بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مهدی_رحیمی
▶️
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
@hosenih
ازبسکه علی بود و ولی بود به والله
در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
تا دید که من گریه کن فاطمه هستم
می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت
@hosenih
از هستِ خودش_فاطمه_ دل کند و به این شکل؛
یک عمر برای من و تو هست نگه داشت
درپشت در سوخته در روضه اش آخر
مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#رحمن_نوازنی
▶️
صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت
آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت
بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت
یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت
@hosenih
راه افتاد میسحا که نفس تازه کند
زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت
خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد
اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت
سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد
و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت
درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت
روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت
باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر...
باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت
لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد
"اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت
وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود
پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت
رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش
رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت
بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد
آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت
مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد
آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت
@hosenih
آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت
خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت
پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت
عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
به سجدهگاه، سرِ بندگی چنان بگذارد
که عشق را همه انگشت بر دهان بگذارد
تمام شب پی نام و نشان فقر بگردد
که بی نشان در هر خانه آب و نان بگذارد
صدای شیون گلدستههای شهر بلند است
علی به خانه نشسته، اگر اذان بگذارد
به انتقام عدالت، زمانه تیر عداوت
کمین نشسته که ناگاه در کمان بگذارد
به نعره بر سر فرقش نشاند تیغ و ندانست
که داغ بر دل شمشیر بی زبان بگذارد
دویده زهر چنان در تنش که شیر محال است،
افاقه ای بکند، هر قدر توان بگذارد
اگرچه عرش بلند است، پیش پای کمالش
به خاک هم نرسد، هرچه نردبان بگذارد
مباد اینکه شود کوفه رو سپیدتر از ما
اگر که غیرت ما را به امتحان بگذارد...
✍ #علی_فردوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#مهدی_رحیمی
▶️
زده در وقت سحر یاد رفیقان به سرم
شب قدری چه قَدَر ریخته مهمان به سرم
@hosenih
رحمت واسعه اش از همه سو می ریزد
می روم تا بچکد حضرت باران به سرم
بازدر لحظه ی افطار به خود می گویم
چه بلایی که نیاوَرْد همین نان به سرم
درحقیقت به سرم دست خدا باز شده
ظاهرا دیده ولی دیده که قرآن به سرم
@hosenih
لحظه ی گفتن ذکرِ به علیٍ امشب
زده رویای حرم از دم ایوان به سرم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#موسی_علیمرادی
▶️
یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت
بر مژه هایش رشته های اشک و خون داشت
دیگر گلی روی لبش هرگز نرویید
برگونه اما لاله های واژگون داشت
@hosenih
دلتنگ زهرا بود و میزد دست بر هم
روی لبش انا الیه راجعون داشت
بر دوش او هفت آسمان آوار غم بود
تا بود زهرا خانۀ حیدر ستون داشت
پشت سرش زینب به گریه آب می ریخت
پشت مسافر آب پاشیدن شگون داشت
خاکی که می بوسید رد پای او را
گریه ز نون والقلم ، مایسطرون داشت
از فرق سر باید برون ریزد غمش را
از غصه ها آتفشانی در درون داشت
خود ره نشان تیغ قاتل داد انگار
سر گشته ای را سوی مقصد رهنمون داشت
رنگش عوض می شد ناگه صیحه میزد
گویا فلک از رفتن حیدر جنون داشت
@hosenih
در راه مسجد تا به خانه گریه می کرد
از خاطراتش چشمهایی لالگون داشت
یاد زمانی که زنی پهلو شکسته
در جای جای خاک کوچه رد خون داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#محسن_ناصحی
▶️
هزار سال اگر اعتکاف بردارد
نیامده است دل از اختلاف بردارد
به مسجد آمد و شمشیر در عبا پنهان
نداشت وقت که حتی غلاف بردارد
@hosenih
برای یوسف شبهای قدر تیغ آورد
نیامده است که با خود کلاف بردارد
مگر بگیرد از او انتقام در محراب
که حیدر است و نمی شد مصاف بردارد
علی شناس نبودند با وجود علی
بنا نبود که دین انحراف بردارد
علی است اینکه به محراب ایستاده به عشق
سزاست قبله بیاید طواف بردارد
@hosenih
علی است اینکه حریفش نمی شود هرگز
تمام کفر اگر ائتلاف بردارد
شکافت کعبه برای علی همین کافی است
ز کینه فرق علی هم شکاف بردارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#محمود_ژوليده
▶️
مهمان من! حال خوشی امشب نداری
بابای زینب! از چه دائم اشکباری
عمری کنار سفره ات آرام بودم
حالا کنار سفرۀ من بیقراری؟
@hosenih
بابا بجان مادرم آرامتر باش
هِی لقمه بر میداری و هِی میگذاری
پیش منی، اما حواست جای دیگر
انگار چشم از چشم زهرا بر نداری
بر آسمان، خیره شوی با چشم گریان
گویا که هردم مرگ را در انتظاری
کاش این نمازِ صبح را با هم بخوانیم
مسجد مرو با این هوای اضطراری
عمّامه را محکم اگر بر سر نَبندی
بر معجرم دیگر نمانَد اعتباری
امشب سرت یک ضربه خواهد خورد، اما
هجده سرِ بر نیزه در راه است، آری
محراب اگر در خون شود امشب شناور
گودال را دریای خون سازند، جاری
زخمت هزار و نهصد و پنجاه، زخم است
آیا پس از تو با حسینَت، نیست کاری؟
کوفه ز یک تیغَش هزاران نیزه بارد
تا نیزه بارانش نمانده، روزگاری
@hosenih
ما بار میبندیم از این شهر، اما
بر ناقۀ عریان رسد روزِ سواری
ما را چهل منزل اسیری می کشانند
بی آنکه بگذارند جای سوگواری
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#حسن_لطفی
▶️
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
@hosenih
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورده است
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
@hosenih
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
اینبار شُکر که زینب عبا ندید
اینبار شکر که او بوریا ندید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#روح_الله_پیدایی
▶️
عبد رسوای شمایم کمکم کن آقا
بی تو در دام بلایم کمکم کن آقا
بس که با عُجب و ریا بوده همه اعمالم
شاهدی رو به فنایم کمکم کن اقا
@hosenih
فرصتی باز بده چون که پشیمان هستم
بگذر از جرم و خطایم کمکم کن آقا
آمدم رو زده ام تا که ببینی امشب
درِ این خانه گدایم کمکم کن آقا
خوب پیداست غم و درد فراوانم از
گریه و بغض صدایم کمکم کن آقا
به خودم وامگذارم که مریض احوالم
باز محتاج دعایم کمکم کن آقا
@hosenih
دلخوشی ام شده در جمع همه خوبانم
نکن از روضه جدایم کمکم کن آقا
چند وقتیست که در حسرتم و دلتنگِ
حرم کرببلایم کمکم کن آقا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_مناجات
#جواد_حیدری
▶️
از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم
از ازل تا روز محشر ریزه خوار این درم
مرتضی خود گفته بابای من مسکین بود
او بود بابا و زهرای مطهر مادرم
@hosenih
ظهر عاشورای او لب تشنه سینه می زنم
تا دهد با دست خود روز قیامت کوثرم
شامیان گفتند علی آیا مسلمان بوده است؟
از غریبیِ علی خاک مصیبت بر سرم
لیله ی قدری سحر کرب و بلا یا که نجف
کی شود احیا بگیرم از عطای دلبرم
ذات هر کس در قیامت نقش پیشانی اوست
نقش پیشانی ما باشد "غلام حیدرم "
شکر این که عاشق اولاد زهرا گشته ام
تا دم مرگم بگریم یاد شاه بی سرم
@hosenih
مرگ عشاق علی عین زیارت رفتن است
بهر دل جویی ما آید امام و سرورم
ذکر ما لحظه به لحظه ساقی کوثر مدد
تا بیاید مهدی صاحب زمان حیدر مدد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#محمد_بیابانی
▶️
بازم شب قدره و بیقراری
غلْط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم
@hosenih
حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازه یه حاجتم نمیشه
@hosenih
حاجتم اینه آقام و ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم
@hosenih
بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پُر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و در میکنه
@hosenih
باز شب قدره و خودم میدونم
که قَدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون
@hosenih
تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمی سوزونه
@hosenih
کِی میشه از کعبه خبر بیاد و
صدا اذونت بپیچه تو گوشم
برای انتقام بریم مدینه
کنار تو لباس رزم بپوشم
@hosenih
نمیدونم کوفه ای یا کربلا
نمیدونم کجا عزا گرفتی
به یادمون باش آقا هر کجا که
به آسمون دست دعا گرفتی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شب_نوزدهم
#غلامرضا_سازگار
▶️
کردی هماره مرگ طلب از خدا علی
تا مستجاب شد به نمازت دعا علی
شب را به شوق مرگ نخفتی که صبحدم
فرقت شود بطاعت یکتا ، دو تا ، علی
@hosenih
اطفال در خرابه و مرغان به لانه ها
با هم گرفته اند برایت عزا ، علی
ای مهربان پدر به یتیمان ز جای خیز
بر کودکان خود بر امشب غذا ، علی
ای مهربان در به یتیمان ز جای خیز
بر کودکان خود ببر امشب غذا ، علی
@hosenih
آن شب قدر ز سوز درون داشت با تو راز
کامشب کمین گرفته براهت قضا علی
محراب لب گشوده و فریاد می کشید
یک امشبی بجانب مسجد میا ، علی
پیغمبر در بناله در امد مرو مرو
ای با خبر ز نقشه خصم دغا علی
@hosenih
هستی ز بیم ، جان خود از دست داده بود
بگذاشتی بجانب مسجد چو ، پا علی
گفتی اذان آخر خود را بشوق مرگ
کردی ز خواب قاتل خود را صدا علی
تا تیغ کین رسید بفرق منیر تو
زهرا به خلد ناله زد و گفت یا علی
"میثم" که گشته مشتری درد عشق تو
عاشق بود ولای تو را با بلا علی
⏹
© کانال رسمی"حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih