eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ امیر لشگر من دست من به دامن تو رباب مانده و امید آب‌بردن تو به اهل خیمه سپردم که آب گردن من بلند گر نشوی خون من به گردن تو @hosenih ز بس که تیر تنت خورده ماه طایفه‌ام نشد که نور بگیرد لبم ز روزن تو عبای من که نصیب علی شده ماندم چگونه جمع کنم پاره‌پاره تن تو دو تیر با دو کمان و سپاه مژگان کو؟ چه آمده سر چشمان مردافکن تو بدون چشم تو تکلیف خیمه روشن نیست حصار امن خیامم نگاه روشن تو @hosenih بلند شو که نشیند هر آنکه استاده برای کسب غنیمت نشسته دشمن تو بلند شو گره از کار خیمه‌ها وا کن که چشم بسته حرامی به چشم بستن تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در علقمه آه از دلِ ریش نکش آرامشِ خیمه را به تشویش نکش @hosenih این تیرِ سه‌شعبه، مُخبرِ حرمله است این قدر تو حرفِ مشک را پیش نکش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چشمم از اشک پر و مشک من از آب تهی ست جگرم غرقه به خون و تنم از تاب تهی ست @hosenih گفتم از اشک کنم آتش دل را خاموش پر ز خوناب بُوَد چشم من، از آب تهی ست به روی اسب قیامم، به روی خاک سجود این نماز ره عشق است ز آداب تهی ست جان من می بَرَد آبی که از این مشک چکد کشتی ام غرق در آبی که ز گرداب تهی ست هر چه بخت من سرگشته به خواب است؛ حسین! دیده ی اصغر لب تشنه ات از خواب تهی ست دست و مشک و علمم لازمه ی هر سقاست دست عباس تو از این همه اسباب تهی ست مشک هم اشک به بی دستی من می ریزد بی سبب نیست اگر مشک من از آب تهی ست @hosenih شعر آن است "شهابا" که ز دل برخیزد گیرم از قافیه و صنعت و القاب تهی ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغر تو اینهمه تیر چرا مانده به دور و برتو @hosenih تیرهای همه ی حرمله ها خرج تو شد شده اندازه ی قاسم همه ی پیکر تو خیزو نگذار بخندند به حالم عباس همه گفتند به من،ریخت به هم لشگر تو اینچنینی که سرت ریخته از هم عباس بیم دارم که سر نی نشود جا سر تو خیز تا پای حرامی به حرم وا نشود ترسم آن است که از دست رود خواهر تو غیرت الله ببین صحبت سوغات شده چشمها سوی حرم کو غضب حیدر تو @hosenih قسمتی از بدنت قسمت سر نیزه شده خوب شد نیست ببیند بدنت مادر تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آیین وفا سرشته ی عباس است آیات ادب نوشته ی عباس است @hosenih حاجت مَطَلب ز غیر عباس، دلا دلجویی خلق رشته ی عباس است * هرجا سخن از عشق و غم و احساس است کار دل نکته دان بسی حساس است @hosenih در کار دلی گر، گره کور افتاد وا کردن آن تخصص عباس است * ما اهل وفا ترک تعصب نکنیم هیهات اگر قصد تقرب نکنیم @hosenih یک روضه ی عباس اگر نذر کنیم گر مرده شود زنده، تعجب نکنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگر شبي ز جمالش نقاب بردارد فلك نگاه خود از آفتاب بردارد @hosenih اگر كه قطره اي از آب مشك او برسد خدا ز اهل جهنم عذاب بردارد به غير نام ابالفضل هيچ نامي نيست كه اينچنين ز دلم اضطراب بردارد كسي كه نقش نگينش حسين شد بي شك ز خاك علقمه بايد ركاب بردارد به سنگفرش حريمش هر آنكه معتقد است اگر كه آب بريزد،گلاب بردارد قلم شده است دو بازوي او كه در محشر بيايد و ز محبان حساب بردارد ** زمان زياد نمانده براي شش ماهه خدا كند بتواند كه آب بردارد @hosenih براي بوسه ز چشمان ساقي سرمست ببين سه شعبه چگونه شتاب بردارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای سید مظلومان داد از غم سقایی افتاده ز کف پرچم "وقت است که باز آیی" فرق من و تو ای شاه از خاک بود تا ماه من نوکر زهرایم، تو زاده ی زهرایی @hosenih با قامت خم زهرا آمد به برم اما "رخساره به کس ننمود" آن عصمت کبرایی دیدم لکه روی ماه... تیری برسید از راه شد دیده بحمدالله محروم ز بینایی من ساقی سرمستم بی بالم و بی دستم "دریاب ضعیفان را در وقت توانایی" از دست خزان فریاد سرو تو ز پا افتاد "شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی" گفتی نزنم شمشیر بر شیر زدی زنجیر "لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی" مشتاق حبیبم من مظلوم و غریبم من یاد تو مرا مونس "در گوشه ی تنهایی" گر تشنه و بی آبم از عشق تو بی تابم ده باده که بی تابم در اوج شکیبایی بین دیده ی پر اشکم خالی ست کنون مشکم شرمنده ی طفلانم با این دل دریایی افتاده گل بستان در مرکز نخلستان هر دم به مشام آید عطر گل بطحایی هر چند زمینگیرم با عشق تو میمیرم پرونده ام امضا کن ای روح مسیحایی @hosenih سرخ است ز خون رویم یا فاطمه میگویم این منظره خوش باشد این صحنه تماشایی بگشود دلم رازی با حافظ شیرازی آموخت "کلامی" را فن سخن آرایی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل آشوبی که یک توفان به دریا می دهد درد، گاهی شکل زیبایی به دنیا می دهد @hosenih ابرها را می برد تا سینه ی دریا ولی حسرت یک قطره باران را به صحرا می دهد عشق با هفتاد خوانش امتحانت می کند سنگ هم باشی خودش را در دلت جا می دهد یک نفر مثل تو عهدش را به آخر می برد یک نفر در ابتدای ماجرا وا می دهد از همان اول تو "تنها مرد میدان" بوده ای! عشق کاری دست آدم های "تنها" می دهد مادرت از غربت این روزها کم می کند یک پسر مثل تو را وقتی به زهرا می دهد می روی و اسب ها از دلهره رم می کنند دشت امشب یک نفس بوی خدا را می دهد @hosenih آن خدایی که زمانی تشنگی را آفرید غیرت و مردانگی را هم به سقا می دهد! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بیرون نکش از جای خودش تیغ دو دم را عباس فقط باش و نگهدار علم را ای پشت و پناه همه برگرد به خیمه برگرد و نکن خون جگر اهل حرم را @hosenih آرام تر ای ماه از این منظره بگذر تا سیر تماشا کنم این چند قدم را بعد از تو امیدم به کسی نیست مبادا تنها بگذاری من و این قامت خم را" شاعر دوسه بیت است که چیزی ننوشته ماندست که باید چه کند اینهمه غم را.؟ "عباس لب خشک ولی دست پر آمد شاعر به خودش آمد و برداشت قلم را یک دست تو مشک است و به یک دست تو شمشیر بگذار ببینند کرم را و جنم را مثل تو کسی نیست اگر هرچه بگردیم تاریخ جهان را و عرب را و عجم را "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم" ای قوم به آخر برسانید ستم را... عباس رجز خواند، یکی را به زمین زد ماندست چه باید کند این فرصت کم را.؟ @hosenih گرزی به هوا رفت و علمدار زمین خورد شاعر دهنش خشک شد انداخت قلم را... ای وای که از دست قلم کار نیامد "امشب به حرم میر علمدار نیامد" ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شروع می شود این شعر کم کم از چشمش کسی که نیست دو ابروی او کم از چشمش کسی که در وسط پلک گل به وقت سحر گرفته الگوی تذهیب شبنم از چشمش @hosenih به جنگ اوست که دشمن دوبار می ترسد هم از دلیری ابروی او هم از چشمش گذاشت بر بدن رود زخم از دستش گذاشت بر جگر آب مرهم از چشمش @hosenih سپیدتر شده شعبان به خاطر رویش سیاه تر شده ماه محرم از چشمش چکیده گریه کاتب به صفحه هرجا که نوشته مقتل ابن مقرم از چشمش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دریا دل سپاه محرم بلند شو باب الحوائج همه عالم بلند شو نقش زمین، میانه ی صحرا چه می کنی لب تشنه در میان دو دریا چه می کنی @hosenih ای تکیه گاه خیمه ی خواهر بلند شو ای کاشف الکروب برادر بلند شو دارد مصیبت از همه جا می رسد اخا بعد از تو ناله ام به کجا می رسد اخا باور نمی کنم که سرت را شکسته اند ای مرغ عشق، بال و پرت را شکسته اند پشت و پناه اهل حرم پا نمی شوی؟ با این حساب بین عبا جا نمی شوی پرچم به دوش لشکر زهرا بلند شو پشت و پناه زینب کبری بلند شو دارد سپاه حرمله لبخند می زند بر دست های خواهر تو بند می زند دستی که نیست تا که مرا یاری ام کنی فکری به حال زخم دل کاری ام کنی پشت و پناه خیمه ی ما اینچنین نرو صد پاره می شود دل ام البنین نرو دستی بگیر زیر پَر خواهرت، بمان نامحرم است همسفر خواهرت، بمان باشی کسی برای اسارت نمی رود دار و ندار خیمه به غارت نمی رود @hosenih باشی کسی که دست به چیزی نمی زند باشی کسی که حرف کنیزی نمی زند ای غیرت همیشه ی حیدر بلند شو پشت و پناه غربت خواهر بلند شو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ......................................... دوبیتی هم دو دست از دست داده ست @hosenih دلم تنگ است یا باب الحوائج .............................................. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih