، زبان شوید
مگر از غنچهی لبهاش گل در وصف او روید
ملک در مصحف رخسار او روی خدا جوید
بشر عطر محمّد را ز باغ خُلق او بوید
نه تنها یوسف زهرا، که دشمن مدح او گوید
به حیرت خصم را هم این خداییمنظر آورده
رخش جنّت، قدش طوبی، دلش کعبه، لبش زمزم
پیامش روح قرآن و کلامش آیت محکم
به تار طرّهاش بسته حیات عالم و آدم
نه تنها بیت ثارالله جهان از او شده خرّم
ملائک در سما بگرفتهاند این ذکر را با هم
که لیلا بر حسین ابن علی پیغمبر آورده
سلام الله بر لیلا و این پاکیزه فرزندش
به بازوی ولی الّلهی وجه خداوندش
ملائک دستبوس و انس و جان تا حشر پابندش
شرافت آستانبوس و شهادت آبرومندش
حسین و مجتبی و زینب و عبّاس بوسندش
سپهر حُسن را این پاک مادر، محور آورده
نبّوت بر جمال کبریاییمنظرش نازد
امامت بر دم گرم شهادتپرورش نازد
بزرگی سر فرود آورده بر خاک درش نازد
شفاعت بر کرامتهای روز محشرش نازد
شهادت بر همه گلزخمهای پیکرش نازد
شجاعت بر دو بازویش سلام از حیدر آورده
جوانان جهان آیینهدار خطّ و آیینش
ندیده تا شهادت جز خدا چشم خدابینش
به وقت حمله دشمن هم گشاید لب به تحسینش
عجب نَبْوَد اگر خون بگذرد از عرشهی زینش
عطش گلبوسهها بگرفته از لبهای شیرینش
اگر چه بر پدر دریایی از چشم تر آورده
زمین رزمگاه معرکه بدر و پیمبر او
قتال پهندشت کربلا صفّین و حیدر او
به رزم صحنهی عاشور، ثارالله دیگر او
زعیم و اسوهی رزمندگان تا صبح محشر او
ز آل الله روز جانفشانی پیشروتر او
به حق ایمانی از کوهِ گران، محکمتر آورده
سلام ای آفتاب سرخ عاشورا، علی اکبر!
درود ای آرزوی یوسف زهرا، علی اکبر!
گل باغ جنان در دامن صحرا، علی اکبر!
تویی در بزم جان، ماه جهان آرا، علی اکبر!
کرامت کن برات کربلا ما را، علی اکبر!
که داغ کربلایت ناله از دلها برآورده
تو قرآنی، تو فرقانی، تو یاسینی، تو طاهایی
تو در کوی ذبیح الله اعظم، ذبح عظمایی
تو اوّل کشته در دشت بلا از آل زهرایی
تو از صبح ولادت تا شهادت عشق بابایی
تو در دشت بلا، همچون شجر در طور سینایی
که نخل «میثم» از باغ کمالاتت بر آورده
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
تاج سریّ و هر نفس ما ارادت است
آقا تویی و غیر تو هر شاه، رعیت است
روز من همیشه جوان در کنار توست
شوق شماست این دل اگر با طراوت است
بابا همیشه بر قد و بالات خیره بود
کار امام، نیّت و فعلش عبادت است
وقتی که آمدی همه گفتند احمد است
در خَلق و خُلق، بین تو و او شباهت است
رعناترین سلالهی زهرا تویی علی
بالابلند خانهی لیلا تویی علی
یک عده در هوای تو مثل پری شدند
مثل فرشتههای خدا دلبری شدند
یک عده نیز با تو نشستند روز و شب
تا اینکه با مرام تو پیغمبری شدند
یک قطره از فضائل تو جلوه کرد و بعد
یک عده از قبیلهی ما منبری شدند
یک عده خاک پای حسینیهها شدند
پائین پای یار، علیاکبری شدند
آن عده یوسفی که تو را دیدهاند هم
یا جان سپردهاند و یا بستری شدند
یک عده گریهگریه به پای تو سوختند
آن گاه در مصیبت تو مادری شدند
خورشید دلربای بنی هاشمی علی
پیغمبر حرای بنیهاشمی علی
بالای ابروان تو گنبد درست شد
پائین چشمهای تو معبد درست شد
تعبیر شد نبیّ و «أنا من حسین» او
در باطن حسین، محمّد درست شد
بعد از نبی، مدینه به بیراهه سر گذاشت
تو آمدی و مبدأ و مقصد درست شد
هرجا که پاگذاشتهای روی این زمین
یک آسمان بهشت مُخلّد درست شد
مضمون چشمهای تو شاعر شدند و بعد
چندین هزار بیت زبانزد درست شد
یک بیت آن نوشته که لیلاترین تویی
بیتی نوشته: عشق در این حد درست شد
بیتی نوشته: عشق، فقط عشق حیدر است
بیتی نوشته: عشق حسین، عشق اکبر است..
✍ #علی_اشتری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
منت خدای را که شب غم سرآمده
صبح وصال با همه خوبی بر آمده
درمشرق جلالت خورشید کربلا
ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده
خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد
این ماه کز حریم حسینی بر آمده
زیبا رخی که آمده در خانهی حسین
پیغمبر است یا که علی اکبر آمده؟!
در خَلق و خُلق و صورت و سیرت چنان نبی
باور کن ای مدینه! که پیغمبر آمده
دارد حسین شوق مضاعف که بهر او
تنها نه یک پسر، که بر او یاور آمده
نام علی برای حسین است افتخار
این افتخار با پسرش اکبر آمده
آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل
سیراب بوسهی پدر و مادر آمده
عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد
روح مجرد است که در پیکر آمده
گیسوی او روایت حبل المتین کند
ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده
کمتر گلی به خوبی او دیده شهرِ وحی
گلخانهای که آن همه گلپرور آمده
زیبایی جمال علی را نداشته است
هرجا ملک به صورت انسان در آمده
قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی
یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده
از منطقش مپرس که چون مصطفی بُوَد
از صولتش مگوی که چون حیدر آمده
انگشتر رسالت خیرالانام را
از مخزن مشیت حق، گوهر آمده
بهر دفاع از حرم قدس کربلا
این تکسوار عشق، به جان و سر آمده
ششگوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت
جانم که پیش پای پدر با سر آمده
از ما سلام باد به ششگوشه مرقدش
آنجا که قبلهی حرم داور آمده
فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است
کامروز عاشقانه سوی این در آمده
منت خدای را که مؤید دوباره هم
مدحتگر حسین و علی اکبر آمده
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بیجهت نیست که اسمش علی اکبر شده است
حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بودهست مگر یا لیلا؟
با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد
ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
«پیرهنچاک و غزلخوان و صراحی در دست»
سنگ در دستش از اعجاز قمر میگردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد
هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخاست
نفس پنج تن آل عبا برمیخاست
ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته...
بینقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است
چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت:
«شاه شمشادقدان، خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان»
زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر مؤذنزاده
کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود
أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت
جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است
باد آورده به همراه، شمیم #صلوات
میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات
ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت
مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمیگشت
کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات..
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
خدا را جلوهی دیگر مبارک
یم توحید را گوهر مبارک
سپهر نور را اختر مبارک
علی بر آل پیغمبر مبارک
کند دلْ دم به دم یاد محمّد
که شد تکرار میلاد محمّد
خِرَد را، رهبری آگاه دادند
جوانان را، چراغ راه دادند
سپهر معرفت را، ماه دادند
ولایت را، ولیُ الله دادند
ولی اللَه ولی در بر گرفته
محمّد یا علی در بر گرفته
سپهر عصمت و تقوی قمر زاد
عروس حضرت زهرا پسر زاد
به خَلق و خُلق و خو پیغامبر زاد
که خیر الخلق را خیر البشر زاد
شگفتا باز احمد آفریدند
محمّد را محمّد آفریدند
سراپا نخلهی طور است این طفل
همه نورٌ علی نور است این طفل
تمام شور عاشور است این طفل
بگو قرآن منشور است این طفل
کلام یوسف زهرا گواهیست
که او ممسوس در ذات الهیست
تماشایش ز زهرا میبَرَد دل
تجلاّیش ز بابا میبَرَد دل
نه او تنها ز لیلا میبَرَد دل
ز اهل البیت یکجا میبَرَد دل
حسین بن علی را نور عین است
علی آری علیّ بن الحسین است
دعای نور در مرآت رویش
نوای وحی در خون گلویش
حدیث عشقِ بابا گفتگویش
نگاه حضرت عبّاس سویش
امامت از جمالش در تجلاّست
نگاهش گه به زینب، گه به لیلاست
دو چشمش چشم حقّبینِ پیمبر
دو ابرو ذوالفقار شیر داور
دو بازو بازوی عبّاس و حیدر
دو لعل لب نه، دو یاقوت احمر
از او بیت ولایت گشته گلشن
حسین بن علی! چشم تو روشن
سیادت بندهی او بندهی او
شهادت زندهی او زندهی او
شرف، ایمان، ادب، پایندهی او
پیام کربلا در خندهی او
چه گویم هر چه گویم بهتر است این
تعالی الله علیّ اکبر است این
دلش دریای ایمان حسین است
درون پیکرش جان حسین است
جمالش عید قربان حسین است
ببوسیدش که قرآن حسین است
به خاکش دل به پایش جان فشانید
به چشم و ابرویش قرآن بخوانید
سلام از مات ای روح معانی!
علی اکبر! رسول اللهِ ثانی!
نبوّت را کتاب آسمانی
ولایت را فروغ جاودانی
علی، زهرا، پیمبر، بر تو نازد
پدر تا صبح محشر بر تو نازد
تو حقّ را از ازل در خویش دیدی
تو در قلب پدر شور آفریدی
تو دل از هر چه جز جانان بریدی
تو بانگ ارجعی را میشنیدی
به پاس حقّ مقاوم ایستادی
به «میثم» نه به عالَم درس دادی
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
آنانکه عابدند، به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند، به یک تکه نان خوشند
از هر دو تا نگار، یکی ناز میکند
عشاق روزگار، یکی در میان خوشند
نانی که میپزند به همسایه میرسد
این خانواده با خوشی دیگران خوشند
این سفره دارها که شدم میهمانشان
بعد از بیا، بروست، ولی با بمان خوشند
ما میخوریم و اهل کرم شکر میکنند
با این حساب بیشتر از میهمان خوشند
جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده
عشاق با معاملههای گران خوشند
با اخم خویش راه فرار مرا ببند
صیاد اگر علیست، همه با کمان خوشند
در نقطه نقطهی دل شیعه حرم زدند
بر بام خانه مشعل دارالکرم زدند
وقتی دخیلها گره این درند و بس
این خانواده نیز گداپرورند و بس
اینان که سنگ را به نظر فضه میکنند
از کودکی قبیلهیشان زرگرند و بس
در آستان شمع که طور مقدسست
پروانهها همیشه مقربترند و بس
دل دادن و ندادن ما دست ما نبود
اینان به شیوهی خودشان دلبرند و بس
بگذار بشکنند دلم را یکی یکی
اینجا فقط شکسته دلی میخرند و بس
ارباب زادهها همه ارباب میشوند
چون بندهزادهها که همه نوکرند و بس
این خانوادهای که مرا صید کردهاند
حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس
وقتی میان کوچهی ما راه میرود
یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس
ای بهترین! یگانهترین آفریدهها!
پیغمبر تمام پیمبر ندیدهها!
بیدار بود از سر شب تا سحر، پدر
میزد صدات با همه جای جگر، پدر
آهویی و به دام تو افتاده است شیر
عمه اسیر توست، ولی بیشتر، پدر
لیلا زیاد محضر آن دو نمیرسید
تا خوب ارتزاق کند از پسر، پدر
خیلی نیاز داشت زبان واکنی علی
خیلی نیاز داشت بگویی: پدر، پدر
تو یوسفی و دور مشو از مقابلش
وابسته است بر روی تو آنقدر پدر
پیش پدر رسیدی اگر، قد بلند کن
در آرزوی سرو رشید است هر پدر
ای مظهر صفات نبی! هیچ کس به تو
این قدر احترام نکرده مگر پدر
به به! به این مقام که پایین پا پسر
به به! به این مقام که بالای سر پدر
از بس نشسته موی تو را شانه کرده است
حالا دلش به گیسوی تو خانه کرده است
حاضر شدم برای اویس قرن شدن
شهر مدینه رفتن و دور از وطن شدن
حاضر شدم برای "تو" ازخویش بگذرم
دیگر مرا بسست گرفتار "من" شدن
لبهای تو همین که به خود آب میزند
نزدیک میشود به عقیق یمن شدن
میل رسول دیدن تو چارهش آینهست
پس واجب است محو درین خویشتن شدن
تنها تو میتوانی ازین کارها کنی
ابن الحسین بودن و ابن الحسن شدن
دل آن زمان که خانهی مهر تو میشود
اقرار میکند به بهشت عدن شدن
ای خاک پای مرکب تو کیمیای من
جنت برای مردم و خاکت برای من
وقتی که نیست خاک رهت، سر برای چه؟
وقتی که نیست در حرمت، پَر برای چه؟
اهل کرم مقابل در ایستادهاند
با این وجود پس، زدنِ دَر برای چه؟
وقتی تو سُفرهی حسنی پهن کردهای
پس سرزدن به سُفرهی دیگر برای چه؟
گر تو ادامهی علی کوفه نیستی
پس آمدهست این همه لشگر برای چه؟
ای خاک بر سر همه، تاج سرم شکست
افتاده زیر پا علی اکبر برای چه؟
مغرب نیامدهست هنوز ای مؤذنم
بالای نیزه رفتهای آخر برای چه؟
ما سعی میکنیم ولی یک عبا کم ست
اصلاً شدی تو چند برابر برای چه؟
عمه اگر برای من و تو نیامدهست
پس دست برده است به معجر برای چه؟
ای سایهی تو بر سر عمه! بلند شو
به احترام معجر عمه بلند شو
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
چشمانمان بر دست ذرهپرور لیلاست
مستی ما از نام مستیآور لیلاست
یک قافله حور و پری، دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست
دل میتپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست
کوری چشم هرکه ما را بی نوا خوانده
محبوبمان مارا به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشن فرزندش فراخوانده
این مُهر و دعوتنامه لطف دیگر لیلاست
امشب برای شمس دین، قرص قمر آورد
بانو برای شاه عالم، شیر نر آورد
یک دسته گل، یک پارچه آقا، پسر آورد
صاحب نفس، صاحب لوا، صاحب جگر آورد
میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست
در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کمال احمد
در بین میدان مرتضی و در جمال احمد
ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد
این تازه مولود مدینه، محشر لیلاست
"والیل" قطعاً مدحت گیسوی او باشد
مصداق ناب "والضحی" هم روی او باشد
عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد
"إنا هدیناه السبیل "اش سوی او باشد
شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست
با یک نظر از مُهر تربت، باده میسازد
سجادها از وصلهی سجاده میسازد
"قد قامتِ…" او قبله را آماده میسازد
با یک نفس، صدها مؤذنزاده میسازد
الله اکبر! او علیِ اکبر لیلاست
در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی
با نعرههایش میکند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی
سر میزند مثل سپهداران به تنهایی
شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست
رود زلالی هست و دریا میشود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی
مثل عموی خویش، سقا میشود گاهی
جمع تمام آینهها میشود گاهی
عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست
با روضهاش، راز پریشانی ششگوشهست
مرثیهی همواره طوفانی ششگوشهست
هم رونق شبهای روحانی ششگوشهست
هم شک ندارم باعث و بانی ششگوشهست
کربُبَلا سرمست سیب نوبر لیلاست
::
قطعاً تحمل کردن زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیز نیمهجان سخت است
راهی شدن تا کوفهی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است
مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست
تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پشت مَرکب، بی هوا افتاد
با "یا أبا"یش ولوله در خیمهها افتاد
این ارباً اربایی که زیر دست و پا افتاد
ای کربلاییها! جوانِ پرپر لیلاست
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
میايستم امروز خدا را به تماشا
اي محو شکوه تو خداوند سراپا
اي جان جوانمرد! به دامان تو دستم
من نيز جوانم، ولي افتادهام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
اي عشق مينداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم اي پسر عشق
يعني که مکن با دل من هيچ مدارا
با آمدنت قاعدهي عشق به هم خورد
ليلاي تو مجنون شد و مجنون تو ليلا
تا چشم گشودي به جهان، ساقي ما گفت:
"المنة للَه که درِ ميکده شد وا"
ابروي تو پيوسته به هم خوف و رجا را
چشمان تو کانون تولا و تبرا
اي منطق رفتار تو چون خلق محمد
معراج براي تو مهياست، بفرما!
اين پردهاي از شور عراقي و حجازيست
پيراهن تو چنگ و جهان دست زليخا
دل مانده که لبهاي تو انگور بهشتي است
يا شيرخدا روي لبت کاشته خرما
عالم همه مبهوت تماشاي حسين است
هر چند حسين است تو را محو تماشا
"چون چشم تو دل ميبرد از گوشهنشينان"
شد گوشهي ششگوشه براي تو مهيا
از گوشهي ششگوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا
مجنون علي شد همهی شهر، ولي من
مجنون علي اکبر ليلام به مولا
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e