بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#موسی_علیمرادی
▶️
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
به همین حال مرا وا مگذارید فقط
ببریدم ببریدم شده حتی در خواب
بین این شهر مرا جا مگذارید فقط
@hosenih
همه رفتند و شده قبر من این شهر... مرا
در مزارم تک و تنها مگذارید فقط
میزنیدم بزنید این همه تنبیه ولی
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم
با دلم وعدهی فردا مگذارید فقط
بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم
روی این خواهش ما پا مگذارید فقط
@hosenih
اربعین پای پیاده نجف و کرببلا
حسرتش را به دل ما مگذارید فقط
***
تشنهی روضهام و آه فرات است بلند
آب را تشنهی دریا مگذارید فقط
لای هر برگهی قرآن چقدر برگ گل است
پا بر این مصحف زیبا مگذارید فقط
@hosenih
داد زد این سر و این حلق من و سینهی من
چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط
مرد باشید ولی، تا که نکشتید مرا
پا سوی خیمهی زنها مگذارید فقط
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#امیر_عظیمی
▶️
ای بزرگ، ای جلیله، ای بانو!
ای عزیز قبیله، ای بانو!
عمهی بیبدیله، ای بانو!
ای عقیله، عقیله، ای بانو!
عشق تنها به تو نظر انداخت
عقل در پای تو سپر انداخت
@hosenih
عمه تو بر سپهرها قمری
زنی از جنس شیرهای نری
کرد با تو حسین جلوهگری
فتنه در تو نداشته اثری
در نگاهت بلا چه زیبا شد
از کلامت یزید رسوا شد
@hosenih
تو که خود محشری به تنهایی
سورهی کوثری به تنهایی
ثانی مادری به تنهایی
حیدر دیگری به تنهایی
کوهی از غم شدی، چهل روز است
از چه رو خم شدی، چهل روز است
@hosenih
اربعین، عمه زینب کبرا
با دلی گُر گرفته از غمها
آمدی تا به دشت کرببلا
از سر ناقه مثل تکتک ما
جسم پاکت ز صدر زین افتاد
باز هم عرش بر زمین افتاد
@hosenih
باز هم عمه، قتلگاه، حسین
بر لبت ذکر آه، آه، حسین
شه بیلشگر و سپاه حسین
آی خورشید خیمهگاه حسین
سایهات کم شده، چهل منزل
کمرم خم شده، چهل منزل
@hosenih
تو که رفتی به ما جسارت شد
هستی خیمهگاه غارت شد
نه که سهمم فقط اسارت شد
طعنهی خصم نابکارت شد
آتش از خیمهها زبانه کشید
بعد تو شمر تازیانه کشید
@hosenih
یوسف تو ز چاه آمده است
حال با یک نگاه آمده است
رو، سپید و سیاه آمده است
با تنی راه راه آمده است
کاش اصلاً غمی نبود اینجا
کاش نامحرمی نبود اینجا
@hosenih
تا سرم را به تو نشان بدهم
پیکرم را به تو نشان بدهم
کمرم را به تو نشان بدهم
معجرم را به تو نشان بدهم
بیتو با درد همنشین شدهام
بعد عباس اینچنین شدهام
@hosenih
کوفه بسیار حال من بد شد
بین اغیار حال من بد شد
پیش انظار حال من بد شد
شام هر بار حال من بد شد
سر پاک تو بود قرآن خواند
در گذار یهود قرآن خواند
@hosenih
شمعم و با عذاب آب شدم
بیتو نوشیدم آب، آب شدم
بییل بوتراب آب شدم
بین بزم شراب آب شدم
دختران ابوتراب کجا
بزم نامحرم شراب کجا
@hosenih
مردم شام سنگمان که زدند
زخم با خنجر زبان که زدند
تهمت کفر بر زنان که زدند
به لبت چوب خیزران که زدند
دخترت هول کرد و پس افتاد
بس که نالید از نفس افتاد
@hosenih
توی ویرانهای که دختر تو
روبروی نگاه خواهر تو
سر خود را گذاشت بر سر تو
بوسهای زد به خون حنجر تو
روح از پیکرش که غارت شد
کفنش جامهی اسارت شد
@hosenih
او شبیه تو بیکفن رفته
سوخته، پاره پیرهن رفته
زخم خورده، شکستهتن رفته
موسپیدی او به من رفته
پیکرش را سیاه تا دیدم
روضهی قتلگاه را دیدم
@hosenih
شمر سمتت دوید، یادم هست
خنجرش را کشید، یادم هست
حنجرت را برید، یادم هست
نالهام را شنید، یادم هست
روبروی نگاه مادر تو
رفت بالای نیزهها سر تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#سیدهاشم_وفایی
▶️
ای که در چرخ وجودی آفتابم یاحسین
آتش داغ تو کرد آخر کبابم یاحسین
ای بهار معرفت ای آفتاب زندگی
روز و شب از داغ تو در التهابم یاحسین
@hosenih
ای شهید شاهد ای سردار و ای سالار عشق
بعد تو من پاسدار انقلابم یاحسین
آسمان گرجه به سوی تو سبو بگرفته است
میدهد داغ لب خشکت عذابم یاحسین
من گرفتم از عدو پیراهنت را عطر آن
برده از جان و دل من صبر و تابم یاحسین
گرچه مشکل بود داغ یک گلستان گل ولی
صبر خدمت کرد هرجا در رکابم یاحسین
من به چشمم دیدهام جان دادن پروانه را
از غم پروانهات شمعی مذابم یاحسین
@hosenih
بس که گلریزی نموده غنچهات قبر تو را
من ز حال دخترت در اضطرابم یاحسین
بر «وفایی» التفاتی کن که میگوید مدام
خاکبوس آستانت کن خطابم یاحسین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#رضا_اسماعیلی
▶️
ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون ، حقیقت زیبا !
از قیام تو میتوان گفتن، تـا هنوز و همیشۀ دنیا
از قیام تو میتوان گفتن، نامکرر به هر زبان امروز
ترجمان فصیح خون تـو، ترجمان تمام خوبیها
@hosenih
میشود تا ابد روایت کرد، کـربلای رشید خونت را
ریشه در جاودانگی دارد، کهنه هرگز نمیشود مولا
مانده دریا قسـم به آیینه، در تمنای بـوسه بر لبهات
روح دریـا و رود ! پیش تو، تشنگی واژهای است بی معنا
تشنۀ خواندن شما هستم، مُصحف نور توست در دستم
السـلام علیک یا باران، السـلام علیک یا دریا !
@hosenih
جمع مستان ز جان نمی ترسند ، از شب امتحان نمی ترسند
مشق خون می کنند و می رقصند ، زیر باران نیزهها حتا
اربعین بلوغ خون توست ، رو سیه دشمن زبون توست
خون تو کرده شورشی بر پا ، در زمین و زمانه ، مولانا
کربلا را پیاده می آیم ، دل به مهرت نهاده می آیم
کربلا قبله گاه عشاق است ، السلام علیک عاشورا !
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
#میلاد_حسنی
▶️
گاه باید شام را با دیدهی تر سر کند
گاه باید روزها را دیده بر در سر کند
حالتِ از کربلا جا مانده گاه اینگونه است
کودکی که دور از دامان مادر سر کند
@hosenih
دسته ها رفتند و کوچیدند، قسمت را ببین
خیره بر عکس حرم باید کبوتر سر کند
فرصت شبهای گرم عاشقی از دست رفت
با چنین داغی چگونه باید آخر سر کند
چارهای کو عاشق از کاروان جا مانده را؟
جز همینکه خاک صحرا گیرد و بر سر کند
@hosenih
رنگی از معشوق خود نگرفته بگذارید پس
با همین ننگی که دارد بر تنش سر، سر کند
باز هم از قافله جا مانده گویا دختری
در خرابه باید اون اینبار دیگر سر کند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#شهاب_الدین_خالقی
#مهدی_رحیمی
▶️
از اول این مرثیه تا آخر افتادن
زائر شدن در راه مثل خواهر افتادن
زینب زیارتنامهاش را خوانده در این راه
مثل روایات صحیحه با سر افتادن
@hosenih
از كودكان كاروان آموختم این را
از ناقهها در مقدم یكدیگر افتادن
تا مرز تاول زخم پا را میبرم در راه
خوب است در این راه با این باور افتادن
هر خط شبیه نامه و هر جمله یک كودک
با تازیانه آخرش از دفتر افتادن
كل زیارتنامهی عباس یک حرف است
كاری نمیشد كرد وقت معجر افتادن
@hosenih
كل زیارتنامهی حیدر ولی این بود
وقتی كه در افتاد با آتش در افتادن
در این مسیر این داستان برعكس شد اما...
زینب علی میگشت در وقت سر افتادن
افتادن اصلآ معنیاش پرواز خواهد شد
در آخر این راه مثل خواهر افتادن
زهرا حسینش را امانت داد به زینب
ربط است بین زیور و انگشتر افتادن
اصغر شدن اما علی اكبری رفتن
اكبر شدن اما علی اصغر افتادن
رونق گرفته كسب و كار مردم بازار
كار سرت تا هست در تشت زر افتادن
@hosenih
پیشی گرفته حرمله با تیر معروفش
شمر است و در اینجا به فكر خنجر افتادن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#یوسف_رحیمی
▶️
از هر چه به غير تو رها، میآييم
با عشق تو در شور و نوا میآييم
@hosenih
میآیی و پشت سرت انشاءالله
از صحن نجف به کربلا میآییم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#مهدی_محمدی
▶️
اربعین آمد، دلم را غم گرفت
بهر زینب عالمی ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آید بهگوش
نالهی صاحبزمان آید بهگوش
@hosenih
جان اهل بیت عصمت بر لب است
كاروانسالار آنها زینب است
جملهمستان سوی ساقی آمدند
مستِ مست از جام باقی آمدند
سینه ها آماج رگبار بلا
جای زخم ریسمان بر دستها
هوش از سر رفته و دل باخته
جسم خود را بر زمین انداخته
هر یكی در جستجوی تربتی
بر لب هر یک كلامی صحبتی
قلبها پر شِكوه از بیداد بود
آشنای قبرها سجاد بود
@hosenih
رهبر زینب امام راستین
حجت حق بود زینالعابدین
با كلامش عمه را مغموم كرد
تا كه قبر یار را معلوم كرد
آمده همراه دخت بوتراب
بر سر آن قبر كلثوم و رباب
زخمهای این سفر سر باز كرد
هر كسی درد دلی آغاز كرد
زینب از مژگان خود یاقوت سفت
داستان این سفر را باز گفت
گفت ای سالار زینب السلام
ماه شام تار زینب السلام
@hosenih
بر تو پیغام سفر آوردهام
از فتوحاتم خبر آوردهام
كرد با من این مسیرِ عشق طی
راس تو منزل به منزل روی نی
معجرم نیلی شد و مویم سپید
از غم دوری تو قدم خمید
گر كه دست رحمت و صبرت نبود
زینبت در راه كوفه مرده بود
ظلم دشمن تا كه بیاندازه شد
ماجراهای سقیفه تازه شد
ریسمان بر گردن سجاد بود
غربت بابا مرا در یاد بود
دیدی از نی دست خواهر بسته بود
گویی دستان حیدر بسته بود
@hosenih
یاسها را جوهر نیلی زدند
بر رخ آن اختران سیلی زدند
از شماتتكردن دشمن مپرس
از سهساله دخترت از من مپرس
سرِ تو یک نیمهشب مهمان او
با وصالت بر لب آمد جان او
مرد در ویرانه و من زندهام
بیرقیه آمدم شرمندهام
بارها از دوریات جان باختم
بین مقتل من تو را نشناختم
@hosenih
گر تو ای لبتشنه برداری سرت
حال نشناسی دگر این خواهرت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
دلخون تر از ابر و طوفان، غمگین تر از باد و باران
مانده به راهِ برادر، تنهاترین چشمِ گریان
در موجِ خون نیمه باز است، چشمی که جانی ندارد
پیراهنی غرقِ خون را، بر سینه اش می فشارد
@hosenih
ای رفتنت قاتلِ من، باز آ و بنگر دوباره
این مرگِ تدریجی ام را، جان دادنِ بی شماره
یادم نرفته برادر، عهدی که من با تو بستم
اما تو رفتی و ماتم، بی تو چِسان زنده هستم
یادم نرفته چگونه، تا قتلگاهت دویدم
آری برادر شکستم،آری برادر بُریدم
@hosenih
رفتی ندیدی زِ داغت، با دودمانم چه کردی
با آتشت کُن تماشا،با استخوانم چه کردی
رفتی ندیدی لوایت، دل از من و نیزه ها بُرد
اُفتاد و در پیشِ طفلت، سنگی که کُنج لبت خورد
رفتی ندیدی که زینب، در کوچه ها دربه در شد
منزل به منزل پیاده، با قاتلت همسفر شد
@hosenih
یادم نرفته که عباس، در اضطرابم نیامد
من بودم و نا قه ی غم، اما رکابم نیامد
دیدم رُبابت که می گفت، ای نیزه بر من توان ده
طفلم علی آرمیده، کمتر سرت را تکان ده
آه ای تنِ بوریایی، آه ای لبِ خیزرانی
مثل رقیه برادر، من رابِبَر...می توانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_کربلا
#سجاد_احمدلو
▶️
گفته بودی که حرم میبرمت ممنونم
از پذیرایی و لطف و کرمت ممنونم
@hosenih
خواب خوش بود که آخر تو محقق کردیش
اربعین پای پیاده حرمت ممنونم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#مهدی_رحیمی
▶️
اولین مرحله این است فقط رو بزنی
پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی
دومین مرحله این است که خود را بِبَری
مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی
@hosenih
سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق
با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی
چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛
در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی
پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده
کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی
@hosenih
ششمین مرحله باید بروی قبل حسین
حرم حضرت عباس دو زانو بزنی
هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛
به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی
هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب
در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
اگرچه شعله کشیدی تمامِ هستم را
دوباره لطفِ نگاهت گرفت دستم را
دلم گرفته برایت چرا نمی خیزی
رسیده ام به کنارت به پا نمی خیزی؟
@hosenih
کنارِ سنگِ مزارت غریب برگشتم
در آرزویِ همین بویِ سیب برگشتم
نفس بده که بگویم بر آتشِ جگرم
توان بده که بگویم چه آمده به سرم
جدا زِ مونس یار و شفیق آمده ام
برای بوسه به زخمی عمیق آمده ام
@hosenih
مَنیکه شامِ غمت را به اشک سر کردم
سوارِ ناقه یِ نامحرمان سفر کردم
به رویِ دست رسیدم که تار می بینم
هنوز دور و برم را غبار می بینم
هنوز در نظرم مانده شیبِ آن گودال
هنوز زخمِ تو را بی شُمار می بینم
@hosenih
در ازدحامِ حرامی و سنگ و سرنیزه
سری بُریده در آن گیر و دار می بینم
برای فاتحه خواندن به جسمِ بی جانت
به گرد گرد تو صد نیزه دار می بینم
تو رفتی و زِ غمت قامتِ کمانم سوخت
فراق شعله شد و بی تو دودمانم سوخت
@hosenih
رسیدم از سفری که مرا زِ پا انداخت
مرا به حلقه یِ لبخند و ناسزا انداخت
رسیدم از سفری که یتیم را کشتند
از آن سفر که به زلفش چه شانه ها انداخت
از آن سفر که یهودی به حالِ ما خندید
به طعنه تکه ی نانی به پیشِ ما انداخت
@hosenih
از آن سفر که پس از کوچه دخترانت را
میانِ مجلس چشمانِ بی حیا انداخت
از آن سفر که به سنگی شکست دندانت
لبانِ سرخِ تو را آخر از صدا انداخت
چقدر پیش نگاهم اصابتِ یک سنگ
به رویِ خاک سرت را زِ نیزه ها انداخت
@hosenih
تمام اهل و عیالت به کُنجِ ویران و
سرِ تو را به رویِ طشتی از طلا انداخت
فقط نه حلقه ی زنجیر و خیزران دیدیم
که رویِ چهره ی ما تازیانه جا انداخت
نبود باورم انگار خواب می دیدم
بنای خانه ی خود را خراب می دیدم
@hosenih
چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت
تمام سویِ دو چشمم پس از برادر رفت
به جای آن همه تیری که بر تنت آمد
لباس کهنه و انگشتری مطهر رفت
صدای حرمله می آمد و نوایِ طفلِ رباب
کنار نیزه ی طفلش زِ هوش مادر رفت
@hosenih
حرم در آتش و طفلی نفس نفس می زد
نگاهها پِیِ غارت به سمتِ دختر رفت
برای غارت یک گوشواره ی کوچک
دو چشم رفت، گُلِ سر شکست، معجر رفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih