eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اول برایت ساختم یک مشهد فرضی یک صحن با ده ها رواق و مرقد فرضی @hosenih هستی کریم و درخیالم رفت بالاتر از حد معمولی خود آن گنبد فرضی تا مرقدت هرسنگ هم رنگ عسل می شد از سمت«باب القاسمت» این مقصد فرضی بعد از علی نام حسن، حُسن اذان می شد هی پخش می شد از حرم این اشهد فرضی ازبس کریمی درخیالم هم نخواهد خورد؛ برسینه ی هیچ آدمی دست رد فرضی شب های جمعه کربلا بودند آل الله یک شنبه شب هازائر این مرقد فرضی @hosenih ای کاش چون رؤیای صادق واقعی می شد یک روز،یک درصد ازاین صددرصد فرضی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آهسته می‌آمد ولی بی‌بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود @hosenih از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش رد پای هر گذر بود با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمان راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصه‌ی آن کوچه تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهای جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میان روضه‌ها اهل نظر بود @hosenih وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا روی زخم سینه‌اش پر دردسر بود وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل شود گاهی گدای کوی سلطان بهتر است نیمه شب عازم شود شهر خراسان بهتر است در حریمت بنده‌ی عاقل پریشان می‌شود من اگر دیوانه باشم یا پریشان بهتر است @hosenih گندم ما با عنایات رضا نان می‌شود گر بگیرم از دو دستان رضا نان بهتر است دانه تسبیح من مانوس با نام رضاست از همه اذکار عالم یا رضا جان بهتر است آینه‌کاری و کاشی کاری دور ضریح بی‌شک از آیینه‌کاری‌های رضوان بهتر است @hosenih دیده‌ها در محضرت ابری‌ست ای دریای جود نزد تو باشد اگر چشمان گریان بهتر است هرچه من گویم تو از آن برتری شمس‌الشموس پس اگر این بیت باشد بیت پایان بهتر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد نگاه زار به این حالش آسمان دارد به یک قدم نرسیده دوباره می‌افتد مشخص است تنی زار و ناتوان دارد @hosenih به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت نفس‌بریده کجا قدرت بیان دارد؟ کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد چه آمده به سرش قامتی کمان دارد تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را چقدر لخته‌ی خون داخل دهان دارد اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت نخواست تا که ببینند نیمه‌جان دارد هزارشکر سرش روی دامن پسر است در این دقایق جانسوز روضه‌خوان دارد @hosenih هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت هزار شکر که در حجره سایبان دارد نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مرد مردان مرد امام رضا هم دوا هم که درد امام رضا در تمام وقایع ایران فاتح هر نبرد امام رضا @hosenih کاش اذن دخول می‌دادی به منِ صحنْ‌گرد امام رضا بیش از پیش در صفر انگار گنبدت گشته زرد امام رضا به جوادش سپرده در ظاهر هرکه را کرده طرد امام رضا دور تا دور من پُر از صحن است آه... دورم نگرد امام رضا @hosenih روضه‌ی سرد و گرم امام حسین روضه‌ی گرم و سرد امام رضا سفره را پهن کرد امام حسین سفره را جمع کرد امام رضا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی عبا را بر سر خود می‌کشیدی بند امید عالمی را می‌بریدی خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا دیدم سوی دیوار خود را می‌کشیدی @hosenih هربار می‌افتادی و می‌گفتی ای کاش آه ای عصای پیری من می‌رسیدی وقتی میسر نیست تا باشد جوادت ای کاش می‌شد تا عصایی می‌خریدی با جمله‌ی ای وای مادر بین کوچه آه از نهاد هر گزاره می‌شنیدی از درد می‌پیچی به خود تنهای تنها چشم تو مانده سوی در با ناامیدی خاکی شده سر تا به پایت بین حجره حالا شدی مانند آن راس شهیدی... ابن شبیبت را صدا کن روضه‌ای خوان آن روضه‌ای را که گریبان می‌دریدی بر روی نی خورشید و پای نی ستاره روضه بخوان از دختر بی‌گوشواره از آن تن بی‌سر به روی خاک صحرا روضه بخوان از ناله‌ی گودال زهرا @hosenih روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته از آنکه روی صفحه قرآن نشسته روضه بخوان از زخم‌های پیکر او از ساربان و تنگی انگشتر او ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام و درود خدا، ای رئوف به روح بلند شما ای رئوف شهنشاه ایران ما، ای رئوف علیّ بن موسی الرّضا، ای رئوف بده تو عطای زیادی به من بگو« فَادخُلی فی عِبادی» به من @hosenih من آن آهوی خسته‌جان توأم که از گرگ‌ها در امان توأم پناهم بده، میهمان توأم ببین در حرم نوحه‌خوان توأم مرا چشم‌های تو مجذوب کرد مرض‌هام را ناگهان خوب کرد @hosenih تو با نوکرت همنشین هستی و شهنشاه و شاه‌آفرین هستی و به انگشتر دین، نگین هستی و جواز قبولی دین هستی و در اینجا پر زائرت می‌شوی سه‌جا یاور زائرت می‌شوی @hosenih من آن زائرم که پرم سوخته دلم مثل شمع حرم سوخته به تو فکر کردم، سرم سوخته برای تو شاه کرم سوخته تو را از مدینه کجا می‌برند؟ بدون جوادت چرا می‌برند؟ @hosenih اگرچه تو در عرش نامت رضاست شه ارتضایی، مقامت رضاست قعودت رضا و قیامت رضاست سکوتت رضا و کلامت رضاست رضایت نده زهر آبت کند شرارش به قلبت اصابت کند @hosenih وجود تو لبریز از سم که شد دلت گر گرفت و پر از غم که شد توان تنت ناگهان کم که شد و در کوچه‌ها قامتت خم که شد میفتی به‌یاد همان مادری که در کوچه شد یاس نیلوفری @hosenih به حجره رسیدی، جوادت رسید علی اکبر تو به‌دادت رسید برای وداع و عیادت رسید در آن لحضه آقا به‌یادت رسید حسینی که بالاسرش شمر بود به‌جای علی‌اکبرش شمر بود @hosenih نکش خنجر ای شمر بالاسرش نَبَر دشنه‌ات را روی حنجرش ببین می‌دود سمت تو خواهرش تو نشنیده‌ای ناله‌ی مادرش؟ حسین مرا تشنه ذبحش نکن چو قصّاب با دشنه ذبحش نکن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ افتاده‌ای بر روی خاک و پر نداری جز دیده‌ی تر مونسی دیگر نداری آنقدر غربت می‌چكد از جسمت آقا ناخواسته می‌گویمت مادر نداری @hosenih مانند شمعی سوختی در آتش زهر در آن‌چنان هرمی كه خاكستر نداری وقتی كه بال و پر زدی بر خاک گفتم صد شكر اینجا در برت خواهر نداری در زیر گل‌ها پیكرت مدفون شد آقا گویا به جز گل پیكری دیگر نداری @hosenih اینجا همه هستیِ‌شان مال تو آقاست ثروت تویی، سرمایه‌ای بر هر نداری یعنی نباشند اهل غارت مردم طوس بر تن كفن داری و غارت‌گر نداری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دعا كنید شب گریه‌آورش نرسد و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد هنوز هم كه جوادش نیامده از راه دعا كنید نفس‌های آخرش نرسد @hosenih بدون سرفه‌ی خونین جگر نمی‌ریزد دعا كنید كه زخمی به حنجرش نرسد هزار شكر كه معصومه با برادر نیست وگرنه داشت دعایی كه خواهرش نرسد چنان به رویِ زمین می‌خورَد قدم به قدم گمان كنم كه به حجره به بسترش نرسد نفس‌نفس‌زدنش سخت‌تر شده ای داد خداكند كه صدایش به مادرش نرسد جوادش عاقبت آمد... گریز روضه رسید پسر رسید كه روضه به آخرش نرسد.... *** حسین بر سرِ زانو، جوانش اُفتاده نمی‌شود نزند داد، بر سرش نرسد بغل كشیده تنش را ولی زمین می‌ریخت به خیمه‌گاه گمانم كه اكبرش نرسد چقدر هلهله دارند ارازلِ كوفه دعا كنید كه ای كاش خواهرش نرسد @hosenih علی كه رفت عمو رفت دختری ترسید دوید آتشِ خیمه به پیكرش نرسد دوید عمه كه پیش از سنان به او برسد كه دست‌هایِ حرامی به معجرش نرسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد دوباره کوچه‌ی باریک و سنگ‌هایِ زمین مواظب است نیافتد که آخرش اُفتاد @hosenih نهاده است به دیوار شانه‌هایش را اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد بلند شد به سرِ زانویَش، زمین نخورَد چه کرده زَهر که این‌بار با سرش اُفتاد نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را که کارِ او به نَفَس‌هایِ آخرش اُفتاد رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم که تِکه‌هایِ جگر در برابرش اُفتاد گِریست دامنش از پاره‌ی جگر پُر شد که یادِ خاطره‌ی گریه‌آورش اُفتاد تمامِ حجره پُر از روضه‌های محسن بود همین‌که خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد همین‌که محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد ** رسید کاسه‌یِ آبی حسین گفت حسین دوباره لرزه به لب‌های مضطرش اُفتاد حرامزاده‌ای آمد به سینه‌اش پا زد در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد @hosenih چه سخت شد، اثر بوسه از گلو نگذاشت که شمر از نَفَس افتاد، خنجرش اُفتاد یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از دل کفر تا که بیرون زد همه دیدند عبا به سر دارد گاه بر خاک کوچه می‌افتد زیر لب ناله از جگر دارد @hosenih کوچه‌ها را یکی‌یکی طی کرد عرق سرد از جبین می‌ریخت عطر زهرا به کوچه می‌پیچید گل اشکش که بر زمین می‌ریخت @hosenih راه خانه نداشت فاصله‌ای راه کوتاه، شد چه طولانی خسته بود و نفس‌نفس می‌زد رفت تا خانه با پریشانی @hosenih با چه زحمت به خانه‌اش آمد همگی آمدند استقبال خم به ابرو نداشت با اینکه... در دل کوچه رفته بود از حال @hosenih خادمی گفت با پریشانی زردی چهره‌ی شما از چیست؟ با نگاهی به خادمش فرمود نگرانم نباش چیزی نیست @hosenih از درون سوخت و صبوری کرد تا غلامان همه غذا خوردند تا طعام همه تمام شود منتظر ماند و سفره را بردند @hosenih همه‌ی عمر این چنین زهری دل تاریخ هم ندارد یاد تا که از حجره‌اش همه رفتند ناله کرد و بر زمین افتاد @hosenih نتوانست بهر آتش دل از زمین ظرف آب بردارد هیچ کس درد او نمی‌فهمد از دلش مجتبی خبر دارد @hosenih بسکه در حجره‌اش به خود پیچید کمرش مثل مادرش تا شد ناله‌ای زد کجایی ای پسرم چشم بر هم زد و دری وا شد @hosenih آمد از راه کودکی گریان سر او را گرفت بر دامن گفت بابا منم جواد شما جان مادر سخن بگو با من @hosenih پسرم! هست آرزوی پدر که بیاید پسر به بالینش گریه کن بر غم علی اکبر که نشسته پدر به بالینش @hosenih جد ما را میان کرب و بلا دشمن بی‌حیا مکرر کشت در دل علقمه شهیدش کرد در کنار علی اکبر کشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با کار و دل و پای فلج رو کردیم از بهر گشایش و فرج رو کردیم @hosenih اینجا همه با دست تهی، چشم پُر اشک بر روضه‌ی ثامن‌الحجج رو کردیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih