eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط @hosenih همه رفتند و شده قبر من این شهر... مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط می‌زنیدم بزنید این همه تنبیه ولی به دلم داغ حرم را مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده‌ی فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط @hosenih اربعین پای پیاده نجف و کرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط *** تشنه‌ی روضه‌ام و آه فرات است بلند آب را تشنه‌ی دریا مگذارید فقط لای هر برگه‌ی قرآن چقدر برگ گل است پا بر این مصحف زیبا مگذارید فقط @hosenih داد زد این سر و این حلق من و سینه‌ی من چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط مرد باشید ولی، تا که نکشتید مرا پا سوی خیمه‌ی زن‌ها مگذارید فقط ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای بزرگ، ای جلیله، ای بانو! ای عزیز قبیله، ای بانو! عمه‌ی بی‌بدیله، ای بانو! ای عقیله، عقیله، ای بانو! عشق تنها به تو نظر انداخت عقل در پای تو سپر انداخت @hosenih عمه تو بر سپهرها قمری زنی از جنس شیرهای نری کرد با تو حسین جلوه‌گری فتنه در تو نداشته اثری در نگاهت بلا چه زیبا شد از کلامت یزید رسوا شد @hosenih تو که خود محشری به تنهایی سوره‌ی کوثری به تنهایی ثانی مادری به تنهایی حیدر دیگری به تنهایی کوهی از غم شدی، چهل روز است از چه رو خم شدی، چهل روز است @hosenih اربعین، عمه زینب کبرا با دلی گُر گرفته از غم‌ها آمدی تا به دشت کرببلا از سر ناقه مثل تک‌تک ما جسم پاکت ز صدر زین افتاد باز هم عرش بر زمین افتاد @hosenih باز هم عمه، قتلگاه، حسین بر لبت ذکر آه، آه، حسین شه بی‌لشگر و سپاه حسین آی خورشید خیمه‌گاه حسین سایه‌ات کم شده، چهل منزل کمرم خم شده، چهل منزل @hosenih تو که رفتی به ما جسارت شد هستی خیمه‌گاه غارت شد نه که سهمم فقط اسارت شد طعنه‌ی خصم نابکارت شد آتش از خیمه‌ها زبانه کشید بعد تو شمر تازیانه کشید @hosenih یوسف تو ز چاه آمده است حال با یک نگاه آمده است رو، سپید و سیاه آمده است با تنی راه راه آمده است کاش اصلاً غمی نبود اینجا کاش نامحرمی نبود اینجا @hosenih تا سرم را به تو نشان بدهم پیکرم را به تو نشان بدهم کمرم را به تو نشان بدهم معجرم را به تو نشان بدهم بی‌تو با درد هم‌نشین شده‌ام بعد عباس این‌چنین شده‌ام @hosenih کوفه بسیار حال من بد شد بین اغیار حال من بد شد پیش انظار حال من بد شد شام هر بار حال من بد شد سر پاک تو بود قرآن خواند در گذار یهود قرآن خواند @hosenih شمعم و با عذاب آب شدم بی‌تو نوشیدم آب، آب شدم بی‌یل بوتراب آب شدم بین بزم شراب آب شدم دختران ابوتراب کجا بزم نامحرم شراب کجا @hosenih مردم شام سنگ‌مان که زدند زخم با خنجر زبان که زدند تهمت کفر بر زنان که زدند به لبت چوب خیزران که زدند دخترت هول کرد و پس افتاد بس که نالید از نفس افتاد @hosenih توی ویرانه‌ای که دختر تو روبروی نگاه خواهر تو سر خود را گذاشت بر سر تو بوسه‌ای زد به خون حنجر تو روح از پیکرش که غارت شد کفنش جامه‌ی اسارت شد @hosenih او شبیه تو بی‌کفن رفته سوخته، پاره پیرهن رفته زخم خورده، شکسته‌تن رفته موسپیدی او به من رفته پیکرش را سیاه تا دیدم روضه‌ی قتلگاه را دیدم @hosenih شمر سمتت دوید، یادم هست خنجرش را کشید، یادم هست حنجرت را برید، یادم هست ناله‌ام را شنید، یادم هست روبروی نگاه مادر تو رفت بالای نیزه‌ها سر تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای که در چرخ وجودی آفتابم یاحسین آتش داغ تو کرد آخر کبابم یاحسین ای بهار معرفت ای آفتاب زندگی روز و شب از داغ تو در التهابم یاحسین @hosenih ای شهید شاهد ای سردار و ای سالار عشق بعد تو من پاسدار انقلابم یاحسین آسمان گرجه به سوی تو سبو بگرفته است می‌دهد داغ لب خشکت عذابم یاحسین من گرفتم از عدو پیراهنت را عطر آن برده از جان و دل من صبر و تابم یاحسین گرچه مشکل بود داغ یک گلستان گل ولی صبر خدمت کرد هرجا در رکابم یاحسین من به چشمم دیده‌ام جان دادن پروانه را از غم پروانه‌ات شمعی مذابم یاحسین @hosenih بس که گلریزی نموده غنچه‌ات قبر تو را من ز حال دخترت در اضطرابم یاحسین بر «وفایی» التفاتی کن که می‌گوید مدام خاک‌بوس آستانت کن خطابم یاحسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون ، حقیقت زیبا ! از قیام تو می‌توان گفتن، تـا هنوز و همیشۀ دنیا از قیام تو می‌توان گفتن، نامکرر به هر زبان امروز ترجمان فصیح خون تـو، ترجمان تمام خوبی‌ها @hosenih می‌شود تا ابد روایت کرد، کـربلای رشید خونت را ریشه در جاودانگی دارد، کهنه هرگز نمی‌شود مولا مانده دریا قسـم به آیینه، در تمنای بـوسه بر لب‌هات روح دریـا و رود ! پیش تو، تشنگی واژه‌ای است بی معنا تشنۀ خواندن شما هستم، مُصحف نور توست در دستم السـلام علیک یا باران، السـلام علیک یا دریا ! @hosenih جمع مستان ز جان نمی ترسند ، از شب امتحان نمی ترسند مشق خون می کنند و می رقصند ، زیر باران نیزه‌ها حتا اربعین بلوغ خون توست ، رو سیه دشمن زبون توست خون تو کرده شورشی بر پا ، در زمین و زمانه ، مولانا کربلا را پیاده می آیم ، دل به مهرت نهاده می آیم کربلا قبله گاه عشاق است ، السلام علیک عاشورا ! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گاه باید شام را با دیده‌ی تر سر کند گاه باید روزها را دیده بر در سر کند حالتِ از کربلا جا مانده گاه اینگونه است کودکی که دور از دامان مادر سر کند @hosenih دسته ها رفتند و کوچیدند، قسمت را ببین خیره بر عکس حرم باید کبوتر سر کند فرصت شب‌های گرم عاشقی از دست رفت با چنین داغی چگونه باید آخر سر کند چاره‌ای کو عاشق از کاروان جا مانده را؟ جز همینکه خاک صحرا گیرد و بر سر کند @hosenih رنگی از معشوق خود نگرفته بگذارید پس با همین ننگی که دارد بر تنش سر، سر کند باز هم از قافله جا مانده گویا دختری در خرابه باید اون اینبار دیگر سر کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از اول این مرثیه تا آخر افتادن زائر شدن در راه مثل خواهر افتادن زینب زیارتنامه‌اش را خوانده در این راه مثل روایات صحیحه با سر افتادن @hosenih از كودكان كاروان آموختم این را از ناقه‌ها در مقدم یكدیگر افتادن تا مرز تاول زخم پا را می‌برم در راه خوب است در این راه با این باور افتادن هر خط شبیه نامه و هر جمله یک كودک با تازیانه آخرش از دفتر افتادن كل زیارتنامه‌ی عباس یک حرف است كاری نمی‌شد كرد وقت معجر افتادن @hosenih كل زیارتنامه‌ی حیدر ولی این بود وقتی كه در افتاد با آتش در افتادن در این مسیر این داستان برعكس شد اما... زینب علی می‌گشت در وقت سر افتادن افتادن اصلآ معنی‌اش پرواز خواهد شد در آخر این راه مثل خواهر افتادن زهرا حسینش را امانت داد به زینب ربط است بین زیور و انگشتر افتادن اصغر شدن اما علی اكبری رفتن اكبر شدن اما علی اصغر افتادن رونق گرفته كسب و كار مردم بازار كار سرت تا هست در تشت زر افتادن @hosenih پیشی گرفته حرمله با تیر معروفش شمر است و در اینجا به فكر خنجر افتادن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از هر چه به غير تو رها، می‌آييم با عشق تو در شور و نوا می‌آييم @hosenih می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله از صحن نجف به کربلا می‌آییم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اربعین آمد، دلم را غم گرفت بهر زینب عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به‌گوش ناله‌ی صاحب‌زمان آید به‌گوش @hosenih جان اهل بیت عصمت بر لب است كاروان‌سالار آن‌ها زینب است جمله‌مستان سوی ساقی آمدند مستِ مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دست‌ها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یكی در جستجوی تربتی بر لب هر یک كلامی صحبتی قلب‌ها پر شِكوه از بیداد بود آشنای قبرها سجاد بود @hosenih رهبر زینب امام راستین حجت حق بود زین‌العابدین با كلامش عمه را مغموم كرد تا كه قبر یار را معلوم كرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر كلثوم و رباب زخم‌های این سفر سر باز كرد هر كسی درد دلی آغاز كرد زینب از مژگان خود یاقوت سفت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تار زینب السلام @hosenih بر تو پیغام سفر آورده‌ام از فتوحاتم خبر آورده‌ام كرد با من این مسیرِ عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر كه دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه كوفه مرده بود ظلم دشمن تا كه بی‌اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود گویی دستان حیدر بسته بود @hosenih یاس‌ها را جوهر نیلی زدند بر رخ آن اختران سیلی زدند از شماتت‌كردن دشمن مپرس از سه‌ساله دخترت از من مپرس سرِ تو یک نیمه‌شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده‌ام بی‌رقیه آمدم شرمنده‌ام بارها از دوری‌ات جان باختم بین مقتل من تو را نشناختم @hosenih گر تو ای لب‌تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلخون تر از ابر و طوفان، غمگین تر از باد و باران مانده به راهِ برادر، تنهاترین چشمِ گریان در موجِ خون نیمه باز است، چشمی که جانی ندارد پیراهنی غرقِ خون را، بر سینه اش می فشارد @hosenih ای رفتنت قاتلِ من، باز آ و بنگر دوباره این مرگِ تدریجی ام را، جان دادنِ بی شماره یادم نرفته برادر، عهدی که من با تو بستم اما تو رفتی و ماتم، بی تو چِسان زنده هستم یادم نرفته چگونه، تا قتلگاهت دویدم آری برادر شکستم،آری برادر بُریدم @hosenih رفتی ندیدی زِ داغت، با دودمانم چه کردی با آتشت کُن تماشا،با استخوانم چه کردی رفتی ندیدی لوایت، دل از من و نیزه ها بُرد اُفتاد و در پیشِ طفلت، سنگی که کُنج لبت خورد رفتی ندیدی که زینب، در کوچه ها دربه در شد منزل به منزل پیاده، با قاتلت همسفر شد @hosenih یادم نرفته که عباس، در اضطرابم نیامد من بودم و نا قه ی غم، اما رکابم نیامد دیدم رُبابت که می گفت، ای نیزه بر من توان ده طفلم علی آرمیده، کمتر سرت را تکان ده آه ای تنِ بوریایی، آه ای لبِ خیزرانی مثل رقیه برادر، من رابِبَر...می توانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گفته بودی که حرم می‌برمت ممنونم از پذیرایی و لطف و کرمت ممنونم @hosenih خواب خوش بود که آخر تو محقق کردیش اربعین پای پیاده حرمت ممنونم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اولین مرحله این است فقط رو بزنی پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی دومین مرحله این است که خود را بِبَری مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی @hosenih سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛ در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی @hosenih ششمین مرحله باید بروی قبل حسین حرم حضرت عباس دو زانو بزنی هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛ به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگرچه شعله کشیدی تمامِ هستم را دوباره لطفِ نگاهت گرفت دستم را دلم گرفته برایت چرا نمی خیزی رسیده ام به کنارت به پا نمی خیزی؟ @hosenih کنارِ سنگِ مزارت غریب برگشتم در آرزویِ همین بویِ سیب برگشتم نفس بده که بگویم بر آتشِ جگرم توان بده که بگویم چه آمده به سرم جدا زِ مونس یار و شفیق آمده ام برای بوسه به زخمی عمیق آمده ام @hosenih مَنیکه شامِ غمت را به اشک سر کردم سوارِ ناقه یِ نامحرمان سفر کردم به رویِ دست رسیدم که تار می بینم هنوز دور و برم را غبار می بینم هنوز در نظرم مانده شیبِ آن گودال هنوز زخمِ تو را بی شُمار می بینم @hosenih در ازدحامِ حرامی و سنگ و سرنیزه سری بُریده در آن گیر و دار می بینم برای فاتحه خواندن به جسمِ بی جانت به گرد گرد تو صد نیزه دار می بینم تو رفتی و زِ غمت قامتِ کمانم سوخت فراق شعله شد و بی تو دودمانم سوخت @hosenih رسیدم از سفری که مرا زِ پا انداخت مرا به حلقه یِ لبخند و ناسزا انداخت رسیدم از سفری که یتیم را کشتند از آن سفر که به زلفش چه شانه ها انداخت از آن سفر که یهودی به حالِ ما خندید به طعنه تکه ی نانی به پیشِ ما انداخت @hosenih از آن سفر که پس از کوچه دخترانت را میانِ مجلس چشمانِ بی حیا انداخت از آن سفر که به سنگی شکست دندانت لبانِ سرخِ تو را آخر از صدا انداخت چقدر پیش نگاهم اصابتِ یک سنگ به رویِ خاک سرت را زِ نیزه ها انداخت @hosenih تمام اهل و عیالت به کُنجِ ویران و سرِ تو را به رویِ طشتی از طلا انداخت فقط نه حلقه ی زنجیر و خیزران دیدیم که رویِ چهره ی ما تازیانه جا انداخت نبود باورم انگار خواب می دیدم بنای خانه ی خود را خراب می دیدم @hosenih چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت تمام سویِ دو چشمم پس از برادر رفت به جای آن همه تیری که بر تنت آمد لباس کهنه و انگشتری مطهر رفت صدای حرمله می آمد و نوایِ طفلِ رباب کنار نیزه ی طفلش زِ هوش مادر رفت @hosenih حرم در آتش و طفلی نفس نفس می زد نگاهها پِیِ غارت به سمتِ دختر رفت برای غارت یک گوشواره ی کوچک دو چشم رفت، گُلِ سر شکست، معجر رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih