بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#تغسیل
#حسن_لطفی
▶️
شب شبی سنگین شبی دلگیر بود
شب شبی بی صبح شامی دیر بود
شمع آخر در سِرِشکش غرق شد
آب گشت و بین اشکش غرق شد
@hosenih
شمع تا سو سو زنان خاموش گشت
خانه در باد و خزان خاموش گشت
در سکوتی باد زاری می نمود
باد آن شب سوگواری می نمود
باد می کوبید درها را به هم
باد می پیچید پرها را به هم
خانه آن شب باز طوفان خورده بود
چار غنچه با گلی پژمرده بود
گاه سوز گریه بوداماخموش
گَه صدای آب می آمد به گوش
@hosenih
چکه چکه می چکد دل روی دل
آب می ریزد دو چشمانی خجل
خیره خیره چشم طفلان مانده بود
آستین ها بینِ دندان مانده بود
سیل بسته راهِ نورِ نوح را
دست می شوید تنی مجروح را
چشم تا که فرصت دیدن گرفت
زانوانِ کوه لرزیدن گرفت
چشم تنها بین چادر زخم دید
پای تا سر پیکری پر زخم دید
زخم بستر ، زخم کوچه، زخم در
زخم سینه ، زخم بازو، زخم سر
زخمِ سرخیِ کفن زخمی کبود
زخم آتش، زخم میخ و زخم دود
زخم چشم و زخم پهلو، زخم دست
زخمها را عاقبت با زخم بست
@hosenih
زخم بود و سوز بود و درد بود
آه تنها چاره ی یک مرد بود
آه اسما آب بر این خسته ریز
درد دارد آب را آهسته ریز
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
مرثیه امیرالمومنین(ع)
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
روی لبان هر کسی هم جا نمی گیرد علی
هم وصف او با هرقلم معنا نمی گیرد علی
لطف الهی شاملش باید بگردد بی گمان
درسینه ی هر ناکسی سُکنی نمی گیرد علی
@hosenih
دستان او را مصلحت در ماجرای کوچه بست
مامور بر صبر است حقش را نمی گیرد علی
کم پیش می آید بیاید بین مردم چون دلش
غیر از کنار فاطمه مأوا نمی گیرد علی
خیلی برایش بدشد آن چیزی که درآن کوچه شد
حتی سر خود را دگر بالا نمی گیرد علی
@hosenih
همسایه ها وقتی که می بینند می گویند نه!
این زندگی از نو برایت پا نمی گیرد علی
درخواب دیده بارها کابوس تلخی که شبی
تابوت زهرا را به روی شانه می گیرد علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_تغسیل
#مهدی_رحیمی
▶️
شب بود و می رفتند مادر رابشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
@hosenih
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟
@hosenih
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#محمود_ژوليده
▶️
می دهد بال و پر خستۀ جبریل خبر
پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر
دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را
ماند، یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر
@hosenih
غنچه اش گوشه ی یک باغچه ای مدفون بود
به کجا دفن کند حال،گُلَش را حیدر
این گُلِ لِه شده را با چه دلی بردارد
با چه حالی بدهد غسل به یاسِ پَرپَر
زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است
باز می کرد علی از سرِ زهرا معجر
@hosenih
آب می ریخت به پهلو و به سینه امّا
باز می ریخت ز خونابه گهی خون جگر
زینب از گوشه ی آن حجره تماشا می کرد
وای از زخمِ تنِ مادر و حال دختر
پیکر فاطمه را با چه کسی باید بُرد
راهِ تشییع ، نمانده ست برایش دیگر
@hosenih
بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه
یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر
زیرِ تابوت همین چند یتیمند فقط
حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر
عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان
اینچنین رَدِّ امانت شده بر پیغمبر
@hosenih
می رسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش
آه از پیکر بی غسل و کفن ، خاک بسر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
دیگر بعید است این نفس بالا بیاید
باید برای یاریاش اسما بیاید
شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت
تا که برای شستن دریا بیاید
@hosenih
این مرد خیبر مردِ خندق بود اما
باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید
دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت
دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید
چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش
باید بماند تا که حالش جا بیاد
@hosenih
پشتِ سرِ هم شستنش را قطع میکرد
اما نشد تا بند این خونها بیاید
از بس حسن در آستین دندان فشرده
باید به دادِ حالِ او بابا بیاید
وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید
دستِ شکسته از کفن بالا بیاید
@hosenih
میگیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان
دنبال این تابوت آقا تا بیاد
تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود
ای کاش میشد زودتر فردا بیاید
ایکاش میشد دِق کند زینب کنارش
طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید
@hosenih
طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال
بر روی آن سینه کسی با پا بیاید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#رضا_رسول_زاده
▶️
نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا
گُلکاریِ بَر پیرُهَنَت کُشت مرا
