بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
گر یتیمم،سه ساله بانویم
یادگار شکسته پهلویم
با همه غیرِ عمه اَم قهرم
با کسی دردخود نمیگویم
@hosenih
درد ِمن درد ِدوریِ باباست
پدری که غریب و بی همتاست
درد من در سخن نمی گُنجد
دخترم ،دختری که بی باباست
@hosenih
شرح این قلب خسته ام سخت است
درد دستان بسته ام سخت است
روی پا ایستادنم با این
دنده های شکسته ام سخت است
@hosenih
چون خریدارِ دختری ،پدر است
نازِ طفل مریض،بیشتر است
وای اگر دختری یتیم شود
یا بگویند:اینکه دربدر است
@hosenih
اشکِ من مثل رود می آید
خون ز گوشِ کبود می آید
پس کجایی پدر، که عمه بمن
گفت بابات زود می آید
@hosenih
آمدی ای پدر،چرا با سر
نیمه شب میهمانیِ دختر!؟
چقدَر پاره است رگهایت
چنگ خورده چرا به این حنجر
@hosenih
اینکه بُگسسته، تار و پودِ من است
کاری از دشمنِ یهود من است
پای پُر آبله بتو ،تقدیم
هدیه ام صورتِ کبود من است
@hosenih
دلِ من دردِ دل نمی خواهد
گیسوی کَنده ،تِل نمی خواهد
در خرابه دلِ یتیمت ،جز
رفتنِ زیرِ گِل نمی خواهد
@hosenih
مُردنِ دخترت تماشایی است
بوسه اَم از سرت تماشایی است
چونکه دِق میکنم کنارِ سرت
گریه خواهرت تماشایی است
@hosenih
دخترت عاقبت فدایت شد
کشته و مُردة صدایت شد
با همین انقلابِ گریه شب
تا اَبد بانیِ عزایت شد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسین_ایزدی
▶️
کم ندیدم ز اهل شام آزار...
همه اش یک طرف ولی بازار...
@hosenih
جای اهل و عیال حیدر نیست
شدم اینجا ز زندگی بی زار
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
مگر که منتظر یک خبر نبودی تو
مگر که منتظر تشت سر نبودی تو
تو که ستاره ترینی در این خرابه، چرا
شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو
@hosenih
بگو به خیل نفهمان که اصل کرب و بلا
نمی رسید به جایی اگر نبودی تو
خمیده، دست به پهلو، سه ساله بانویی
چگونه فکر کنم پشت در نبودی تو
چهار تیر سه شعبه به دست حرمله بود
هزار شکر که اصلا پسر نبودی تو
@hosenih
صفر رسید پدر جان و تازه فهمیدم
دروغ بوده و اصلا سفر نبودی تو
به دست سنگ سرم را نشانه رفت کسی
گمان کنم سر آن رهگذر نبودی تو
تو را به من که ندادند با غضب گفتم
به نیزه دار؛مگر که پدر نبودی تو؟
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#رضا_محمدى
▶️
كسى نبود بپرسد چه چيز كم دارى
به قلب كوچكت آيا تو نيز غم دارى؟
كسى نبود بپرسد كه از كدام گناه
نشان سيلى از آن دست پر ستم دارى
@hosenih
يكى به طعنه ميان حراميان مى گفت
تو چند ساله اى اينگونه قد خم دارى ؟
سرم كه رفت به دامان مادرت مى گفت
چقدر خار در اين پاى پر ورم دارى
مسير سرخ نگاهت به عالمى فهماند
هواى دختر خود را به نيزه هم دارى
@hosenih
اگر چه رفته علمدار لشكرت غم نيست
كه عمه بعد عمو مى كند علمدارى
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
آفتاب شرفم مظهر توحیدم من
با همینسن کمم مرجع تقلیدم من
بخدا لحظه ای از کفر نترسیدم من
لحظه های جا نزدم هرچه بلا دیدم من
در ره عشق چه بی ترسم و بی واهمه ام
آیت الله جلیله نوه ی فاطمه ام
@hosenih
گریه امحکمت محض است که گشته سپرم
خم شده قامت لشگر به مصاف جگرم
مثل عمه چه قشنگ است بلا در نظرم
نکند فکر کنی بی کسم و در به درم
من کس و کار حسینم!به لبم این سخن است
سرو سامان همه از سروسامان من است
@hosenih
هرچه را غیر حسین بن علی خط زده ام
رگ هر مفسده را با رگ غیرت زده ام
روی لبهای ستم چوب صلابت زده ام
به رخ زجر لعین سیلی عفت زده ام
حال که چشم تو از وصف مقامات تر است
روضه ام را ز خودم بشنو که دلسوز تر است
@hosenih
روز ها چون شب تار است خدا رحم کند
جنگ من یکبه هزار است خدا رحم کند
قاتلم اسب سوار است خدا رحم کند
کف پایم پر خار است خدا رحم کند
تازیانه به تن من گذر انداخته است
ناقه ی لنگ مرا از کمر انداخته است
@hosenih
فاطمه بودم و قنفذ به سراغم آمد
آنقدر تند دویدم که نفس کم آمد
زجر کم بود که یکدفعه سنان هم آمد
به تو تا خیره شدم سیلی محکم آمد
دست سنگین کسی بر رخ من رد انداخت
آنکه انداخت مرا روی شتر! بد انداخت
@hosenih
سپرش تا به سرم خورد سرم درد گرفت
زد به بازوی من و بال و پرم درد گرفت
به پدر حرف بدی زد جگرم درد گرفت
بشکند پاش الهی کمرم درد گرفت
یاعلی گفتم و با کینه به من سنگ زدند
پیرزن ها همه بر پیرهنم چنگ زدند
@hosenih
سر در طشت دلم را گل آتش میکرد
عمه از پشت ستون داشت نگاهش میکرد
خیزران حال مرا سخت مشوش میکرد
و رباب از غم این منظره هی غش میکرد
حق بده خواهرم اینقدر حزین و زار است
مست ها صحبتشان صحبت خدمتکار است
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدعلی_مجاهدی
▶️
روح بزرگش دمیده است جان در تن کوچک من
سرگرم گفت وشنود است او با من کوچک من
وقتی که شبهای تارم در انتظار سپیده است
خورشید او می تراود از روزن کوچک من
@hosenih
یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم ببینید
دستان خود حلقه کرده است بر گردن کوچک من
می خواستم از یتیمی ، از غربت خود بنالم
دیدم سر خود نهاده است بر دامن کوچک من
گفتم تن زخمی اش را ، عریانی اش را بپوشم
دیدم بلند است و، کوتاه پیراهن کوچک من
@hosenih
در این خزان محبت دارم دلی داغ پرور
هفتاد و دو لاله رسته از گلشن کوچک من
از کربلا تا مدینه یک دفتر خاطرات است
با رد پایی که مانده است از دشمن کوچک من
دنیا چه بی اعتبار است در پیش چشمی که دیده است
دار الامان جهان را در دامن کوچک من
@hosenih
آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده ای را
شاخه گلی می گذارند بر مدفن کوچک من
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
راء، رفعت، راء، رحمت، راء، رضوانِ حسین
راء، رازق، راء، رأفت، راء، ریحانِ حسین
قاف، قدر و قاف، قُدس و قاف، قُرب قلب ها
قاف، قاهر، قاف، قبله، قاف، قرآن حسین
@hosenih
یاء، یاس و یاء، یوسف، یاء، یاقوت یقین
یاء، یاسین، یاء، یکتا، یاء، یزدان حسین
هاء، هیبت، هاء، همت، هاء هستی، هاء، هو
هاء، هامون، هاء، هیزم، هاء، هجران حسین
طورِ نام تو کجا و پای لنگ طبع من؟!
ای کلید منزلِ اسرارِ پنهان حسین
@hosenih
کُلُّکُم نورید اما این چنین فهمیده ام
از همه عاشق تری بین یتیمان حسین
گریه کن تنها تو بودی و پس از تو هیچ کس
یک سر سوزن نشد بی تاب و گریان حسین
از دهانت کنده شد دندان لق شیری ات
تا که با چوب یزید افتاد دندان حسین
@hosenih
حال و روز شامیان را هم پریشان کرده ای
گوشه ی ویرانه با موی پریشان حسین
شام وصلت آنقدر مبهم شده، معلوم نیست
شد پدر مهمان تو یا که تو مهمان حسین؟
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#قاسم_صرافان
▶️
دختر که بابایی باشه
همه ش دلش پر میکشه
با هر بهونه ای بشه
بابا رو هر روز ببینه
@hosenih
دوس داره که شونه کنه
موهاشو با هر بهونه
تا وقتی میاد به خونه
به دل بابا بشینه
@hosenih
شونه زدم، اما نشد
گره ها، از هم وا نشد
ببخش اگه زیبا نشد
موهای سوخته همینه
@hosenih
تو اومدی، بابا جونم!
میخوام پا شم، نمیتونم
فدا سرت، مهربونم!
غم، توو نگاهت نشینه
@hosenih
درسته که نا ندارم
دستامو بالا بیارم
سرتو رو پام میذارم
پیش تو بودن، شیرینه
@hosenih
درسته زخمیه لبات
درسته خاکیه موهات
درسته خونیه چشات
بازم نگات دلنشینه
@hosenih
کاشکی میومدی یکم
زودتر از این، تا که بازم
به دخترای شام بگم
بابای من بهترینه
@hosenih
تنگه دلم خیلی زیاد
بگو عمو جونم بیاد
دیگه دلم آب نمیخواد
منو برگردون مدینه
@hosenih
تو اومدی، بابا جونم!
میخوام پا شم، نمیتونم
فدا سرت، مهربونم!
غم، توو نگاهت نشینه
@hosenih
درسته که نا ندارم
دستامو بالا بیارم
سرتو رو پام میذارم
پیش تو بودن، شیرینه
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دختر اگر یتیم شود پیر می شود
از زندگی بدون پدر سیر میشود
هم سن و سال ها همه او را نشان دهند
دل نازک است دختر و دل گیر می شود
@hosenih
باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام
این شهر با صدایش چه تسخیر می شود
فریادهای یا ابتایش چو فاطمه
در سرزمین کفر چو تکبیر می شود
وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد
هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود
@hosenih
اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا
با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود
هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد
این جاست روضه صاحب تصویر می شود
دشمن به او نگاه خریدار می کند
خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود
@hosenih
فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست
بیهوده نیست این همه تکفیر می شود
دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟
خون از شکاف زخم سرازیر می شود
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#دودمه
#حسن_لطفی
▶️
من به زیرِ پایِ زینب میکشانم شام را
شاه دختِ کربلام
چادرم را میتکانم میتکانم شام را
شاه دختِ کربلام
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
با توسل به علمدار نفس میگیرم
فاتح شام منم
من خودم رأس تو را یک شبه پس میگیرم
فاتح شام منم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حسن_کردی
▶️
آوردمت اینجا سر بابا به سختی
آخر رسیدم من به تو اما به سختی
این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است
انقدر ها که می شوی پیدا به سختی
@hosenih
گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی
یک شب بیا و بگذران با ما به سختی
بوی غذای هر شب همسایه هامان
آزار داده کودکانت را به سختی
یادت می آید که چگونه می دویدم
عمه عصایم می شود حالا به سختی
@hosenih
چشمان من رو به سیاهی می رود حیف
ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی
از آن شب زجرآور صحرای غربت
بالا نمی آید نفس الا به سختی
من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد
می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی
@hosenih
دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن
تا پای جان میزد مرا بابا به سختی
ما را به نام خارجی ها می شناسند
بی زارم از این نامسلمانها به سختی
از کوچه های سنگ دل های شامی
در برده ام این جان زخمی را به سختی
@hosenih
از بس سرم دستم دهانم درد دارد
بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih