eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گر یتیمم،سه ساله بانویم یادگار شکسته پهلویم با همه غیرِ عمه اَم قهرم با کسی دردخود نمیگویم @hosenih درد ِمن درد ِدوریِ باباست پدری که غریب و بی همتاست درد من در سخن نمی گُنجد دخترم ،دختری که بی باباست @hosenih شرح این قلب خسته ام سخت است درد دستان بسته ام سخت است روی پا ایستادنم با این دنده های شکسته ام سخت است @hosenih چون خریدارِ دختری ،پدر است نازِ طفل مریض،بیشتر است وای اگر دختری یتیم شود یا بگویند:اینکه دربدر است @hosenih اشکِ من مثل رود می آید خون ز گوشِ کبود می آید پس کجایی پدر، که عمه بمن گفت بابات زود می آید @hosenih آمدی ای پدر،چرا با سر نیمه شب میهمانیِ دختر!؟ چقدَر پاره است رگهایت چنگ خورده چرا به این حنجر @hosenih اینکه بُگسسته، تار و پودِ من است کاری از دشمنِ یهود من است پای پُر آبله بتو ،تقدیم هدیه ام صورتِ کبود من است @hosenih دلِ من دردِ دل نمی خواهد گیسوی کَنده ،تِل نمی خواهد در خرابه دلِ یتیمت ،جز رفتنِ زیرِ گِل نمی خواهد @hosenih مُردنِ دخترت تماشایی است بوسه اَم از سرت تماشایی است چونکه دِق میکنم کنارِ سرت گریه خواهرت تماشایی است @hosenih دخترت عاقبت فدایت شد کشته و مُردة صدایت شد با همین انقلابِ گریه شب تا اَبد بانیِ عزایت شد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کم ندیدم ز اهل شام آزار... همه اش یک طرف ولی بازار... @hosenih جای اهل و عیال حیدر نیست شدم اینجا ز زندگی بی زار ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر که منتظر یک خبر نبودی تو مگر که منتظر تشت سر نبودی تو تو که ستاره ترینی در این خرابه، چرا شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو @hosenih بگو به خیل نفهمان که اصل کرب و بلا نمی رسید به جایی اگر نبودی تو خمیده، دست به پهلو، سه ساله بانویی چگونه فکر کنم پشت در نبودی تو چهار تیر سه شعبه به دست حرمله بود هزار شکر که اصلا پسر نبودی تو @hosenih صفر رسید پدر جان و تازه فهمیدم دروغ بوده و اصلا سفر نبودی تو به دست سنگ سرم را نشانه رفت کسی گمان کنم سر آن رهگذر نبودی تو تو را به من که ندادند با غضب گفتم به نیزه دار؛مگر که پدر نبودی تو؟ ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ كسى نبود بپرسد چه چيز كم دارى به قلب كوچكت آيا تو نيز غم دارى؟ كسى نبود بپرسد كه از كدام گناه نشان سيلى از آن دست پر ستم دارى @hosenih يكى به طعنه ميان حراميان مى گفت تو چند ساله اى اينگونه قد خم دارى ؟ سرم كه رفت به دامان مادرت مى گفت چقدر خار در اين پاى پر ورم دارى مسير سرخ نگاهت به عالمى فهماند هواى دختر خود را به نيزه هم دارى @hosenih اگر چه رفته علمدار لشكرت غم نيست كه عمه بعد عمو مى كند علمدارى ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آفتاب شرفم مظهر توحیدم من با همین‌سن کمم مرجع تقلیدم من بخدا لحظه ای از کفر نترسیدم من لحظه های جا نزدم هرچه بلا دیدم من در ره عشق چه بی ترسم‌ و بی واهمه ام آیت الله جلیله نوه ی فاطمه ام @hosenih گریه ام‌حکمت‌ محض است که گشته سپرم خم شده قامت لشگر به مصاف جگرم مثل عمه چه قشنگ است بلا در نظرم نکند فکر کنی بی کسم و در به درم من کس و کار حسینم!به لبم این سخن‌ است سرو سامان همه از سروسامان‌ من‌ است @hosenih هرچه را غیر حسین بن علی خط زده ام رگ‌ هر مفسده را با رگ‌ غیرت زده ام روی لبهای ستم چوب صلابت زده ام به رخ زجر لعین سیلی عفت زده ام حال که چشم تو از وصف مقامات تر است روضه ام‌ را ز خودم بشنو که دلسوز تر است @hosenih روز ها چون شب تار است خدا رحم کند جنگ‌ من یک‌به هزار است خدا رحم کند قاتلم اسب سوار است خدا رحم کند کف پایم پر خار است خدا رحم کند تازیانه به تن من گذر انداخته است ناقه ی لنگ مرا از کمر انداخته است @hosenih فاطمه بودم و قنفذ به سراغم آمد آنقدر تند دویدم که نفس کم آمد زجر کم بود که یکدفعه سنان هم آمد به تو تا خیره شدم سیلی محکم‌ آمد دست سنگین کسی بر رخ من رد انداخت آنکه انداخت مرا روی شتر! بد انداخت @hosenih سپرش تا به سرم خورد سرم درد گرفت زد به بازوی من و بال و پرم درد گرفت به پدر حرف بدی زد جگرم درد گرفت بشکند پاش الهی کمرم درد گرفت یاعلی گفتم‌ و با کینه به من سنگ زدند پیرزن ها همه بر پیرهنم چنگ زدند @hosenih سر در طشت دلم‌ را گل آتش میکرد عمه از پشت ستون داشت نگاهش میکرد خیزران حال مرا سخت مشوش میکرد و رباب از غم این منظره هی غش میکرد حق بده خواهرم اینقدر حزین و زار است مست ها صحبتشان صحبت خدمتکار است ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روح بزرگش دمیده است جان در تن کوچک من سرگرم گفت وشنود است او با من کوچک من وقتی که شبهای تارم در انتظار سپیده است خورشید او می تراود از روزن کوچک من @hosenih یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم ببینید دستان خود حلقه کرده است بر گردن کوچک من می خواستم از یتیمی ، از غربت خود بنالم دیدم سر خود نهاده است بر دامن کوچک من گفتم تن زخمی اش را ، عریانی اش را بپوشم دیدم بلند است و، کوتاه پیراهن کوچک من @hosenih در این خزان محبت دارم دلی داغ پرور هفتاد و دو لاله رسته از گلشن کوچک من از کربلا تا مدینه یک دفتر خاطرات است با رد پایی که مانده است از دشمن کوچک من دنیا چه بی اعتبار است در پیش چشمی که دیده است دار الامان جهان را در دامن کوچک من @hosenih آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده ای را شاخه گلی می گذارند بر مدفن کوچک من ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ راء، رفعت، راء، رحمت، راء، رضوانِ حسین راء، رازق، راء، رأفت، راء، ریحانِ حسین قاف، قدر و قاف، قُدس و قاف، قُرب قلب ها قاف، قاهر، قاف، قبله، قاف، قرآن حسین @hosenih یاء، یاس و یاء، یوسف، یاء، یاقوت یقین یاء، یاسین، یاء، یکتا، یاء، یزدان حسین هاء، هیبت، هاء، همت، هاء هستی، هاء، هو هاء، هامون، هاء، هیزم، هاء، هجران حسین طورِ نام تو کجا و پای لنگ طبع من؟! ای کلید منزلِ اسرارِ پنهان حسین @hosenih کُلُّکُم نورید اما این چنین فهمیده ام از همه عاشق تری بین یتیمان حسین گریه کن تنها تو بودی و پس از تو هیچ کس یک سر سوزن نشد بی تاب و گریان حسین از دهانت کنده شد دندان لق شیری ات تا که با چوب یزید افتاد دندان حسین @hosenih حال و روز شامیان را هم پریشان کرده ای گوشه ی ویرانه با موی پریشان حسین شام وصلت آنقدر مبهم شده، معلوم نیست شد پدر مهمان تو یا که تو مهمان حسین؟ ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دختر که بابایی باشه همه ش دلش پر میکشه با هر بهونه ای بشه بابا رو هر روز ببینه @hosenih دوس داره که شونه کنه موهاشو با هر بهونه تا وقتی میاد به خونه به دل بابا بشینه @hosenih شونه زدم، اما نشد گره ها، از هم وا نشد ببخش اگه زیبا نشد موهای سوخته همینه @hosenih تو اومدی، بابا جونم! میخوام پا شم، نمیتونم فدا سرت، مهربونم! غم، توو نگاهت نشینه @hosenih درسته که نا ندارم دستامو بالا بیارم سرتو رو پام می‌ذارم پیش تو بودن، شیرینه @hosenih درسته زخمیه لبات درسته خاکیه موهات درسته خونیه چشات بازم نگات دلنشینه @hosenih کاشکی میومدی یکم زودتر از این، تا که بازم به دخترای شام بگم بابای من بهترینه @hosenih تنگه دلم خیلی زیاد بگو عمو جونم بیاد دیگه دلم آب نمیخواد منو برگردون مدینه @hosenih تو اومدی، بابا جونم! میخوام پا شم، نمیتونم فدا سرت، مهربونم! غم، توو نگاهت نشینه @hosenih درسته که نا ندارم دستامو بالا بیارم سرتو رو پام می‌ذارم پیش تو بودن، شیرینه ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دختر اگر یتیم شود پیر می شود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن و سال ها همه او را نشان دهند دل نازک است دختر و دل گیر می شود @hosenih باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام این شهر با صدایش چه تسخیر می شود فریادهای یا ابتایش چو فاطمه در سرزمین کفر چو تکبیر می شود وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود @hosenih اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد این جاست روضه صاحب تصویر می شود دشمن به او نگاه خریدار می کند خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود @hosenih فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست بیهوده نیست این همه تکفیر می شود دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر می شود ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من به زیرِ پایِ زینب می‌کشانم شام را شاه دختِ کربلام چادرم را می‌تکانم می‌تکانم شام را شاه دختِ کربلام ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با توسل به علمدار نفس می‌گیرم فاتح شام منم من خودم رأس تو را یک شبه پس می‌گیرم فاتح شام منم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آوردمت اینجا سر بابا به سختی آخر رسیدم من به تو اما به سختی این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است انقدر ها که می شوی پیدا به سختی @hosenih گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی یک شب بیا و بگذران با ما به سختی بوی غذای هر شب همسایه هامان آزار داده کودکانت را به سختی یادت می آید که چگونه می دویدم عمه عصایم می شود حالا به سختی @hosenih چشمان من رو به سیاهی می رود حیف ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی از آن شب زجرآور صحرای غربت بالا نمی آید نفس الا به سختی من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی @hosenih دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن تا پای جان میزد مرا بابا به سختی ما را به نام خارجی ها می شناسند بی زارم از این نامسلمانها به سختی از کوچه های سنگ دل های شامی در برده ام این جان زخمی را به سختی @hosenih از بس سرم دستم دهانم درد دارد بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih