بسم الله الرحمن الرحيم
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#برای_جامانده_ها
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
پیش ارباب،روبروی ضریح...
چند باری صدا کنید مرا
@hosenih
کربلا رفته ها دلم تنگ است!
جان زینب دعا کنید مرا..
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#برای_جامانده_ها
#علی_ساعدی
▶️
ای دل چه شد از لشکر آقا ماندیم؟
از قافله ی کر ب وبلا جا ماندیم؟
@hosenih
رفتندهمه به شوق دیدارحسین(ع)
ما با غم جانگداز ، تنها ماندیم
***
دستم اگرازضریحتان کوتاه است
در سینه اگر ز درد دوری آه است
@hosenih
ارباب ، به جان زائرانت سوگند
دل با قدم پیاده ها همراه است
***
قربان شکوه ِ اربعینت ، آقا
جانم به فدای زائرینت ، آقا
@hosenih
من مانده ام ازسفر مگر جاکم بود
از بهر گدای کمترینت ، آقا
***
ای عشقِ خداوسِرّ مستور،سلام
ای قبله ی دل،تجلّی نور، سلام
@hosenih
امسال ، من از زیارتت جاماندم
هرلحظه وهردقیقه ازدور سلام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محسن_راحت_حق
▶️
اربعین یک گوشه ای از جلوه های ِ زینب است
بی قراری ِ دل از شور و نوایِ زینب است
هر کجایِ کربلا رفتی بدان که هر وجب
بی گمان یک جلوه ای از خاکپایِ زینب است
@hosenih
مثلِ حیدر رفته و مانند زهرا آمده..
خصلتِ این دو عمیقاً در صدایِ زینب است
وقتِ رفتن قد رشیده،وقتِ برگشتن کمان
استقامت اوّلین درسِ وفایِ زینب است
در نمازِ شب حسینش را به خاطر آورد
هیچ می دانی چه رزقی در دعایِ زینب است
خطبه اش درهم شکسته هیبتِ اهلِ نفاق
شام تسخیرِ دمِ خیبرگشایِ زینب است
هاله ای از نور بر گِردش تجّلی می نمود
شرمگین معنایِ عفّت از حیایِ زینب است
@hosenih
سر فرود آوردنش را کس ندیده در جهان
گرچه بارِ غصّه ها بر شانه هایِ زینب است
هرکه دور افتاده از بابُ الحسین،راهش دهید
مطمئناً روضه ها دارالشفایِ زینب است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_اسدی
▶️
یک اربعین ز داغ،دل مضطرم شکست
یک اربعین،سرشک به چشم ترم شکست
یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند
با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست
@hosenih
در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین
در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست
وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند
دیدم که استخوان تنت در برم شکست
با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام
آنجا که از لگد،کمر مادرم شکست
@hosenih
ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت
آندم که قلب طفل،به دور و برم شکست
من دست بسته بودم و از روی بام ها
سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
از اول گل هر سخن بود زینب
کسای روی پنجتن بود زینب
چنان مادرش ممتحن بود زینب
بدون تبر بت شکن بود زینب
قمر بود زینب !گهر بود زینب
و ممتاز از هر نظر بود زینب
@hosenih
کسی مثل این آیه عصمت ندارد
کمآورده باشد؟حقیقت ندارد
به جز با حسین عشق خلوت ندارد
به جز کربلا میل و رغبت ندارد
خوش است اینچنین سر کند تا قیامت
برادر برادر کند تا قیامت
گهر از دو چشمش چکیده چکیده
به اینجا رسیده خمیده خمیده
چه درد بدی از کشیده! کشیده!
صدایش می آید بریده بریده..
سلام ای سلیمان بی خاتم من..
بغل کن مرا باز هم محرم من..
به گودال افتادی و مادر آمد
کنار تو بی روسری خواهر آمد
همینکه تورا بوسه زد لشگر آمد
لباس تو با زحمت از تن درآمد
نبرّید خنجر!به خونت وضو کرد
دلم زیر و رو شد تو را پشت و رو کرد
@hosenih
صدا میزدم که حرم رفت غارت
حرم رفت غارت، سرم رفت غارت
خدایا کمک معجرم رفت غارت
به گوشم زد و زیورم رفت غارت
مرا خولی بی حیا آنچنان زد...
که از گوشهایم فقط خون میامد
کشیدند ما را به میدان کوفه
گذر کردم از راه بندان کوفه
مرا دوره کردند مردان کوفه
عجب غربتی داشت زندان کوفه
به تفسیر قرآن من اجر دادند
چقدر آشناها مرا زجر دادند
@hosenih
مرا کوچهکوچه مرا خانه خانه
مرا با بهانه مرا بی بهانه
بزور لگد ،سیلی و تازیانه
کشیدند بین گذر وحشیانه
رباب تورا باکتک میکشیدند
به ویرانه ما سرک میکشیدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_کربلا
#رضا_قاسمی
▶️
همه شب راه میروم در خواب
پای رویای من پُر آبله است
مگر از آسمانِ خانهی ما
تا ضریحت چقدر فاصله است ؟!
تا در این شاهراه، گم نشوم
باز، با چشم بسته بیدارم
چند شب مانده است، تا خورشید
چند صد تا ستاره بشمارم ؟!
@hosenih
از مزارِ پدر به سمت پسر
در مسیری که شب به شب رفتم
تا خودِ کربلا به عشق نجف
راهِ خود را عقب عقب رفتم
ساعتم را عقب کشیدم تا
سر ساعت به کربلا برسم
روزها با شمارشِ معکوس
میگذشتند زود، تا برسم
یک هزار و چهارصد منزل
یک هزار و چهارصد سال است
سرِ این جاده در زمان ظهور
انتهای مسیر، گودال است
مقتلت را ورق زدم؛ میگفت
ته این جاده صحبت از جنگ است
یاریام کن که زودتر برسم
پای رویای من اگر لنگ است
هر شب این دلهره به جان من است
نکند وقتِ خواب، دیر شود
نکند آسمان غروب کند
نکند خواهرت اسیر شود
نکند آب، تا حرم نرسد
ساقیات از خجالت آب شود
«روی نیزه بخواب، مادر جان !»
ذکر لالایی رباب شود
@hosenih
یاریام کن به یاریات برسم
تا که خنجر به حنجرت نرسد
تا سواری به گَرد پاهای
دخترِ نازپرورت نرسد
پیشمرگانِ آسمان بودن
آخرِ راهِ ما زمینیهاست
روی زانوی تو شهید شدن
همه شب خوابِ اربعینیهاست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#غلامرضا_سازگار
▶️
اهـل مـدینه! دگـر مـدینه نمـانید
جای گلاب از دو دیده خون بفشانید
نالـه دل را بـه آسمـان بـرسانید
بـا جـگر پاره پاره روضه بخوانید
خون عوض اشک از دو چشم من آید
دخت علی بی حسین در وطن آید
@hosenih
اهـل مـدینه! دگـر حسین ندارید
نـوحهسرایی کنیـد و اشک ببارید
از جـگر سـوخته شـراره بـرآرید
نیست عجب گر ز غصه جان بسپارید
دشت بلا لالهگون ز خون خدا شد
با لب عطشان سر حسین جدا شد
اهـل مـدینه! که دیده و که شنیده
کشته سخن گوید از گلوی بریده؟
پهلوی از تیغ و تیر و نیزه دریده
سینـه به زیـر سـم ستـور که دیده
در غمِ آن زخم روی زخم نشسته
نالـه بـرآید ز نیزههای شکسته
اهل مدینه! خبر دهید به زهرا
قافلـه داغ مـیرسند ز صحرا
پیشکش آورده بر تو زینب کبری
پیـرهن پـاره پـاره پسرت را
من خبر آوردهام ز باغ گل یاس
اهل مدینه! کجاست مادر عباس؟
اهل مدینه! زنید بر سر و سینه
کیست که گوید به دختران مدینه
پشت در شهـر ایستـاده سکینه
او کـه نـدارد بـه روزگار قرینه
رخت عزا گریه میکند به تن او
پیکر او گشته رنـگِ پیرهن او
@hosenih
اهل مدینه! سر شما بـه سلامت
نقش زمین گشت آسمان امامت
بـر سـر نـی بود آفتاب قیامت
سر به سنان، تن به خاک داشت اقامت
قصه گودال قتلگاه شنیدید
زیر لگد سینه شکسته ندیدید
اهـل مـدینه! دعـا کنید بـه لیلا
کز دم شمشیر و تیر و نیزه اعدا
جسم جوانش شده است «اربا اربا»
پیکـر او گشته مثـل حنجر بابا
گشته جدا عضو عضوِ آن قد و قامت
مادر اکبـر سـر تـو بـاد سلامت
اهـل مـدینه! رباب از سفر آید
با پسرش رفته بود و بیپسر آید
گل که ندارد، گلابش از بصر آید
شیر نه، خون دلش ز سینه برآید
لحظه دیـدار او بـه هـم بسپارید
همره خود طفل شیرخواره نیارید
@hosenih
اهـل مدینه! بشیر تـاب نـدارد
جز یم اشک و دل کباب ندارد
قصه پر غصهاش حساب ندارد
هر چه بپرسید از او جواب ندارد
آنچـه از ایـن کاروان داغ ندانید
در شرر آه «میثم» است، بخوانید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
آمدم از سفر، مدینه سلام
خسته و خونجگر، مدینه سلام
با شکوه و جلال رفتم من
دیدهای با چه حال رفتم من
ثروت عالمین بود مرا
دلبری چون حسین بود مرا
دستِ عباس پردهدارم بود
علی اکبرم کنارم بود
هر زنی یک نفر مُلازم داشت
نجمه مه پارهای چو قاسم داشت
کاروان آیههای کوثر داشت
روی دامان، رباب، اصغر داشت
حال بنگر غریب و سرگشته
کاروان را چنین که برگشته
با غمِ عالمین آمدهام
کن نظر، بی حسین آمدهام
ای مدینه! خمیده برگشتم
زار و محنتکشیده برگشتم
با رسولِ خدا سخن دارم
بر سرِ دست، پیرهن دارم
دل من شاکی است یا جدّاه
چادرم خاکی است یا جدّاه
سو ندارد ز گریه چشمانم
پینه بسته ببین به دستانم
خاطرت هست نالهها کردم؟
دست بر سر تو را صدا کردم؟
آن چه را کس ندیده من دیدم
صحنۀ دست و پا زدن دیدم
خنجری کُند و حنجری دیدم
تَه گودال پیکری دیدم
آه جَدّاه! امان ز صوتِ حزین
جملۀ آخرم به اُمّ بنین
پسرت تکیه گاه زینب بود
مرد بود و سپاه زینب بود
او زمین خورده و بلند نشد
سرِ او روی نیزه بند نشد
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#محمود_ژولیده
▶️
مدینه می طلبد با برادرم باشم
چه خوب بود که همراه مادرم باشم
مدینه ! زینب مظلومه بی حسین آمد
روا نبود که من بی برادرم باشم
@hosenih
رسد بگوش ، صدای تلاوت حسنم
دلا بکوش که همدرد باورم باشم
فضای شهر بدون حسین تاریک است
نشد به سایۀ خورشید انورم باشم
مدینه ! جای تو خالی چه کربلایی بود
چگونه روای سالار بی سرم باشم
مدینه ! زینب زهرا کجا و بی یاری
ز بی کسی است که سالار لشگرم باشم
بغیر پیرهن پاره ارمغانی نیست
چه تحفه ایست ، که مدیون مادرم باشم
هزار شکر که ما را اسیر دید خدا
همانکه خواست نگهدار معجرم باشم
مدینه ! دست مرا کوفه بست ، منزلها
گمان نداشت چنین یار رهبرم باشم
ز بس بحال پریشان و خسته خندیدند
هنوز غمزدۀ حال مضطرم باشم
مدینه ! باغ و بهارم خزان شده یکجا
منم که شاهد گلهای پرپرم باشم
مدینه ! زیور و خلخال دختران کَندَند
چگونه راویِ غمهای دیگرم باشم
مدینه ! امّ بنین را بگو مدد بدهد
که سوگوار امیر دلاورم باشم
خبر کنید به دیدار ، امّ لیلا را
که داغدار تنِ چاک اکبرم باشم
رباب را ننشانید زیر سایه که گفت :
تمام عمر عزادار همسرم باشم
مرا بدیدنِ گهواره هیچ حاجت نیست
که فکر غارت گهوار اصغرم باشم
رها کنید اهالی ! که تا سحر ، امشب
به گریه معتکفِ جدّ اطهرم باشم
دلم هوای مناجات دلبرم کرده
کجاست قاری زینب که محترم باشم
@hosenih
به قبر مخفی مادر گریز باید زد
که نوحه خوان حریم پیمبرم باشم
دعا کنید گرفتار فتنه گر نشوید
که من اسیر همین خصم کافرم باشم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#جواد_حیدری
▶️
من که بر گشته ام از کرب و بلا
هست در صحن دلم روضه به پا
منکه بی یار و حبیب آمده ام
به مدینه چه غریب آمده ام
@hosenih
دیده ام داغ همه همسفران
شده ام همسفر خونجگران
دیدگانم که زغم گریانند
روضه خوان بدنی عریانند
بدنی که سر او بر نی بود
پای آن سر شده چهره کبود
بدنی که موی من کرد سپید
زخم و داغ از سم مرکب ها دید
آنکه شد پیر غم این دوران
اشک او کرد عدو را خندان
بیشتر از همه من رنجیدم
داغ یک غافله یوسف دیدم
گر قد و قامت من خم گشته
داغ بر دوش محرم گشته
من که پیغمبر عاشورایم
خجل از مادر خود زهرایم
چونکه از یوسف خونین بدنش
درکفم هست فقط پیرهنش
@hosenih
دلم از غصه یارم تنگ است
آه سوغات سفر خونرنگ است
منکه از داغ حسین افسردم
کاش در کرب و بلا می مردم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#محمود_ژوليده
▶️
بار بَربندید ای جاماندگانِ قافله
میرویم از کربلا با اشک و صبر و حوصله
نیست دیگر صحبتی از ریسمان و سلسله
نیست دیگر تازیانه، نیست دیگر هلهله
بار بربندید که؛ باشد مدینه منتظر
هست مشتاقانه زهرای حزینه منتظر
@hosenih
داغهای خویش را نزد پیمبر میبریم
هر چه میدانیم از گودال و خنجر میبریم
ما غنائم را دوباره نزد مادر میبریم
داغ چادر پاره را، با پاره معجر میبریم
یارسول الله واغوثا حسینت کشته شد
پیکر عریان او بی سر به خون آغشته شد
یارسول الله برخیز آهِ زینب را شنو
داستان خیزرانِ خورده بر لب را شنو
قصۀجسم حسین و سُم مرکب را شنو
زیر ضرب کعب نی، فریاد یارب را شنو
هیجده سر روی نیزه، چشم هیز نیزه دار
هیجده تن بر زمین، یک پیرهن شد یادگار
ما مسلمانیم، ما را خارجی خواندند شام
رأسهای اهلبیتت سنگ باران شد ز بام
روضۀمقتل بماند، حرفهای های ناتمام
پاره پاره شد گلوی شیرخوارِ تشنه کام
از کدامین درد باید گفت، یا زهرا مدد
گاهی از نامرد باید گفت، یا زهرا مدد
هیچ میدانی چه شد در کوچه و بازار؟ نه
میتوان یک ذره گفت از آن غم بسیار؟ نه
با اراذل روبرو بودیم، با اغیار نه
با منافق همسفر بودیم، با کفار نه
سرخ موی مجلس بیگانگان بیداد کرد
با کنیزی خواندنش، ناموس تو فریاد کرد
کشته ها جای خودش، وای از اسیری مادرا
وای از زخم زبانها و حقیری مادرا
وای از نامحرمان وقت دلیری مادرا
باید از این درد گوشَت را بگیری مادرا
چون پریشان شد دل ما زان همه بی غیرتی
رأسِ عباست زمین افتاد از بی حرمتی
بگذریم؛ این پیرهن ها یادگار کربلاست
گوشهای پارۀ ما یادگار کربلاست
چهرۀ نیلیِ گلها یادگار کربلاست
زخمهای مانده بر پا یادگار کربلاست
اینهمه سوغات را از یک سفر آورده ایم
با وجود این، ببین فتح و ظفر آورده ایم
@hosenih
خطبه های آتشینِ ما شکاری ناب کرد
نقشه های دشمنانت را همه بر آب کرد
صبر ما کاخ ستم را طعمۀگرداب کرد
نالۀدخت سه ساله خصم را بیتاب کرد
عاقبت کنج خرابه شد شهیده دخترت
مثل تو جان داد با قدّ حمیده دخترت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih