بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_تغسیل
#جواد_حیدری
▶️
ای گل یاسم که در گلزار پرپر گشتهای
در جوانی باعث پیری حیدر گشتهای
در همین آغاز غسلت از نفس افتادهام
مثل یک باغ بنفشه رنگ و رو برگشتهای
@hosenih
آب میریزم ولی خون میچکد از پهلویت
با علی هرگز نگفتی از چه مضطر گشتهای
زخمهایت شرح یکلحظه به پشت در که نیست
گوییا از غزوهی بدر و احد برگشتهای
زخمهایت از نود زخم تن من بدتر است
تازه با یک زخم خود با من برابر گشتهای
@hosenih
ای ودیعه رفتی از دستم، خجالت میکشم
اینچنین مهمان چشمان پیمبر گشتهای
با لحدچیدن بساط عمر من برچیده شد
کوثر من قاتل ساقی کوثر گشتهای
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
از داغِ محسن این شده حالم که همسرم
با دیدنم چو آینه مبهوت می شود
@hosenih
آن تختهای که قسمت گهوارهاش نشد
امشب برای فاطمه تابوت می شود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طلیعه_فاطمیه
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
فاطمیه آمد و دارم هوای فاطمه (س)
خانه های شهر ما بیت العزای فاطمه (س)
نوکری های مرا در اصل زهرا س می خرد
خادم این خانه هستم با دعای فاطمه (س)
@hosenih
خوشبحال هرکسی که دل به مادر داده است
خوشبحال هر که باشد مبتلای فاطمه (س)
مطمئن هستم نمک گیر علی مرتضاست
عاشقی که خورده از آب و غذای فاطمه (س)
در نماز شب برای ما دعا کرده که هست
این دل ما بی قرار بچه های فاطمه (س)
کوچه ای باریـک ؛ تنهایی و غربت ؛ خشم شب
مانده روی خاک کوچه ردّ پای فاطمه (س)
@hosenih
شهر سرسبز پیمبر ظالمانه سرخ شد
در حقیقت شد مدینه کربلای فاطمه (س)
اشک هایم را بخر امّ الحسن ع امّ الحسین (ع)
کربلا ما را ببر امّ الحسن ع امّ الحسین (ع)
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_مناجات
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
روزیکه رسد امید دلها از راه
در سینهی کس نیست دگر ناله و آه
@hosenih
یا فاطمه آن روز همه میآییم
با مهدی تو مدینه إنشاءالله
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#سیدرضا_موید_خراسانی
▶️
غم درون من از لرزش سخن پیداست
جراحت دلم از خون پیرهن پیداست
@hosenih
کبودی تن این لاله در حجاب کفن
شقایقی است که از برگ نسترن پیداست
چه رفته بر سر پهلو و سینهی زهرا
به وقت غسل ز خونابهی کفن پیداست
میان خانه کنار جنازهی مادر
مصیبتی است، از اشک اباالحسن پیداست
@hosenih
غریبی دو جگرگوشهاش که میگریند
از آستین که بگیرند بر دهن پیداست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایه هایت را دعا کردی و این شهر
هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر
@hosenih
چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند
دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر
بابا تو را می شست دیدم رفت از حال
وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر
این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد
ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر
هم اشک هم بابا عرق می ریخت اما
حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر
از چادری که سهمِ من شد از تو،پیداست
آتش فقط از تو عیادت کرد مادر
با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو
از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر
آنروز دیدم هفت جایت را شکستند
دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر
دست از غلاف خویش قُنفذ بر نمی داشت
هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر
از بس برایم روضه خواندی از حسینم
چشمم به این خون گریه عادت کرد مادر
می آید آنروزی که می گویم : کجایی
پیراهنش را شمر غارت کرد مادر
بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی
پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر
@hosenih
بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار
عباس را غرقِ خجالت کرد مادر
عمداً سنان با چند نامردِ یهودی
ما را معطل چند ساعت کرد مادر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
پرستوی مهاجرم ، چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه میروی ،چرا شبانه می روی
قرار من شکیب من ، مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم ، که مخفیانه می روی
@hosenih
حیات جان امید دل ، علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن ، ز تازیانه می روی
کبوتر شکسته پر ، مرا به همرهت ببر
چرا بدون همسرت ، ز آشیانه می روی
چهار طفل خون جگر ، زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر ، چه عاشقانه می روی
الا به رخ نشانه ات ، مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود ، نکرده شانه می روی
همای بی ترانه ام ، چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود ، پر از نشانه می روی
@hosenih
فتاده بر دلم شرر ، که تو در این دلِ سحر
ز همسرت غریب تر ، برون ز خانه می روی
«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه
به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_تغسیل
#سیدحسن_رستگار
▶️
باید چگونه بشکند بغض گلو را
مردی که نامش خم کند پشت عدو را
@hosenih
دستان ساقی بسته شد بعدش شکستند
در پیش چشمش زیر دست و پا سبو را
در چهرهاش پیداست این غم را که زهرا
از او نهان کرده است چندین هفته رو را
سر روی دیوار غریبی گریه میکرد
حالا که فهمیدست اسرار مگو را
هقهق صدای گریه وقت شستن دست
هقهق صدای گریه آن وقتی که مو را ...
"با آب بی معنی است کوثر را بشویند"*
آری علی با اشکهایش شست او را
@hosenih
خیبرشکن را داغ پهلویی شکسته
دیگر نیازی نیست تا بغضی گلو را ...
*وامی از مهدی رحیمی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#علی_اكبر_لطيفيان
▶️
ريحانهی من چه بر سرت آوردند
صد بغض به آه همسرت آوردند
@hosenih
غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
يعنی چه به روز پيكرت آوردند
⏭
با ديدن جسمت بدنم میلرزد
با شستن پهلوت تنم میلرزد
@hosenih
با شستن زخم كوچههای نيلی
ای فاطمه دارد حسنم میلرزد
⏭
چشمم به غم همارهات افتاده
بر چشم پر از ستارهات افتاده
@hosenih
وقتی كه رسيد دست من فهميدم
در كوچه دو گوشوارهات افتاده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#طلیعه_فاطمیه
#مهدی_مقیمی
▶️
در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه
در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه
از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته
بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه
@hosenih
وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند
مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه
از این جوانی خیر می بینید مردم
من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه
وقت شروعِ مجلس است آماده باشید
بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه
@hosenih
مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز
از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه
تا روضه های مادر سادات برپاست
گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه
فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما
چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه
دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد
مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه
@hosenih
هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها
هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه
بر زخمهای سینۀ مادر گذارید
با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
چنان بخشیده حق بر فاطمه نام عزیزش را
که حتی برده بالا عزتش شأن کنیزش را
بساط فیض عالم بر رضای فاطمه بند است
مقرب می کند زهرای اطهر مستفیضش را
@hosenih
اگر چه آسیابش محور ارزاق گردون است
از این دنیا برای خود نمی خواهد پشیزش را
غلامی حر شد و قرضی ادا گشت و فقیری سیر
خدا با خنده برگرداند بر او سینه ریزش را
اگر چه زیر و رو شد پیکرش اما کسی از او
ندید اصلا سکوت حنجر دشمن ستیزش را
@hosenih
دری که سوخته با ضربه ای آرام می ریزد
بگو کمتر کند ملعون از این در دورخیزش را
نمی فهمد اگر آن بی حیا پس لااقل ای کاش
درِ خانه نگه دارد عقب، مسمار تیزش را
ثمر از شاخه افتاد و خدا بر خویش واجب کرد
برای قاتل محسن عذاب رستخیزش را
@hosenih
الهی هیچ مردی در کنار بستر همسر
نبیند در بهارانش خزان برگ ریزش را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت ، #بصیرت
#على_اكبر_لطيفيان
▶️
داده ست نام فاطمه ، داور به زهرا
داده لقب صديقه ى اطهر به زهرا
جنت همان توصيف اجمالى زهراست
جنت به کوثر وصف شد کوثر به زهرا
ام ابيهايي اش ام الانبيايى ست
بايد بگويند انبيا مادر به زهرا
او سربلند امتحان هاى خدا بود
اينگونه شد بخشيد تاج سر به زهرا
صبرش زبانزد بود حتى قبل خلقت
صبرى که داده جلوه اى ديگر به زهرا
به رشته هاى چادرش اميد دارند
آنانکه محتاجند در محشر به زهرا
ماندم بگويم رفته زهرا به پيمبر
يا که بگويم رفته پيغمبر به زهرا؟!
