eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دوباره مثل همه سال‌های قبل از این ز کاروان رفیقان خویش جا ماندیم همه، برات گرفتند و رفته‌اند و ما به پشت پنجره‌ی جنت‌الرضا ماندیم @hosenih زمان بدرقه‌شان بغض‌مان شکست آقا که خوب‌ها همه رفتند و باز، ما ماندیم هنوز گرم همین فکرهای خود بودیم که ما چرا ز رفیقان خود جدا ماندیم @hosenih پیام آدرس هیات آمد و ما باز به زیر پرچم سقای با وفا ماندیم هنوز جمعه‌شبی هست و هیاتی باقی‌ست اگر به حسرت دیدار کربلا ماندیم @hosenih به پشت‌گرمی این وعده‌های... سال بعد...! گریستیم و پس از آن به این هوا ماندیم برای دیدن تصویر زائران حسین شبانه روز به پای رسانه‌ها ماندیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم بعدِ یک عمر که ماندیم... که عادت کردیم دست‌هامان همه خالی... نه! پر از شعر و شرر عشق فرمود : بیایید... اطاعت کردیم @hosenih خاک‌آلوده رسیدیم به آن تربت پاک اشک‌آلوده ولی غسل زیارت کردیم گفته بودند که آرام قدم برداریم ما دویدیم... ببخشید... جسارت کردیم ایستادیم دمی پای در “باب الرّاس” شمر را -بعدِ سلامی به تو- لعنت کردیم سهم‌مان در حرمت یکسره سرگردانی بس که با قبله‌ی شش‌گوشه عبادت کردیم تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات از غزل‌باری چشمان تو حیرت کردیم @hosenih هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد واژه‌ها را به شب شعر تو دعوت کردیم “همه با قافیه‌ی عشق، مصیبت دارند” از تو گفتیم، اگر ذکر مصیبت کردیم وقت رفتن که حرم ماند و کبوترهایش بی پر و بال نشستیم و حسادت کردیم و سری از سر افسوس به دیوار زدیم و نگاهی غضب آلود به ساعت کردیم تا قیامت بنویسیم برای تو کم است ما که در سایه‌ی آن قامت اقامت کردیم @hosenih کاش می‌شد که بمانیم؛ ضریحت در دست ... دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می‌گویم از کنار زیارت‌نرفته‌ها بالا گرفته کار زیارت‌نرفته‌ها اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا این است روزگار زیارت‌نرفته‌ها @hosenih امسال اربعین همه رفتند و مانده بود هیات در انحصار زیارت‌نرفته‌ها انگار بین هیات ما هم نشسته بود زهرا به انتظار زیارت‌نرفته‌ها در روز اربعین همه ما را شناختند با نام مستعار «زیارت‌نرفته‌ها» اما هزارمرتبه شکر خدا که هست مشهد در اختیار زیارت‌نرفته‌ها باب‌الحسین قسمت آنان‌که رفته‌اند باب‌الرضا قرار زیارت‌نرفته‌ها @hosenih غم می‌خورم برای دل رهبرم که هست تنها طلایه‌دار زیارت‌نرفته‌ها گفتند شاعران همه از حال زائران این هم به افتخار زیارت‌نرفته‌ها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تا خانه‌ی تو هست چرا در به در شدن کم لطفی است سائل دست دگر شدن وقتی کریم‌ها سر سفره نشسته‌اند دیگر چرا معطل چندین نفر شدن @hosenih پروانه وقف کرده پرش را به پای شمع پس راضی‌ام به حالت بی‌بال و پر شدن ما را خریده‌ای, خودمانیم, واقعا کاری نکرده‌ایم به‌جز درد سر شدن جاروکشت نگشتم و دنبال جَلوَتم اوج تقرب است همین رفتگر شدن این دیده تاب دیدن خورشید را نداشت شد قسمتم گدا و "غلام قمر" شدن @hosenih جا ماندم اربعین و فقط گریه می‌کنم بر طالعم نوشته شده خون‌جگر شدن حق می‌دهم جزع کنی و محتضر شوی سخت است بین هلهله‌ها بی‌پسر شدن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عاقبت آمدم پس از عمری به مزارت نه بر مزار خودم آمدم های‌های گریه کنم به دلِ خون و داغدارِ خودم @hosenih چند وقتی‌ست بغضِ سنگینی به گلویم نشسته،می‌بینی؟ کارِ خود را فراق با من کرد کمرم را شکسته می‌بینی؟ @hosenih شانه‌های ضعیفِ طفلانت خواهرت را کشان‌کشان آورد هر که اینجا رسیده سوغاتی سر و رویی پُر از نشان آورد @hosenih شرحِ این راه را یتیمانت با زبانِ اشاره می‌گویند با لبی زخم‌خورده،چاک و کبود با تنی پاره‌پاره می‌گویند @hosenih شام با من چه کرده،می‌بینی؟ رویِ پیشانی‌ام پُر از چین است بعد از این ضجه‌ای نمی‌شنوم گوشم از تازیانه سنگین است @hosenih با اشاره رباب می‌گوید هیچ داغی شبیه این غم نیست بین گهواره نه! ببین زینب کودکم بین قبر خود هم نیست @hosenih از سرت بی‌خبر نبودم که هر شبی دست این و آن دیدم با کمی لخت خون عقیقت را من به انگشت ساربان دیدم @hosenih بود بر گیسوانِ تو جایِ پنجه‌ی چندتا زنا زاده زود فهمیدم از محاسن تو که سرت در تنور اُفتاده @hosenih کاش می‌شد که بوریا بودم تا نگه دارمت همیشه تو را کاش می‌شد که بوسه‌ای بزنم باز حلقومِ ریش‌ریشِ تو را @hosenih اربعینی گذشته اما باز نیزه‌هاشان هنوز در خاک است لخته‌خون‌های خشک بر تیر است تیغ‌های شکسته بر خاک است @hosenih یاد عصری که دیدمت اینجا بعد غارت عجیب می‌خندند حرف سوغات بود و با عجله از تنت تکه‌تکه می‌کندند @hosenih پای من جان نداشت تا آیند بی‌اثر بود هرچه کوشیدم از سر شیب تند گودالت تا کنارِ تنِ تو غلطیدم @hosenih سر عمامه و عبایت نه بود دعوا برای پیرهنت دست‌هایم برید وقتی که تیغ‌ها را کشیدم از بدنت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل تشنه لب چشمه‌ی جوشان ولاست جان در طلب روضه‌ی رضوان خداست @hosenih یک سمت بهشت نور شد شهر نجف یک سمت بهشت عشق هم کرب و بلاست ⏭ من می روم اما به تکاپوی بهشت با جان و دلی معطر از بوی بهشت @hosenih هم کرب و بلا بهشت و هم شهر نجف یعنی ز بهشت می روم سوی بهشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گاهی میان عاشقی حیران شدن خوب است گاهی دچار غصه‌ی هجران شدن خوب است اصلا در اینجا بی‌سر و سامان شدن خوب است وقتی وصالی نیست پس گریان شدن خوب است این روزها کارم به غیر از گریه‌زاری نیست این حال و روزم... گریه‌هایم اختیاری نیست @hosenih باید به دنبال گدایی در سحر باشم انگار باید من همیشه خون‌جگر باشم عیبی ندارد که دوباره پشت در باشم راهم نده... بگذار پس این دور و بر باشم تنها تو درد و غصه‌هایم را خریداری خیلی هوای نوکران خویش را داری @hosenih جز گریه و غم از شما چیزی نمی‌خواهم من غیر عشقت از خدا چیزی نمی‌خواهم بیمارم و غیر از شفا چیزی نمی‌خواهم اصلا به غیر از کربلا چیزی نمی‌خواهم آقا نمی‌دانم مرا هم می‌بری یا نه؟ در اربعین امسال من را می‌خری یا نه؟ @hosenih حالا که بر هجر حریمت مبتلا هستم حالا که محتاجم... گدای یک عطا هستم پس دست بر دامان سلطانم رضا هستم آقا نگاهی گر کند حاجت روا هستم وقتی رضا دارم دگر غصه ندارم من گیرم که جا ماندم به مشهد می‌روم اصلا @hosenih زینب رسیده پیش تو، ای آشنا برخیز خواهر رسیده... ای اسیر نیزه‌ها برخیز پاسخ نمی‌گویی سلامش را چرا... برخیز ای کشته‌ی عطشان دشت کربلا برخیز در شام یک‌دختر در آن ویرانه جا مانده زینب رسید... اما چرا دردانه جا مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آقا بخر این دربدرِ کرب و بلا را تا باز ببیند سحر کرب و بلا را @hosenih ارباب بیا و اربعین قسمت ما کن با پای پیاده حرم کرب و بلا را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گرچه گاهی با دلم باید نباید می‌کنی گرچه گاهی هم مرا در خود مردد می‌کنی مطئنم دوستم داری که در هر اربعین ناز می‌آیی و راه مرز را سد می‌کنی @hosenih کُلُکُم نورید و کل ارض هم کرببلا با همین علت مرا راهی مشهد می‌کنی باشد از مشهد برات کربلا می‌آورم حل کارم را یقین هشتاد درصد، می‌کنی @hosenih بیست درصد را هم از پائین پایت خواستم شک ندارم روزی‌ام را بیش از این حد می‌کنی دوستانم گرچه منعم می‌کنند اما حسین! باز بی‌ویزا مرا از مرزها رد می‌کنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از کودکی به پای علم سینه می‌زنیم با نوحه و زمینه و دم سینه می‌زنیم @hosenih ای آنکه درد هجر کشیدی غمین مباش یک پخش مستقیم حرم سینه می‌زنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی که جواز کربلا، مشهد شد چشمان گدا خیره به این گنبد شد @hosenih آقا بزن امضا که دلم پر زده است مبدا حرم رضا، حسین مقصد شد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ زینبم من که علمدار غمم به خدا قافله‌سالار غمم من که پیغمبر رنج و آهم من سفیر ابی‌عبداللهم @hosenih ریشه‌ی آب و گلم با اشک است چون تسلای دلم با اشک است من بلادیده‌ترین زن هستم عهد غم با لب دلبر بستم فاتح غربت عاشورایم کربلا نائبة‌الزهرایم فاطمه‌زاده‌ام و طاهره‌ام در بیابان بلا صابره‌ام نام من شرح تمام است به عشق روی عشاق همه سوی دمشق مدفنم قبله‌ی عرش نبوی است بارگاهم چو حریم علوی‌ست @hosenih دست‌بوسم حرم آل الله خون من خون رگ ثارالله حال دل‌خسته و زار آمده‌ام بهر دیدار نگار آمده‌ام سینه پر آتش و لب‌ها خاموش مانده سوغات سفر در آغوش بهر من مانده به جز روی کبود زان سفر پیرهنی خون‌آلود یاد دلدار دلم غرق مهن قلب من پاره‌تر از پیراهن شرح غم‌ها و مصیبات کنم سخن از غربت سادات کنم قسمتم رنج و بلا شد ای وای صبح تا عصر چه‌ها شد ای وای ز غریبی سخنم قاصر شد شاه مظلوم “بِلا ناصِر” شد @hosenih چه بگویم من از آن وضع عجیب ناله‌ی أین زهیر؟ أین حبیب؟ باغ شد طعمه‌ی طوفان بلا مَصرع لاله بود کرب و بلا اولین لاله چه‌سان پرپر شد اربا اربا بدن اکبر شد بعد از او یاسمن از هم پاشید جسم پور حسن از هم پاشید آن کفن‌پوش و عسل‌نوش وصال زیر سم‌ها بدنش شد پامال شد شدائد ولی آن‌دم احساس کامد از علقمه صوت عباس بعد از آن رشته‌ی احساس گسست تیرکین ساقه‌ی یک غنچه شکست مرغکی را ز جفا پر کندند روی دست پدرش سر کندند دور تا دور حرم نامحرم یک‌کمر تا شده از این همه غم آمد و دست به قلبم بگذاشت پرده‌ی صبر به کَربَم بگذاشت ترسش این بود که گردم بی‌تاب شدت داغ کند قلبم آب @hosenih خم شد و زیر گلو بوسیدم بعد از آن لحظه چه غم‌ها دیدم دیدم ” ابدانِ بِلا اَکفان” را بین صحرا ورق قرآن را آسمان گشت دگر تیره و تار عرش تا فرش همه گرد و غبار دیدم از تل همه‌ی غوغا را جلوه‌ی غربت عاشورا را یک سری روی نی آویخته بود بین یک‌دشت بدن ریخته بود به خدا نور دو عینم گم شد زیر سم جسم حسینم گم شد باب بی‌حرمتی آن‌دم شد باز با اسارت سفرم شد آغاز قافله تا که زگودال گذشت این چهل روز چهل سال گذشت کی مصیبات زمین‌گیرم کرد به خدا داغ حسین پیرم کرد دشمن و مستی و شادی کردن من و از جسم حسین دل‌کندن @hosenih بی‌حسین رفتم از این کرب و بلا جانب کوفه و آن شام بلا صاحب روضه‌ی مکشوفه شدم قد خمیده وارد کوفه شدم بعد هجران سه‌روزه با یار دیدمش سوخته‌رخ نیزه‌سوار بی‌جواب است سوالم ز وصال قرص مه بود چرا گشته هلال سخت بگذشت برایم یک داغ که در آورد صدایم یک داغ داغ آن میکده‌ی ابن زیاد مجلش عشرت آن بد بنیاد صحنه‌ای دیدم و بی‌تاب شدم از خجالت به خدا آب شدم مردم از بی‌کسی و زنده شدم پیش طفلان همه شرمنده شدم گشتم از عقده و کردم تبعید جانب شاه بلا، کاخ یزید @hosenih من و هشتاد و چهار گل‌دسته ره چهل منزل و طفلان خسته کاخ حمراء و بیابان و عطش چشم سقا و یتیمان و عطش عزم بشکستن غیرت ای وای کعب نی سیلی و تهمت ای وای راس در صندوق و گه بر نی بود در پی‌اش سینه‌زنان، روی کبود بس‌که سر، بازی این مردم شد وای دیگر شب و روزم گم شد لطمه‌ای سخت به سادات رسید ره به دروازه‌ی سادات رسید نام دروازه که ساعات نبود جای تسبیح و عبادات نبود پایگاه همه‌رقاصان بود جایگاه طرب مستان بود @hosenih بعد تجهیز سه‌روزه با ساز کوچه‌گردی حرم شد آغاز همه ابعاد جفا سنجیدند چه مسیری بَرِ ما بگزیدند دم دروازه و بازار شلوغ حرف‌های بد و القاب دروغ بینشان فحش دمِ رایجی است کمترین تهمتشان خارجی است بدترین لحظه برایم آن بود رَهَم افتاد در آن کوی یهود بر تلافیِّ قیام خیبر حمله کردند به سوی معجر ریشه‌ی هرچه حیا را کندند پرده‌ی محمل ما را کندند سنگ کین از همه سو برسر ریخت وان یکی آتش و خاکستر ریخت @hosenih از حرارت همه پیکرها سوخت دامن و گیسوی دخترها سوخت درد، بسیار و ندارم مونس من نگویم سخنی زان مجلس خیزران دست ز نسل نمرود یک سر و تشت و لبی خون آلود آنقدر چوب لبانش بوسید ضربه، شیرازه‌ی لب‌ها پاشید بوسه‌گاه نبوی شد ویران کرد تغییر صدای قرآن شدم از غصه دگر خانه‌خراب دور تا دور سرش غرق شراب @hosenih حال با این‌همه غم آمده‌ام با قد و قامت خم آمده‌ام اربعینی غم و محنت دیدم من چهل روز مصیبت دیدم کنج ویران گل لاله جا ماند حیف در شام سه‌ساله جا ماند کو؛ که هنگامه‌ی امداد شده گریه‌کردن دگر آزاد شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih