بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
شکر خدا زره ز تنت در نیامده
با چنگ گرگ پیرهنت در نیامده
میخواستم که باز ببوسم لبت ولی
دیدم که تیر از دهنت در نیامده
@hosenih
یک دشت اکبر و پدری پیر و یک عبا
حتی ز عهدهی کفنت در نیامده
دارم ز روی خاک جگر جمع میکنم
این چند نیزه از بدنت در نیامده
@hosenih
با یک فزع محاسن بابا خضاب شد
حرفی ز دست و پا زدنت در نیامده
برخیز جانم آمده از گریه بر لبم
مدیون گیسوی پریشان زینبم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
این همهمه به لشگر کفار آمده
بر جنگ کوفه احمد مختار آمده
انگار این جمالِ جمیل پیمبر است
یا حیدر است اینکه به پیکار آمده
@hosenih
تا نام خویش را به رجز گفت با سپاه
در جبهه پیک خوشخبر انگار آمده
نامش علیاست، پس به قتالش همه به پیش
غافل از اینکه حیدر کرار آمده
دوری زد و به لشگر کفار حمله بُرد
چه نعشها که روی هم انبار آمده
دیدند که حریف قتالش نمیشوند
گفتند وقت حیلهی پیکار آمده
@hosenih
در این قتال حیلهی کوفی محاصره است
بد فتنهای ز دشمن قدار آمده
یوسفکُشان دوباره چرا چاه میکَنَند
انگار جنس تازه به بازار آمده
دیگر نشد شجاعت خود را نشان دهد
از بس در این مقاتله کفتار آمده
آمیخته زره به تن پارهپارهاش
چندین سنان و نیزه به یک کار آمده
حالا صدای اکبر لیلا رسد بگوش
بابا بیا که لحظهی دیدار آمده
@hosenih
این نعش قطعهقطعه که ببینی جوان توست
با من پیمبر است به گفتار آمده
کام مرا به جام بهشتی کند خنک
وقت وصال حضرت دادار آمده
صورت نمانده تا که پدر بوسهای زند
اینجا صدای خندهی حضار آمده
بِین صدای هلهلهها نالهای رسید
این زینب است لطمه به رخسار آمده
@hosenih
((قُم یا اخی)) که در خطر افتاده جان تو
عباس با دو دیدهی خونبار آمده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
از حرم آمد برون جلوهی پیغمبری
با رخ زهرایی و با جنم حیدری
صحنهی میدان بدل شد به عجب محشری
گفت انا بن الحسین ریخت به هم لشگری
@hosenih
موقع جانبازی است رفته ز کف طاقتش
تیغ و سپر در کف و ذکر علی عادتش
خوانده حسین اِن یکاد نذر قد و قامتش
با نگهی میکند از پدرش دلبری
@hosenih
ماه حرم مثل شیر بر دل اعدا زده
از برش تیغ او دشمن او جا زده
گرچه به رفتن شرر بر دل بابا زده
داده به لشگر نشان رزم علی اکبری
@hosenih
یا علی و یا علی بر لب او کرده گل
ماه نطر میزند عمه بخوان چار قل
داده عنان را ز دست لشگر کوفی به کل
معرکهای شد به پا وای چه رزمآوری
@hosenih
لشگری از جنگجو از دم تیغش گریخت
شد به عجب ابن سعد رشتهی کارش گسیخت
دم به دم از دشمنش نعره زد و زهره ریخت
حیدر کرب و بلا با رجز حیدری
@hosenih
نیزه و تیغ جفا بر بدن تو زدند
تیر به همراه سنگ سوی سرت آمدند
تو به زمین خوردی و آه حرم شد بلند
خیز که دلگرمی ِ عمهای و خواهری
@hosenih
در برت آمد حسین با سر زانو علی
از تو نمانده تنی کو پسرش کو علی
کاش نفهمد که خورد نیزه به پهلو علی
زخم به پهلوی توست ارثیهی مادری
@hosenih
بس که به روی دلم داغ دمادم رسید
اشک به چشم همه عالم و آدم رسید
بر سر نعشت علی عمه به دادم رسید
ماند ، برایم فقط دیدهی از خونتری
@hosenih
قسمت تو تیغ و تیر قسمت من غم شده
موی سرم شد سپید قامت من خم شده
بعد تو ای عمر من عمر پدر کم شده
وای چرا غرق خون وای چرا پرپری
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#سیدهاشم_وفایی
▶️
از بین موج خون گهرم را بیاورید
جان ز جان عزیزترم را بیاورید
طوفان غم به جان و دلم موج میزند
آرام جان شعلهورم را بیاورید
@hosenih
شمعم كه سوخته از پا نشستهام
پروانهی شكستهپرم را بیاورید
چون آفتاب سُرخ پر از شعلهام هنوز
ای هاشمیرُخان، قمرم را بیاورید
ما با همیم همسفر از فرش تا به عرش
از بین راه همسفرم را بیاورید
تا بنگرید جلوهی ایثار و عشق را
آئینهی شكستهسرم را بیاورید
از بس كه تیر و نیزه به برگ و برم زدند
افتاده بر زمین، ثمرم را بیاورید
@hosenih
دیدم كه قطعهقطعه شده پارهی دلم
از روی خاکها جگرم را بیاورید
یعقوبم و ز دیدهی من نور رفته است
تا خیمه یوسفم، پسرم را بیاورید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
میروی و میبری همراه خود جان مرا
صبر کن بابا ببین حال پریشان مرا
در پیات اهل حرم آئینه و قرآن به دست
میبری با خود دل خیمهنشینان مرا
@hosenih
ای عصای پیریام، داری هلالم میکنی
بعد تو دشـمن ببینـد حال حیران مرا
قبل رفتن اندکی پیش دو چشمم راه رو
پر کن از قد رسایت قاب چشمان مرا
در جواب تشنگی شد عایدم شرمندگی
گر چه دیدی با زبانت کام عطشان مرا
از فرس افتاده، سوی تو خودم را میکشم
آه بابا جان، ببین زانوی لرزان مرا
سورههای پیکرت پاشیده از هم وای من
پخش صحرا کردهاند آیات قرآن مرا
@hosenih
عدهای کِل میکشند و عدهای کف میزنند
تا شنیده دشمنت آوای افغان مرا
تا صدایش میکنم یک دشت پاسخ میرسد
زینبم! بنگر علیهای فراوان مرا
خون او را در تمام دشت جاری کردهاند
کربلا را با تنش آئینهکاری کردهاند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمد_بختیاری
▶️
عطر پیغمبر چنین در کربلا پیچیده است
یا نسیم موی اکبر در هوا پیچیده است
چرخش شمشیر او سر میدواند مرگ را
بین دشمن ذوالفقار مرتضی پیچیده است
@hosenih
بر زمین انگار ثارالله را پاشیدهاند
بس که در هر گوشهای بوی خدا پیچیده است
از تنش هر نیزه مقداری تبرک برده است
یا که بر هر نیزه قرآنی جدا پیچیده است
اسب او از بین دشمن سر درآورد و تنش
در قنوت نیزهها چون ربنا پیچیده است
@hosenih
قد یک صحرا قد او قد کشیدهست و پدر
قسمتی از پیکرش را در عبا پیچیده است
هر که از خیمه رسیده سخت سردرگم شده
بس که ابعاد غم این ماجرا پیچیده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمود_ژولیده
▶️
آرزو مانده به دل، طعم رضایت بِچِشَم
ساغری از می گلگون ِ ولایت بِچِشَم
کاش میشد که همهعمر شوم مَحرم راز
آخر کار که شد جام لقایت بِچِشَم
@hosenih
ای خوش آنروز که در بین تَفَقدهایت
گرمی و نرمی دستان عطایت بِچِشَم
سحری کاش که هنگام زیارتخواندن
با همین گوشِ ِ سرم لحن صدایت بِچِشَم
لهجهی مادریاَت بین مناجات خوش است
مَحرمت چون بشوم سوز دعایت بِچِشَم
صوتِ ترتیل و تلاوت ز تو زیباست و من
آرزو میکنم آن صوت رسایت بِچِشَم
@hosenih
لفظ آهنگ حجازت دل ما را بِبَرَد
نَفَسی زن که ز آیات خدایت بِچِشَم
حَسَنی هستی و تحریر حسینی داری
نغمهی حیدری از حال و هوایت بِچِشَم
بادهی معرفت از بسکه تعارف کردی
خواستم بوسهای از دست عطایت بِچِشَم
ای امامی که تو را مدح و ثنا گوست خدا
جلوهای کن که مِی مدح و ثنایت بِچِشَم
"هر کجا مینگرم نور رُخت جلوهگر است"
قِسمت این است کمی هم ز رثایت بِچِشَم
@hosenih
چارهای نیست به جز راه میانبُر یعنی:
لحظهای روضهای از کرب و بلایت بِچِشَم
قتلگاه و سُم اسب و تن چاک و بیسر
بوی سیب است که از آه و نوایت بِچِشَم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#مهدی_علی_قاسمی
▶️
چقدَر تیر و سنان در تن اکبر مانده
خنده بر روی لب این همه لشکر مانده
بین این دشت تمام تن او پخش شده
هر طرف قطعهای از پیکر اکبر مانده
@hosenih
اربا اربا شده آنگونه علیاکبر من
که از او در همهجا نفحهی عنبر مانده
زانویم از رمق افتاد و زمین افتادم
کمرم تا شد از این داغ... شدم درمانده
به کنار بدنش خشک شده این بدنم
از علی اکبر من یک علیاصغر مانده؟!
خواستم بوسه زنم بر بدنش، آه...نشد
جای بوسه به تن این گل پرپر مانده؟
@hosenih
یاد اصوات اذانش جگرم را سوزاند
حسرت یک نگهش بر دل مضطر مانده
به روی پیکر او پیکر من افتاد و
خواهرم در بر من دست به معجر مانده
هرچه کردم بدنش بین عبا جمع نشد
به روی خاک از این تن دوبرابر مانده
کار من نیست علی را ببرم تا به حرم
زحمت بردن او دوش برادر مانده
@hosenih
خبر پر زدنش را برسانید حرم
چشم بر راهِ پسر دیدهی مادر مانده
رکن من رفت... چنین خم شدنم جا دارد
به خدا رفت ازین لشگر من فرمانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#امیر_اکبرزاده
▶️
گرچه هر لحظه تماشای تو شادم کرده است
دیدنت اینبار دل را خانهی غم کرده است
ای جوان! گفتم عصای دست پیریام شوی
داغ تو پشت مرا مثل عصا خم کرده است
@hosenih
پای خود را میکشی بر خاک اسماعیل من
تیغ امّا در تن تو کشف زمزم کرده است
عدهای شمشیر... بعضی تیر... نیزه... دشنه... سنگ...
هر کسی از کینه هر چه شد فراهم کرده است
آنقَدَر بر پیکرت پیچیده ردّ زخمها
راه را گم، چاره در این جمع درهم کرده است
@hosenih
زخمهایت یک طرف، زخم سر تو یک طرف
بغض نامت لشگری را «ابن ملجم» کرده است
تاب آوردم که بیتاب از عطش رفتی ولی
طاقتم را خندهی بیجان تو کم کرده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#محمدجواد_شیرازی
▶️
کاری به دشت لاله و گلشن ندارم
آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم
من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم
از روسیاهی جرأت گفتن ندارم
این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه
ظرفیت این عشق را قطعا ندارم
@hosenih
پیش خدای خود به یاد نوکرت باش
تو آبرو داری و اما من ندارم
دردسرت هستم ولی از خود مرانم
من که کسی را غیر تو اصلا ندارم
بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن
حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم
@hosenih
از آن شبی که آمدم کرب و بلایت
میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم
درس بزرگی را من از عابس گرفتم
مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم
عریان شدم تا که بدانی با تو هستم
حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم
@hosenih
دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم
من را ببخش امروز اگر شیون ندارم
تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش
زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#محمود_ژولیده
▶️
من بال و پر شکستهام آقا پرم بده
آقا بیا و بال و پر دیگرم بده
بار دگر غلامیِ ما را قبول کن
ارباب من به من صله از مادرم بده
@hosenih
یکبار هم شده تو میانِ همه به من
عنوان افتخاریِ ای نوکرم بده
راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر
با لطف خود عنایتی از داورم بده
با یک نظر طبابتِ صدها بلا کنی
پس ای طبیب کامِ دلِ مضطرم بده
@hosenih
گریه میان روضه به ما چشم دل دهد
اینک بصیرتی تو به چشم ِ ترم بده
خواهم تمام عمر شوم پیشمرگ تو
بهر سپر شدن به ولایت، سرم بده
ایمانِ نینوایی ما را زیاد کن
از خیمهی حسین کمی باورم بده
@hosenih
بر عاقبتبخیری خود میکنم دعا
با مرگ سرخ زندگی برترم بده
این امتحان سخت که دارم به پیش رو
آمادگیِ روز و شب آخرم بده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده
نازنینم چقدَر بر بدنت پا خورده
روی جسمت چقدَر تیر و سنان میبینم
اینهمه زخمِ گِران بر دل بابا خورده
تا جوابم ندهی،دشمنِ من میخندد
بتو شمشیر،بمن تیرِ تماشا خورده
@hosenih
چه دگرگون شده این چهرة پیغمبری اَت
چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده
ارباً اربای همه لشگرِ خود را دیدم
چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده
زرِهَت با بدنِ پاره گِره خورده بهم
همه ارکان تنت نیز به یغما خورده
@hosenih
آه، آیا بدنی خُردتر از این میشد؟
دنده هایت چقدَر ای پسرم جا خورده
عمه اَت آمده تا زنده بمانم اما
با فراق تو دگر،رفتنم امضا خورده
جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم
این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده
@hosenih
همچو مادر،پسرم سینه شکسته شده ای
باز انگار لگد پهلوی زهرا خورده
بردنِ نعش تو تا خیمه که تنها نشود
قوَتم رفت ز زانو،کمرم تا خورده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih