eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در صف کرببلا، جان جهان را کشتند  سببِ خلقتِ پیدا و نهان را کشتند یک جهان اهرمن از کین، به هواى زر و سیم جمع گردیده، سلیمانِ زمان را کشتند مردمى سفله و نامرد به دستور یزید روح مردانگى و عدل و امان را کشتند گردباد ستم انگیخته از هر طرفى شمع پرتوفکن کون و مکان را کشتند ره باطل بگزیدند و به نیرنگ و ستم آن ز حق بی‌خبران، حق‌طلبان را کشتند قامتِ پیرِ فلک خم شد از این داغ گران که على‌اکبر و عبّاس جوان را کشتند آه از آن قوم مسلمان که پىِ خواهش نفس پسرِ دخترِ پیغمبرشان را کشتند! عالمى سوخت از این غم که در آغوش پدر کودک تشنه‌ی بی تاب و توان را کشتند حرم محترمش را به اسارت بردند بعد از آنی که همه پیر و جوان را کشتند دلش آغشته به خون است "مؤید" زین غم که به صحراى بلا، جان جهان را کشتند ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ظاهرش اشک است اما باطن آن گوهر است پس خوشا چشمی که  پایِ این مصیبت‌ها تر است گریه یعنی غیر این بیرق ندارم مأمنی گریه یعنی باز هم یک بی‌نوا پشت در است اشک‌هایم را امانت می‌دهم دست خودش اشک‌هایی که تمام ثروتم در محشر است ابر و باد و ماه و خورشید و فلک سینه‌زنند خوش به حال هر که جزءِ این سیاهی‌لشکر است راه در خلوت‌سرای او ندارد هر کسی بیشتر می‌سوزد اینجا هر کسی عاشق‌تر است من چه از خود داشتم؟ زهرا به من داد آبرو بانیِ این اشک‌ها، این نوکری‌ها مادر است ما همه عبدیم، عبدِ بچه‌های فاطمه پادشاهی مختصِ ایل و تبارِ حیدر است در دلِ گودال هم آقای کل عالم است این سرِ بر نیزه‌رفته از همه عالم سر است ای که از حالا به فکر اربعینی! غم مخور! مادر سادات فکر کربلای نوکر است :: :: باز هم حرف سنان و روضه‌ی گودال شد روضه از جسمی که در خونِ خودش غوطه‌ور است چشم‌هایش نیمه‌باز و تکیه‌اش بر نیزه‌هاست بیشتر از هر چه فکرِ بی کسیِ خواهر است یک نفر آمد که در گودال سیرابش کند دیر آمد...دیر... دیگر لحظه‌های آخر است شمر! دستت بشکند، کمتر بچرخان نیزه را این گلوی پاره جایِ بوسه‌ی پیغمبر است چیزی از پیکر نمانده، آه! اما ساربان چشمِ نحسش در پیِ دزدیدن انگشتر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط گل کرد در قنوت شما ربّنا فقط تابیده بود عشق به دل‌ها و می‌وزید عطر زلال نافله از خیمه‌ها فقط وقتی نسیمِ گُل‌نَفَسی‌های او وزید پر شد فضای خیمه ز بوی خدا فقط پرسید: می‌روید اگر؟ وقت رفتن است! کوتاه بود پاسختان: ها! کجا؟ فقط «کامل عیار سنگ محک خورده‌ایم ما آغوشمان گشوده به روی بلا فقط پولادِ آبدیدۀ ما را توان گداخت در التهاب حسرت یا لیتنا فقط» بی‌رنگ می‌شدید در آن آزمون سرخ من‌هایتان گرفت از او رنگ ما فقط باور نداشتید اگر عشق را، چرا برداشتند پرده ز چشم شما فقط؟ روزی که آه شیونیان شور خاک داشت زد خیمه گل‌خروش شما در فضا فقط یک کاروان دلید ولی روی نیزه‌هاست سرهایتان در این سفر از هم جدا فقط منظومۀ بلند شهادت سرودنی‌ست با حنجر بریده سر نیزه‌ها فقط زنجیرۀ قیام تو را امتداد داد زینب به حلقه حلقۀ دام بلا فقط بر روی نی چو دید گل‌افشانی تو گفت: می‌خواهد این بهار شکوه تو را فقط از حر مجال شرم گرفته‌ست خنده‌ات یعنی که از تو شِکوِه ندارم، بیا فقط روزی که عشق و عاطفه تاراج می‌شدند سهم تو بود پاره‌ای از بوریا فقط افزون‌تری ز حوصلۀ ما، هزار حیف از تو اگر که داغ بماند به جا فقط قادر به وصف شأنِ اَبَرمردیِ تو نیست: غیرت فقط، گذشت فقط، ابتلا فقط بر قامت شکوه شما قد نمی‌دهد عزت فقط، حماسه فقط، مرحبا فقط گم می‌شود خروش بلند رهایی‌ات در لابه‌لای همهمه و هوی و ها فقط دردا که دشمنان تو را شاد کرده است چون و چرای خیل مسلمان‌نما فقط تا کعبه را مباد که «بیت الصَّنم» کنند باید به این «هُبَل‌زدگان» گفت: «لا» فقط ای از زمان همیشه فراتر که مانده است از تو به یاد، خاطرۀ کربلا فقط هر شعر در رثای تو گفتیم نارساست ای خطبۀ حماسی سُرخت رسا فقط گیرم که ماجرای شما را رقم زدند روز اَلَست با قلم ابتلا، فقط ما را به عمق فاجعه هرگز نمی‌برند دردا و وامصیبت و واویلتا فقط تو مرگ را به سُخره گرفتی کجا رواست تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟ خون بود و داغ بود و عطش بود و شعله بود امّا نبود این همۀ ماجرا فقط افتاده از نفس جرس، ای هم‌نفس بیا یک شیون است فاصله تا نینوا فقط او ماند و خون‌حماسۀ او ماند و عشق ماند از ما چرا به جای بماند صدا فقط؟! نازم به این قیام، که تکمیل می‌شود با انقلاب «قائم آل عبا» فقط ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما... تا دست و رو نشُست به خون، می‌نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوه‌گه روبه و گراز شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوت‌سرای قدس آراسته‌ست بزم ضیافت برای ما... ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حس می‌کنم زمین و زمان گریه می‌کند با گریه‌ات تمام جهان گریه می‌کند حَیَّ علی الحسین، جهان عازم غم است هفت آسمان به وقت اذان گریه می‌کند هرچند غائبی، همه در محضر توایم با تو تمام هستی‌مان گریه می‌کند خشکش زده‌ست از غم لب‌های جد تو آب فرات بی‌جریان گریه می‌کند انگار خون تازه‌تری بعد سال‌ها از زخم جای تیر و سنان گریه می‌کند ای موج! بی‌قرارِ که هستی؟ گمان کنم زینب هنوز هم نگران گریه می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مى‌شد كه دوا كرد جراحات تنش را سر نيزه اگر بوسه نمى‌زد دهنش را مشغول دعا بود در آن لحظه ولى شمر نگذاشت به پايان برساند سخنش را بهتر كه در اين همهمه‌ی نيزه و شمشير پيدا نكند زينب كبرى بدنش را عريان شد اگر، از كرمش بود كه می‌خواست خيرات كند آخر سر پيرهنش را گر مى‌شود اى خاك سه روزى كفنش باش خورشيد نكرده‌ست مراعات تنش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شرمنده‌ام که دیر رسیدم به قتلگاه و الشمر جالس‌ٌ... چه کند خواهر تو؟... آه او داشت ضربه می‌زد و من ضجه می‌زدم شد قتلگاه سرخ و شب و روز من سیاه ای وای از جدایی سر از بدن ح‌سین ای وای از جدایی من از تو یا اخاه با خنجری کتاب خدا پاره‌پاره شد در دین کوفیان شده خون خدا مباح آه ای حسین! رأس تو بالای نیزه‌هاست؟ جانا بگو که خواهر تو دیده اشتباه آن زینبی که سایه‌ی او را کسی ندید حالا محاصره شده‌ در بین یک سپاه رفتی حسین همسفر حرمله شدم رفتی حسین، زینب تو مانده بی‌پناه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خط به خط تشریح کردی عشق را در کربلا خطبه خواندی تا نماند کربلا در کربلا عطر یاس از چادرت می‌ریخت هنگام وداع خواستی خالی نباشد جای مادر کربلا در دل گودال روی خون تیمم کرده‌ای یک نمازت هم نشد اصلاً قضا در کربلا «هیبت فرعونیان را بشکن و اعجاز کن» حرف‌ها گفتند با تو شعله‌ها در کربلا جسم تو محصور بین سلسله در‌ راه شام روح تو مجروح بین بوریا در کربلا در زلال اشک تو نقش خدایی جاری است غیر زیبایی نمی‌بینی چرا در کربلا؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا کند نرود امشب و سحر نشود که روز ما ز شبِ تار، تیره‌تر نشود چه فتنه‌ها که به دنبال این سحر نبُود خدا کند نرود امشب و سحر نشود خدا کند که به حشر انتها شود امشب که حشرِ واقعه‌ی کربلا دگر نشود شبِ اسارتِ پرده‌نشینِ خاصِ خداست چه می‌شود که اگر صبح، پرده‌در نشود شب شهادت نوباوگان فاطمه است خدا کند که سحرگاه جلوه‌گر نشود خدا کند نرود امشب و نیاید صبح که داغ زینب مظلومه تازه‌تر نشود خدا کند نشود صبح باز تا زینب ز داغِ مرگِ دو فرزند، خون جگر نشود خدا کند نشود صبح این شب عاشور که یادگار حسن را کفن به بر نشود خدا کند نشود صبح تا گلوی علی نشانِ تیرِ ستم در کفِ پدر نشود خدا کندکه فتد تیر حرمله از کار و یا هر آنچه زند تیر کارگر نشود شب وداع علی اکبر است با لیلا وداع مادر و فرزند، مختصر نشود گمان به مردنِ لیلا بُود زداغ علی خدا کند که ز داغ پسر خبر نشود خدا کند نشود صبح تا به دشت بلا به خاک و خون، تنِ عباس، غوطه‌ور نشود سر حسین ز پیکر جدا شود فردا خوش است ظلمت امشب، بگو به سر نشود خدا کند ندمد صبح تا که فردا شب خیام آل علی طعمه‌ی شرر نشود :: ولی اگر نبُود آبِ خونِ این شهدا نهالِ دینِ خداوند بارور نشود قیام حق به قیام حسین پیوند است قیام حق نشود این قیام اگر نشود فراق کرببلا می‌کشد "مؤید" را مگر جوار پدر قسمت پسر نشود؟ ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شام سیاه بودن، صبح سپید بودن حال بدی‌ست بین بیم و امید بودن آن سو فقط سیاهی، آشفتگی، تباهی حتی اگر نخواهی، باید پلید بودن این سو امام تنهاست، لب‌تشنه بین اعداست وقتی مراد اینجاست، باید مرید بودن این معرکه مهیاست، این انتخاب با ماست یا با حسین بودن، یا با یزید بودن یا ذلت یزیدی، یا عزت حسینی یا روسیاه بودن، یا روسفید بودن در راه دیدن خیر، باید بریدن از غیر آری چقدر سخت است شیخ مفید بودن... هم با امام بودن، هم با امام مردن بادا شهید مردن، بادا شهید بودن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تحلیل شعر درباره‌ی شب عاشورا و اصحاب.mp3
زمان: حجم: 10.61M
شعر درباره‌ی شب عاشورا و اصحاب امام # خوانش_و_تحلیل شعر آقای حسن لطفی لینک دریافت شعر: https://eitaa.com/hosseinieh_net/18705 لینک دریافت نظرات شما: @smahdihoseinir https://eitaa.com/smhroknabadi
محرم آمد و برپا شده خیام عزا امیر لشکر عشق است سیدالشهدا بگیرم از تو مگر رخصت عزاداری چرا که صاحب ایرانی، ای امام رضا! مرا از این شب بیهودگی نجات بده بگیر دست من خسته را تو ای مولا ببین دلا که به امر توایم ما تسلیم بگو بگو که الهی رضا... رضا برضا... سر بریده سوی قبله ایستاده ببین حسین(ع) قبله‌ی دل، زینب(س) است قبله‌نما نگاه کن که هنوز از تب خیانت شام سری بریده بلند است در برابر ما ببین حسین تو را از چه خاک ساخته‌اند حسین اهل فنا، یا حسین اهل بقا؟ حسین، اهل فنا نیست، اهل زندگی است خدا کند برسد دل به فهم عاشورا بگرد رد حسینی که زنده است هنوز حسین بی‌بدل و بی‌قرین و بی‌همتا هنوز لشکر شام ایستاده در میدان هنوز پشت افق لشکری‌ست ناپیدا الا جماعت کوفی، جماعت شامی! مباد همچو شمایان هدر شویم و هبا مراست رهبری آزادوار و دانشمند که دل سپرده‌ی اویند این همه شهدا به علم و دانش، خوارزمی است و بیرونی به رای و فکرت رازی و بوعلی سینا نه ما ز بارش شمشیر فتنه می‌ترسیم نه هست در او ترس از یهودی و ترسا جلال و فرّ و سرافرازی‌اش زمینی نیست بزرگواری و عزت خداش کرده عطا خدا بخواهد اگر ظلم، جمع خواهد شد سرم جدا کن و پایم جدا و دست جدا وفا کنیم و ملامت کشیم چونان تیغ که روز روز قیام است و وقت وقت وفا تو نامداری، ایران من! به عشق و امید تو شهره‌ای وطن من! به عقل و شور و صفا دوباره روز به ذلت نشستن نمرود دوباره قصه‌ی موسی و ساحران و عصا کسی نبوده چنان چون تو رهرو صلحا کسی ندیده چنان چون تو یاور ضعفا بهای عشق همین است و هیچ پروا نیست که یک بلی تو امروز شد هزار بلا تو دست مهر بکش بر سر جهان، وقت است که تیغ قهر تو دستی کشد سر اعدا تو نوح حادثه‌ای؟ یا که خضر واقعه‌ای؟ بشوی ظلمت ما را به نور آب بقا تو را که جود جوادی، زمان نمی‌فهمد تو را که حاتم طایی‌ستی به جود و سخا وطن! مباد که غفلت کنی در این میدان سر حسین تو را شمر می‌بُرد ز قفا تو در کجای زمان ایستاده‌ای وطنم؟ ببین یزید کجا شد، ببین حسین کجا الا یزید زمان دم مزن ز روی غرور دچار کبر و ریایی دچار کبر و ریا قسم به لشکر "والعادیات" در شب حشر قسم به صبح قیامت که می‌دمد فردا بزرگی و شرف از ما جدا نخواهد شد که ما به غیر شهادت نداده‌ایم رضا شهید غیرت عشقیم و تشنه‌ی شمشیر بدوز پیرهن زخم را به قامت ما درون ورطه‌ای از دم، قدم زنیم قدم درون لجه‌ای از خون، شنا کنیم شنا کسی نمی‌خرد الا به نرخ جان، جنت کسی نمی‌دهد الا بهشت را به بها هزار مرتبه شکر خدا که ملیت دوباره زنده شد و زنده است در همه جا اگرچه دین حسین است دینشان، بعضی نشسته‌اند که دین را زنند بی‌پروا کسی شنیده که: یا داریوش و یا کورش؟ که رمز حمله ما بوده است یا زهرا به ذوالفقار علی تکیه می‌زنیم امروز اگر به تیغ تهمتن رها شدیم رها به باد دادن این خاک اوج ابلهی است که در برابر ما آتش است این دریا دوباره بوسه به شمشیر دوست خواهم زد چه ترس و واهمه ما را سری‌ست بی‌پروا شبی رسیده، شبی آتشین، شبی ابری شبی که بر سرت آوار می‌شود دریا چه خانه‌ای‌ست که از عنکبوت سست‌تر است دوباره خانه او را هبا کنید هبا هزار مرتبه از جمعشان بزرگتریم جهان اگر همه با هم شوند و ما تنها که‌اند این همه؟ کلاش کور و کر شده‌اند کدام خاطی‌ای از خط تو گرفته خطا؟ بگو که دیده‌ی کوران قضاوتم نکنند که من مسلط و مستولی‌ام به علم قضا به هر کسی که صدای مرا شنید بگو بگو که لایق "اف لک" است این دنیا میان شوط نخستین ز حال خواهم رفت دلم چگونه نگرید میان سعی و صفا؟ چه هوهویی‌ست که تا هفت آسمان رفته‌ست صدای هق هق دلدادگان مجلس ما صفای شعر جدا از صف شهیدان نیست وضو کنید و درآیید در صف شعرا به زرق و برق یزید زمان مشو دلخوش نجات می‌دهد آخر حسین عشق، تو را دعا کنیم که پایان ما هبا نشود دعا کنیم جماعت، دعا کنیم، دعا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e