در سير معراجى خود در آخر راه
زهرا به حيدر ميرسد حيدر به زهرا
خدمت به مولا هم همان خدمت به زهراست
در اصل خدمت ميکند قنبر به زهرا
يعنى همه محتاج زهراى بتوليم
وقتى توسل ميکند رهبر به زهرا
زهرا براى ما هميشه مادرى کرد
خيلى بدهکار است اين کشور به زهرا
تا فيض از دامان معراجش بچيند
سر ميزند هر صبح پيغمبر به زهرا
وقتى پيمبر بود در شهر مدينه
عرض ادب ميکرد حتى در ، به زهرا
تازه رسول الله را از دست داده
اما چو کوهى روى پايش ايستاده
@hosenih
زهرا ستاره ، ماه ، زهرا آفتاب است
يک مصطفاى ديگرى زير نقاب است
جبريل نازل ميشود با وحى بر او
او نيست پيغمبر ولى صاحب کتاب است
مهريه اش آب است آب زندگانى
دنياى لب تشنه فقط دنبال آب است
زهرا حکيمانه ست جنس اعتراضش
زهراى مرضيه سوالش هم جواب است
زهرا به ما آموخته پاى ولايت
از آبروى خود گذشتيم آن حساب است
چه آبرويى!!! گر به کار دين نيايد؟!
اين آبروها بيشتر نوعى حجاب است
خانه به خانه در زدم پاسخ ندادند
بيگانه بيدار است اما دوست خواب است
در راه قرآن کندرو بودن چه حاصل
به نص قرآن راه قرآن با شتاب است
نه حرف من ، نه حرف تو ، نه حرف مردم
در دين ما حرف "على" فصل الخطاب است
تضعيف حزب الله جائز نيست , زيرا
هر جا که حزب الله باشد فتح باب است
در سينه اطفال ما عکس خمينى ست
اين رويش نسل جديد انقلاب است
ايران ، يمن ، لبنان، فلسطين... در همه جا
پرچم به دست بچه هاى بوتراب است
ما را دعا کن باز با دست شکسته
ما را دعا کن که دعايت مستجاب است
هر که در اين خيمه نشسته کار دارد
با مادر پهلو شکسته کار دارد
@hosenih
بايد طريقت هم ابوذر وار باشد
هم بينش مقداد يک مقدار باشد
ما اين طرف يا آن طرف در دين نداريم
بايد فقط "معيارِ حق" معيار باشد
بايد به روى ماذنه حق را بيان کرد
بايد بلال شهر هم عمار باشد
فرقى ندارد نخل يا منبر، على دوست
بايد زبان ميثم تمار باشد
دم ميزند هر لحظه از حق و حقيقت
حتى اگر منصور روى دار باشد
انصار بودن يا نبودن اسم و رسم است
آنکس ز انصار است که بيدار باشد
دنياطلب دين را به دنيا ميفروشد
اى واى اگر ديندار دنيادار باشد
گنجش به فردى ميرسد رنجش به جمعى
هر وقت اشرافى گرى در کار باشد
ديگر نميخوابد گرسنه طفل مردم
گر سلک ما " الجار ثم الدار " باشد
از حرف حق خسته نخواهد گشت زهرا
حتى اگر بين در و ديوار باشد
کتمان نخواهد کرد حق مرتضى را
هر چند بين سينه اش مسمار باشد
مردم ! هميشه گل گل است و خار خار است
گيرم دوروزى گل کنار خار باشد
اين قافله ترسى ز گمراهى ندارد
وقتى ولايت قافله سالار باشد
مرد و زن ما يک به يک سردار جنگند
دشمن غلط کرده پى سردار باشد
از ياوه گويى هاى دشمن بيم !! هرگز
وقتى شهادت هست پس تسليم!! هرگز
@hosenih
مردى يگانه بود و بانويى يگانه
آهسته ميرفتند از خانه شبانه
همراه هم بودند مثل دو غريبه
پهلو به پهلو ، پا به پا ، شانه به شانه
سر ميزدند انصار را کوچه به کوچه
در ميزدند انصار را خانه به خانه
مظلومشان ديدند، در را وا نکردند
واى از زمانه ،واى از دست زمانه
چهل شب تمام شهر را گشتند با هم
اما بدون يار برگشتند خانه
وقتى عزادار رسول الله بودند
از درب خانه ميکشيد آتش زبانه
آتش زدند اين لانه را حتى نگفتند
اين مرغ چندين جوجه دارد بين لانه
در باز شد وقتى که زهرا پشت در بود
دخت نبى افتاد بين آستانه
دستى ورم کرده ست و دستى هم شکسته
هم با غلاف تيغ... هم با تازيانه....
حتى نگاهى هم به پهلويش نينداخت
محو على بود عاشقانه ، عارفانه
دامان در ميسوخت ، اما داشت ميسوخت...
...در کربلا دامان چندين نازدانه
افتاد يک دانه از آن دو گوشواره
در کربلا افتاد اما دانه دانه
شب هاى جمعه فاطمه بالاى گودال
با ناله ، آنهم ناله هاى مادرانه...
...گويد حسينم کشته شد اى داد بيداد
نور دو عينم کشته شد اى داد بيداد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih