eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم زبان حال حضرت زینب(س) ▶️ هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب برس عزیز دل من به داد من @hosenih مانند موی خویش دلم را به هم نریز خون شستن از سرت چقدر کار میبرد آن شب بگو چرا وسط غسل مادرم دیدم که فضه پارچه بسیار میبرد پا بر زمین مکوب دلم شور میزند ماندم که زهر با جگر تو چه کرده است مرهم برای زخم تو درمان نمیشود شمشیر با شکاف سر تو چه کرده است شمشیر با غلاف که فرقی نمیکند هر دو برای زخم زدن ساخته شدند در کوچه دست مادر و در کوفه فرق تو اینها برای کشتن من ساخته شدند @hosenih اما میان این همه ابزارهای جنگ برخنجری که کُند شده اکتفا کنند آداب ذبح را که رعایت نمیکنند آنقدر میزنند که سر را جدا کنند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باز هم خانه و یک بستر خون آلوده زنده شد خاطره‌ مادر خون آلوده شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا تا ببندی سر این حیدر خون آلوده @hosenih این سروصورت خونین شده هم ارثی شد بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده سینۀ مادر و میخ در خون آلوده مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد چه کند زینب و این پیکر خون آلوده دور زینب همه هستند همه مَحرم ها وای از کرببلا و پر خون آلوده با لبانی که ترک خورده به گودال آمد بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده درسرازیری تل روبروی شمر رسید چشمش افتاد به موی سرخون آلوده @hosenih خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها جمع شد قافله ای دختر خون آلوده می فروشند در این کوفه سر بازارش گوشوار و سپر و معجر خون آلوده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره با رو سیاهی اومدم اومدم حال دلم رو خوب کنی پیش هر طبیبی رفتم نتوست اومدم مريضی‌مو تو خوب کنی آخدا بزار باهات حرف بزنم تو خودت گفتی صدامو دوست داری وقتی با چشای خیس صدات کنم گفته بودی که چشامو دوست داری @hosenih میدونم یه سالیه نیومدم دل من که لک زده برای تو جَوونی کردم و تو بزرگی کن دس خالی برم بَده برای تو حالا که من اومدم نگام بکن تو رو به علی جوابم نکنی جلوی مهمونای در خونتت آخدا یه وقت خرابم نکنی من خودم خوب میدونم چیکاره‌ام تو دیگه گناهمو به روم نیار التماست میکنم منو بخر تو رو حیدر آخدا همین یه بار تو اگه میخوای منو بسوزونی بسوزون ولی منو خراب نکن پیش اون که سیلی زد به فاطمه نوکر فاطمه‌تو عذاب نکن دست خالی اومدم ولی بازم پیرهن عزای حیدر تنمه در خونه‌ی علی نشستم و این صدای روضه‌های حسنه زینب از حال میره تا حسن میگه کاش تو کوچه‌مون پر از حسود نبود اگه اونجوری نمیزد به خدا دیگه روی مادرم کبود نبود @hosenih حرفاشون کشیده شد به کربلا صحبت از بی رحمی عدو شده حرف یه علیِ دیگه پیش اومد صحبت از سه‌شعبه و گلو شده صحبت از گودیِ گودال شده و یکی نیزه میزنه تو دهنش مادری که یا بنیَّ میخونه برای عزیزِ بی پیروهنش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی که آسمان نجف پر ستاره شد بر قبر نوح بُهت زده در نظاره شد آدم برای دیدن حیدر شتاب داشت تابوت روی دوش ملائک سواره شد @hosenih این مصطفی است منتظر روی مرتضی کز اشتیاق دیده ی او پر ستاره شد قبری که بود بستر آماده ی علی ظاهر به یار فاطمه با یک اشاره شد این فاطمه است دیدن دلدار آمده آغاز زندگانی زهرا دوباره شد اینک رسید لحظه ی حساس انتظار نبض زمین و قلب زمان پر شماره شد با هم شکاف پهلو و سر حرف می زنند دیگر زمان گفتگوی استعاره شد پهلو شکسته یاور قلب شکسته است دیدار یار پرده ای از سوگواره شد دستی ز قبر آمد و دست خدا گرفت پنهان به خاک پیکر سلطان چاره شد @hosenih می گفت با علی دل شب ناله ی حسن برگرد کز زمین و زمان راه چاره شد این بار دوم است «جگر پاره» می شود قلبی که قبل رحلت خود پاره پاره شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم مرحوم ▶️ نه همین خون علی دامن محراب گرفت از دل زینب بی مادر خود تاب گرفت او نشد کشته که عدل و شرف و تقوی مرد مرگش از دیده ی صاحب نظران خواب گرفت @hosenih تازه شد محنت بی مادری اطفالش که فلک از سرشان سایه ی آن باب گرفت نوح در نوحه که طوفان مصائب برخاست خاک را گویی که یک بار دگر آب گرفت روی قنبر که چو گیسوی حسن بود سیاه از غم قتل علی گونه ی مهتاب گرفت @hosenih حسنش شال عزا کرد به گردن چو حسین آه کاین منظره جان از تن اصحاب گرفت خوشدل از خون علی لاله و گل رنگین است نه همین خون علی دامن محراب گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند تو رفتی آه غمت به آتشم کشیده است در دل من روضه تو به جز شرر نمی زند @hosenih بعد تو گریه میشود روزی دخترت پدر به شام گریه های من سپیده سر نمی زند خفته یتیم کوفه در کوچۀ انتظار تو نمی خورد نان و به جز حرف پدر نمی زند ز اشک هر شب تو هر درخت کوفه سبز بود بدون تو شکوفه ای به برگ بر نمی زند @hosenih تو رفتی و پس از تو ای سوخته دل آه کسی شعله به چاه کوفه از آتش در نمی زند تو رفتی و اهالی خرابه ها گریستند که بعد از این کسی دگر خرابه سر نمی زند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بی آشنا مانده غریبی بین خلقت دیگر نمی آید صدای پای غربت چندیست مانده سفره ها بی نان و خرما دیگر ندارد کوفه شبگرد محبت @hosenih بعد از تو باید سرکند با خاک غم ها آن سر که بر دامان مهرت داشت عادت رفتی و هرگز چشم این دنیا نبیند شاهی بریزد با گدا طرح رفاقت هر وقت می آمد حسن هجده گل یاس میریخت روی قبر تو با اشک حسرت @hosenih دست خدا افتاد از پا بین کوچه؟ باید شنید از ریسمان ها این حکایت رفتی و خار از چشمهای تو در آمد در پای طفلی رفت هنگام اسارت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ بعد از رکوع رکعت دوم شهید شد در پیش چشم این همه مردم شهید شد جرمش همین که نان جو می خورد سفره اش این مرد هم به خاطر گندم شهید شد @hosenih عمری از آشتی خدا گفت وعاقبت در راه رفع سوء تفاهم شهید شد او چشم بست از کلمه بیست و پنج سال تا خواست پا دهد به تکلّم شهید شد @hosenih این شصت و سومین سحر بیست و پنجم است پیدا کنید در شب چندم شهید شد تنها نگین درّ نجف رفت زیر خاک این دُرّ آبدار نشد گم، شهید شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چيزي شبيه رايحه اي مي وزيد و رفت شب ها به شانه، نان و رطب مي كشيد ورفت افسوس قدر و منزلتش را نداشتند تا درجوار كوثر خود آرميد و رفت @hosenih زهرا همان علي و علي نيز فاطمه است شكر خدا فراق به پايان رسيد و رفت ... مردي كه شاهد صدمات مدينه بود يك روز مرد ... و در سحري شد شهيد رفت @hosenih گرچه كنار بسترش از مردها پُر است اما دريغ، محسن خود را نديد و ... رفت غير از علي به عالم امكان مدار نيست خلقت بدون اسم علي استوار نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ، ▶️ همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز دهه آخر ماه اول راه سحر است بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز @hosenih عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز @hosenih تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از آسمان کوفه علی پر کشید رفت از دستهای عالم و آدم برید رفت آن کس که چشمهای نخفته ز غصه داشت آرام و خسته زیر لحد آرمید و رفت @hosenih برروی خاک کوچه یتیمی به گریه گفت دنیا یتیم شد که پدر هم پرید رفت دلتنگ بود و جای گریبان صبر خویش با دست تیغ فرق سرش را درید رفت @hosenih گاهی عدو شود سبب خیر، ضربه ای آن استخوان بین گلو را کشید رفت ** ای کاش بر خرابه سری می زد آن غیور آن کس که ناز چشم یتیمان خرید رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است تو که جای خودت ای شیر خدا در مردی قنبرت از همه دهر به والله سر است @hosenih بیشتر شک به خدایی تو مولا بکند هرکه از شان حقیقی شما با خبر است لشگری دید تو را و سپر انداخت زمین صف مژگان تو لشگر شکنی بس قَدَر است تیغ ابرو که چنین آخته ای یعنی که جان عشاق علی در همه جا در خطر است روسپید است اگر دُر نجف در حرمت هر عقیقی ز غم دوری تو خونجگر است «پله پله به ملاقات خدا می آید» قدمی که طرف شهر نجف در سفر است بس که ازعشق به تو دل شده سرریز ببین صدف دیده چطور از غم تو پر گوهر است هر زمین خورده علی گفت و علی بالش داد دستگیری که خودش خسته و بی بال و پر است داغ سنگین چه کس آه شکسته است تو را سالها دست تو از بار غمت بر کمر است ** رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز یاد آن آتش و هیزم کفنت شعله ور است @hosenih این ملجم زد و اما همه می دانستند قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار در است گیرافتاد عزیز تو میان آتش پر پروانه و آتش به خدا دردسر است گرچه می سوخت ولی باز مقاوم استاد گفت جانم به خدا بهر امام سپر است تا در خانه شکست و نفسش بند آمد همه گفتند دگر فاطمه عمرش به سر است ناگهان ناله ای از پشت در آمد ای وای شام عمر پسرم فضه بیا بی سحر است هر که در آل علی آینه فاطمه شد بیشتر از همه کس چشم ترش خون جگر است مثل آن دختر ویرانه که بر پیکر او یادگاراز سر هر بام و سر هر گذر است بس که در راه زمینش زده شلاق ستم بند بند تن او زخمی از این همسفر است @hosenih سر بابا که در آغوش گرفت او، گفتند این سه ساله چقدر از پدرش پیرتر است خواست تا خستگی اش همره جان در بشود همه دیدند لبش روی لبان پدر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih