eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فیضِ محض است رحمت زینب چشم ما و عنایت زینب مشرقِ عالَم است صبحِ دمشق صحن نور است ساحتِ زینب بس که آئینه‌ی صفات خداست صبر آمد به صورت زینب هر سحر جبرئیل می‌آید پا برهنه... زیارت زینب از ازل حاکم است تا به ابد پای‌برجاست دولت زینب دفترِ زُهد اگر خلاصه شود می‌شود یک عبادتِ زینب هر زمان صحبت از شجاعت شد گفته‌ایم از شهامت زینب دخترِ شیر باطناً شیر است به علی رفته قدرت زینب نبض اسلام دست این بانوست زنده شد دین به برکت زینب جَرَیان‌سازِ مکتبِ سرخ است رنگ عشق است نهضت زینب عِلم پرسید: کوه عرفان کیست؟! عشق فرمود: حضرت زینب او چه دیده‌ست غیر زیبایی عقل ماند از بصیرت زینب پرچم کُفر را به زیر کشید تا فلک رفت رأیَت زینب اُسکُتوا گفت...؛ لال شد دنیا تو ببین چیست هیبت زینب! فتنه را ذبح کرد با کلمات ماتم از طرز صحبت زینب سلسله هم دخیل دامن اوست فرق دارد اسارت زینب دور ناقه فرشته‌ها جمع‌اند... عرش آمد عیادت زینب عرقِ شرمِ چوبِ مَحمِل ریخت سُرخ شد از خجالت زینب سرِ بر نیزه، سایه‌ای انداخت... آه! از استراحت زینب خواهشش روسریِ سالم بود سوخت در شعله حاجت زینب گذرِ کوفه پُر شد از اوباش سخت طِی شد مسافت زینب سِرِّ مَستور رفت در بازار شُد لگدمال حُرمت زینب " دَخَلَتْ زِینَبُ عَلَی بْنِ زیاد " کُشت ما را مصیبت زینب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گر سوخته‌ست بال و پرت فَابکِ لِلحُسِین گر مانده داغ بر جگرت، فَابکِ لِلحُسِین وقتی در آستانۀ پاییزِ برگ‌ریز گل ریخته‌ست دور و برت، فَابکِ لِلحُسِین با یاد یک چمن گل پرپر، به کربلا افتد به باغ اگر گذرت، فَابکِ لِلحُسِین تا هم‌رکاب قافلۀ نینوا شوی در ابتدای هر سفرت، فَابکِ لِلحُسِین تصویر آتش و عطشِ دجله و فرات تا جلوه کرد در نظرت، فَابکِ لِلحُسِین با یاد تشنه‌کامیِ گل‌های باغِ وحی افتد به آب اگر نظرت، فَابکِ لِلحُسِین آتش گرفت خیمۀ پروانه‌های عشق با خاطرات شعله‌ورت، فَابکِ لِلحُسِین وقتی به یاد شامِ غریبان نشسته‌ای بر زانوی غم است سرت، فَابکِ لِلحُسِین تا عاقبت به خیر شوی، ای شکسته‌دل هر شب بگو به چشم ترت، فَابکِ لِلحُسِین این درس را امام به «اِبن شَبیب» داد محبوب بود و راه نشان حبیب داد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه مانده اشک برایم، نه مانده آه برایم در این محاصره مانده فقط نگاه برایم شده‌ست خیره نگاهم به روضه‌خوانی گودال... چه کُند می‌گذرد این دقیقه ... آه ... برایم... به نیزه تکیه بزن تا ستون عرش نیفتد بمان که جز تو نمانده‌ست تکیه‌گاه برایم سلام من به تو ای صبح سربریده‌ی عالم! چه غم که تیغ کشیده شبی سیاه برایم که رود رود جهان جاری از شکوه غم من و موج سینه‌زنت می‌شود سپاه برایم چقدر زخم به تن داری ای وصیت مادر! بگو بریده بریده تمام راه برایم نسیم می‌وزد از سمت آسمان مدینه و گریه می‌کند امشب هلال ماه برایم قرار بعدی ما لحظه‌ی رسیدن موعود که سایه‌ی علمش می‌شود پناه برایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسید فصل پریشانی و بهار گذشت بهار روز و شبش هردو ناگوار گذشت مگو بهار که هر صبح عمر او مثل غروب خسته‌ی پاییز، بی‌قرار گذشت نشست روی زمین گریه کرد با حسرت همینکه از نظرش طفل شیرخوار گذشت نگفت داغ دلش را و ما نمی‌دانیم چه در غروب علیکُنّ بالفرار گذشت! سه روز پشت در بی‌قراری ساعات کسی نگفت چه در شام انتظار گذشت غروب بود و هزاران نگاه در بازار غروب بود و در این غصه روزگار گذشت شکست آینه با دست سنگ وقتی که میان همهمه از کوچه نیزه‌دار گذشت صدای گام زدن‌های عمه با او بود زنی که آمد و گل گرد و با وقار گذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گاه روی خاک، گاهی روی نی، گاهی تنور هر کجا باشی، حسین آرام جان زینبی بین خورشید و سرم بر نیزه حائل می‌شوی با سرت هم روی نیزه سایبان زینبی گریه کردی روی نی، هم مستمع بودی خودت هم خودت قاری شدی، هم روضه‌خوان زینبی کودکانت را سپر بودم، سپر بودی مرا با چنین وضعی هنوز امن و امان زینبی پیرمردی سنگ زد از نیزه افتادی زمین بر زمین هم گر که باشی آسمان زینبی ماه من با اینکه پشتِ ابری از خاکستری باز هم شب‌ها چراغ کاروان زینبی مثل ابروی تو هستم، هم شکسته هم کمان روی نی گریه کنِ قد کمان زینبی افتخار میزبانی از سرت با نیزه‌هاست گاه هم پایین بیا تو میهمان زینبی هم جسارت هم اسارت دیدم اما تا ابد این تویی که علت اشک روان زینبی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس که روی عشق تو محکم حساب کرد درد جهان غم زده را کم حساب کرد خوشبخت آنکه خرج عزاخانه‌ی تو را بر خرج زندگیش مقدم حساب کرد اشکی که با شنیدن نامت چکیده شد آن‌را قبول توبه‌ی آدم حساب کرد اندازه‌ی پر مگسی اشک روضه را در پای بنده قدر مسلم حساب کرد موی سفید و دیده ی بارانی مرا هر کس که دید، قوت مرا غم حساب کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر زمین آویزه‌ی عرش اله افتاده بود  یا تن خون خدا در قتلگاه افتاده بود؟ پیکر سبط نبى در بحرِ خون بُد غوطه‌ور  یا که بر خاکِ سیه، عرش اله افتاده بود پرتوِ سوزانِ خورشید از سپهر نیل‌گون  بر تنِ صد پاره‌ی سرِّ اله افتاده بود از جفاى مردمى دنیا طلب در کربلا  آن پناه هر دو عالم، بى‌پناه افتاده بود کودکان در انتظار امّا کنار علقمه  جسم بى‌دست علم دار سپاه افتاده بود دامن لب تشنگان، دریا شد از خونِ جگر  بس که اشک از دیدگانِ بى‌گناه افتاده بود یک طرف اکبر به خاک افتاده، قاسم یک طرف  گویى آن جا اِقتران مهر و ماه افتاده بود نور یزدان کى شود خاموش با قتل حسین؟  پور سفیان، اى عجب! در اشتباه افتاده بود ز آن تطاول کز دل زهرا برآمد ناله‌ها لرزه بر اندام شمر رو سیاه افتاده بود ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای گرسنگی نا نماده‌ست تا تکان بخورد شکمش را به سنگ ساییده از وفور گرسنگی دیگر، دنده‌هایش به پوست چسبیده کاسه خالی، اجاق خاموش است او که از یادها فراموش است هیچ کس غیر مرگ این ایام حالی از روز او نپرسیده مثل هربار سازمان ملل در بیانیه‌های پر شورش ضمن محکوم کردن همگان به خودش با غرور بالیده آن سوی بیکرانه‌ی انکار یک نفر وقت دیدن اخبار میز خوش آب و رنگ بی‌خبری از شکم های بی غذا چیده مادری مات و ساکت و مبهوت بر سر نعش لاغری بر خاک زیر لب گفت: هییییس؛ دخترکم، بعد یک عمر تازه خوابیده استخوان‌های دنده پی در پی زده از روی پیرهن بیرون آه، این پرچم سراسر اشک بر مزار زمانه باریده.. ✍ 📝 👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لب تشنه می‌میرد گلی در حسرت باران جان می‌دهد یک کودک دیگر برای نان تکرار شد این روضه، منعت می‌کنند از آب دریا کنار غزه هست و مردمش عطشان!!! این اسکلت‌ها نیست نقاشیِّ اسلیمی هر یک عزیز مادری هستند، ای انسان!!! فریاد، بازار سیاهی دارد این ایام مهر سکوت انگار خورده بر لب ایمان فریاد کن هر واژه را بسیار در بسیار ، گرسنه، تشنه، بی قوت است سرگردان بابا کجا نان داد و آب آورد ای دنیا؟ می‌گیرد این کشتار وحشتناک کی پایان؟ دنیا حریف این شیاطین نیست، بگذارید با وعده‌های صادقش طوفان کند، ایران باید ردیف شعر غزه، آب و نان باشد قافیه در ابیات با تکرار باشد، جان ✍ 📝 👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کعبه بی نام و نشان می‌ماند اگر زینب نبود بی امان، دار الأمان می‌ماند اگر زینب نبود گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا کربلا هم بی نشان می‌ماند اگر زینب نبود مکتب سرخ تشیّع کز غدیر آغاز شد تا ابد بی پاسبان می‌ماند اگر زینب نبود مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت بی تحرّک هم چنان می‌ماند اگر زینب نبود مجری احکام قرآن او بُوَد با صبر خویش دین حق بی حکمران می‌ماند اگر زینب نبود کرد اسلام حسینی از یزیدی را جدا حق و باطل توأمان می‌ماند اگر زینب نبود در شناسای مسیر حق و باطل فکرها بی گمان اندر گمان می‌ماند اگر زینب نبود شد گلستان کربلا از لاله‌های احمدی وین گلستان در خزان می‌ماند اگر زینب نبود شعله‌ی عالم فروزِ نهضتِ سرخ حسین زیر خاکستر نهان می‌ماند اگر زینب نبود ناله‌ی مظلومی لب تشنگانِ دشتِ خون در گلوگاه زمان می‌ماند اگر زینب نبود فارسانِ صحنه‌ی "هیهات منّا الذّله" را داغ ناکامی به جان می‌ماند اگر زینب نبود ای "مؤید" هر چه هست از زینب و ایثار اوست جان هستی ناتوان می‌ماند اگر زینب نبود ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غروب بود و قدش دیگر ایستاده نبود هزار و نهصد و پنجاه زخم، ساده نبود هزار و نهصد و پنجاه بار زینب مرد      چه روضه‌ها که در این بغض ایستاده نبود میان آن همه اندوه سر به نیزه گذاشت صدا زد العطش و یک حلال‌زاده نبود چنان گداخت لبش از عطش که باران هم حریف داغی آن عصر فوق العاده نبود نگاه کرد به جام بلای روز ازل چنان تهی شده بود از بلا که باده نبود علی اکبرش آن گوشه ارباً اربا بود    زمان بی کسی شاه،  شاهزاده نبود   یکی نگفت به خولی برای مهمانی تنور در خور این آفتاب‌زاده نبود سری می‌آید و ناقوس دِیْر می‌لرزد کسی حریف نشانی که عشق داده نبود به خیزران که رسیدم دهان شعرم سوخت مجال روضه برایم از این زیاده نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لطف زمین گرم تو را نُه فَلَک نداشت گودال تو چه داشت که مُلک و ملک نداشت جز خانه‌ات تمام جهان خاک غربت است بی کربلا بشر وطن مشترک نداشت این حرف عاشقان تو هنگام مردن است بی گریه بر تو زندگی اصلاً نمک نداشت مادر گذاشت خاک تو را بر زبان من شیرش حلال باد! به کار تو شک نداشت یادش بخیر تا که تو لبخند می‌زدی زهرا دگر نگاه به باغ فدک نداشت آخر چگونه چوب به لب‌های تو زدند... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net