بسم الله الرحمن الرحيم
#زیارت_کربلا
#مجتبی_احمدی
▶️
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم
بعدِ یک عمر که ماندیم... که عادت کردیم
دستهامان همه خالی... نه! پر از شعر و شرر
عشق فرمود : بیایید... اطاعت کردیم
@hosenih
خاکآلوده رسیدیم به آن تربت پاک
اشکآلوده ولی غسل زیارت کردیم
گفته بودند که آرام قدم برداریم
ما دویدیم... ببخشید... جسارت کردیم
ایستادیم دمی پای در “باب الرّاس”
شمر را -بعدِ سلامی به تو- لعنت کردیم
سهممان در حرمت یکسره سرگردانی
بس که با قبلهی ششگوشه عبادت کردیم
تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات
از غزلباری چشمان تو حیرت کردیم
@hosenih
هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد
واژهها را به شب شعر تو دعوت کردیم
“همه با قافیهی عشق، مصیبت دارند”
از تو گفتیم، اگر ذکر مصیبت کردیم
وقت رفتن که حرم ماند و کبوترهایش
بی پر و بال نشستیم و حسادت کردیم
و سری از سر افسوس به دیوار زدیم
و نگاهی غضب آلود به ساعت کردیم
تا قیامت بنویسیم برای تو کم است
ما که در سایهی آن قامت اقامت کردیم
@hosenih
کاش میشد که بمانیم؛ ضریحت در دست ...
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#زیارت_کربلا
#مجتبی_احمدی
▶️
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم
بعدِ یک عمر که ماندیم... که عادت کردیم
دستهامان همه خالی... نه! پر از شعر و شرر
عشق فرمود : بیایید... اطاعت کردیم
@hosenih
خاکآلوده رسیدیم به آن تربت پاک
اشکآلوده ولی غسل زیارت کردیم
گفته بودند که آرام قدم برداریم
ما دویدیم... ببخشید... جسارت کردیم
ایستادیم دمی پای در “باب الرّاس”
شمر را -بعدِ سلامی به تو- لعنت کردیم
سهممان در حرمت یکسره سرگردانی
بس که با قبلهی ششگوشه عبادت کردیم
تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات
از غزلباری چشمان تو حیرت کردیم
@hosenih
هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد
واژهها را به شب شعر تو دعوت کردیم
“همه با قافیهی عشق، مصیبت دارند”
از تو گفتیم، اگر ذکر مصیبت کردیم
وقت رفتن که حرم ماند و کبوترهایش
بی پر و بال نشستیم و حسادت کردیم
و سری از سر افسوس به دیوار زدیم
و نگاهی غضب آلود به ساعت کردیم
تا قیامت بنویسیم برای تو کم است
ما که در سایهی آن قامت اقامت کردیم
@hosenih
کاش میشد که بمانیم؛ ضریحت در دست ...
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
در وصف تو کس، روشن و خوانا ننوشتهست
ای هر که نویسد ز تو، گویا ننوشتهست!
آن ماه بدیعی که کسی بهر بیانت
از معنی آن صورت زیبا ننوشتهست...
چون علقمه، کس در دل آن حسرت موّاج
با نثر روان از لب سقّا ننوشتهست
یا شعر تری خوشتر از آن مشک گُهربار
با قافیۀ خشکی لبها ننوشتهست
خونی که چکید از قلم دست علمگیر
جز شرح غم و غربت مولا ننوشتهست
جز چشم تو چشمی به ورق پارۀ مقتل
با ذکر سند، روضۀ زهرا ننوشتهست
در کرببلا روح تو تلمیح علی بود
از شیعه کسی آن همه شیوا ننوشتهست...
میخواند کسی یک به یک آیات علق را...
زآن سجدۀ واجب، کسی اما ننوشتهست
فریاد زدی «اَدرک» و صد حیف که راوی
یک خط هم از آن شوق تماشا ننوشتهست
چون خون خدا ـ غمزده ـ با خط شکسته
سربسته، کسی مرثیهات را ننوشتهست
گویی قلم ای اوج کرامات حسینی!
یک موج ز دریای تو حتی ننوشتهست...
✍ #مجتبی_احمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e