@hosenih
با فِضِّه که در کفن تو را پیچیدم
خونابه ی روی کَفَنَت کُشت مرا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#عباس_احمدی
▶️
شام غریبان می شود در خانه، بی تو
چون بیت الاحزان می شود در خانه، بی تو
من با حسن آرام می سوزیم، اما
زینب پریشان می شود در خانه، بی تو
@hosenih
با چشمهای خیس، بابا از خجالت
یک گوشه پنهان می شود در خانه، بی تو
روزی گلستان بوده است این خانه با تو
دارد بیابان می شود در خانه، بی تو
مادر! ببین آن بغض های بی صدایت
با گریه جبران می شود در خانه، بی تو
@hosenih
سجاده و چادر نمازِ وصله دارت
پروانه باران می شود در خانه، بی تو
پنهان شدی از چشم نامردان تو اما
غربت نمایان می شود در خانه، بی تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#مجید_لشکری
▶️
خورشید عمر کیست که بر بام میرود
بر دوش شب نشسته و آرام میرود
مجهول قدر اوست که مخفیست قبر او
از بینهایتی به سرانجام میرود
@hosenih
در نوبهار غارت طوفان خشنترست
در دست او شکوفهی بادام میرود
او هست جلوهگاه حیا، غیرممکنست
بر دوش بیلیاقت هر عامّی رود
تشییع میکند همهی هست خویش را
بییاوری که خسته در این شام میرود
@hosenih
این گفتگوی ساکت مردی شکسته است
مردی که زخمخوردهی دشنام میرود:
زهرا پس از تو خار به چشمم گذاشتند
زهرا پس از تو تیغ بر این کام میرود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#سیدمحمدحسین_حسینی
▶️
شبیه بارش باران بی امان در شب
چکید اشک ز چشمان کودکان در شب
خدا دوباره به تشییع جسم ممتحنه
گرفت از اسدالله امتحان در شب
@hosenih
تو در میانه ی تابوت خفته بودی؟نه
علی کشید خودش را کشان کشان در شب
پدر چگونه به پیری رسید، بی تردید
زمان غسل تو ای مادر جوان در شب
پس از غروب تو ای افتاب پیغمبر
جهان شب زده مانده است همچنان در شب
@hosenih
پس از تو سهم زمین چیست غیر تاریکی
بدون ماه چگونه است اسمان در شب
زمین برای تو شان حرم شدن که نداشت
قرار شد بشود پیکرت نهان در شب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
آنشب که شب از صبح محشر تیره تر بود
آنشب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود
آنشب که خون از دیدهء مهتاب میریخت
اسما برای غسل زهرا آب میریخت
@hosenih
باید علی صد بار دست از جان بشوید
تا که به پیراهن تن جانان بشوید
می دید پامال خزان ها لاله اش را
می شست جسم یار هجده ساله اش را
می شست در تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه
@hosenih
می شست جسم همدم و دلداده اش را
قرآن زیر دست و پا افتاده اش را
می شست در تاریکی شب جسم خسته
می کرد دستش لمس بازوی شکسته
آرام بود اما وجودش مشتعل بود
از مادر و از چار فرزندش خجل بود
@hosenih
آهی کشید و زد گره بند کفن را
می سوخت و می دید مرگ خویشتن را
یک چشم بر یاس کبودش در کفن داشت
یک چشم دیگر بر حسین و بر حسن داشت
از بی کسی در بال هم، سر برده بودند
گویی کنار جسم مادر مرده بودند
@hosenih
داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را خواند پای آن جنازه
کای گوشه گیران شب غربت بیایید
آخر وداع خویش با مادر نمایید
آیید و جان خویش را در بر بگیرید
از مادر خود توشه ای دیگر بگیرید
@hosenih
دو طائر بشکسته پر از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند
دو دسته گل گلبوسه از کوثر گرفتند
قرآن خون آلوده را در بر گرفتند
ناگاه از آن خونین بدن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد
@hosenih
بشنید گردون نالهء منصوره اش را
بگرفت قرآن در بغل دو سوره اش را
میخواست بی تابی ز طفلان جان بگیرد
میرفت تا عمر علی پایان بگیرد
ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
دردانه های وحی را دریاب دریاب..
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
رفتی و در سینه ام دل بی قراری میکند
چشم هایم اشک نه! خونابه جاری میکند
@hosenih
رفتی و بوی تو مانده در تمام خانه ام
یاد تو حتی "خزانم را بهاری" می کند
خاطرات خوبمان یادم نرفته "فاطمه"
حق بده حیدر برایت گریه زاری میکند
بعد تو حال حَسن بدجور میسوزاندم
گوشه ای کز کرده دائم سوگواری میکند
ظرف آبی میگذارم شب به بالین حسین
نیمه شب پا میشود شب زنده داری میکند
@hosenih
تاکه کمتر حس کنم من جای خالی تورا
دخترم زینب برایم خانه داری می کند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حسن_لطفی
▶️
دارم عذاب می کشم و آب میکشم
با چاه آه از دلِ بیتاب میکشم
اُفتاده عکسِ ماه در این چاه و عکسِ من
دارم خجالت از رُخِ مهتاب میکشم
@hosenih
کِی در کنارِ خاکِ تو من خاک میشوم
کِی رَختِ خویش از دلِ سیلاب میکشم
سلمانِ پیر زیرِ بغلهایِ من گرفت
خود را به رویِ شانهیِ اصحاب میکشم
عکس تو مانده است به دیوارِ خانهام
دستی که بسته شد رویِ این قاب میکشم
@hosenih
من هرچه میکشم همه از دستِ قنفذ است
داد از مغیره از غم خوناب میکشم
من هرچه از تو مانده در این بقچهی غریب
دارم به چشم خستهی بی خواب میکشم
دارم لباسِ سوخته را جمع میکنم
این میخ این در همه را آب میکشم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih