#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#محاوره
جاى ناله زدن آماده کنيد
تابوتى برا من آماده كنيد
فاطمه منتظره بايد برم
زود بريد يک کفن آماده كنيد
هنو يادمه نفس نفس ميزد
همه رو از دور خونه پس ميزد
يادمه شبا تا صبح از زور درد
بالش و به ميلۀ قفس ميزد
@hosenih
يادمه که شالم و گرفته بود
راه اشک و نالم و گرفته بود
يادمه بال خودش شکسته بود
ولى زير بالم و گرفته بود
يادمه به هيچ کسى امون نداد
زخماش و حتا به من نشون نداد
همه زندگيم و مديونشم
جونم و تا نخريد جون نداد
هنو يادمه حرم آتيش گرفت
همه چى در نظرم آتيش گرفت
در خونه رو یه بار آتيش زدند
ولى صد بار جگرم آتيش گرفت
يادمه داشتم ميفتادم.... نزاشت
حتى تو دلم یه ذره غم نزاشت
روبه قبله شد که روبرا شدم
فاطمه هيچى برا من کم نزاشت
حالا اون که دس به ديواره منم
اونکه درد داره و بيداره منم
دستم از خجالتش درنيومد
اين وسط اونکه بدهکاره منم
@hosenih
هيچ جا اشکم اين چنين در نيومد
کارى از دست کسى برنيومد
صداى ناله ش و آخر درآورد
ميخ در همين جورى درنيومد
کاشکى پشت در من و صدا ميکرد
در خونه رو نسوخته وا ميکرد
كاشكي قبل از اونکه قنفذ برسه
دستش و از شال من جدا ميکرد
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت
در حریمت شفا نمیخواهم
آتشم زن دوا نمیخواهم
لحظهی استجابت روضه
از شما جز شما نمیخواهم
خاک پای تو کیمیای من است
جز همین کیمیا نمیخواهم
تا اسیر حسین تو هستم
دلی از غم رها نمیخواهم
من حسینی و حیدریم ، پس
بی نجف ، کربلا نمیخواهم
"مست مست و قلندر استم من
خاک نعلین قنبر استم من"
@hosenih
ابتدا، انتها نداری تو
جز خدا آشنا نداری تو
آیهی اعظم خداوندی
کی، چگونه، کجا نداری تو
همهی سائلان تو شاهند
سائل بینوا نداری تو
فرش این خانه بال جبریل است
قالی نخنما نداری تو
با سرت عرش شکسته ولی
روضهی «بوریا» نداری تو
"شب اسیر سپیدهی سحرت"
عالمی مات جلوهی پسرت
آمدم تا در این شب آخر
مثل این کاسههای پشت در
مرحمی آورم برای سرت
گرچه این را نمیکنم باور
که دوایی برای این سر نیست
که سر تو نمیشود بهتر
که امید یتیمها امشب
میرود پیش حضرت مادر
که در این شهر بیلیاقتها
نیمه شب دفن میشود حیدر
شب، غریبی، تلاطم دریا
شب مدینه، نجف، غم زهرا
@hosenih
اسم مادر رسید و غوغا شد
گره از کار بستهام وا شد
اسم مادر دوباره معجزه کرده
نفَس آلودهای مسیحا شد
باید امشب به روضه برگردم :
بی تو حیدر عجیب تنها شد
قدرِ شبهای قدر ! بعد از تو
خانه قبری برای مولا شد
امشب آغاز بهتری دارد
شب وصل علی و زهرا شد
غم اگر رنگ مادری دارد
گریه هم بوی بهتری دارد
شاعر: #محمد_بختیاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
مرهم نزن دوباره، خون روی سرم را
زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را
گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد
پیش تو می شکافم صد زخم دیگرم را
@hosenih
حال بد یتیمان حال مرا عوض کرد
نگذاشتم ببینند این دیدهء ترم را
گوشم پُر از صدای دشنام پیرزن بود
خانه به خانه بردم، این بار محترم را
یک عمر چاه کوفه، هم نالهء علی بود
با فاطمه گرفتم، احیای آخرم را
سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند
آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را
زهرا میان بستر، رویش کبود بوده
بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را
او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار
چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را
زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد
رویش نشد بگوید بردار زیورم را
طبق روال مادر، روضه فقط حسین است
رفتم به کربلایت، پایان منبرم را
از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم
گودال را بگویم یا غارت حرم را
@hosenih
اصلا ً بیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب
در بین کوفه تنها نگذار دخترم را
حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد
زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
امشب که نمک به زخم دین بگذارند
آتش به پرِ روح الامین بگذارند
نان آور هرشبی، نیامد امشب
طفلان سرِ بی شام زمین بگذارند...
شاعر:استاد #علی_انسانی
@dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
یا امیرالمؤمنين (ع)...
چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین
روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین
✍ #مهدی_مقیمی
↳ @hosseinieh_net
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#شب_قدر
شدهام خاک پای حضرت عشق
پس به هفت آسمان شرف دارم
ذوق پرواز را نمیخواهم
شوق پابوسی نجف دارم
"بِعلیِِ" خدا ببخش مرا
السلام علیکَ یا سلطان
من به یادِ سَرِ علی دارم
هر شب قدر بر سرم قرآن
مسجد کوفه قتلگاه شده
مرتضی بین بستر افتاده
تا که ضربت زدند بر سر او
آه عمامه از سر افتاده
همگی مثل بچههای یتیم
پشت بیت علی مقیم شدیم
کودکی بین کوچهها میگفت
بخدا بچهها یتیم شدیم
بین بستر به دخترش میگفت
کوچههای مدینه یادت هست؟
مادرت بین شعلهها میسوخت
دخترم! زخم سینه یادت هست؟
کاش یک مشت بی حیا ای دوست
آتش غم به حاصلت نزنند
کاش یک روز در خیالت هم
مادرت را مقابلت نزنند
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر
حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر
اشکی که شده نذر غم فاطمه سیسال
انگار شده چندبرابر شب آخر
انگار همین چند شب پیش شبانه...
آمد چه به روز دل حیدر شب آخر
حالا شب وصل است ولی با سر خونین
شرمنده نماندهست ز کوثر شب آخر
با اشک غریبانهٔ خود گفت سخنها
از بیکسی آل پیمبر شب آخر
از کربوبلا گفت و حکایات غریبش
از داغ برادر به برادر، شب آخر
گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده
آثار مرگ در رخ مولا عیان شده
امشب طبیب هم به علی گریه میکند
تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده
طفلان کوفه! شیر نیارید بر علی
کو عازم سفر به ریاض جنان شده
امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی
سرو قدی که از غم زهرا کمان شده
ای نخلها! به جای رطب خون دل دهید
زیرا که لاله زار ولایت خزان شده
امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا
در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده
قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو
کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده
هر شب اذا شیر خدا بود و کوفه بود
امشب خروش کوفه صدای اذان شده
با خون او به خاک مصلی نوشتهاند
محراب، قتلگاه امام زمان شده
(میثم!) غم علی نتوان گفت یا نوشت
کار از قلم گذشته و عاجز، بیان شده
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
هرچند در عمرت به جز غربت ندیدم
امشب غمی در بین چشمانت ندیدم
آشفتهام کردهست اوضاع خرابت
حتی طبیب کوفه هم کرده جوابت
دیدی که آخر هردعایم بی اثر شد
از دستمال زرد رویت زردتر شد
امشب یتیمان دیده را یک دم نبستند
با کاسههای شیر پشت در نشستند
امشب خودت پر کردهای دوروبرم را
دست ابالفضلت سپردی معجرم را
ساکت نمان قدری برایم درد دل کن
با زینب زار خودت هم درد دل کن
با من بگو این روضههای خط به خط را
سی سال تنها بودن و بی خوابیات را
از روزهای بی کسی بوتراب و..
در شهر پیغمبر سلام بی جواب و..
از کینههای مردم بدباور شام
از سب و لعن تو سر هر منبر شام
یادی کن از دار السلام بین آتش
از آن جنایتهای تام بین آتش
از اتفاقی که سر هر کوچه افتاد
از همسری که همسرش در کوچه افتاد
از بازویی که با غلاف از کار افتاد
از غنچهای که زیر پای خار افتاد
حرفی بزن چیزی بگو جانم فدایت
به معجرم خیرهست امشب چشمهایت
حس میکنم که از فراغ یار گفتی
زیر لب از گودال و از بازار گفتی
از کوفهای که روضههایش بیشمار است
دور من تنها پر از سرنیزهدار است
از چشمهای خیره نامحرمانش
از نان و خرماهای خیرات زنانش
از سنگهای مانده در دامان کوفه
از ما که میخوابیم در زندان کوفه
بگذار تا صبح از غم دوری بباریم
ما بعد تو امنیتی دیگر نداریم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
خونی که کرده ارغوانی بسترم را
پوشیده همچون پردهای زخم سرم را
دور و برم خیل یتیمان گریه دارند
پژمرده بینم یاسهای پرپرم را
اشک غم زینب زده آتش به جانم
کردم نهان از چشم او، چشم ترم را
تازه شود یاد نگاه گرم زهرا
هرگاه میبینم نگاه دخترم را
پی بر دل خونین من هرگز نبردند
دیدند گرچه مردمان زخم سرم را
داغی به دل دارم من از شهر مدینه
زآن جا که روی خاک دیدم همسرم را
آوای "عبدی ارجعی" میآید ومن
گفتم به زیر لب وداع آخرم را
پروانههای بی پروبالم! بیائید
پنهان کنید از چشمها خاکسترم را
با یاد مادر از جگر آهی بر آرید
وقتی کفن کردید درشب پیکرم را
گفتم کفن یاد حسینم اوفتادم
آزاد کن ای بغض ماتم حنجرم را
تا گودی مقتل «وفایی» غم کشاند
آهسته آهسته دل غمپروم را
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
شدهام خاک پای حضرت عشق
پس به هفت آسمان شرف دارم
ذوق پرواز را نمیخواهم
شوق پابوسی نجف دارم
((بِعلیِِ)) خدا ببخش مرا
السلام علیک یا سلطان
من به یاد سر علی دارم
هر شب قدر بر سرم قرآن
مسجد کوفه قتلگاه شده
مرتضی بین بستر افتاده
تا که ضربت زدند بر سر او
آه عمامه از سر افتاده
همگی مثل بچههای یتیم
پشت بیت علی مقیم شدیم
کودکی بین کوچهها میگفت
بخدا بچهها یتیم شدیم
بین بستر به دخترش میگفت:
کوچههای مدینه یادت هست؟
مادرت بین شعلهها میسوخت
دخترم زخم سینه یادت هست
کاش یک مشت بی حیا ای دوست
آتش غم به حاصلت نزنند
کاش یک روز در خیالت هم
مادرت را مقابلت نزنند
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e