بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#امیر_خورسند
▶️
دختری درد سرای بدنش را پر کرد
لاله ی خون همه ی پیرهنش را پر کرد
@hosenih
مصحفش از قلم کعب نی آزرده شده
خط کوفی همه ی لوح تنش را پر کرد
گل لبخند به باغ رخ او پژمرده است
ترک سرخ عقیق یمنش را پر کرد
آنقدر گفت پدر با سر بی تن آمد
نفحه ی سیب فضای چمنش را پر کرد
@hosenih
چون خدا خواست که گنجینه ی پنهان باشد
خاک روی بدن بی کفنش را پر کرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
درد دل های #حضرت_رقیه_س_شهادت
#رامین_برومند
▶️
بی حیا ها شرر شعله به آن لانه زدند
ریختند خیمه و آتش به حرمخانه زدند
@hosenih
نانجیبان زمان بی خبر از قهر خدا
آتش از روی جفا بر پر پروانه زدند
خیمه آتش زدن آنقدر که تکبیر نداشت
هلهله کردن و هی نعره ی مستانه زدند
تو نبودی و ببینی که پدر طفلان را
آمدند وقت غروب عده ای دیوانه زدند
سنگ بسیار زدند در وسط کوی و گذر
پیر زن ها به سرم سنگ، جداگانه زدند
دیدم آن لحظه که از بام به روی مه تو
سنگ هارا به لب و گونه و بر چانه زدند
به ستوه آمدم هر بار که گفتم بابا...
تازیانه به سر و بر کمر و شانه زدند
بست بر روی سنان چشم خودش را عباس
دید سیلی به رخ دختر دردانه زدند
@hosenih
شانه لازم بشود موی گره خورده ولی
چنگ بر موی پریشان عوض شانه زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
تویی زخمی ترین سر در میانِ این همه سرها
امان از سنگها و چوبها و تیغ و خنجرها
@hosenih
ز سنگ کوفی و شامی که می بارید از هر سو
شکسته از شما سرها ، زِ زنهای حرم پرها
به دخترهای شامی گفته بودم من پدر دارم
عزیزم حیف شد شب آمدی خوابند دخترها
تنور خانۀ خولی چه کرده با سرت بابا
که رفت از یاد من دیگر جراحتهای پیکرها
چه می شد گر که من را هم سفر می بردی ای بابا
به همراه عزیزان و عموها و برادرها
خودت از عمه های من تشکر کن که در هر جا
برای جسمِ دخترها سپر بودند خواهرها
من و زجر و من و سیلی من و رخسارهء نیلی
بده حق خسته ام دیگر ز تکرارِ مکررها
پدر در ماجرای آتش و خیمه خدا داند
که دلها سوخته بدتر زِ چادرها و معجرها
@hosenih
من از افسردگی های رباب اینگونه فهمیدم
که هجران بد اثر دارد به روی قلب مادرها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_مناجات
#ناصر_شهریاری
▶️
ای دوش سقا جایگاهت یا رقیه
هستم دخیل یک نگاهت یا رقیه
@hosenih
ما را ببر ای نو گل ارباب عالم
روز قیامت در پناهت یا رقیه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_سوم
#حامد_اشتری
▶️
خوشا به حال رفیقی که چشم تر دارد
خوشا کسی که هوای حرم به سر دارد
همیشه مرغ دل آدمی به پرواز است
خوشا دلی که برای تو بال و پر دارد
@hosenih
هبوط میکند انسان به غیر زائرتو
به زائر حرم تو خدا نظر دارد
برای سینه زنت نیست ترسی از دوزخ
برای آتش فردای خود سپر دارد
دعای هرشبم این است با شما باشم
که زندگی بدون تو درد سر دارد
@hosenih
نوشته ام بنویسند گوشه ی کفنم
نفس کشیدن بی عشق تو ضرر دارد
بدا به حال کسی که ز اشک محروم است
خوشا دلی که غم عشق بر جگر دارد
کجا دهند جوابی که از تو می گیریم
مرام لطف شما را کسی مگر دارد
@hosenih
عزای تشنگیت عرش را پریشان کرد
فقط خدا زدل خواهرت خبر دارد
به شام آمد و برگشت،قلب خسته ی او
چه خاطرات بدی که ازین سفر دارد
ستاره ای به میان خرابه جای گذاشت
ستاره ای که به دامن سر پدر دارد
@hosenih
ستاره ای که اگر واکند کفن پیدا است
چقدر ضربه ی شلاق بر کمر دارد
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#محسن_راحت_حق
▶️
مهمانیِ آقایِ خوبی ها شروع شد
غوغایِ محشر مثلِ عاشورا شروع شد
ای گریه کن ها،سینه زنها دعوت هستید
ای قطره ها ! امواجِ این دریا شروع شد
@hosenih
حسرت به دل های قدیم ! از جای خیزید
نقاشیِ تصویرِ یک رویا شروع شد
زهرا فراخوانِ عمومی داده قطعاً
از هر طرف لبیکِ یا اُمّا شروع شد
همراهِ خود پرونده هاتان را بیارید
با دستِ اربابِ وفا،امضاشروع شد
@hosenih
بعدِ از چهل روز اشک و ناله ،تازه انگار
همراهیِ صدیقه ی صغرا شروع شد
امّ المصائب می رسد از راهِ شامات
دارالبُکایِ زینب کبرا شروع شد
نیّت کن از بهرِ ظهورِ حضرت عشق
بهرت دعایِ مهدیِ زهرا شروع شد
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محسن_زعفرانیه
▶️
لب های او جز ناله آوایی ندارد
دیگر برایش خنده معنایی ندارد
اکنون که اینجا آمدی باید بگوید
جز این خرابه دخترت جایی ندارد
@hosenih
باید بگوید از غم تنهایی خود
چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد
یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا
حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد
در کوچه های شام هم با گریه می گفت
یک کاروان نیزه تماشایی ندارد!
@hosenih
تفسیری از ایثار و غیرت می شود چون
از نسل زهرا است و همتایی ندارد
هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد
وقتی که فهمیدند بابایی ندارد...
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#میلاد_حسنی
▶️
شور سفر کردن ز تو دلشوره با من
حالی بپرس از ما میان کوی و برزن
از یمن ما آباد میشد هر خرابه
دیدی که آخر در کجا کردیم مسکن
@hosenih
یادت میآید در بیابان میدویدم
دامن دچار آتش و آتش به دامن
شد سهم من از خار و از سیلی و زنجیر
هم درد پا و درد گوش و درد گردن
از سنگ باران یهودیها رسیدم
یک جای سالم نیست در آیینهی تن
@hosenih
دیدی که زیر چشم را نقاش بیذوق
کامل سیاهش کرد جای سایه روشن
گفتم برای خواهرم معجر بدوزم
گشتم نشد پیدا در این ویرانه سوزن
آه ای تنور نیمه روشن وای بر تو
بابا چه شد موی بلندت وای بر من
@hosenih
با صورت خاکستری و خون بر لب
کی گفته زیبا نیستی تو اتفاقا
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_سوم
#وحید_قاسمی
▶️
کلیم بی کفن کربلایِ میقاتی
خلیل بت شکن کعبه ی خراباتی
چه فرق می کند آخر به نیزه یا گودال!؟
همیشه و همه جا تشنه ی مناجاتی
@hosenih
نخوان! که نور کتاب خدا ندارد راه
به قلب سنگیِ این مردم خرافاتی
کنار نیزه ی تو، گریه می کند یحیی
شنیده معنیِ «ذبح العظیم» آیاتی
نگاه لطف تو، یک دِیر را مسلمان کرد
مسیح من! چقدر صاحب کراماتی
@hosenih
شنیده ام که سفر رفته ای، ولی بابا
برای من نخری گوشواره سوغاتی!
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih