eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من سه‌ساله سند ظلم به آل اللهم آسمان علی و آل علی را ماهم بی‌سبب نیست اگر راه به دل‌ها بردم عشق را ارثیه از حضرت زهرا بردم @hosenih نوه‌ی حیدرم و در رگ من خون علی‌ست این بزرگی و شجاعت همه مرهون علی‌ست من همانم که ز اشکم به فلک ولوله بود پای من بسته به زنجیر غم و سلسله بود من همانم که زدم ناله و کردم فریاد آبروی اموی پیش همه رفت به باد عشق را با هنر گریه‌ام آمیخته‌ام شام را بر سر کفّار فرو ریخته‌ام باب حاجات شدم جود و کرم کار من است عمویم حضرت عباس نگهدار من است @hosenih شیعیان در تب و تابند علی جان مددی غیرت شیعه شده غیرت حجر بن عدی سخن از نسل یزید بن معاویه شده پای یک عده‌ی کم، باز به سوریه شده یادشان رفته که کاخ اموی گشت خراب یادشان رفته شکست علوی بود سراب شام، امروز اگر صحنه‌ی درگیری‌هاست مُنجر، این قصّه به سرکوبیِ تکفیری‌هاست وای اگر باز، رگ حیدری‌ام برخیزد باز، شامات به یک لحظه به‌هم می‌ریزد برسانید به گوش سلفی‌ها سخنم که علمدار دفاع از حرم عمه منم عمه خود فاتح میدان عراق و شام است فکر فتح حرمش فکر و خیالی خام است عمویم حضرت عباس به ما حساس است چاره‌ی کار به دست قلم عباس است شیعه تا هست کسی قصد تقابل نکند ایستادیم، بگو فکر چپاول نکند @hosenih پرچم گنبد عمه همه‌ی عزت ماست نام عباس که آید سند قدرت ماست کور خواندند، حرم جای حرامی‌ها نیست یک اشاره که کند حضرت سقّا کافی‌ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ، ▶️ بنده با محبوب خود وقتی که صحبت می کند عرش او را غرق در مهر و محبت می کند آدمی وقت نمازش دست در دستان رب رو به قبله با خدای کعبه بیعت می کند @hosenih با نماز پنجگانه با دعای پنج تن پنج نوبت خالق خود را زیارت می کند ظاهراً روی زمین اما بشر با این نماز باطناً در عالم معنا سیاحت می کند بال معراج نماز ما نوافل هست و بس زندگی را نافله پر خیر و برکت می کند ای بنازم بر نماز آن که در این روزگار روبروی معصیت ها استقامت می کند استعینوا باالصلاة و استعینوا باالحسین این دو اکسیر آدمی را شیخ بهجت می کند روز جمعه روز احسان خدا بر بنده است در نماز جمعه حق بر ما محبت می کند در نماز جمعه "خطبه" نور و علم و روشنی است این دو رکعت خطبه ما را با بصیرت می کند پیر ما فرموده است دین و سیاست با همند پس نماز جمعه ما را با کیاست می کند این نماز جمعه یادم داده صهیون غاصب است بر بشر آل سعودیه خیانت می کند ظلم اسراییل با افکار امریکایی اش وادی اسلام را این جور قسمت می کند در بلاد مسلمین آشوب راه انداخته غرب از بیداری اسلام وحشت می کند شیعه را در سوریه، کشمیر یا اینکه یمن کشته آن دستی که مارا مست شهوت می کند بر مسلمان بودنم شک دارم آخر "مسلمی" ظلم دیده دارد از من استعانت می کند ای مسلمان علت این فتنه می دانی که چیست؟ خواب ماندی، دشمن بیدار جرات می کند فتنه ی آخر زمان سخت است تنها این زمان عروة الوثقاست ما را با سعادت می کند @hosenih پشت استبداد را حب ولی خم می کند شک نکن سید علی دارد قیامت می کند شیعیان یک روز آخر مهدی ما می رسد مسلمین را با فروغ خود هدایت می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ماه باشی، روز و شب در آسمان باشی اگر لحظه لحظه، روشنی بخش جهان باشی اگر روضه ات یکجور دیگر می شود، در حجره ات خود ولیِ عهد سلطان زمان باشی اگر @hosenih روضه ات حتما علیِ اکبری هم می شود موقع رفتن از این دنیا جوان باشی اگر بر مشامت می رسد از کوچه بوی دود و یاس درجوانی ات خصوصا قد کمان باشی اگر زهر ده تا اسب خواهد گشت و خواهی شد حسین شمر وقتی رفت و در دست سنان باشی اگر تازه بعدش روضه در ناحیه ی انگشتر است درمسیر چشم های ساربان باشی اگر @hosenih روضه دارد می رود از کربلا سمت دمشق با سر ماهت دلیل کاروان باشی اگر مادرت شد «خیزران» و بیشتر حق با شماست اشک ریز روضه های خیزران باشی اگر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لطف تو بی ‌واسطه دریای جودت بی‌کران عالمی از فهم ابعاد وجودت ناتوان صورت و سیرت... نه اصلاً عمرت از مضمون پر است ماه گندمگون! غریب خانه! مولای جوان! @hosenih چاه‌های خشک با دست تو جوشان می‌شدند ای نگاهت مثل چشمه! ای دلت آتشفشان! روز حسرت هیچ‌کس حسرت نخواهد خورد تا بخشش ابن الرضایی تو باشد در میان داستان عمر تو کوتاه بود اما نبود لحظه‌ای تاریخِ نور از ردپایت بی‌نشان یوسفی اما عزیز خانه‌ات هم نیستی یا سلیمانی که شأنش را نمی‌فهمد زمان دوستانت بی‌وفایی... دشمنانت خون دل... آشنای طعنه‌ای از کودکی... از این و آن @hosenih نامتان را شیعیان گاهی به قصد... بگذریم ما چنین گفتیم تا وا شد دهان دیگران از قضا من هم جواد بن الرضایم گر چه باز بین ما فرق است مولا از زمین تا آسمان ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر چشم هایم می زند بارانِ نم نم بیشتر تو جوادی و کرامت با تو معنا می شود پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر @hosenih همسر نامهربان خیلی اذیت می کند هرچه او نامهربان تر، شدت غم بیشتر روی خاک حجره می پیچی به خود آقای من ناله هایت میشود هر لحظه، کم کم بیشتر مادرت زهراست آقا آمده بالا سرت قامتش را کرده این حالات تو خم بیشتر از به خود پیچیدنت اینگونه حاصل می شود: زهر هر چه تلخ تر، سوز جگر هم بیشتر @hosenih این عطش ، این گریه ها، این خنده های زهر دار شد بساط روضه ات حالا فراهم بیشتر یک طرف این ناله ها، یک سو صدای هلهله می کنم در روضه ات یاد مُحرّم بیشتر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اسمی گره گشا تر از اسم جواد نیست پایان هرچه خواستم از او "نداد" نیست @hosenih بین تمام صحن و سراها طلوع صبح جایی به باصفائی باب المراد نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باز هم بر دل مظلوم شرر افتاده باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید وسط حجره جواد است به سر افتاده @hosenih دست و پا میزند و هادی خود را خواند جوهر صوت رسایش ز اثر افتاده آب شد پیکرش از زهر به دادش برسید به خدا جان امامت به خطر افتاده هلهله نیست جواب نفس آخر او به چه جرمی گل زهرا ز نظر افتاده حجت حضرت سبحان به تمسخر انگار گیر بی حرمتی چند نفر افتاده صاحب عرش الهی ست شده خاک نشین یاد آشفتگی جدش اگر افتاده... جگر تشنه او ذکر انا العطشان داشت از دل حجره به گودال گذر افتاده این بدن زیر سم اسب نرفته اما نظرش بر تن مظلوم دگر افتاده زیر لب روضه شمشیر و سنان میخواند یاحسین گوید و با دیدۀ تر افتاده بعد کشتن چه کند با تن بی جان جواد بر زبان همه یک تازه خبر افتاده اهل کوچه خبر از نعش سر بام دهند چقدر بر بدنش سایه پر افتاده کربلا روضه اش اما بخدا بر عکس است چقدر بر بدنش تیغ و تبر افتاده @hosenih ریختند از همه سو بر تن صد چاک حسین گذر فاطمه بر نعش پسر افتاده خواهرش آمد و با پیکر بی سر میگفت: بر تنت نیزه شکسته چقدر افتاده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای حجره ات غریب ترین جای این جهان در قتلگاهت.... آه... کسی نیست روضه خوان جز مادری جوان که ز جان آه می کشد هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان @hosenih بغداد شد مدینه و مردی که باز هم در خانه اش ز کینۀ همخانه داد جان جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن آنقدر بی کسی که به دستور همسرت مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان... ... با سوز ناله های تو بر طبل می زنند تا نشنوند داد دلت را در آن میان آنقدر بی کسی که تنت را کشان کشان دادند روی بام به دستان آسمان @hosenih اما برای اینکه نسوزد تنت ببین از مشهد آمدند تمام کبوتران آه از تنی که زیر شررهای آفتاب پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در عــالــم جــــود جـــاودان است جواد بر آل عـــلی عــزیــز جـــان است جواد @hosenih یا فــــــــــاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در سینه دوباره ابتلا می آید غم باز به اُردوی ولا می آید @hosenih دل های شکسته کاظمینی شده است اینجاست که بوی کربلا می آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد زشت است پیش چشمها افتاده باشد ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند روی زمین بی سر صدا افتاده باشد @hosenih تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند در حجره اش آقای ما افتاده باشد در راه پشت بام میبیند مصیبت پیکر که بین پله ها افتاده باشد هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست فرقی ندارد که کجا افتاده باشد @hosenih ای وای اگر در ازدحام سخت گودال روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد این آبرودار قبیله ست و روا نیست عریان در این صحرا رها افتاده باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عده ای بی سر و پا، دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش، خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند @hosenih همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست می برد به سوی کمرش، خندیدند آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاکِ سرش بردارد بر نفس های بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا می زند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عزای پسرش خندیدند @hosenih کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هر چه می گفت حسین "یاولدی یاولدی..." عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih