eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم ابوفاضل نوشتم یا اباالفضل دیدم دلم ره می‌سپارد تا ایاالفضل حرف از می و پیمانه و ساقی‌ست یعنی باید در این میخانه باشم با اباالفضل خاکم ولی ناچیز نه، زیرا نرفتم زیر قدم‌های کسی الا اباالفضل گفتند و خواندیم و شنیدیم و ندیدیم سقا فرات است و خود دریا اباالفضل تا یاد دارم دلبر و دلدارم او بود دیروز او امروز او فردا اباالفصل در قبرم آن پایین دلم قرص است زیرا دارد مرا می‌بیند آن بالا اباالفضل عمری برایش نوکری کردم، یقیناً پرونده‌ام را می‌زند امضا اباالفضل ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوشا به درگهِ شاهِ کرَم فقیر شدن خوشا غلامِ سراپرده‌ی امیر شدن مرورِ مقتلِ خونبارِ سیدالشهدا برای عاشق یعنی: ز عمر سیر شدن گلوی کودکِ شش‌ماهه می‌زند فریاد : به راهِ عشق، خوشا همنشینِ تیر شدن دوباره صحبتِ روضه‌ست... روضه‌ی گودال دوباره حرفِ «هلال» است و نقلِ دیر شدن کرامتِ ابدی و همیشگی یعنی: به «خاتم»ی تهِ گودال دستگیر شدن به این روند مَلَک گریه می‌کند شب و روز: ز «صدرِ مصطفوی» راهیِ «حصیر» شدن... امان ز ظلم و ستم... اوجِ بزدلی این‌است: به محضِ رحلتِ شیرِ قبیله، شیر شدن! غروبِ واقعه شد مبدأ تناقض‌ها عقیلة العرب و اینچنین اسیر شدن؟؟ برای زینبِ کبری غمِ بزرگی بود اسیر بودن و با شمر، هم‌مسیر شدن شکست قامتِ زینب... سفید شد مویش کجاست منکرِ «در نصفِ روز پیر شدن»؟؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مادران ما اگر از فضل تو دَم می‌زدند آش نذری تو را با گریه‌ها هم می‌زدند بچه‌هامان بین هیئت حال بازی داشتند روز تاسوعا ولی زنجیر محکم می‌زدند تا علَم می‌آمد و بوی محرم می‌وزید ارمنی‌ها هم سرِ هر خانه پرچم می‌زدند جرعه‌ای از چاییِ این روضه هم مشگل‌گشاست اهل سقاخانه دستِ رد به زمزم می‌زدند بوی اسفندِ عزا و دسته‌ها می‌آمد و... روی سنجِ سینه و بر طبلِ قلبم می‌زدند شب به پا رفتیم و برگشتیم بر دوش پدر بین روضه چشم‌ها در خواب شبنم می‌زدند مجلس اُم‌البَنین بودیم، زهرا هم رسید روضه‌ی عباس بود و ناله باهم می‌زدند :: خوش قد و بالا! نگفتم اینقدر زیبا مرو؟ شور چشمان تیر‌ها را نامنظم می‌زدند تیر بر تو می‌زدند و دادِ آن را می‌زدم داد وقتی می‌زدم، با نیزه درهَم می‌زدند از تنِ پاشیده‌ات هم آن جماعت ترس داشت تیغ‌ها دورِ تنِ تو حلقه کم‌کم می‌زدند این طرف شاهِ نجف، بالاسرت هم مادرم از غمِ اُم‌البَنین بر سینه‌ی غم می‌زدند از حرم تا علقمه فریاد زینب می‌رسید بچه‌ها را بی‌مروّت‌ها که از دَم می‌زدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه در جزر و مد آب چه حیران شده است رفته بر ساحل دریا و پریشان شده است کفی از آب قرار است چه با او بکند که غمش در وسط دست نمایان شده است چارده قرن پس از مشک‌به‌دوشی را دید که غمش ابرترین چشمه‌ی باران شده است دید این نقطه چه بین الحرمینی برپاست که بیابان همه یک‌دست خیابان شده است دید امروز اگر آب شد از بی آبی قرن‌ها آب رسانده‌ست و غمش نان شده است دید در خیمه جوان‌ها همه شب می‌بینند یا ابالفضل، دم پیرغلامان شده است همه‌ی سال مسیحی‌ست ولی تاسوعا ارمنی آمده، یک روز مسلمان شده است همه را دید و کفی آب به دریا پاشید روضه خوان حرف نزد، خیره به لیوان شده است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد یاد لب‌های علی اصغر و دریا افتاد علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند گذر گرگ به آهوی حرم‌ها افتاد وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد روضه‌ی دست بریده وسط علقمه بود روضه‌خوان دست بدون رمق فاطمه بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به بزم ماتم جدّت، بیا اباصالح شده محرّم جدّت، بیا اباصالح شعار صبح ظهور تو یالثارات است به زیر پرچم جدّت، بیا اباصالح به اشک چشم محبان سیدالشهدا که ریخت در غم جدّت، بیا اباصالح هنوز خون گلوی حسین می‌جوشد به حُرمت دَم جدّت، بیا اباصالح چقدر خجلت بابا ز کودکش سخت است به اشک نم نم جدّت، بیا اباصالح به لحظه‌ای که به زانو، کشان کشان آمد کنار علقمه جدّت، بیا اباصالح نوای " انکسر ظهری " اَش به گوش آید به قامت خم جدّت، بیا اباصالح قسم به غربت شیب الخضیب کرببلا به ذبح اعظم جدّت، بیا اباصالح به جا به جا شدن آیه‌های یک سوره به جسم درهم جدّت، بیا اباصالح یکی لباس تنش برده و یکی دیگر ربوده خاتم جدّت، بیا اباصالح دعای آخر او در میان گودالی نموده زَمـزمَه جدّت: بیا اباصالح ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر قدر می‌خواهد این دل، این دلِ تنها تو را در عوض هرگز نمی‌خواهد دمی دنیا تو را ! خاكِ عالم بر سرِ دنیا، كه چشمِ دوستان جست و جو باید كند در سینه‌ی صحرا تو را تو خودت مشتاق هستی میهمانِ ما شوی لیک می‌راند گناه از خانه‌های ما تو را روز، روزِ توست، چون روزِ عمویِ توست، آه كم نخواهد داشت هرگز روزِ تاسوعا تو را گرچه می‌گویند هستی در تمامِ روضه‌ها بیشتر حس می‌كنم در روضه‌ی سقّا تو را دست‌هایم را دخیلِ دستِ آقایی كنم كه خبر داده است از حاجاتِ نوكرها تو را با دَمِ "ای ساقی لب‌تشنگان" خواهیم خواند در عزایِ ساقیِ لب‌تشنگان، آقا تو را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه در توصیف شاعر‌ها، نه در آواز عشاقی تو افزون‌تر از اندیشه، فراوان‌تر از اغراقی وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی ندارند این صفت‌ها جز تو دیگر هیچ مصداقی به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید «الا یا ایها الساقی» تمام کودکان معراج را توصیف می‌کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟ چنان رفتی که حتی سایه‌ات از رفتنت جا ماند رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی فرار از تو فراری می‌شود در عرصۀ میدان چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی بدون دست می‌آیی و از دستت گریزانند پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی :: به سوی خیمه‌ها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد که تو بی‌مشک سقّایی، که تو بی‌دست رزّاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از جان خویش صرف نظر کرده‌ایم ما خود را برای دوست سپر کرده‌ایم ما دست دعای عمه‌ی سادات پشت ماست احساس می‌کنیم نظرکرده‌ایم ما عمری‌ست آیه‌های جهاد و قیام را در مکتب حسین ز بر کرده‌ایم ما از سمت و سوی کرب و بلا چون نسیم صبح هر روز تا به شام گذر کرده‌ایم ما این روزهای سرد زمستان شام را با عشق زینب است که سر کرده‌ایم ما با اسم رمز حضرت عباس بین رزم صف‌های خصم زیر و زبر کرده‌ایم ما این چشم‌های منتظر تیغ و تیر را با روضه‌های علقمه تر کرده‌ایم ما ما چون حسین عازم کوی شهادتیم از مرگ بی‌مصاف حذر کرده‌ایم ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شده‌ست سهم فرات از خجالت آب شدن عطش چشیدن و از تشنگی عذاب شدن ابوالفضائل این خانواده شرمنده‌ست شده‌ست سهم جگرها فقط کباب شدن عجب مقام رفیعی، که منحصر در اوست شهیدِ العطش کودک رباب شدن به شأن او شهدا رشک بی‌حساب برند به رتبه‌ی "پسر فاطمه" خطاب شدن امانِ اهل زمین را امان نیازی نیست خوشا برای علمداری انتخاب شدن محال باشد از این آستانه نومیدی محال باشد از این آستان، جواب شدن کفیل حوریه‌ها بوده است یعنی که برای فاطمیات حرم حجاب شدن دعا کند که شود پیش‌مرگ زینب‌ها دو دست، فدیه کند وقت مستجاب شدن خبر برای رقیه رسیده از چشمش رواق آینه در معرض خراب شدن گمان که عاقبت روی ماه او این است عمود خوردن و در صحنِ عرش، قاب شدن نجف برای عزا آمده کنار تنش برای زائر دستان آن جناب شدن ... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گمگشته‌ام در این راه، أینَ بَقیةَ الله از سینه می‌کشم آه، أینَ بَقیةَ الله رفتیم تا که از دست، خوردیم تا به بن‌بست گفتیم گاه و بیگاه، أینَ بَقیةَ الله در روضه‌های ارباب، ما غصه‌دار و بی‌تاب گفتیم ناخودآگاه، أینَ بَقیةَ الله ما اشتباه کردیم، از بس گناه کردیم افتاده‌ایم در چاه، أینَ بَقیةَ الله هستیم ما یتیمش، از دامن کریمش دستان ماست کوتاه، أینَ بَقیةَ الله تنها برای حاجت کردیم ما شکایت بودیم ما چه خودخواه، أینَ بَقیةَ الله در روضه‌های سقا، شد ذکر نوحه‌ی ما وقت مصیبت ماه، أینَ بَقیةَ الله امروز بی‌قرار است، بی‌تاب و غصه‌دار است در این فغان جانکاه، أینَ بَقیةَ الله بی دست شد اباالفضل، تا دست من بگیرد هر روز و شب در این ماه، أینَ بَقیةَ الله ای نوکران عباس! گریه کنان عباس! گویید غرق در آه، أینَ بَقیةَ الله گر بغض در گلویید، سینه‌زنان بگویید أینَ بَقیةَ الله؟ أینَ بَقیةَ الله؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا که ز عشق حسین، دم همه دم می‌زنی خطْ خطِ دیوان عشق را تو قلم می‌زنی دم همه‌جا از حسن، شاه کرم می‌زنی لرزه بگیرد عدو، تا تو عَلَم می‌زنی جعفر طیّار یا حمزه‌ی نام‌آوری یا که تداعی‌گرِ خندقی و خیبری یا حسنی در جمل، یا که خودِ حیدری کآن همه تصویر را باز رقم می‌زنی بودنِ تو نعمتی‌ست در حرم بوتراب نه خبر از واهمه، نه خبر از اضطراب با دل خوش می‌رود، طفل سه ساله به خواب تا تو قدم نیمه‌شب، دور حرم می‌زنی کیست همآوردِ او، زان همه از قبل و بعد سرعت او مثل باد، غُرِّش او مثل رعد حدِّ خودت را بدان، لاف نزن ابن سعد پیشِ قمر با چه رو حرف جنم می‌زنی؟! ای سخنت تالیِ نُطقِ فصیح علی صحبتِ تمجيدِ توست، حرف صریحِ علی تیغِ تو یکدم ولی، ضربه شبیه علی خصم گمان می‌کند تیغِ دو دم می‌زنی وای بگیری اگر اذنِ جهاد از امام با دمِ یا فاطمه تیغ کشی از نیام نه که فقط کوفه و نه فقط اُردوی شام بر، سَندِ هر دوتا مُهرِ عدم می‌زنی با رجز و خطبه و با دمِ تکبیر، نه با سپر و نیزه و با نوک شمشیر، نه با هنر رزمی و با غضب تیر، نه قاعده‌ی جنگ با، اخم به هم می‌زنی ای که ضمیرت زلال، ای که زوالت محال وقتِ رجز خوانی‌ات، دشمنِ تو لالِ لال مثل علی بی‌نظیر، وقت جدال و قتال با چه شکوهی به خاک، پشت ستم می‌زنی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e