eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى آب از هيبت عباسى تو می‌لرزد بى‌عصا آمده‌ای حضرت موسى شده‌اى به سجود آمده‌ای يا كه عمودت زده‌اند؟ يا خجالت زده‌ای؟ وه كه چه زيبا شده‌اى يا أخا گفتى و ناگه كمرم درد گرفت كمر خم شده را غرق تماشا شده‌ای... مادرت آمده يا مادر من آمده است؟ با چنين حال به پاى چه كسى پا شده‌ای تو و آن قد رشيدى كه پر از طوبى بود در شگفتم كه در اين قبر چرا جا شده‌ای ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
غم از دیار غم‌زده عزم سفر نداشت شد آسمان یتیم که دیگر قمر نداشت این سو درون خیمۀ سیراب از عطش خواهر ز حال و روز برادر خبر نداشت عبّاس اگر چه دست کشید از دو دست خویش از یاری حسینِ علی دست بر‌‌نداشت او جسم خویش را سپر آب کرده بود جز مشک پاره‌پارۀ جانش سپر نداشت درد و غمش تمامی از این بود که چرا یک جان برای هدیه به او بیشتر نداشت... او رفت و مادرش پس از آن روز خویش را امّ‌البنین نخواند که دیگر پسر نداشت ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را وقتی غریبانه می‌رفت بی‌یار و یاور ندیدی آری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت است امّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست آن بُهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی شد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکت مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی دلخونی اما برادر، دلخون‌تر از من کسی نیست آخر تو بر خاک صحرا، مولای بی‌سر ندیدی قلبت نشد پاره پاره، آن‌شب میان خرابه آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد تجدید شد وضوی نماز امام عشق بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد «غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود در عُمرِ خویش خندهٔ دندان‌نما نکرد» دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی دندان او هم آن گره‌ی بسته وا نکرد معراج او به روی زمین شد ز پشت زین همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من قدرتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم دشمن چو بسته راه من ز هر سو به خیمه راه آمدن ندارم افتاده‌ام تنها به چنگ دشمن و آن بازوی لشگرشکن ندارم زین حال من، عدو گرفته نیرو چون قدرتی دیگر به تن ندارم شد پاره مشگ و آب‌ها فرو ریخت به خیمه، روی آمدن ندارم شرمنده‌ام اخا، چو پیشم آیی من قدرت بر پا شدن ندارم زینب مگر چشم مرا ببندد در کربلا، مادر که من ندارم پوشیده‌ام لباس فخر و عزت چه غم اگر که من کفن ندارم به مادرم ام‌البنین بگوئید: دیگر غمی ازین محن ندارم جز وصف حال عاشقان حسانا در مَطلبی میل سخن ندارم ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طفلان حرم بعد تو ماتم‌زده بودند خواب همه را بعد تو بر هم زده بودند با حال پریشان و دل شعله‌ور از آه آتش به دل عالم و آدم زده بودند در خیمه فقط حرف عمو بود و عمو بود آه از تو فقط از تو فقط دم زده بودند بعد از تو چه سخت است بخواهم بنویسم بر صورت‌شان سیلی محکم زده بودند آن روز غم‌انگیزترین روز جهان شد آن روز ملائک همگی غم‌زده بودند نام تو پس از نام حسین بن علی بود بر سر در هر خیمه دو پرچم زده بودند انگار علی بود، نه انگار تو بودی سقای حرم میر و علمدار تو بودی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان كه وقت عطش جرعه‌اي گوارا را طلب كنيد فقط ساقي العطاشا را هنوز جاي علامت به شانه‌ی پدر است سپرده زير علم دست صاحبش ما را دوباره خانه‌ی ما سفره‌ی ابالفضل است گمان كنم گره‌اي هست كار بابا را به يك نگاه ابالفضل هم نخواهم داد اگر دهند به دستم تمام دنيا را به چشم دل بنگر ظهر روز تاسوعا ميان دسته ميانداري مسيحا را غروب مي‌كند از فرط خجلتش خورشيد نقاب اگر كه بگيرند ماه زيبا را فقط به علقمه آنهم درست ظهر عطش خدا به ماه رسانده‌ست دست دريا را خدا كند برساند به خيمه مشكش را خدا كند نبرند آبروي سقا را خبر رسيد كه از روي زين زمين افتاد خدا كند برسانند زود زهرا را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت لبی به وسعت مهریه‌های زهرا داشت کنار علقمه در سجده‌گاه چشمانش نداشت هیچ‌کسی را فقط خدا را داشت اگرچه قطره آبی میان مشک نبود ولی کرانه‌ی چشمش هزار دریا داشت هدر نرفت ز پرتاب چله‌ها، تیری امیر علقمه ازبس‌که قدّ و بالا داشت همین‌که در وسط گیرودار، گیر افتاد عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت درست وقت نزولش، همه نگاه شدند رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت حسین بود و علی‌اصغر شهید شده کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
مشک برداشت که سیراب کند دریا را رفت تا تشنگی‌اش آب کـند دریا را آب روشن شد و عکـس قمر افتاد در آب ماه می‌خواست که مهتاب کند دریا را تشنه می‌خواست ببیند لـب او را دریا پس ننوشید که سیراب کند دریا را کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید ماه افتاد که محراب کند دریا را تـا خجالت بکشد، سرخ شود چهره‌ی آب زخم می‌خورد که خوناب کند دریا را ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس تا در آغوش خودش خواب کند دریا را آب مهریّه‌ی گل بود والّا خـورشید در توان داشت که مرداب کند دریا را روی دست تو ندیده است کسی دریا را چون خدا خواست که نایاب کند دریا را ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
به نام آب، به نام فرات نام شما من آفريده شدم كه كنم سلام شما نوشته‌اند به روي جبين ما دو نفر شما غلام حسين و منم غلام شما خوشا به حال پروبال اين كبوترها گهي به بام حسين و گهي به بام شما تو آن هميشه امامي و ما همان مأموم به قامتي كه گرفتيم با قيام شما تو ماه بودي و نزديك آب‌ها كه شدي تمام علقمه پا شد به احترام شما هزار باده، هزاران پياله می‌روئید همین‌که تير رسيد و شكست جام شما همین‌که ناله‌ي ادراك اخايتان پيچيد شكست قامت طوبائي امام شما مسير علقمه را بوي انكسار گرفت چه حس بی‌رمقی بود در كلام شما به حال‌وروز بلنداي تو چه آوردند تمام علقمه پر گشته از تمامِ شما ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
کوفه به نامردی از یسار و یمین ریخت بر سر مشکت قمر به مکر کمین ریخت آب شدی ساقی از خجالت قولت ! ای به فدای سرت که آب زمین ریخت کودک شش‌ماهه میل آب ندارد دل خوری از مشک تو رُباب ندارد چشم‌به‌راهت نشسته تا که بیایی عشق رقیه به تو حساب ندارد می‌رسد از خیمه‌ها صدای رقیه «عَمی العباس» آشنای رقیه چهره‌ی درهم‌شکسته‌ات خبرم کرد ! دل‌نگران گشته‌ای برای رقیه بغض بدی مانده در گلوی حسینت گریه نکن مرد ! روبروی حسینت حرمله با هلهله به سمت حرم رفت درخطر افتاده آبروی حسینت شاه غریبت ببین سپاه ندارد رفتن من بی تو خیمه راه ندارد چاره بیندیش چاره‌ساز دوعالم این حرم محترم پناه ندارد یک‌تنه یک لشکری برای حسینت بعد تو پاشیده شد قوای حسینت من که پس از تو رسیده‌ام دمِ گودال وای بر احوال خیمه‌های حسینت ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
راه نجات اهل زمین و زمان شده لب تشنه‌ای که ساقی لب‌تشنگان شده اینجا فرشته‌های خداوند زائرند این خاک محترم، شرف آسمان شده تا روز حشر اهل ادب سجده می‌کنند این آستانه را که ادب را مکان شده باب الحوائجی که دل چاکران او با روضه‌ی محرم او شادمان شده از حاجتِ روا شده‌اش حرف می‌زند هر سائلی که بر سر کویش روان شده دارند انبیا ز غمش گریه می‌کنند وقتی قد حسین ز داغش کمان شده جانی نمانده است و جهانی نمانده است جانان اهل جان به جهان نیمه‌جان شده شاه نجف! ببین قمرت را در علقمه از بهر تیرها هدف امتحان شده این مشک آب، آبروی اهل محشر است یعنی برای عالم و آدم امان شده دشمن اگر که دوروبرش پرسه می‌زند آقا بدون دست شده، ناتوان شده این قد و قامتی که خودش یک قیامت‌ست در بین ازدحام برایش نشان شده زهرا به یاد اینکه زمین خورد و پا نشد صاحب‌عزای هر شب او در جنان شده حالا که نیست، اهل حرم گرد زینب‌اند دیگر پناه اهل حرم عمّه‌جان شده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e