eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌آید از دستت کمی باران بگیرد رزقی کریمانه‌تر از سلطان بگیرد با حال خسته، دل‌شکسته، دستْ خالی پای ضریحت آمده درمان بگیرد هم آب می‌خواهد بنوشد در حریمت هم سفره‌ای آورده تا که نان بگیرد او آمده پیدا کند حال خوشش را او آمده تا غصه‌اش پایان بگیرد خالی‌ست دستانش ولی امید دارد تا با کلافی یوسف کنعان بگیرد پایین پایت آمده، پایش نلغزد بالای سر زانو زده، سامان بگیرد مرده است قلب شاعرت در روزمرْگی آقا نگاهی کن که مرده جان بگیرد بر گنبدت رو می‌زند هر روز، خورشید تا نوری از این روضه‌ی رضوان بگیرد با معرفت هر کس به پابوس تو آید در روز محشر حق بر او آسان بگیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هیچ جا چون مرقدت با خویش راحت نیستم آمدم زائر بمانم؛ فکر حاجت نیستم خوب می‌دانم خودت آورده‌ای مشهد مرا من وگرنه آنقَدَرهم بالیاقت نیستم آب سقّاخانه کاسه کاسه مستم کرده‌است رعیت خود را ببخش، اهل رعایت نیستم گفته‌ای آخر به داد زائرانت می‌رسی قول تو قول است؛ پس فکر قیامت نیستم :: می‌شود با یک غذای حضرتی مهمان شوم؟ تا سخن‌چینان نگویند آشنایت نیستم... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای حصن محکم! شرط ایمان را عوض کردی تفسیرهای سست قرآن را عوض کردی جز با دعای تو یقین دارم نمی‌آمد ای آسمان! تصمیم باران را عوض کردی حتی به اشک شیعیان خود جهت دادی گفتی حسین... آنگاه جریان را عوض کردی گفتی حسین و آتشی بر جان او افتاد گفتی حسین و حال رَیّان را عوض کردی پیش از تو بوی تربت از ایران نمی‌آمد تا آمدی عطر خراسان را عوض کردی راحت می‌آید محضرت شاعر معذب نیست مولای من! تعریف سلطان را عوض کردی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من نه سلطان، نه پادشاه، فقط گفته‌ام دائماً امام به تو تو امامی برای ما و چقدر، خوب می‌آید این مقام به تو تو نه آن پادشاه جباری که من از جبر نوکرش باشم تو امام منی و از سر مهر می‌کنم دائم احترام به تو در علیک السلام تو آقا چه نهفته مگر که اینگونه هر کسی آمده به دیدارت گفته با گریه السلام به تو گوشه‌ی آسمان تو هر شب دست بر سینه "یا رضا" برلب تا که بر گرد گنبدت باشد رو زده ماه ناتمام به تو تا که نام تو را شنیده‌ام و ... عشق پاک تو برگزیده‌ام و ... من که از این و آن بریده‌ام و ... کرده‌ام اقتدا مدام به تو با تو هر چند رو به راهم من بی تو یک شهر بی پناهم من پس بگو از شما چه خواهم من غیر از عشقی علی الدوام به تو من خداحافظی نخواهم کرد با تو تنها سلام باید گفت من جواب سلام می‌شنوم قبل از آنکه دهم سلام به تو :: ای که در غصه‌ها گرفتاری! یا که بد کرده‌ای، خطا کاری  هم سوی شاه و هم امام برو رحم دارد ببین کدام به تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در طوف کعبه ی تو صفا موج می‌زند در زمزم تو آب بقا موج می‌زند شاها! ز لطف توست که روز و شب اين همه بر آستانه‌ی تو گدا موج می‌زند دست نوازشت به سر زائرت گواست اين جا عطا به روی خطا موج می‌زند کس نارضا نرفته از اين آستان برون در چشم زائر تو رضا موج می‌زند دارالشّفاست کوی تو، جای شگفت نيست اين جا اگر که شهد شفا موج می‌زند اين جا اگر دعا به اجابت نمی‌رسد تا عرش از چه دست دعا موج می‌زند از هر دل شکسته صدا می‌رسد به گوش در اين حرم هميشه صدا موج می‌زند با دست خالی از حرمت کس نمی‌رود تا روی گنبد تو طلا موج می‌زند کويت بهشت ماست که هرجا رويم باز در ديده اشک حسرت ما موج می‌زند دادی به «رستگار» هم اذن حضور را زآن بر لبش سپاس خدا موج می‌زند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هركه‌ در صحنِ تو گم‌ شد، تا اَبد گمراه‌ نيست هيچ همراهی‌ بجز تو، _اولين‌همــــراه_ نيست! هركه‌ در شب گنبدت‌ را ديد، با خود فكر كرد: راست‌ می‌گفتند كه‌ زيباتر از اين‌ماه نيست! گوشه‌گوشه از ضريحت را گرفته دست‌ها! دست‌ها از دامَنَت -شكرِ خدا- كوتـاه نيست (بندهٔ‌ شاهِ‌ خراسانم، که لطفش دائم است! وَر نه، لطف‌ شیخ‌ و زاهد، گاه‌ هست‌ و گاه‌ نیست) اين غزل را چون غَـ🦌ــزال، آزاد كن آقا! اگر، شاعرش‌ از حال و روزِ شعرِ خود آگاه‌ نيست يا اَمانَ‌ الخائفين، يومَ‌ يَفِرُّ الاَقرَبين، من خوشم با وعده‌ات! پس مرگ را اكراه نيست! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
  نور از کائنات می‌بارد یا که نقل و نبات می‌بارد تا سحر بر سر زمین از عرش لوح سبز برات می‌بارد بارش رحمت الهی بین جلوه‌های صفات می‌بارد گوش جان باز کن که از ملکوت نغمه‌های حیات می‌بارد تا فرو بارد از افق برکات بفرستید تا سحر صلوات   جان اندوه بر لب است امشب آن شب قدر، امشب است امشب درِ میخانه‌ی جنون باز است جام مستی لبالب است امشب نور در نور و سور در سور است بزم شادی مرتب است امشب دل موسی بن جعفر، آباد است غرق در ذکر یارب است امشب نجمه خورشید در بغل دارد روح امید در بغل دارد   هر طرف عطر آشنا آمد هدیه از جانب خدا آمد علی سوم از تبار علی که پس از مرتضی رضا آمد در رگ وحی، نور جاری شد نفَس و نفس اِنَّما آمد خاتم معرفت در انگشتش شرف الشمس اولیا آمد آمد و ضامن غریبان شد قبله‌ی عشق در خراسان شد   هشتمین مقتدا امام رضا شرط ایمان ما امام رضا ای که خورشید می‌شود هر روز خاکبوس تو یا امام رضا سنگ با یک اشاره‌ی تو طلا دردها را دوا امام رضا بر سر سفره‌ات نشسته فقیر ای غریب آشنا امام رضا حرم پاک تو بهشت من است مِهر تو مُهر سرنوشت من است   حرمت کعبه‌ی دل عشاق کرده خورشید در حرم اتراق از رواق تو تا سحر هر شب می‌رود نور تا دل آفاق پشت پا می‌زند به هر دو جهان بست هرکس که با شما میثاق جوشد از چشمه‌ی نگاه شما جرعه در جرعه کوثر اشراق یا انیس النفوس، شمس شموس از نگاهت مرا مکن مأیوس   مشهد تو عجب صفا دارد فخر بر مروه و منا دارد کنج صحن عتیق تو جبریل زمزمه: یا رضا رضا دارد دو جهان لایق نثار تو نیست گر بمیرم به پات جا دارد خوش به حال دلی که با اخلاص در حریم تو التجا دارد سنگم از مرحمت طلایم کن با غم عشق آشنایم کن   ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم عاشق دلِ بی تاب می‌خواهد چه‌کار؟! چشم‌هایش تا قیامت خواب می‌خواهد چه‌کار؟! نیمه‌شب‌ها گنبد نورانی‌اش را دیده‌ای؟ آسمان مشهدش مهتاب می‌خواهد چه‌کار؟! با وجود طاقِ ابروی شریفش، مانده‌ام! مسجد این مملکت محراب می‌خواهد چه‌کار؟! شاعری از آب سقاخانه‌اش نوشید و گفت: ساغر حافظ شراب ناب می‌خواهد چه‌کار؟! در حرم حالِ خوش دیوانه‌ای مانندِ من قرص‌های خسته‌ی اعصاب می‌خواهد چه‌کار؟! هرچه می‌خواهد دلِ تنگت بگو در محضرش مسلک دلدادگی آداب می‌خواهد چه‌کار؟! ذکر یا زهرا کلید قفل‌های بسته است سائل این خانه دق الباب می‌خواهد چه‌کار؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا صبح، بَر دَر زد؛ غزل‌خوان بود باران یادش بخیر؛ آن‌شب فراوان بود باران یادش بخیر آن‌شب اجابت موج می‌زد معنایِ اصلِ زندگی، جان بود باران می‌ریخت اشک از چشم‌هایِ ابر و انگار؛ جلوه‌گرِ عبدی پشیمان بود باران با گریه وارد شد؛ یکی از زائرانِ خورشیدِ تابانِ خراسان بود باران آن‌شب تمامِ شهر، حیران مانده بودند، آن‌شب میانِ صحن، مهمان بود باران :: عطرش چنان بین وجودم ماندگار است گویی همین امروز، الآن بود باران ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه نوری، چه جانی، چه عشق و صفایی علی ابن موسی الرضا المرتضایی چه بزمی، چه شوری، چه حال و هوایی عجب دلبری و عجب دلربایی چه نقاره‌خانه...چه آیینه‌هایی چه حوض و حیاطی، چه صحن و سرایی دل عاشقان را عجب می‌نوازد ندیدم ز نقّاره خوش‌تر صدایی سلام ای امیدم که با یک نگاهت به آنی ز کارم گره می‌گشایی سلام ای غریب خراسان رضا جان "سلامی چو بوی خوش آشنایی " چه درمان و دردی، چه سوز و دعایی عجب التیامی... چه دارالشفایی جهان بسته دل را به لبخند ماهت رضا جان.. دلیل رضای خدایی سزاوار شاهی به جز تو ندیدم تو سلطان ایران رضا، شاه مایی از آن دم که راهم به کاخ تو افتاد شدم خانه آباد من از این گدایی بپاشد ز هم کاخ شاهان اگر که ز یک خشت صحنت شود رونمایی شگفتا ندیدم به نرمی فولاد به باغ خراسان به این دلگشایی تویی نور چشمان زهرای اطهر عزیز و جگر گوشه‌ی مصطفایی ثناگوی حُسنت اگر دعبلانند به خود گفتم ای دل تو آخر کجایی؟ غزل می‌نوشتم ولی بی قراری رسانده قلم را به نان و نوایی نسیم قصیده وزیدن گرفته خدا چاره‌ای کن دلم شد هوایی الا زائری که رسیدی خراسان در این دم امید دل من شمایی سلام مرا هم رسان بر امامم چه باب الجوادی، چه باب الرضایی شده در طوافش دل من کبوتر چه پرواز سبزی، چه سعی و صفایی یقیناً تو ضامن شدی یا رضا جان اگر اربعین هم شوم کربلایی من آهوی دشتت، تو صیاد قلبم نمی‌خواهم از دام عشقت رهایی اگر چه کویرم، اگر چه سرابم تویی ابر رحمت، تو آب بقایی الهی به آنی و کمتر ز آنی نیفتد میان من و تو جدایی تو شمس الشموس و انیس النفوسی امام الهدایی... سریع الرضایی رسیدم به مشهد به امید اینکه شب وحشت و غم به قبرم بیایی یقیناً ولای تو حصن حصین است در آن خوف قبرم که دارم رجایی خوشا با تو بودن، کنار تو ماندن! خوشا بر رئیسی و شیخ بهایی ازل تا ابد وصف تو غیر ممکن که بی ابتدایی، که بی انتهایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نگاهِ لطفِ بی اندازه‌ات اعجاز شد بی‌سوادی در حرم آمد، غزل‌پرداز شد ‌می‌شود حس کرد لبخندِ خدا را در حرم هر زمان آوایِ نقاره طنین‌انداز شد هر گرفتاری که آمد، دستِ خالی برنگشت یک توسل کرد و بعد از آن گره‌ها باز شد "خوش به حال آن کبوتر بچه‌ای" که در حرم بال‌هایش را گشود و قسمتش پرواز شد شیعه مدیون است بر چشمانِ عالِم‌پرورت گوشه‌ی چشمانِ تو شیخِ‌ بهایی‌ساز شد مرکزِ ثقلِ دیار عشق تنها مشهد است "یا رضا جان" بر لب آمد، عاشقی آغاز شد از نگاهِ مهربان و نورِ الطافِ تو بود "آمدم ای شاه"، اگر زیباترین آواز شد زائرِ کویِ تو ای شاهِ خراسان تا ابد در کلاسِ بندگی، از دیگران ممتاز شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کار اعجاز تو را با چشم خود دیدیم ما از درخت سیب تو انگور هم چیدیم ما ما کمی آغوش باز از محضرت می‌خواستیم درب را با نیت دست تو بوسیدیم ما... جام کوثر فرض کردیم آب سقاخانه را حکم می را داشت آن آبی که نوشیدیم ما ... نور تو گاهی به ما خورد و کمی سوسو زدیم بین این سوء تفاهم‌ها درخشیدیم ما... این حرم جای گنهکاران بی کس نیز هست زائرت هستیم یعنی قید تأکیدیم ما خادم این خانه نه، خاک در این خانه‌ایم رخت عزت را در این درگاه پوشیدیم ما... ذوق‌مرگان تماشای گل روی توأیم کشته‌ی وصلیم ما، زنده به امیدیم ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e