#قبرستان_بقیع
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع
تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع
کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من
تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع
کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد
اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع
آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال
در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع
آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار
جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع
آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان
تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع
آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان
قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع
آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک
از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع
اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق
اى "مؤید" جان عالم باد قربان بقیع
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
#قبرستان_بقیع
غربتآبادِ دیار آشناییها، بقیع!
همدم دیرینۀ غمهای ناپیدا، بقیع!
در تو حتّی لحظهها هم بیقراری میکنند
ای تمام واژههای درد را معنا، بقیع!
سنگفرش کوچههایت، داغهای سینهسوز
شمع فانوس نگاهت، چشم خونپالا بقیع!
تو بلور روشناییهای شهر یثربی
چون نگینی مانده در انگشتر بطحا، بقیع!
همصدا با قرنها مظلومی آل رسول
حنجری کو تا در این غربت کند آوا، بقیع!
وسعت غمهای تو، دلهای ما را میبَرَد
تا خدا، تا عشق، تا تنهایی مولا، بقیع!
قصّۀ مظلومیاش را با تو گفت آن شب که داشت
در گلو، بُغض غریب ماتم زهرا، بقیع!
در هجوم تیرگیها، در شب سردِ سکوت
حسرتی میبُرد خورشید جهانآرا، بقیع!
سیل اشک دیدهها بگذار تا دریا شود
این گره از چشم جان عاشقان بگشا بقیع!
ای بهشت آرزو، گمکردۀ جانهای پاک
ای زیارتگاه یک عالم دل شیدا بقیع!..
✍ #جعفر_رسول_زاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
اگرچه گرد نشسته به دامن حرمش
ستاره میشکفد از غبار هر قدمش
نسیم میرود از صحن او به سوی بهشت
که عطر فاطمه دارد نسیم صبحدمش
حسن کلام بزرگیست، فهم ناقص ما،
چه درک میکند از جایگاه محترمش
کسی که دامن او را گرفته میداند
امید میچکد از دستهای با کرمش
به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن
به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش
خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو:
بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش
✍ #حسن_شیرزاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به ائمه بقیع
به مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
در سفرهایم تو را مقصد تصور میکنم
در خیالم آنچه را باید تصور میکنم
آرزوهای حرم را شعر میگویم؛ سپس
هر چه را روی لبم آمد، تصور میکنم
در خیالات خودم مثل کبوترهای تو
سنگِ روی قبر را گنبد تصور میکنم
پرچمی را سبز و رقصان روی دوشِ گنبدت
هر زمان که باد میآید، تصور میکنم
شب به شب دریای اشکِ زائرانت دیدنیست
زیر نور ماه، جذر و مد تصور میکنم
دور تا دور مزارت را به جای سنگ و خاک
یک حرم زیباتر از مشهد تصور میکنم
روبروی چشمِ خیسِ خود ضریحی نقرهکوب
کوریِ چشمِ حسود و بد تصور میکنم
شمعم و با اشکهای روضهات جان میدهم
هقهقم را در حرم اَشهد تصور میکنم
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
زیاد شعر نگفتیم در رثای بقیع
زیاد پر نگشودیم در هوای بقیع
چه روضهها که نخواندند روضه خوانهامان
چه گریهها که نکردیم پا به پای بقیع
همیشه هشتم هر ماه روضه میگیریم
به یاد هشتم شوال و ماجرای بقیع
هنوز مادر عباس روضه میخواند
تنیده در نفس باد، روضههای بقیع
و شاعری که دلش را به دست باران داد
نوشت غربت بی انتها به جای بقیع
نوشت پیکر زهرا میان این خاک است
کجاست مرقد زهرا؟ بگو کجای بقیع؟
خدا کند که بیاید همان که میسازد
(چهار گنبد فیروزهای برای بقیع)
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع؛ #قبرستان_بقیع
چارتا گنبد کنار هم، عجب قابی! که نیست
خیرهام شبها به سمت چار مهتابی که نیست
چارتا اذن دخول از چارتا باب المراد
میروم سمت بهشت از چارتا بابی که نیست
گوشهی صحن حسن میایستم با احترام
دلخوشم در آرزوهایم به آدابی که نیست
در میان زائران گاهی به کنجی قانعم
گرم قرآن خواندنم در کنج سردابی که نیست
با دو رکعت عاشقی بالای سر، حالم خوشست
سجده کردم بارها در بین محرابی که نیست
میروم نزدیک سقّاخانهی ام البنین
تشنهام، باید بنوشم جامی از آبی که نیست
خادمی میبیندم هرگاه پلکم بسته ماند
با پر قو میشوم بیدار از خوابی که نیست
::
صحن و ایوان و رواقی نیست شاید، من ولی
حاجتی دارم که میگیرم از اربابی که هست
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مدینه_منوره
#قبرستان_بقیع
#سالروز_تخریب_بقیع
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
اگرچه گرد غریبی نشسته بر در و بامت
هماره با دل ما نامت آشناست مدینه...
کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟
که گرم زمزمه و ناله دعاست؛ مدینه
به اشک دیدۀ مهدی، به خون دیدۀ زهرا
مزار فاطمه و محسنش کجاست؟ مدینه
صدای نالهای از کوچه میرسد، به گمانم
صدای نالۀ جانسوز مجتباست، مدینه
چرا خراب نگشتی در آن غروب غمافزا؟
که فاطمه ز خدا مرگ خویش خواست، مدینه
به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی
که روز تو چو شب تیره غمفزاست، مدینه...
سرشک دیدۀ مولا گذشت از سرِ هستی
اگرچه گریۀ او در تو بیصداست مدینه
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
بر دشمنان عترت و قرآن هماره
در هر نفس نفرین و لعن بی شماره
اینان که بدتر از نصارا و یهودند
فرزند شیطان، خصم دین، آل سعودند
بر مکتب اسلام و ایمان حمله کردند
با آیهی قرآن به قرآن حمله کردند
اینان نه یک مذهب که یک حزب پلیدند
نسل ابوسفیان و مروان و یزیدند
دلهایشان از تیرهگی پُر، خالی از نور
چشمانشان در این جهان و آن جهان کور
بر آل یاسین ظلم، از حد بیش کردند
تفسیر قرآن را به رأی خویش کردند
خصم خدا، خصم نبی، خصم کتابند
از کفرشان سنّی و شیعه در عذابند
گویند مشرک زائر ختم رسل را
خوانند مرده از جهالت عقل کل را
در چاهِ جهل و تیرهگی ماندند، ماندند
گویی به عمر خویشتن قرآن نخواندند
یعقوب کز بوی پسر قلبش صفا یافت
چشم وی از پیراهن یوسف شفا یافت
آن تکهی چوبی که موسی را عصا شد
هم بحر را بشکافت و هم اژدها شد
روزی که عیسی مردهگان را زنده میکرد
بر جهل این اُشتر چرانها خنده میکرد
رو تیره، دیده کور، دل، آلوده و چرک
از پای تا سر کفر و از پا تا به سر شرک
بوزینههایی بر فراز منبر وحی
یار شیاطین، دشمن پیغمبر وحی
بر تربت پاک امامان حمله کردند
خواندند قرآن و به قرآن حمله کردند
در بغض اولاد علی بیداد کردند
اَسلاف خود را در شقاوت یاد کردند
با دست آن پروردههای دست شیطان
شد تربت پاک حسن با خاک یکسان
کُشتند با دعویّ دین یاران دین را
کردند ویران قبر زین العابدین را
پنجم امام ما که جان ما نثارش
گردید با سطح زمین یکسان مزارش
آمد جسارت بر کتاب ناطق ما
ویرانه شد قبر امام صادق ما
دادند پاداش امیرالمؤمنین را
کردند ویران مرقد امّ البنین را
قبر شهیدان اُحد ویرانه گردید
شهر مدینه سر به سر غمخانه گردید
ویران شد از بیداد آن قوم ستمگر
قبر اُم و ابن و اَب و عمّ پیمبر
ای کافران! اجر رسول الله این بود؟
یا احترام آن زیارتگاه این بود؟
لعن ابد را تا ابد بر خود خریدید
الحق که یکسر آل مروان و یزیدید
صد شکر کان جا قبر زهرا بی نشان بود
از دیدهی ناپاک ناپاکان نهان بود
ورنه از این بیدادگران حرامی
میشد به ناموس خدا بی احترامی
اسلاف این نامردها با تازیانه
کُشتند ناموس ولایت را به خانه
آتش زدند از راه کین بیت الولا را
بیت الولا نه خیمههای کربلا را
اجداد اینان در سقیفه عهد بستند
پیشانی فرزند زهرا را شکستند
اسلاف این ناپاکها خنجر کشیدند
سر از تن فرزند پیغمبر بریدند
اینان همه مغضوب زهرای بتولاند
ملعون قرآن و خداوند و رسولاند
دائم به قرآن حملهور با نام قرآن
چون غُدّه روییدند بر اندام قرآن
یارب به پیشانیّ مجروح پیمبر
یارب به قرآن و به زهرا و حیدر
یارب به خون اوّلین یار ولایت
تنهاترین قربانی دار ولایت
یارب به رازی که علی با چاه گفته
یارب به غمهایی که او در دل نهفته
یارب به باغ حیدر و یاس کبودش
یارب به آن بیتی که بالا رفت دودش
تا آتش قلب محبّان را نشاید
تا انتقام آل عصمت را ستاند
رخت فرج بر قامت مهدی بپوشان
بر تشنهگان، جام وصالش را بنوشان
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#سالروز_تخریب_بقیع
#قبرستان_بقیع
اين جا شرف، از قدر، بر افلاك دارد
در هر قدم صد بذرِ غم اين خاك دارد
اينجا، زيارتگاه رندان جهان است
در اين صدف صد گوهر تابان جهان است
هركس عجين با عشق حق باشد گِلِ او
در هر كجا باشد بوَد اينجا دل او
اينجا، تن جان جهان پنهان به خاك است
ميعادگاه عاشقانش سينهچاك است
اينجا، بقيع و بقعه، دلهاي كباب است
نور چراغش، روزها هم آفتاب است
اينجا، رواق لالههاي باغ داغ است
روشن، ز اشك چشم مردم، چلچراغ است
خواهم زبانِ گفتن و گوشِ شنیدن
اما "شنیدن کی بود مانند دیدن"
پُر خون شده تا قبر زهرا دیده، دیده
از غم فزونتر گرید از نادیده، دیده
اینجا به روی خاک اگر سر میگذارند
اولاد زهرا مادری گمکرده دارند
اینجا چراغ آل طاها گشته خاموش
مادر گرفته چار فرزندش در آغوش
خیزید ای سادات و اینجا را بگردید
دنبال قبر مخفی زهرا بگردید
اینجا که دارد از غم حیدر حکایت
زهرا حمایت کرده با جان از ولایت
اینجا درِ بیت الشرف آتش گرفته
خونین دل شاه نجف آتش گرفته
اینجا رخ خورشید چون شب گشته نیلی
در کوچه پیش طفل، مادر خورده سیلی
اینجا عدو با کینه با او رو به رو شد
دیگر مپرس از من چه با او از عدو شد
آید به گوش از بیت الاحزانش فغانش
آنجا که دشمن قطع کرده سایبانش
آنجا که رفته سینه و بازو شکسته
در بین ره گه ایستاده گه نشسته
اینجا گرفته دست بر دیوار زهرا
وز درد بوده تا سحر بیدار زهرا
اینجا علی تنها تن زهرا به گِل کرد
وز بعد او با چاه شبها درد دل کرد
اینجا علی تا صبح، شبها ناله میکرد
ناله ز داغ یار هجده ساله میکرد
اینجا پدر طفلان خود را خواب میکرد
شمع دل ایتام خود را آب میکرد
اینجا شده اشکش گلاب قبر زهرا
صبر علی افزون شده از صبر زهرا
اینجا جوابی کس نداده بر سلامش
نشنیده کس با گوش جان خود پیامش
دانی دل زائر چرا اینجا شکسته است؟
مهدی کنار تربت زهرا نشسته است
خیزید این جا دامن او را بگیرید
وز او سراغ تربت زهرا بگیرید
اینجاست کز غم جان شیعه بر لب آید
از کوچهها بوی حسین و زینب آید
در این زمین ام البنین ماتم گرفته
ماتم ز داغ صاحب پرچم گرفته
اینجا ز دشت کربلا برگشته زینب
برگشته اما بی بردار گشته زینب
غم سوخت عبدالله را و ساخت اینجا
خود دید زینب را ولی نشناخت اینجا
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#قبرستان_بقیع
...من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذرهام که آمده تا پیشگاه نور
در نام تو چه حس غریبی نهفته است
در نام تو چه خاطرهها میشود مرور
آقا غریب هستی و وقت سرودنت
حسی غریب در دل من میکند ظهور
من هم غریب مثل تو یا أيها الغریب
من کی صبور مثل تو یا أيها الصّبور
با تو چقدر ماهیتم فرق میکند
مانند ایستادن شب در حضور نور
در پیشگاه آینه مرد مقربی
تو بضعة الرسولی و ریحانة النبی
ای نور روشنای دل و خانهٔ نبی
ای جایگاه عرشی تو شانهٔ نبی
روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است
نور تو ابتدای جهان، روح عالم است
از قلب تو ندیدهام آقا رحیمتر
از بخشش و کرامت دستت کریمتر
حاتم به دست بخشش تو بوسهها زده است
نزد فقیر بر لب تو نه نیامده است...
سنگ صبور، مأمن غمها و دردها
ای خانهات پناه همه کوچهگردها
صلحت حماسهایست که با روضه توام است
صلحت چقدر آینهدار محرم است
باید شناخت صبر و شکیبایی تو را
باید گریست یک دهه تنهایی تو را
در لحظه لحظه زندگی تو غم است، آه
غربت همیشه با دل تو توام است، آه
هر لحظهٔ تو بوده نشان از غریبیات
وای از غم دل تو، امان از غریبیات
هر روز شهر بر غمت افزود وای من
دشنام بود و نام علی بود وای من
عمری غریب بوده ولی صبر کردهای
مانند لحظههای علی صبر کردهای
شیعه همیشه داشته داغی وسیع را
داغ وسیع غربت تلخ بقیع را
یک قطعه خاک وسعت یک غربت مدام
یک قطعه خاک مدفن چار آسمان امام
یک قطعه که شنیدن آن گریهآور است
آن قطعهای که مدفن مخفی مادر است
شیعه همیشه داشته داغی وسیع را
داغ وسیع غربت تلخ بقیع را
در این هجوم درد و غم و داغ بیامان
صبری دهد خدا به دل صاحبالزمان
✍ #سیدمحمدرضا_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#سالروز_تخریب_بقیع
#قبرستان_بقیع
آتش بزن ای غم! تمام پیکرم را
لبریز کن از خون، دل و چشم ترم را
ای آه و ناله! راه بغضم را بگیرید
تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را
خانه خرابم کرد سیل اشک، وقتی
کردم نظاره تربت پیغمبرم را
بگذار تا از غربت زهرا بکوبم
بر پنجرههای بقیع او سرم را
ای کاش چون پروانهای در ماتم او
آتش بسوزاند همه بال و پرم را
اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه؟
این غم شراره زد دل غمپرورم را
آتش مزن بر دفتر شعر "وفائی"
ای اشک غم! رنگین نمودی دفترم را
✍ #سيدهاشم_وفايی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#سالروز_تخریب_بقیع
#قبرستان_بقیع
اى زائر هميشهی تو آسمان بقيع
اى آفتاب و ماه تو را سايبان بقيع
افزون ز نيم قرن گذشت از خرابىات
كى ميشوى بهار؟! اسير خزان بقيع
خاك تو بوى غربت و اندوه ميدهد
مظلوميتْ گرفته از اينجا نشان بقيع
در پشت پنجره كه رسيدم صدا زدم
اى كاش ميشد از غم تو داد جان بقيع
از فرشيان كه خير نديدى شدى خراب
اى اشكريز غربت تو عرشيان بقيع
آباد باد خاك تو اى آنكه در بغل
بگرفتهاى چهار امام جهان بقيع
هرچند خاكى است ولى زائر حرم
حس ميكند رسيده به باغ جنان بقيع
نزديك تو كه مرثيه خواندن نميشود
اينجا شدم براى تو مرثيّه خوان بقيع
از مجتبى بگويم و از طشت پُر ز خون
از جسم و از اهانت تير و كمان بقيع
از سيدالعباد بگويم كه گريه كرد
عمرى ز ماتم شه لب تشنگان بقيع
از باقرالعلوم بگويم كه ديده بود
رأسِ حسينِ فاطمه را بر سنان بقيع
يا اينكه از مصيبت صادق بخوانم و
از آتشِ به پا شده در آشيان بقيع
ام البنين هنوز نشسته كنار تو
ميگويد از عمود و سرى خونفشان بقيع
اينان تمام سنگ بُوَد روى قبرشان
برگو كجاست تربت آن بى نشان بقيع؟
آن بانوئى كه عزّت او بعد مصطفى
گرديد پايمالِ گروه خَسان بقيع
آن دخترِ پيمبر اسلام كه نداشت
حتى ميان خانهی خود هم امان بقيع
آتش گرفت باغ و، گل و غنچه سوختند
آن هم به پيشِ چشمِ ترِ باغبان بقيع
در پشت در كه فاطمه افتاد بر زمين
مولا چه ديد؟ نيست زبانِ بيان بقيع
يا فضةُ خُذينىِ او تا به روز حشر
جانسوز نالهايست به گوش زمان بقيع
يك روز ريشه كَن شود اين ظلم، بى گمان
عجل على ظهورك يا صاحب الزمان
✍ #علی_اصغر_انصاریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e