بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دیدن گریۀ او داد زدن هم دارد
سَر که باشد بغلش حالِ سخن هم دارد
زحمت شانه نکش عمه برایش دیر است
گیسوی سوخته کوتاه شدن هم دارد
کاش عادت به روی شانه نمی کرد سه سال
بندِ زنجیر شدن دردِ بدن هم دارد
@hosenih
ناخُنِ پیر زنی بر رُخ او جا انداخت
کاش می گفت کسی بچه زدن هم دارد؟
ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است
تازه انگشترِ او سنگِ یمن هم دارد
زخمهای سَر و رویِ پدرش را که شمُرد
گفت با عمه چرا زخمِ دهن هم دارد؟
@hosenih
حرمله چشم چران است بَدَم می آید
مثل زجر است ببین دست بزن هم دارد
چادرِ پاره ی او را به روی دست گرفت
عمه اش گفت به غَساله: کفن هم دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
یک نیمه شبی، در طلبی، رزقِ شبم ریخت
آمد طبقی بسته، دلِ مضطربم ریخت
من مائده کِی خواستم ای اهل خرابه
نام پدرم بود که از لعل لبم ریخت
@hosenih
نه، در طبق انگار سرِ قبلۀ دلهاست
این مرهمِ جان است به ظرفِ طلبم ریخت
ای عمه ببین خوب، که خوابم شده تعبیر
بابا به سر آمد، نفَسِ نیمه شبم ریخت
بگذار پدر، سفرۀ دل باز کنم من
از آن شبِ دشوار که در تاب و تبم ریخت
سیلی و لگد جای خودش، زجر که آمد
هر فحش بلد بود به اصل و نسَبم ریخت
با مشت که زد بر دهنم ناله اَم افتاد
خون از دهن و لَثه و دندان و لبم ریخت
یک مشت ز گیسوی بلندم به کفَش ماند
هر حرفِ بدی بود به نام و لقبم ریخت
لُکنَت زده شد لحنِ سخن گفتنِ طفلت
تنها «اَبتا یا اَبتا» از ادبم ریخت
آنقدر مرا بُرد روی خار مغیلان
تا از کفِ پایم همه، حسِ عصبم ریخت
@hosenih
این پای پُر از آبله از کار که افتاد
از دور تو را دیدم و ترس و تعبم ریخت
حالا به کنار سرت آرام بگیرم
بختِ سحرم باز شد و سوزِ تبم ریخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#فاطمه_معصومی
▶️
نگرد دور و برم را که نیست درمانی
دوای درددلم بوسه است میدانی؟
@hosenih
ببین برای بغل کردنت چه بی تابم
نمیشود که مرا روی پات بنشانی؟
چه آمده به سرت ای گل همیشه بهار
چقدر نیلی و پژمرده و پریشانی
در اين ديار كه جزء بلاد اسلام است
نديده دختر تو غير نامسلماني
برای آتش جان و دلی که میسوزد
چه مرهمیست جز این چشم های بارانی؟
@hosenih
بساط گریه شده کار لحظه لحظۀ من
بخند تا که دوباره مرا بخندانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#عادل_حسین_قربان
▶️
قدقامتِ الصلوة!... مکبّر رقیه بود
در شام و در عراق مؤثّر رقیه بود
@hosenih
بر روی نیزه قاریِ قرآن اگر حسین
در کاروانِ عشق مفسّر رقیه بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_مناجات
#مرضیه_عاطفی
▶️
نگاهی کن به قدرِ یک اشاره
ندارم غیر عشقت راه چاره
@hosenih
بلندم کن! دخیلکْ یا رقیه(س)
ببین محکم زمین خوردم دوباره!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_ژوليده (سال ١٣٧٠)
▶️
سه ساله دختر که کتک نداره
اونکه قبالۀ فدک نداره
هلال ماه نیلی شدن نداره
بچه دیگه سیلی زدن نداره
@hosenih
جسم کوچیک لگد زدن نداره
گوش کوچیک پاره شده نداره
موی پریشون کشیدن نداره
قدِّ سه ساله خمیدن نداره
بچه زدن تازیانه نمیخواد
کشیدنِ وحشیانه نمیخواد
زادۀ زهرا که دیدن نداره
بچه یتیم که خندیدن نداره
عترت طاها تموشا نداره
خورشید عصمت که حاشا نداره
@hosenih
نالۀ دختر که تموم نمیشه
با سرِ بابا که آروم نمیشه
بلبل خاموش که صدا نداره
پناهگاهی غیر خدا نداره
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
من هم شبیه مادرم زهرا به سختی
پا میشوم از جای خود اما به سختی
بعد از سر تو قاتلت بال مرا چید
پر میزنم از شام عاشورا به سختی
@hosenih
آرامشم بعد از تو دیگر رخت بربست
گفتم به خود می افتم از فردا به سختی
بیش از همه دنبال انگشت تو گشتم
در نیمه های شب تک و تنها به سختی
آب خوشی پایین نرفته از گلویم
من خون دل هم میخورم حتی به سختی
وَ نَحنُ مَثبورونَ مَطرودونَ...ای وای
قومی نیفتاده ست مثل ما به سختی
با استخوان مویه کرده مویه کردم
خود را کشاندم در دل صحرا به سختی
خورد و خوراکم شد لگد با تازیانه
روز رقیه شب نشد الا به سختی
مثل لبان تو تن من هم کبود است
یک جای سالم میشود پیدا به سختی
تو روی نی بودی و من با تاول پا
سویت قدم برداشتم بابا به سختی
دامان خود را فرش راهت کردم از شوق
تا از طبق برداشتم سر را به سختی
این حجم اشک و ناله و دلتنگی ام را
دارد تحمل میکند دنیا به سختی
پهلو به پهلو میشوم شاید بخوابم
آنگونه که انسیه الحورا به سختی...
کاری ندارد از لبت بوسه گرفتن
من بوسه میگیرم ولی حالا به سختی
@hosenih
جان کندن راحت به طفل تو نیامد
جان میکَنم با این جراحت ها به سختی
غساله غسلم میدهد اما به اکراه
غساله غسلم میدهد اما به سختی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محسن_ناصحی
▶️
تشنه بودم دشمنت فهمید و سقا را گرفت
کودکی ساحل نشین بودم که دریا را گرفت
با برادرها دلم خوش بود اکبر را زد و
از نگاهم آن عزیزِ ارباّ اربا را گرفت
@hosenih
دید من گهواره جنبان علی اصغر شدم
تیر را در چله کرد و کودک ما را گرفت
کودکی های مرا طاقت نیاورد آخرش
پیش چشمم داخل گودال بابا را گرفت
روی خاک افتادی و تاریک شد بعد از تو دشت
از شب ما لذت خورشید فردا را گرفت
@hosenih
پای نی با دیدنت خوش بودم اما برنتافت
نیزه را برداشت از من آن تماشا را گرفت
دید داری یاد مادر می کنی با دیدنم
از تو و از عمه زینب باز زهرا را گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
روی پیکر سری داشتی یادته
رگای حنجری داشتی یادته
من ی روز بابایی داشتم یادمه
تو ی روز دختری داشتی یادته؟
@hosenih
ناخنام شکسته پام زخمی شده
خیلی داد زدم صدام زخمی شده
نمیشه برات بابا بابا کنم
حق بده آخه لبام زخمی شده
@hosenih
بدتر از حال همه حال منه
قاتلت با نیزه دنبال منه
دختری که میکشه پیرهنمو
چادر روی سرش مال منه
@hosenih
چشم زمزمو دیگه میخوام چیکار
موی درهمو دیگه میخوام چیکار
وقتی دستم به سرت نمیرسه
این قد خمو دیگه میخوام چیکار
@hosenih
دختر معصومتو که حد زدن
بعد اون حرفای خیلی بد زدن
گریۀ مسیحیا هم دراومد
به تنم تبرکا لگد زدن
@hosenih
نمیدونی که چیا دیدم بابا
داد زدن بدجوری ترسیدم بابا
خودشون کباب بره خوردنو
من شبا گرسنه خوابیدم بابا
@hosenih
به دلم هی داره درد و غم میاد
با عذاب پلکای من رو هم میاد
بالا پایین کردنش کشته منو
دیگه اصلا از شتر بدم میاد
@hosenih
دختر تورو با دعوا میبرن
دیگه جون نداره اما میبرن
نکنه کنیزامون خبر بشن
مارو بازار کنیزا میبرن
@hosenih
یزیدو وقتی دیدم آماده بود
باغرور جلوی ما لم داده بود
نمیگم هیچی فقط اینو بدون
دلقکش خنده کنان وایساده بود
@hosenih
نه مسلمون بود و نه نماز میخوند
با چوبش روضه رو باز باز میخوند
آدمی که مسته بی حیا میشه
وقت قرآن خوندنت آواز میخوند
@hosenih
یکی روی ماذنه اذون میداد
عمه داشت از ی قضیه جون میداد
بشکنه دستش دیگه بلند نشه
نانجیب سکینه رو نشون میداد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
قبل از این بر تن تو برگ و بری بود پدر
قبل از این بر تن من بال و پری بود پدر
خواب بودم که تو رفتی، جگرم سوخت ولی
همه ی غصه ی من بی خبری بود پدر
@hosenih
بعد تو رفت به غارت همه ی حاصل من
بعد تو قسمت من خونجگری بود پدر
سایه ات بر سر نی سایه ی روی سر من
سر تو بر نوک نیزه چه سری بود پدر
من که از شام فقط خاطره ی بد دارم
سفر شام عجب بد سفری بود پدر
سر بازار، سر کوچه، سر هر گذری
بعد تو قسمت ما در به دری بود پدر
کوچه در کوچه، بیابان به بیابان تا شام
قصه ی آبله و پای پَری بود پدر
من اگر زنده ام از معجزه ی زینب توست
همه جا بر تن زارم سپری بود پدر
@hosenih
به سر ما سرِ سرنیزه ی دشمن می خورد
اگر از داغ تو چشمان تری بود پدر
ماجرایی شده پیدا شدن این لب تو
نیمه شب، کاش که نورِ بصری بود پدر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمد_بیابانی
▶️
سلام کرد و نشان داد جای سلسله را
چه بی مقدمه آغاز می کند گله را
@hosenih
نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#رضا_قربانی
▶️
بابا معجرم رو با خودت بیار
زَر و زیوَرم رو با خودت بیار
حالا که داری میای اگه میشه
داداش اصغرم رو با خودت بیار
@hosenih
اونقَدَر پدر ، پدر ، پدر کنم
دخترای ِشامی رو خبر کنم
روسریِ سوختمو؟! یا پارمو؟!
تو بگو کدومشون رو سر کنم
@hosenih
باید امشب خوابمو نگه دارم
چشمایِ پُر آبمو نگه دارم
حق بده ، نمیتونم با کف دست
کاملاً حجابمو نگه دارم
@hosenih
حرمله گُلایِ گُلشَنو میزد
نسل و ذُرّيه یِ پنج تنو میزد
آخرش نفهمیدم گُنام چی بود؟!!!
شُترش راه نمیرفت منو میزد
@hosenih
بزم مِی ندیده بودم که دیدم
چقَدَر حرفایِ بد بد شنیدم
تویِ خواب تا اومدم ببوسمت
موهامو کشید و از خواب پریدم
@hosenih
حالا که به من دادی امشبتو
فرصتی شده ببوسم لبتو
عمو رو اگه دیدی بهش بگو
خیلی اذیت میکنن زینبتو
@hosenih
برای دِق دادنم طعام آوُرد
صدقه دختر شامی "شام" آوُرد
خیلی برخورده بهم... آخه چرا؟!!!
لباسایِ کُهنَشو برام آوُرد
@hosenih
مارو از قصدی آوُردن خرابه
تا نتونه کسی راحت بخوابه
هرکی دید حال منو آهی کشید
ولی بیچاره تر از من ربابه
@hosenih
تا که گهواره میبینه میسوزه
بچه شیرخواره میبینه میسوزه
از روزی که پاره شد گوشای ما
تا که گوشواره میبینه میسوزه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih