#قبرستان_بقیع
#امام_صادق_ع_شهادت
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه ميگيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نميميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتيست با چهار مزار
بقيع مژدهی ساليست با چهار بهار
چهار مظهر غربت، چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمقِ دلِ ديدهاي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم، نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينهات افروخت
از آن دريست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نميخواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعلهي در، ياس را كه پژمردند
در آن هجوم، علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنهي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غمانگير چند سال گذشت
كه باز خاطرهي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان عليست
و باز شاهد مردي ز خاندان عليست...
...كه باز آمده آتش در آستانهي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانهي او
::
رسيدهاند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت ميشود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه ميدود اي واي
ميان سينهي او روضهي مدينه بهپاست
طنين روضهاش از «واي مادرش» پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده ميبردند
همه سواره و او را پياده ميبردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولی قامتش خميده نبود
به نی مقابل چشمش سَر بُريده نبود
اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت...
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهی اسلام بردارید
مبادا از قلمها جابیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهی وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی است
کفن باید به جای جامهی احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
::
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سوره انعام بردارید
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ما بیوجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم، این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر که شیعه بپا هست و عاشق است
از قالَ باقر است؛ از اين قالَ صادق است
با گوشهی نگاه تو زائر درست شد
با روضهخوانی تو شعائر درست شد
از ذوق توست این همه شاعر درست شد
از قطرهای زعلم تو جابر درست شد
هرکس بدون توست، به محشر معطل است
توحید ما طفیلی درس مفضل است
شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود
از آنهمه چقدر برای تو یار بود؟
دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود
مثل علی همیشه به چشم تو خار بود
پس چارهای به غیر صبوری نداشتی
بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی
در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت
آتش گرفته است دري در برابرت
اما نبود پشت در خانه همسرت
پیچیده است ناله «ای وای مادر»ت
این حال و روز و صحنه برای تو آشناست
در کوچه پابرهنه... برای تو آشناست
در کوچه دستبسته... علی بود و فاطمه
تنها، غریب، خسته... علی بود و فاطمه
در بین خون نشسته... علی بود و فاطمه
با پهلویی شکسته... علی بود و فاطمه
آنكه فرشته بود پي همنشينياش
آمد به گوش نالهی فضه خذینیاش
رحمي اگرچه هيچ به تو دشمنت نداشت
يا نيتي اگرچه بجز كشتنت نداشت
اما ز سنگ و نيزه نشاني تنت نداشت
اما طمع به غارت پيراهنت نداشت
يک دشت زخم داشت به روي بدن حسين
جان همه فداي تو اي بيكفن حسين
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تأییدش خدا فرمود: برپا! پس جهان برخاست
شگفتانگیز توحید مفضل شعلهور میشد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست
میان شیعیان با او، حکومت فتنه میانداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخاست
و مفتاح الحقیقه قفلهای بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست
چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست
کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست
زُراره، حِمْیَری، جابر، امینی، مجلسی، طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست
غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست
چو هارون در تنور امتحانش میتوان افتاد
ولی از سُفرهی مِهرش چگونه میتوان برخاست
::
پسر یکبارِ دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست
دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضهخوان برخاست
گمانم روضهی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور، چوب خیزران برخاست؟!
امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
::
رقیه گوشهای زانو بغل کرد و به خود میگفت
چرا بابا سرت آمد، ولیکن بوی نان برخاست
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
ذره در درگاهِ او مشهود بالا میرود
هر که خاکِ راهِ او شد زود بالا میرود
میشود هنگام قرآن خواندنش احساس کرد
نغمهی ربانی داود بالا میرود
در قیامت عابد و عاصی چه فرقی میکند؟
پرچمِ هر کس که او فرمود بالا میرود
آتشِ عشقش کجا، سهلِ خراسانی کجا!
هر کسی هارونِ مکی بود بالا میرود
لطف و احسان بر در این خانه سائل میشود
از در و دیوار بیتش جود بالا میرود
::
از در و دیوار گفتم سینهام آتش گرفت
از درِ یک خانه دارد دود بالا میرود
[باغبان در باغ بود و باغ را آتش زدند]
از گلستان آتشِ نمرود بالا میرود
::
کاش باشم تا ببینم روزهایی را که از
روی منبر مهدی موعود بالا میرود
✍ #محمدمعین_پوریلان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
حسرت گرفته باز حصار مدینه را
غم، تیره کرده است دیار مدینه را
آثارِ حزنِ فاطمه و غربت علی
پُر کرده است گوشهکنار مدینه را
در کوچههای شهر چو ماه علی گرفت
رنگی دگر نماند عُذار مدینه را
داغ عزای حضرت صادق فکنده باز
با اشک و آهِ ما، سر و کار مدینه را
تا خاک ریختند بر اندام آن امام
کردند دفن، دار و ندار مدینه را
گویا فشاندهاند بر آن قبر بی چراغ
غمهای بی نشانه، مزارِ مدینه را
میگریم از مصیبت جانسوز او مگر
بر دیدهام زنند غبار مدینه را
در خلوتِ بقیع به جز اشک مهدیاش
شمعی کجا بُوَد شبِ تار مدینه را
من جاننثار مکتب اویم "مؤید"م
دارم از او امید، جوار مدینه را
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
نفسنفسزدنم را حسین میبیند
جراحت بدنم را حسین میبیند
نحیف هستم و آتش به جانم افتاده
و شعلهزارِ تنم را حسین میبیند
دویدن از پیِ مرکب برای من سخت است
نحیفتر شدنم را حسین میبیند
حریم شخصیِ من جای این اراذل نیست
غریبی وطنم را حسین میبیند
چه روضهایست اگر مادرت زمین بخورد
نوای واحَسَنم را حسین میبیند
شبیه دامن طفل سهساله میسوزم
عزای سوختنم را حسین میبیند
تمام فکر من این است لحظۀ دفنم
سفیدیِ کفنم را حسین میبیند
برای کربوبلای حسین بیتابم
دو دست سینهزنم را حسین میبیند
✍ #حمید_رمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
کسی که ساحت آیینهای منور داشت
دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت
کسی که نور نگاهش زلال باران بود
میان قاب دو چشمش همیشه کوثر داشت
کسیکه نیمهی شب حرمتش شکسته شد و
دلی شکسته و چشمی ز غصهها تر داشت
قدم قدم وسط کوچه یاد حیدر بود
نفس نفس به روی لب نوای مادر داشت
سه بار دشمن او قصد جان او را کرد
ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت
خود امام گمانم دلش گریز زده
به اینکه خنجر کندی بنای حنجر داشت
به یاد ساعت آخر میان قربانگاه
که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
مقدسات خدا در مدار تقدیست
ملائکه همه شاگردهای تدریست
اساس فقه تشیع رهین تأسیست
گرفتهایم مسلمانی از احادیثت
نشستهایم همه پای درس دلبریات
همه فدای دُرستی فقه جعفریات
کسیکه با تو نباشد، تباه شد دینش
بنای تفرقه شد فرقهی دروغینش
نثار او شده لعن رسول و نفرینش
ولی محب تو را حق نموده تحسینش
خدا کند که چو هارون مکیات باشیم
دوباره زائر آن قبر خاکیات باشیم
کلام توست که احیا کنندهی دین است
پیام توست که اصل جهاد تبیین است
قیام توست که بنیان کَن شیاطین است
قوام درس تو روضهست، روضه شیرین است
میان محفل انست حسینیه داری
چه اشتیاق عجیبی به مرثیه داری
تو در عمل به عزاداریام جهت دادی
به اشکهای حسینی تو منزلت دادی
میان گریه به ما درس معرفت دادی
تو راهکار شفاعت در آخرت دادی
صدا زدی که برای حسین گریه کنید
به یاد کرببلای حسین گریه کنید
تو درد دیدهای از انفعال بی دردان
تو داغدیدهای آقا میان نامردان
تو بین آتش و در خواب ناز شاگردان
تو پا برهنه میان هجوم ولگردان
دوباره بین مدینه حرم در آتش سوخت
گرفت خانهات آتش، دلم در آتش سوخت
به غیرت تو اگر بین خانه برخورده
گریز روضهات اول به میخ در خورده
بیاد فاطمه که ضربه بی خبر خورده
دل شکستهی تو بی امان شرر خورده
خدا نکرده زنی بین خانهات که نسوخت؟
کبوتری وسط آشیانهات که نسوخت؟
اگرچه ارث غریبی به تو مدام رسید
گریز روضهات از کوچهها به شام رسید
عقیلهی علویه به ازدحام رسید
به عمه جان شما خیلی اتهام رسید
زنی که بود دو عالم مسخر نامش
حرامزادهی مرجانه داد دشنامش
عبا نبردی و گفتی عبا نداشت حسین
ردا نداری و گفتی ردا نداشت حسین
به روی پیرهن از زخم جا نداشت حسین
به زخم نیزهی اخنس صدا نداشت حسین
سرِ برهنه تو خواندی برهنه بود حسين
شهيد بی كفن بين صحنه بود حسين
هزار و نهصد و پنجاه زخم خورد حسين
فرات بود ولی بهرهای نبرد حسين
زنان قافله را به خدا سپرد حسين
برای دخترش از غصه مرد حسین
به خون حنجرش آغشته شد بمیرم من
عزیز ما نگران کشته شد بمیرم من
✍ #محمدجواد_پرچمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
این نیمهشب ز خانه کجا میبری مرا؟
پا و سر برهنه چرا میبری مرا؟
برهم زدی دعا و شکستی نماز من
از ذات حق نکرده حیا، میبری مرا؟
اهل و عیال من نگران ایستادهاند
دیدند زار و غم زده تا میبری مرا
من را نمانده تاب دویدن، کمی بایست
این قدر باشتاب کجا میبری مرا؟
از بس کشاندیام، ز نفس اوفتادهام
ماتم که میکُشی تو وَ یا میبری مرا
از من به جز عدالت و تقوا چه دیدهای؟
کآسیمه سر به کاخ جفا میبری مرا
آخر مرا چه کار به منصور کاین چنین
دنبال خویش چون اُسرا میبری مرا
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
بردند برای همه دنیا خبرش را
غمنامهای از سرخی چشمان ترش را
هم سنّ زیادش سبب خستگیاش شد،
هم شعله زده زهر، تمام جگرش را
آنقدر تنش آب شده گوشهی بستر
دیدند همه حال بد محتضرش را
عمریست برای دل خود روضه گرفته
پُر کرده غم کوچه فضای سحرش را
سخت است برایش که فراموش نماید
آن مادر و آن نالهی در پشتِ درش را
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
مولای من! سلام خدا هدیه محضرت
گلبوسهی ملائکة الله بر درت
یا صادق الائمه که قرآن ناطقی
عالم فدای آن نفس روح پرورت
تا از تو کسب فیض کنند ای شکوه علم
زانو زنند خیل ملک پای منبرت
بر کرسی خطابه لبت چونکه باز شد
باغ بهشت مصطفوی شد معطرت
از تو گرفت درس بصیرت ابوبصیر
صدها زراره کاتب و اندیشهگسترت
سرچشمهی زلال حقیقت کلام توست
شد جرعهنوش، علم و فضیلت ز کوثرت
معراج توست علم و در آن سیر نور شد
هفت آسمان عالم معنا مسخرت
تنها جهاد، عرصهی شمشیر و تیغ نیست
روز ازل جهاد سخن شد مقدّرت
مدیون توست مکتب شیعه الی الأبد
در این جهاد، لطف خدا بود یاورت
رفتی سرِ برهنه و پای پیاده لیک
سیلی نخورد پیش تو در کوچه همسرت
در طول عمر، داغ فدک با دل تو بود
میزد حدیث حادثه زخم مکررت
باشد برای اهل ولا، جلوهی حضور
در گوشهی بقیع، مزار مطهرت
گاهی نگاه کن به دل بیقرار من
دست «کمیل » و دامن تو؛ جان مادرت!
✍ #کمیل_کاشانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e