بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حسن_لطفی
▶️
غم که آوار می شود اِی وای
درد بسیار می شود اِی وای
خواب دُشوار می شود اِی وای
سُرفه خونبار می شود اِی وای
روضه تکرار می شود اِی وای
@hosenih
غربتِ بی حَدَش به یادش هست
هِق هقِ مُمتدَش به یادش هست
پسرِ ارشدش به یادش هست
قاتلی که زَدَش به یادش هست
تا که بیدار می شود اِی وای
@hosenih
کُن دعا که دِگَر زمین نَخورَد
هیچ زن در گُذَر زمین نَخورَد
لا اقل بی خبر زمین نَخورَد
پیشِ چشمِ پسر زمین نَخورَد
که چنین زار می شود اِی وای
@hosenih
شهر صد رنگ بود و مادر بود
نیَتِ چَنگ بود و مادر بود
کوچهای تَنگ بود و مادر بود
هر طرف سنگ بود و مادر بود
فصل آزار میشود اِی وای
@hosenih
خواست پیشَش سپر شود که نشُد
سدِ چندین نفر شود که نشُد
مانعی در گُذَر شود که نشُد
قَدِّ او بیشتر شود که نشُد
حرفِ انظار می شود اِی وای
@hosenih
وای از ازدحام و نامحرم
آه بیت الحرام و نامحرم
فاصله یک دو گام و نامحرم
پا به ماهِ امام و نامحرم
چشم خونبار می شود اِی وای
@hosenih
کَمَرَش را گرفت برخیزَد
پسرش را گرفت برخیزَد
چادرش را گرفت برخیزَد
تا سرش را گرفت برخیزَد
همه جا تار می شود اِی وای
@hosenih
از زمین خوردنش شکسته شده
هفت جایِ تنش شکسته شده
حسن از دیدنش شکسته شده
هم علی هم زنش شکسته شده
وقتِ دیدار می شود ای وای
@hosenih
با رُخِ خیس و چهره ی زردش
پسرش تا به خانه آوردش
صورتش را گرفته از مَردَش
نه که سیلی دلیلِ سر دَردَش
سنگِ دیوار می شود ای وای
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#حسن_لطفی
▶️
با چشمهای نیمه بازت گاه گاهی
چشمان خیس و خستهام را کن نگاهی
وقتی تنورِ خانه روشن شد برایت
گفتم خدا را شُکر کمکم رو براهی
@hosenih
دستاس را چرخاندی اما رنگِ خون شد
دستاس فهمید از نگاهت بی گناهی
از بس به پای گریه هایت آب رفتی
چون پوستی بر استخوانی مثلِ کاهی
پهلو به پهلو میشوی و میچکد خون
از زخمهایِ پیکرت خواهی نخواهی
@hosenih
از دردِ شانه ، شانه می اُفتد زِ دستت
خون مینشیند کنجِ لبهایت زِ آهی
در خواب بودی چادرت را باز کردم
شاید ببینم چهرهات را در پگاهی
دیدم که پائین تر زِ چشمان تو پیداست
زخمِ عمیقِ پنج انگشتِ سیاهی
@hosenih
این چند شب از سرنوشتم روضه خواندی
از سر گذشتم ، از جدایی ، بی پناهی
گفتی غروبی شعله میپیچد به بالم
گفتی که می سوزم میانِ خیمهگاهی
در حلقهی نامحرمان و نیزه داران
هرجا که میگردم ندارم تکیه گاهی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
دوبند از #ترکیب_بند فاطمی
#علیرضا_قزوه
▶️
تو آمدی و زن به جمال خدا رسید
انسان دردمند به درک دعا رسید
تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد
تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید
هاجر هر آن چه هروله کرد از پی تو کرد
آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید
احمد (ص)اگر به عرش فرا رفت با تو رفت
مولا اگر رسید به حق با شما رسید
داغ پدر ،سکوت علی (ع)، غربت حسن (ع)
شعري شد و به حنجره ی کربلا رسید
در تل زینبیه غروبت طلوع کرد
با داغ تو قیامت زینب (س) فرا رسید
با محتشم به ساحل عمان رسید اشک
داغ تو بود بار امانت به ما رسید
تسبیح توست رشته ی تعقیب واجبات
قد قامت الصلاتي و حي علي الصلات
@hosenih
شب گريه های غربت مادر تمام شد
زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذان گریه بگويد بگو، بلال
سلمان به آه گفت ابوذر تمام شد
طفلان تشنه هروله در اشک می کنند
ایام تشنه کامی مادر تمام شد
آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع)
چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد
تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد
محراب خون گريست كه منبر تمام شد
زاینده است چشمه ی زهرایی رسول
باور مكن که سوره ی کوثرتمام شد
باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است
باور مکن حماسه ي حیدر تمام شد؟
زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود
زینب (س) نبود و واقعه ي کربلا نبود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#داود_رحیمی
▶️
هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد
فاطمه مادر دلسوز محمد می شد
گاه با تیغ زبان یک تنه حیدر بود و
گاه در خواندن خطبه خود احمد می شد
@hosenih
برساند به نبی، یا به علی، یا زهرا؟
حامل وحی در این بیت مردد می شد
چه یتیم و چه اسیر و چه فقیر و مسکین
بهره مند از کرمش هر که می آمد می شد
چادر فاطمه از گبر مسلمان می ساخت
لاابالی درِ این خانه مقید می شد
@hosenih
پشت این در ملک الموت سه بار اذن گرفت
آتش و دود به اذن چه کسی رد می شد؟
چه گذشته است مگر در پس این در؟ که علی -
حرف در می شد اگر، حال دلش بد می شد
پاره ی جان نبی داشت به همراه پسر
روزی از کوچه ی شهر پدرش رد می شد
@hosenih
ناگهان شیشه ی عمر پسر افتاد و شکست
وسط کوچه همان شد که نباید می شد
مانده ام! دشمنش آخر چه گره داشت مگر؟
وا نمی شد اگر اینگونه نمی زد؟... می شد!
کاش می آمد و با کندن بنیان ستم
بانی ساختن مرقد و گنبد می شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسماللهالرحمنالرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#فاطمیه
#حسن_لطفی
▶️
گوش کن نعرهی طوفانِ نجف یازهراست
گوش کن شُرشُرِ باران نجف یازهراست
فاطمه نَفسِ علی و نَفَسَش فاطمه است
جانِ زهراست علی جانِ نجف یازهراست
@hosenih
هرکه مشغولِ زیارت بشود میبیند
نقشِ آئینهیِ ایوانِ نجف یازهراست
از حرم می شنوم :فاطمه را بشناسید
همهی روزی مهمانِ نجف یازهراست
مرقد فاطمه یا مضجعِ مولا اینجاست؟
بس که گفتند که درمانِ نجف یازهراست
@hosenih
دستِ زهراست، اگر سمت نجف میآیی
بخداوند که سلطانِ نجف یازهراست
گریه بر فاطمه کردیم و زِ جان سیر شدیم
ما چشیدیم ...فقط نانِ نجف یازهراست
گریه کردیم در این صحن و چه آرام شدیم
چارهیِ حال پریشان نجف یازهراست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
این خانه را خراب مکن بر سرم مریز
غمگین ترین مریض ، علی را بهم مریز
این قدر وقتِ شانه پرت را تکان مده
پلکِ تو کافی است سرت را تکان مده
@hosenih
امشب چقدر حال و هوایت عوض شده
تقصیر سرفه است صدایت عوض شده
آئینهی ترک ترک از سنگِ غم ، مریز
خانوم من عزیز علی را بهم مریز
دیدی چگونه زندگیام را بهم زدند
دیدم تو را چگونه همه پشتِهم زدند
@hosenih
قلبم کنارِ توست ولی تیر میکشد
این چند وقت پشتِ علی تیر میکشد
باشد قبول چهرهی خود را نشان مده
گهواره خالی است عزیزم تکان مده
ای خون تازه اینهمه در هر قدم مریز
ای سرفهی غلیظ علی را بهم مریز
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
جانان علیست...فاطمه...یک امشب
گریان علیست...فاطمه...یک امشب
@hosenih
ای صبح نیا، دلت مگر می آید!!!
مهمان علیست...فاطمه...یک امشب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
خرمن آسودگی شرار بگیرد
چادر مادر اگر غبار بگیرد
وای از آن لحظه ی بدی که ببینی
گوشه ای از دامنش به خار بگیرد
@hosenih
فصل خزانش، بهار خوشه ی اشک است
فاطمیه باغ گریه بار بگیرد
شام عروسی به فکر سائل خویش است
جامه ی نوداده، وصله دار بگیرد
حُرمت میلش ببین که تا به کجاهاست!
رفته برایش خدا انار بگیرد
@hosenih
دست علی گرچه بسته دراُحد امروز
دست ورم کرده ذوالفقار بگیرد
بد لگدی بود! محسن ازنفس افتاد
خواست که طفلی ز در فشار بگیرد
گریه ی زهرا به اختیارخودش نیست!
از دروهمسایه اختیار بگیرد
@hosenih
ماندم ازآن بازوی شکسته، چگونه
آمده پای تنورکار بگیرد؟
گودی چشمش مرا کشانده به گودال
تا مژه ام زخم بیشمار بگیرد
با دلِ خون رفت ازمدینه، علی هم
مانده برایش کجا مزار بگیرد؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#مرتضی_امیری_اسفندقه
▶️
شعرم به مدح حضرت زهرا رسیده است
روی زمین به عالم بالا رسیده است
باغ و بهار می چکد از بیت بیت من
شعرم شکوفه وار به زهرا رسیده است
@hosenih
آمد بهار خرّم و زهرا شکفت ماه
خورشید گرم محض تماشا رسیده است
میلاد دختر گل و ریحان و روشنی ست
شعری شریف و شاد و شکوفا رسیده است
@hosenih
نوروز آمده ست به تبریک فاطمه
چون رودخانه ای که به دریا رسیده است
::
هستی، نجات یافته ی حُسن خلق توست
زیبایی و کمال به امضا رسیده است
@hosenih
حُسنش رسیده است به فریاد زندگی
خُلقش به داد مردم دنیا رسیده است
::
وقتی که مادر پدری، پیر امتی
شعرم به درک امّ ابیها رسیده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
نسيم آرامتر خوابيده بانو
مزن پروانه پر خوابيده بانو
@hosenih
دگر رخصت نيازی نيست جبريل
مزن ديگر به در خوابيده بانو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حسن_لطفی
▶️
غم میوزید شادیِ ما مختصر کُنَد
شب میرسید کامِ مرا تلخ تر کُنَد
کو مَحرمی که بر درِ این خانه سر زَنَد
کو مَرحمی که بر جگرِ ما اثر کُنَد
@hosenih
مادر که میرود همهی خانه بی کَساند
مادر که هست خنده از اینجا گذر کُنَد
باشد ، مریض هم شده باشد به خانهات
کافیست در نماز که چادر به سر کُنَد
او هست نانِ تازه و گرمیِ خانه هست
کافیست در قنوت دعایی اگر کُنَد
@hosenih
من روضه خوانِ خویشم و دیدی که روزگار!
آتش نکرد آنچه که غم با جگر کُنَد
نامردِ شهر با همه ولگردها رسید
تا که تمام قصهیِ دیوار و در کُنَد
گردن کشید ...دید علی نیست...شیرشد
تا بی خیال طعنه زند خنده سر کُنَد
@hosenih
اول قبالهیِ فدک از دستِ ما گرفت
میخواست تا غرورِ مرا خُرد تر کُنَد
محکم گرفته مادرِ من چادرش ، ولی
فرصت نشد که دست به رویش سپر کُنَد
عمدا میانِ تنگیِ کوچه کشیده زد
تا ضربِ دستِ او دو برابر اثر کُنَد
@hosenih
یک تن میانِ چند نفر حرفِ ساده نیست
مادر زدن به پیش پسر حرف ساده نیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محسن_ناصحی
▶️
شبیه باد وقتی یاس پرپر را نمی فهمد
تبر افتادن سرو و صنوبر را نمی فهمد
چه فرقی می کند شمشیر باشد یا غلاف اصلا
که ظالم حرمت دخت پیمبر را نمی فهمد
@hosenih
مرا مانند آتش نه ، تصور کن مرا چون دود
که فرق چوبهای خشک با تر را نمی فهمد
مرا مانند تابوتی تصور کن که شب هنگام
دلیل شانه ی لرزان حیدر را نمی فهمد
کسی که پشت در حتی نفهمیده است محسن را
یقینا بین صحرا حال اصغر را نمی فهمد
@hosenih
شبیه سینه ای زخمی که وقتی میخ می بیند....
سری بر نیزه می بینم که خنجر را نمی فهمد
قنوتم گرم آمین است در الجار ثم الدار
ولی عجل وفاتی های مادر را نمی فهمد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih