بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امیر_عظیمی
▶️
ته گودال پیکرش افتاد
پیش چشمان خواهرش افتاد
@hosenih
نیزه ای رفت سمت پهلویش
ناگهان یاد مادرش افتاد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
بگذار ناله از جگر خود برآورم
جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم
وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن
باید كه كودكانِ تو را دربرآورم
@hosenih
جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود
چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم
باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را
از زیر خارهای بلا پرپر آورم
باید كه چند كودك ترسیده ی تو را
از خیمه های مانده در آتش در آورم
@hosenih
تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن
باید روم زِ دست تو انگشتر آورم
باید برای دختركانِ یتیم تو
قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم
پیراهن امانتی مادرم كجاست
گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم
@hosenih
نامحرمی به ناقهی عریان اشاره كرد
باید روم به علقمه آب آور آورم
گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد
باید كه چادری به سر مادر آورم
تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش
باید باز هزار نیزه شكسته درآورم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#دودمه
#صادق_اویسی
▶️
آتش به خیام پسر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
@hosenih
بر راس بریده نظر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#محمود_ژوليده
▶️
وقتی همه زمین و زمن زیر و رو شود
زیر سم ستور بدن زیر و رو شود
بی سر که شد مقطع الأعضای کربلا
پس مابقی نیمه ی تن زیر و رو شود
@hosenih
چیزی نمانده بود دهن وا کند زمین
تا گفت : زیر نیزه دهن زیر و رو شود
فریاد یا أخاه شنید و به خویش گفت
پس خیمه گاه خواهرمن زیر و رو شود
از لابلاي خنجر و شمشیر و نیزه دید
اندام نوجوان حسن زیر و رو شود
@hosenih
خاتم چو می مکید سلیمان کربلا
زیر لگد عقیق یمن زیر و رو شود
در زیر آفتاب ، تنی که سه روز وشب
مانده بدون غسل وکفن زیر و رو شود
این دست و پای زخمی زنها و بچه ها
چون بسته شد بدست رسن زیر و رو شود
@hosenih
ساقی که نیست ، حمله و غارت عجیب نیست
معجر که هیچ زینت زن زیر و رو شود
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است
چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است
ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود
هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است
@hosenih
ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز
گرچه نفس گرفته و طاقت نمانده است
ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت
حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است
ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت
او مانده است حیف که قوت نمانده است
@hosenih
ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما
عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است
در علقمه سپاه حرم مانده روی خاک
چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است
من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد
چیزی به غیر رخت اسارت نمانده است
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
رفتی از خیمه و پا تا به سرم میسوزد
دلِ زینب(س)، دلِ زن های حرم میسوزد
گفتم عباس(ع)! فقط مشکِ خودت را بردار
بغض کردی و از این غم سپرم میسوزد
@hosenih
با لبِ تشنه، لبِ علقمه رفتی امّا
جرعه ای آب نخوردی! جگرم میسوزد
نیزه بر مشک زدندآبرویت ریخت زمین
گُر گرفتی و تنِ شعله ورم میسوزد
با غضب! تیرِ کجی رفته به خوردِ چشمت
اشک می ریزم و چشمانِ ترم میسوزد
@hosenih
آسمانم به زمین خورده چه بد! با صورت!
سر و پیشانیِ قرص قمرم میسوزد
غرقِ خون؛ «أدرک أخا» گفتی و بالای سرت-
مینشینم! بدنِ محتضرم میسوزد
بعدِ تو شعله می افتد به ستونِ خیمه
چوبِ گهواره! لباس ِ پسرم میسوزد!
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#معین_اصغری
▶️
می رسد اینکه به خورشید یقینا نسبش
قمر هاشمیون است فدای لقبش
حاصل رنج علی نخل تنومندی شد
که گرفته است جهان را برکات رطبش
@hosenih
جلوی روش نمی گفت برادر حتی
مانعش می شد از این کار همیشه ادبش
مثل سایه همه عمر به دنبال حسین
اینچنین بود یل ام بنین روز و شبش
@hosenih
مشک برداشت و میدید که از دور فرات
روح یک قافله ی تشنه میآید عقبش
**
عقل آشفته و سرگشته و حیران و خراب
عشق دیوانه و بی خود شده و درعجبش
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف
جانِ کعبه صدهزاران بار قربانِ نجف
روزِ اول که زمین را چون نگینی خلق کرد
گفت در گوشش خدا جانِ تو و جانِ نجف
در نجف مدحِ علی میچسبد اما بعدِ آن
نامِ عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف
کارِ ما مدحِ علی نه مدحِ قنبر گفتن است
مدحِ عباس است اما کارِ طوفانِ نجف
بر علی سوگند فریادِ علی عباسِ اوست
بابِ حاجات است پس نادِعلی عباسِ اوست
@hosenih
کیست این مرد این تمامِ اقتدارِ زینب است
کیست این شیر این که تیغِ کارزار زینب است
سایهی زینب نمیدیدند ، اصلا میشود
دید خانم را که کوهی در کنار زینب است
شانههایش را نوشتم کوهسارِ کربلا
گیسوانش را نوشتم آبشارِ زینب است
دستمالِ زردِ بابایش به عباسش رسید
بعد از این او مرتضا او ذوالفقارِ زینب است
بیلدیلَر عالَمدَ عباسدی خانومون عالمی
یِلیاتار طوفانیاتار یاتماز حسینون پرچمی
@hosenih
آسمان خورده تَرَک تا او عَلَم برداشته
کوه از جا کَنده شد یا او قدم برداشته
کودکان بر شانه بر دستش عَلَم پایش رکاب
یک تنه بر دوشِ خود بارِ حرم برداشته
ما گرههایی که کور است این حرم میآوریم
داد ، دستِ خود ولی دستِ کَرَم برداشته
گفت آقایم که از ما هم خیالش راحت است
دستهایش را به محشر مادرم برداشته
گفت آری با کریمان کارها دشوار نیست
پیشِ این بابالحوائج این گرهها کار نیست
@hosenih
گرچه از داغِ پسر سوزد جگرها بیشتر
میزند داغِ برادر بر کمرها بیشتر
تا صدایِ یا اَخا آمد تمامیِ حرم
رویِ سینه میزدند اما به سرها بیشتر
زود آمد بر سرش چون خوب میداند حسین
بعدِ صدها تیر میآید تبرها بیشتر
کاش میشد اینهمه زیبا نبود این با ادب
گفت وای از تیرها وای از نظرها بیشتر
هِلهله میآمد و بر سینه مادرها زدند
زود خانمها گرهها را به معجرها زدند
@hosenih
پیشِ اکبر اینقدر این پُشتِ زخمی تا نشد
آمد اما در حرم نزدیکِ دخترها نشد
این طرف زینب زمین میخُورد در آنسو حسین
بعد از این بابا برایِ بچهها بابا نشد
وای دیگر این ربابه آن ربابِ قبل نیست
خواست خانم پیشِ اصغر پا شود اما نشد
آنقدر محکم گره زد که حرامی تا کشید
رویِ دختر شد سیاه اما گرهها وا نشد
شد غروب و بچهها از درد زانو میزدند
عمداً این سر را نوکِ نیزه به پهلو میزدند
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
ای وای بر گودال
آخر حسین بن علی افتاد در گودال
چیزی نماند از او
وقتی تمام پیکرش شد بخش بر گودال
@hosenih
آمد به استقبال
با تیغ و تیر و نیزه و حتی تبر گودال
میرفت زیر خاک
جان پدر در پشت خیمه جسم در گودال
سر روی نیزه رفت
تن مانده، پس شد مبتدا نیزه خبر گودال
@hosenih
زینب اذیت شد
در کوچه های شام اما بیشتر گودال
زهرا قدش خم شد
وقتی که گیسوی حسینش نامنظم شد
خولی به راه افتاد
اما سنان با نیزه ای بر او مقدم شد
@hosenih
شمر از نفس افتاد
تا ضربه های خنجر کندش دمادم شد
تنها نه سر را برد
قدر مسلم بیش از اینها از تنش کم شد
او رحمت الله است
لطفش نصیب دست شوم ساربان هم شد
@hosenih
یک پیرمرد آمد
اوضاع جسمش با عصای او چه درهم شد
خواهر رسید از راه
ناموس حق از بین یک لشکر رسید از راه
وقت وداع آمد
وقت جدایی دل از دلبر رسید از راه
@hosenih
ای خاک بر فرقم
شاعر نگو که حرف یک معجر رسید از راه
بحث اسارت شد
آنچه نباید میشد آخرسر رسید از راه
دختر دلش لرزید
تا در دل شب زجر زجرآور رسید از راه
*
با سر رسید از راه
بابا برای شادی دختر رسید از راه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حسن_کردی
▶️
دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد
دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد
مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها
نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد
@hosenih
برو جان تو و جان صلابت های معجرها
تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد
نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ
ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد
نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو
ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد
@hosenih
برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه
چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد
هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده
شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد
گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا
بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih