eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به رویِ سیم‌هایِ برق است و در نگاهش عجیب غم دارد خوب پیداست این کلاغِ سیاه چقدر حسرتِ حرم دارد @hosenih خیره مانده به گنبد و میگفت کاش مادر زِ باغ می‌آمد چه قشنگ است این حرم ای کاش با هزاران کلاغ می‌آمد @hosenih فکر می‌کرد اگر حرم بِرسد دورِ خود چند آشنا بیند هِی از آن دور خیره شد شاید لااقل یک کلاغ را بیند @hosenih گفته بودند موقعِ رفتن مرو جایی که حسرتش با ماست تو سیاهی غریبه‌ای زشتی نه ! حرم لانه‌یِ کبوترهاست @hosenih نَرو از پیش‌ِمان بمان او گفت رنگ بالاتر از سیاهی نیست دستِ من نیست می‌کشد آقا میروم تا امام راهی نیست @hosenih راه دور و به زحمت آمده بود تا رسانَد سلامِ مادر را چقدر سخت بود بردارد او زِ گنبد نگاهِ آخر را... @hosenih تا به اینجا رسید اما حیف در تَنَش قُوَّت پریدن نیست عزم کرده به باغ برگردد در دلش طاقتِ بریدن نیست @hosenih دید مُشتی کبوترند آنجا رویِ گنبد طلایِ آقایش خواست از راهِ خویش برگردد آمد اما صدای آقایش @hosenih خسته‌ای تشنه‌ای گرسنه‌ای اما چشم بر راهِ دیدنت بودم چند روزی است بین راهی و به امید رسیدنت بودم @hosenih بال و پرهایِ خاکیِ خود را بتکان رویِ فرشِ ایوانم نه روی شاخه‌هایی نه که نشستی به رویِ دامانم @hosenih چشم بر راه مانده بودم تا بِرسی ...آب و دانه‌ات با من هرکجا از حرم که می‌خواهی بنشین آشیانه‌ات با من @hosenih هرچه اینجا سیاه‌تر بهتر زودتر رو سپید برگردد نه محال است زائرم یکبار از حرم نااُمید برگردد @hosenih جز درِ خانه‌ام کجا داری بهتر از گنبدم کجا بروی دوست دارم کبوترم باشی دوست داری به کربلا بروی؟ @hosenih چند روز میهمان آقا بود او کبوتر شد و رها می‌رفت لطفِ این خانه شامل‌اش شده بود داشت او هم به کربلا می‌رفت.... *** @hosenih جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود او فرمود زحمتت داده‌ایم حالا نه... @hosenih گفت خارم که خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این روسیاهی که بویِ بد دارد @hosenih حرفهای غلام آتش بود از جگر بود بر جگر میزد بوسه بر دست نه به خاکش داد سر به زیری که بال و پر میزد @hosenih اندکی بعد بر زمین اُفتاد رویِ شن سر گذاشت چشمش بست فکرِ دامان نمی‌کند اصلا انتظاری نداشت چشمش بست @hosenih ناگهان بویِ سیب را فهمید گرمی ناب را حِس می‌کرد باورش نیست روی گونه‌ی خود روی ارباب را حِس می‌کرد @hosenih سر به دامان گرفت و او از شرم زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده...... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عاشقان دور حرم عشق و صفا را دیدند عارفان چله گرفتند و خدا را دیدند @hosenih ای فقیری که به طوس آمده ای دقت کن اغنیاء مکه که رفتند رضا را دیدند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به گفته های موثق روایت است اینجا نفس کشیدن مان هم عبادت است اینجا به کاسه و به کف دست اکتفا نکنید که رود و چشمه نه دریای حاجت است اینجا بیا به مجلس شمس الشموس ونیت کن که بودن تو یقینا زیارت است اینجا بیار حاجت خود را که وقت باران است که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا بگیر دامن شمس الشموس عالم را گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا رسیده ام ‌به حرم با دوچشم بارانی شب ولادت آقا قیامت است اینجا سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق @hosenih کریم گرکه تو باشی گدا نمی ماند توسفره پهن کنی بینوا نمی ماند کنار پنجره فولاد تو امام رئوف بدون شک نگرفته شفا نمی ماند شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است نقاره خانۀ تو بی صدا نمی ماند اگر نگاه خودت را بگیری از عالم بجان فاطمه حاجت روا نمی ماند!!! اگر که نام تو را آشنا صدا بزنیم کنار نام تو نام آشنا نمی ماند میان اینهمه زائر که درکنار تواند کسی نرفته به کرببلا نمی ماند توچشمه ای تو زلالی تو مثل بارانی امام هشتمی وپادشاه ایرانی @hosenih تو آنکه در دل هر دل سپرده محبوب است مرا بخر که دراین سینه قلبم آشوب است نمک بریز زچشمت بکن نمک گیرم که پای سفرۀ چشم تو رزق من خوب است خدا علی و علی هم علی توهم که علی چقدر نام علی در حرم طلا کوب است فدای صحن و سرایت فدای ایوانت بهشت هم دم ایوان طلات مجذوب است چقدر شان تو بالاست هرکسی از دور سلام هم بدهد زائر تو محسوب است زکار شیخ بهایی دوعالم حیرانند فقط زلطف تو بوده اگر که اعجوبه ست شنیده ام که با او گفته ای که تابه ابد گناهکار نیاید حرم کجا برود @hosenih لباس کهنه ات آقا عبای سلطانی ست فدای لحن صدایت شوم که قرآنی ست به حوض آب و به فواره ی حرم سوگند که چشمهای من اینجا همیشه بارانی ست شکوه کوه و بلندای عرش و فرش و زمین زقدو قامت گلدسته ی تو بالانیست زگنبدو حرمت خوب می شود فهمید که این حرم همه اش کار دست ایرانی ست بدون شک فقط از لطف چشم تو بوده که سایه سرمن رهبری خراسانی ست تو میرسی دم جان دادن همه آنجا گواه گفته من پیر مرد سلمانی ست چه خوب ذکر تو را وقت مرگ می گیریم همه به پای تو سر می نهیم و می میریم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اگر چه گشته ام نوبت به نوبت خاک ایران را نخواهم برد از یادم سفرهای خراسان را پیمبر نیستم اما یقین دارم که در مشهد نشانم می دهد گاهی خدا معراج انسان را @hosenih مسیرم دور اما زود رفتم ساده برگشتم خدا از ما نگیرد رفت و آمدهای آسان را همین که در حرم هرگز زمان را حس نمی کردم به من آموخت آداب پذیرایی ز مهمان را جهنم بود هر جا بی تو رفتم سوختم آنجا مرا پایین پا آوردی و دیدم گلستان را شنیدم می بری با خنده ات دل از همه عالم نشانم می دهی یک لحظه آن لبهای خندان را؟ شکایت دارم از این خشکسالی های چشمانم تو ای دریا به رویم باز کن درهای طوفان را چرا از زعفران، سوهان، برایت شعر می سازد؟! مگر شاعر نخورده ذره ای از نان سلطان را؟! میان موج های آبی کاذب چرا رفتی؟ بیا صحن عتیق اینجا ببین موج خروشان را بیا در موج رحمت غرق شو تا زنده تر گردی بیا تا حس کنی در زندگی الطاف باران را @hosenih گدا بودم ،گرسنه ، لقمهء نان تو سیرم کرد مبادا از دهانم پس بگیری لقمه نان را شبیه مرد سلمانی به غیر از تو نمی خواهم ملاقاتم بیا آسان بفرما دادن جان را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به رویِ سیم‌هایِ برق است و در نگاهش عجیب غم دارد خوب پیداست این کلاغِ سیاه چقدر حسرتِ حرم دارد @hosenih خیره مانده به گنبد و میگفت کاش مادر زِ باغ می‌آمد چه قشنگ است این حرم ای کاش با هزاران کلاغ می‌آمد @hosenih فکر می‌کرد اگر حرم بِرسد دورِ خود چند آشنا بیند هِی از آن دور خیره شد شاید لااقل یک کلاغ را بیند @hosenih گفته بودند موقعِ رفتن مَرو جایی که حسرتش با ماست تو سیاهی غریبه‌ای زشتی نه ! حرم لانه‌یِ کبوترهاست @hosenih گرچه گفتند که نرو او گفت رنگِ بالاتر از سیاهی نیست دستِ من نیست می‌بَرد آقا میروم تا امام راهی نیست @hosenih راه دور و به زحمت آمده بود تا رسانَد سلامِ مادر را چقدر سخت بود بردارد او زِ گنبد نگاهِ آخر را... @hosenih تا به اینجا رسید اما حیف در تَنَش قُوَّت پریدن نیست عزم کرده به باغ برگردد در دلش طاقتِ بُریدن نیست @hosenih دید مُشتی کبوترند آنجا رویِ گنبد طلایِ آقایش خواست از راهِ خویش برگردد آمد اما صدای آقایش @hosenih خسته‌ای تشنه‌ای گرسنه‌ای اما چشم بر راهِ دیدنت بودم چند روزی است بین راهی و به امید رسیدنت بودم @hosenih هرکجا که نشسته‌ای در راه تو نشستی به رویِ دامانم بال و پرهایِ خاکیِ خود را بتکان رویِ فرشِ ایوانم @hosenih چشم بر راه مانده بودم تا بِرسی ...آب و دانه‌ات با من هرکجا از حرم که می‌خواهی بنشین آشیانه‌ات با من @hosenih هرچه اینجا سیاه‌تر بهتر زودتر رو سپید برگردد نه محال است زائرم یکبار از حرم نااُمید برگردد @hosenih جز درِ خانه‌ام کجا داری بهتر از گنبدم کجا بروی دوست دارم کبوترم باشی دوست داری به کربلا بروی؟ @hosenih چند روز میهمان آقا بود او کبوتر شد و رها می‌رفت لطفِ این خانه شامل‌اش شده بود داشت او هم به کربلا می‌رفت.... *** @hosenih جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود او فرمود زحمتت داده‌ایم حالا نه... @hosenih گفت خارم و خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این روسیاهی که بویِ بد دارد @hosenih حرفهای غلام آتش بود از جگر بود بر جگر میزد بوسه بر دست نه به خاکش داد داشت از شوق بال و پر میزد @hosenih اندکی بعد بر زمین اُفتاد رویِ شن سر گذاشت چشمش بست فکرِ دامان نمی‌کند اصلا انتظاری نداشت چشمش بست @hosenih ناگهان بویِ سیب را فهمید گرمی ناب را حِس می‌کرد باورش نیست روی گونه‌ی خود روی ارباب را حِس می‌کرد @hosenih سر او روی دامن است اما زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گفتیم رضا تا که بخوانیم خدا را گفتیم رضا تا بشناسیم وِلا را گفتیم رضا تا بنمائیم عطا را گفتیم رضا تا که بیابیم رضا را عنوانِ رضا جملۀ اسمای الهی آمد به جهان آیت عظمای الهی @hosenih تابید به دل پَرتوِ تمثال محمد سر زد ز جنان جلوۀ إجلال محمد آن آرزوی حیدر و آمال محمد آن عالمِ فریاد رسِ آل محمد لاحَول بخوانید که عشقِ همه آمد إسپند بیارید، گلِ فاطمه آمد @hosenih ما شیعۀ آنیم که رُجحان نپذیرد آن وجهِ خداوند که پایان نپذیرد آن نورٌ علی نور که نِیران نپذیرید آن قامتِ چون سَرو که طوفان نپذیرید خورشیدِ جنان، ماهِ جهان، نجمِ خراسان آقای فَلک، روحِ مَلک، جانِ محبان @hosenih آن ماهِ فَلک فَر که بجز عبدِ خدا نیست آن شاهِ دو عالم که به جز فکرِ گدا نیست بخل و حسَد و کبر در أخلاقِ رضا نیست حرص و طمع و آز مرامِ صُلحا نیست جود و کرم و خیر زنَد بوسه بدستش اوصافِ الهی همگی واله و مَستش @hosenih محتاج به آن دستِ کریمند خلایق وابسته به آن لطفِ قدیمند خلایق دلبسته به آن قلب سلیمند خلایق ریزه خورِ احسانِ حریمندخلایق مائیم و غلامیِ تو ای حضرتِ والا نوکر شده نامیِ تو ای حضرتِ والا @hosenih وَالله غلامیِ تو زیبَندگیِ ماست دلدادگیِ راهِ تو رزمندگیِ ماست راضی به رضای تو شدن بندگی ماست در اصل به سبکِ تو شدن زندگی ماست هر زلف، گِره خورد به زلفِ تو قشنگ است دامان تو را هرکه تو خواهیش،به چنگ است @hosenih ای معنیِ توحید وَ ای هستیِ داور ای قبلۀ حاجات وَ ای جان پیمبر چون مادرِ خود فاطمه ای سورۀ کوثر خصمِ تو چنان خصمِ علی، ناقص و أبتر در خانۀ خود هم نشدی دور ز محنت فامیلِ بَد و حرفِ بَد و کینه و تهمت @hosenih تهدید شدی با ستمِ چهره شناسان تبعید شدی از حرمِ خویش، چه آسان أحبابِ تو أصحابِ تو زین غصّه هَراسان آنروز خدا خواست بیایی به خراسان چون فاطمه، ای در رهِ اسلام هزینه یک بِضعه به ایران شد و یک بِضعه مدینه @hosenih با هجرتِ تو قافله ایجاد شد آنرور ایران به قدومت همه آباد شد آنرور این مملکت از بردگی آزاد شد آنرور بر دشمنت این خِطّه چو مرصاد شد آنرور پاداشِ قدوم تو و معصومه در ایران خونهای زمین ریخته از جسم دلیران @hosenih تا قدر بدانیم کرامات شما را توصیف نمائیم عنایات شما را خود فَرض بدانیم زیارات شما را تا زنده بداریم مناجات شما را آنجا که ملائک همه در گفت و شنودند آنجا که شهیدانِ حرم غرقِ شهودند @hosenih یک گوشه مناجات، مناجاتِ حسین است یک توشه ملاقات، ملاقاتِ حسین است یک درسِ مواسات، مواساتِ حسین است بر أهلِ مناجات، مباهاتِ حسین است تا دیدۀ گریانِ تو بر شِیبِ خضیب است پس روضۀ رضوانِ تو با إبنِ شبیب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خرسند خدا ز خلق و خوی نبویست خشنود ز ابلاغ ولای علویست @hosenih این مکتب فاطمی که مهدی دارد مشروط به امضای ولای رضویست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ میان صحن های تو ز فکر این و آن فارغ شبیه کودکی هستم ز غوغای جهان فارغ تمام حرف هایم را فقط با اشک میگویم اشارات نظر داریم و هستم از زبان فارغ @hosenih کلاغ رو سیاهی پر زده بین کبوتر ها کنار پنجره فولاد تو از آشیان فارغ کبوتر زائرت باشد ز گنبد بر نمی‌خیزد که تا خورشید بالا رفت و شد از آسمان فارغ مرا با عیب راهم دادی و با اشک می خندم شبیه بنده ای که میشود از امتحان فارغ زمینم؟ آسمانم؟ مشهدم؟ عرشم؟ کجا هستم؟ دخیلت هستم و میگردم از کون و مکان فارغ اذان صبح ، نقاره دلم را زیر و رو کرده چنان پر شور و سرمستم که هستم از اذان فارغ شفا میخواهم و از آب سقاخانه می‌نوشم منم از لطف هر که غیر تو ، ای مهربان فارغ میان دست ها حاجت نمانده چون کریمی تو ز حاجت سینه ی مرد و زن و پیر و جوان فارغ @hosenih چگونه صید کردی قلب صیاد خراسان را؟ که صیاد خراسان از شکار آهوان فارغ (کمان را زه بریده ، تیر را پیکان و پر کنده سپر افکنده ، خود را کرده از تیر و کمان فارغ) * *وحشی بافقی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کس درد دوا نمی کند الا تو لطفی به گدا نمی کند الا تو @hosenih افتاده گره به کارم و می دانم... کس این گره وا نمی کند الا تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر درد دل خسته دوا… تنها تو در هر دو جهان گره گشا…تنها تو @hosenih خاک کف پای زائرت…تنها من سلطان سریر ارتضا…تنها تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از غم نه فرار می تواند بکند نه اینکه هوار می تواند بکند @hosenih جز اینکه بیاید حرمت گریه کند... "بیچاره" چکار می تواند بکند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رخصت گرفت باد‌صبا از امام ما تا که به محضرش برساند سلام ما سائل سلام داد و کریمی علیک گفت سلطان اشاره کرد نوشتند نام ما @hosenih «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما» ما بی نگاه حضرتش آدم نمی‌شویم ناپخته است بی کرمش خشت خام ما زائر شدیم و زائرمان‌ جبرییل شد در بارگاه اوست چنین بار‌ِ‌عام ما میخانه است بارگه ثامن‌الحجج در هر رواق پر شده از نور، جام ما رو به ضریح پیش‌ خودم فکر می کنم دست که ریخت شهد محبت به کام ما @hosenih نقاره... باز پنجره فولاد شد شلوغ طفلی گرفته است شفا از امام ما آقا سه جا به زائر خود لطف می کند ختم کلام، می شود آتش حرام ما ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih