eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای ابر لطف! کی تو مرا می‌دهی عبور از این کویر گمشده تا جلوه‌گاه نور ماه و ستاره، محضر خورشید می‌رسند من ابر بی‌قرارم و بی‌بهره از حضور نقاره‌خانه شد دل من با خیال تو دائم تو را صدا بزنم تا دم نشور همدرد رنج خواهرتانم در این فراق زیر لب: السلام علی زینب الصبور باید دخیل پرچم سبز تو می‌شدم مثل نسیم آمدم از دشت‌های دور اذن دخول خواندم و «فاخلع» به روی لب با این تصور: آمده موسی به کوه طور اذن دخول خواندن من، روضه خواندن است در ذهن من مدینه چرا می‌شود مرور‌‌؟ این آفتاب، جلوه‌ای از چشم‌های توست بی حس آفتاب، جهان است سوت و کور حس می‌کنم جهان پُرِ لبخندهای توست در چشم آفتاب، تو را می‌کنم مرور در محضر امام دلم عرض می‌کنم: دست شماست بر سر ما تا دم ظهور گفتی حدیث و «فانفجرت اثنتی عشر» آتش گرفت قلب همه... «فارّ التنور»... دستی کشیده‌ای به روی چشم‌های من این چشم‌ها اگر که شده سوره‌های نور چشمم کویر و، در تب مرداد وَهم بود با زمزم عنایت تو شد چنین نمور این شعر چیست؟ ترجمه‌ی اشک‌های من قلبم پر از تلاطم یا حیّ و یا غفور با یاد چشم تو، قدح شعر می‌زنم هر شب که از کنار دلم می‌کنی عبور عمری‌است «لا اله» تو را جار می‌زنم باید که شعر من بشود دعبل غیور... این روزها کسی به دلم سر نمی‌زند شد دفتر قصائد من خانه‌ی قبور لطف تو بود و جهل من و ذره‌ای جنون آقا ببخش! شعر شد این بار هم جسور... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دویدم با چه شوقی کوله‌بار عشق را بستم قدم برداشتم..، دیدم میان مشهدت هستم! دل تاریک من دارد به سوی ماه می‌آید فقیری لابه‌لای زائران شاه می‌آید به یاد قبله‌گاه مرقدت بستم صلاةم را دم بابُ الجَواد از یاد بُردم مشکلاتم را عجب حال خوشی! دارم امین الله می‌خوانم نشستم روبه رویت " آمدم ای شاه " می‌خوانم بزرگ کشور ما، آبروی مُلک ایرانی! رعیّت دور تو جمع‌اند، سلطان خراسانی! سکوتم در هیاهو می‌دَوَد دنبال لَحن تو تویی فرزند موسیٰ! کوه طور ماست صحن تو شب از "وَالشَّمسِ" رویِ تو به پستو می‌رود هر روز کنار گنبدت خورشید از رو می‌رود هر روز کبوترزاده‌ام، دلواپس گندم شدم آقا من آن طفلم که بین صحن‌هایت گم شدم آقا حواسِ پرتِ من را این سه‌شب غرق زیارت کن بیا ای ضامن آهو! گدایت را ضمانت کن مرا از چنگِ پابندِ گرفتاری رها کردی گره‌های مرا با پنجره فولاد وا کردی خودت شور جوانی را به من دادی سرِ پیری دلم را مثل کفش کهنه‌ای تحویل می‌گیری در این آئینه‌ها تکرار شد فریاد ایمانم: رضا جانم، رضا جانم، رضا جانم، رضا جانم در آغوش تو جا خوش کرده این بی دست و پا انگار ضریحت را بغل کردم، بغل کردی مرا انگار چه می‌خواهد شهیدی که ببیند همجوار توست چه خوشبخت است آنکس که مزارش در کنار توست رها کردی پرش را از اسارت، گفتی آزادی پس از یک عُمر خدمت، مُزد نوکر را چه خوش دادی! سپردی دست خادم‌ها سیاهی‌های پرچم را تمام حاجتم این است..، باشم این مُحَرَّم را دم فوّاره‌ها از مشک سقّا آب می‌نوشم لباس مشکی ماه عزا را با تو می‌پوشم همین که ناله‌ی یَابْن‌َالشَّبیبَت راه می‌افتد تَصَوُّر می‌کنم از روی مرکب، شاه می‌افتد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خورشیدهای خاک‌نشین، یادشان به خیر پل‌های آسمان به زمین، یادشان به خیر آن روزهای روشن و آن قلب‌های صاف شب‌های شور و رزم و کمین، یادشان به خیر مردان عاشقی که سبک‌بار رد شدند از خاک‌ریز شکّ و یقین، یادشان به خیر دستانِ رو به علقمه‌ی مانده روی خاک پاهای بوسه داده به مین، یادشان به خیر شب‌های حمله، شور و مناجات عاشقان آن یاحسین‌های حزین، یادشان به خیر آنان که از تلاوت‌شان در میان شب می‌ریخت اشک روح الامین، یادشان به خیر این‌جا هنوز رو به خدا، ردّ پای‌شان پیداست روی خاک، ببین! ... یادشان به خیر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃امام خمینی(ره) فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. 💠اشعار مربوط به مناسبت سوم خرداد ماه (آزادی خرمشهر ) را با لمس هشتگ زیر مشاهده کنید:
🌱سوم خرداد، سال‌روزِ گرامی باد. ↳ @hosseinieh_net
2.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹توصیه شاعر و پیرغلام سیدالشهدا(ع) استاد حاج خطاب به مداحان اهل‌بیت(ع) @hosseinieh_net
من از ازل گدایم و او از ازل جواد مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دست خُداست دست امامِ جوادِ من عرش خُداست روضه‌ی باب المُرادِ من لطف زیاد اوست که مانده‌ به یادِ من یک‌جمله است نغمه‌ی هر بامدادِ من ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) او را دلیل بارش باران نوشته‌اند در مدح او ملائکه قرآن نوشته‌اند چشم و چراغ شاه خراسان نوشته‌اند روی عقیق دست کریمان نوشته‌اند ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) با‌ مَستِ حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو در پرده‌ای بلند بخوان؛ زیر لب مگو ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت شد برکتش زیاد، کسی که زیاد گفت: ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ماییم سائل سرِ بازار کاظمین هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین بیچاره‌ی رضا و گرفتار کاظمین گفتیم با تمامی زوّار کاظمین ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ای دل! به شادی دل آل عبا بخوان پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان در صحن با صفای امامینِ ما بخوان مصراع آخرست؛ بیا با رضا بخوان ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در اين حريم، هيچ‌كسی بی‌مراد نيست بازار اهل معرفت اینجا کساد نیست همواره بی‌حساب فقط لطف می‌كند بيهوده نام او كه امامِ "جواد " نيست ديدم كه در تمامی حاجت‌گرفته‌ها فرقی ميان مجتهد و بی‌سواد نيست پرسيدم از حوائج و بين جواب‌ها حتی يكی‌ش، "حاجت ما را نداد"، نيست نامی برای درب ورودی مرقدش درخور تر از ورودی "باب المراد" نيست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ریخته نسیم تو گل‌های یاد را سرمست کرده نفحه‌ی یاد تو باد را افراشته ولای تو در هشت سالگی بر بام آسمان عَلَم دین و داد را خورشید، فخر از آن بفروشد که هر سحر بوسیده آستان امامِ جواد را خورشیدِ بی غروب امامت که جود او آراسته است کوکبه‌ی بامداد را جود و سخا جواز تداوم از او ستاند تقوا از او گرفت ره امتداد را آن سرخط سخا که به جود و کرم زده بر لوح آسمان رقم اعتماد را بی‌رنگ کرده بددلیِ دشمنان او افسانه‌ی سیاه‌دلی‌های «عاد» را تنگ است دل به یاد امام زمان، مگر بوییم از امام نُهم عطر یاد را وقتی که نیست گل ز که جوییم جز نسیم عطر بهارِ وحدت و باغِ وداد را؟ جز آستان جود و سخایت کجا برم این نامه ی سیاهِ گناه، این سواد را؟ بی یاری شفاعت تو چون کشم به دوش بار ثواب اندک و جرم زیاد را؟ خط امان خویش به ما ده که بشکنیم دیوارِ امتحانِ غلاظ و شداد را ای آنکه هرگز از درِ جودت نرانده‌ای دلدادگان خسته‌دلِ نامُراد را بگذار تا به نزد تو سازم شفیع خود جدت امام ساجد زین العباد را تا روز حشر یار غریبی شوی که بست از توشه‌ی ولای تو زادالمعاد را ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شور میان مثنوی و مستزادها مضمون ناب دفتر شعر "فؤاد"ها نزد تو نذر شاعر أُمّی قبول نیست؟؟ دل بسته‌اند بر کرمت بی سوادها من سال‌ها خراب توأم باده‌ی طهور! آورده‌اند عطر تو را ابر و بادها "با صد امید بر درِ این خانه آمدم " باب الجوادتان شده باب المرادها محو تو و اسیر سه إبن الرضا شدم دل داده‌ام به دست رضایی نژادها هر روز بر گدای تو افزوده می‌شود به به، به سفره‌ی تو و این اِزدیادها بیش از نیاز می‌دهی و ذوق می‌کنم خیلی کم است پیش تو "خیلی زیاد"ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جواد آنکه به نزدش سخا و جود گداست جواد آنکه خدا نیست، خنده‌های خداست جواد آنکه هم از کودکی امام شده است شبیه حضرت عیسی و حضرت یحیاست جواد آنکه کریم بن هفت اقیانوس جواد آنکه جواد بن هشتمین دریاست جواد آنکه جواب تمام پرسش‌ها جواد آنکه امام تمام باران‌هاست جواد آنکه به دل بردن از پدر مشهور جواد آنکه علی‌اکبر امام رضاست جواد آنکه پدر از پسر غریب‌تر است یکی به غربت مشهد، یکی به سامرّاست جواد آنکه به لب‌های تشنه جان داده است جواد آنکه پر از کلّ یوم عاشوراست دلم شکسته ولی پر تلاطم است هنوز که "عشق" فاصله‌ی کاظمین کرب و بلاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت در پناه معرفت، در پرتو آزادگی راه حرّیت سپرد و شیوۀ احرار داشت من غلام همت آنم که از روزِ نخست افتخارِ دوستی با عترتِ اطهار داشت جز «رضا» عهد مودّت با کسِ دیگر نبست جز «جواد» از هر چه گویی بگذر و بگذار داشت تا جمال شاهد ما در حجاب غیب بود ادعای صدق ما را مدعی انکار داشت کیست این مهر جهان‌آرا که همچون آفتاب جلوه‌ها نور جمالش از در و دیوار داشت کیست این سرو سَهی بالا، کز استغنای طبع لطف و احسان و کرم بود آنچه برگ و بار داشت یک طرف خیر کثیر فاطمه میراث برد یک طرف خُلق عظیم از احمد مختار داشت مظهر تقوا و عصمت، مطلع «اَللهُ نور» نور علم و معرفت از حیدر کرّار داشت مطلع الفجر حقیقت آشکارا شد از این لیلة القدری که مخفی ماند و بس مقدار داشت نازپروردی که شب‌ها تا سحر شمس الشموس در کنار مهد نازش دیدۀ بیدار داشت جلوۀ حسن خدادادش تجلّی تا نمود بُرد از آیینۀ دل‌ها اگر زنگار داشت نور علمش گرچه روشن کرده بود آفاق را دشمن از بی‌دانشی با او سر پیکار داشت مجلسی آراست در دربار خود مأمون، ولی قصد شوم خویش را هم مخفی از انظار داشت «پور اکثم» ریخت در آن جمع، طرح یک سؤال یعنی از آن حجت معصوم استفسار داشت «چیست حکم آن‌که مُحرِم بود و قتل صید کرد؟» آن ولی‌الله ناطق در جواب اظهار داشت: «کشت از راه خطا، یا عمد؟ در حِلّ یا حرم؟ بنده یا مولی؟ پشیمان بود یا اصرار داشت؟ بسته بود احرام حج یا عمره؟ شب یا روز بود؟ جهل بر او چیره شد یا علم بر این کار داشت؟ خردسالی بود وین صید نخستش بود؟ یا، سالخوردی بود و زین پرونده‌ها بسیار داشت؟ صید، وحشی بود یا نه، رام بود آرام بود؟ با کدامین صید آن صیّادِ مُحرِم کار داشت؟» چون رسید این‌جا سخن «یحیی بن اکثم» شرمگین با چنان فضل و کمال از دانشِ خود، عار داشت «خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت» بر در این روضه «رضوان» مژدۀ «طوبی لکم»، از پی عرض ارادت عرضه با زُوّار داشت باید این‌جا با کمال معرفت شد عذرخواه هم سرشک توبه هم تسبیح و استغفار داشت باید این‌جا حلقۀ بابِ شفاعت را گرفت سر به زیر از شرمساری، رویِ دل با یار داشت باید این‌جا چون «اباصلت» از سویدای ضمیر گاه ذکر «یا جواد» و گاه «یا غفّار» داشت باید این‌جا چنگ زد بر دامن «أمَّن یُجیب» منتظر بود و به مضطرّ حقیقی کار داشت گر چه ما امروز محروم آمدیم اما «شفق» ای خوشا آن‌کس که فردا وعدۀ دیدار داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e