eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
406 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با رنجِ اسارت و غمِ تنهایی بانویِ دلیرِ روزِ عاشورایی @hosenih با این همه غُصِّه و مصیبت امّا چیزی تو ندیده ای به جز زیبایی ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر که گردد ذاکر مولا به زینب میرسد هر که گوید ذکر یا زهرا به زینب میرسد از حرم تا قتلگه تا شام کاری ساده نیست رتبه پیغمبر طاها به زینب میرسد @hosenih بعد مولا میرسد نوبت به یک پاره جگر ضربه این ماتم عظما به زینب میرسد داستان کربلا دریایی از داغ و بلاست شعلۀ این داغها تنها به زینب میرسد شاخه های پنج تن یک یک به طوفان میخورند موج طوفان بلا یکجا به زینب میرسد کربلا میماند و بار پیام قتلگاه این رسالتها ولایتها به زینب میرسد ** نعره تکبیر از رگهای بی سر شد بلند یا اُخَیَّی نیز از آنجا به زینب میرسد دست زیر یک یکِ اعضای قطعه قطعه برد ناله زهرا دگر اینجا به زینب میرسد نیزه ها را از تن بی سر که بیرون میکشد تازیانه کعب نی حالا به زینب میرسد مانع سیلی زدن بر جمع طفلان میشود ترکش این ضربه ها اما به زینب میرسد گوشواره ،دستبند ،خلخال ،معجر ، روسری میبرند و دست غارت تا به زینب میرسد @hosenih می دهد از زیر دست و پا یتیمان را نجات گاهی اما ضربه های پا به زینب میرسد از سر نیزه چه میبیند عموی با وفا که صدای گریۀ سقا به زینب میرسد حرمله ميخواست خوش رقصی کند با خنده گفت: ناسزاها تا هنوز از ما به زینب میرسد وای از دروازه ای که بی حياها آمدند من نمیگویم چه تهمت ها به زینب میرسد ازدحام آنقدر آنها را اذیت کرده بود گاه از یک یاحسین یک یا به زینب میرسد بود زندان و خرابه بهتر از بزمِ یزید ضربه های خیزران گویا به زینب میرسد سلسله بر گردن سجاد جا وا کرده بود ریسمانِ دست این آقا به زینب میرسد زیر معجر های پاره ، چهره های سوخته گاه از یک آستین یک ، تا به زینب میرسد @hosenih تهمت سخت کنیزی را چه آسان زد حریف نالۀ الغوث یا عما به زینب میرسد از ته مجلس یتیمی بوسه بر بابا دهد گریۀ دردانۀ بابا به زینب میرسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زینب که بود ؟ واژه برایش نیامده‌است زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامده‌است زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست زینب چه گفت خطبه به پایش نیامده‌است @hosenih زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ میزند آری صدا شبیهِ صدایش نیامده‌است زینب چه داشت آنچه که زهرا ظهور داد زینب چه خواست آه رسایش نیامده‌است تفسیری از حماسه‌ی شامش نگفته‌اند شرحی برای کرببلایش نیامده‌است از خواهش حسین گرفتیم تا ابد دستی به روی دستّ دعایش نیامده‌است عالم تمام حیرت محض است پیشِ او چون او کسی به پیش خدایش نیامده‌است بویِ حسین داشت تمامیِ دستهاش رنگی شبیهِ رنگِ حنایش نیامده‌است زینب شناسی است قیامِ امامِ عصر باید به سوز گفت که جایش نیامده‌است در بِینِ روضه گریه‌ی عباس را ببین باور مکن برای عزایش نیامده‌است پیراهن حسین در آغوش دارد و با گریه گفت حیف عبایش نیامده‌است اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است بالاسرش رُباب سرش را گرفته است در فکرِ آب مانده و سایه نمی‌رود در آفتاب مانده و سایه نمی‌رود در آفتابِ شام کباب است رویِ او حالا شبیهِ روی رُباب است رویِ او @hosenih حالا کنارِ او که رُباب است بچه نیست حالا که کوزه‌ها پُر آب است بچه نیست این لحظه‌های آخر و او رو به کربلاست او رو به قبله است بگو رو به کربلاست عباس تا که بود کسی سایه‌اش ندید سی سال قامتش زن همسایه‌اش ندید عباس را که داشت به محمل حجاب بود گهواره‌ای کنارِ عروسش رُباب بود عباس اگر که بود در آتش نمی‌دوید با دختری کبود در آتش نمی‌دوید خانم به نیزه زلف پریشان ندیده بود بر رویِ ناقه محملِ عُریان ندیده بود افسوس سایه‌ها سرِ خواهر نیامدند از شش برادرش یکی از در نیامدند یادش نرفته بغضِ پریشانی‌اش شکست سر را که دید گوشه‌ی پیشانی‌اش شکست یادش نرفته نوبتِ تزئینِ شهر بود خانم سه روز معطل آذینِ شهر بود اینجا شراب پُر شده در کاسه‌ها چرا اینجا پُر است از همه رقاصه‌ها چرا ای کاش سر به طشتِ طلایش نمی‌رسید این ضربه‌هایِ چوب صدایش نمی‌رسید @hosenih در پیشِ عمه دخترکی ناتوان شکست آنقدر زد که آخر سر خیزران شکست اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است تنها شده رُباب ، سرش را گرفته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کیست که بر لوح قلم می‌زند؟ حول خداوند قدم می‌زند؟ کیست که در وزن نگنجیده است؟ کوه وِقار است و نرنجیده است؟ @hosenih کیست که مختار کند جبر را؟ کیست که بی‌تاب کند صبر را؟ کیست خم آورده به ابروی قهر لرزه برافکنده به زانوی شهر؟ کیست به عصمت متجلّی شده شأن ولی را متولّی شده او که در افلاک نبی کوکب است زُهره‌ی زهرای علی زینب است حلم مجسّم‌شده‌ی نشأتین روح یکی جسم دوتا با حسین خطبه‌اش از نهج بلاغت پر است هیبت مولاست که در چادر است وجه علی تا که اتم می‌شود خطبه‌ی او تیغ دو دم می‌شود بدر دوم، بین کلامش نهان فاطمه در خطبه‌ی شامش نهان در سخنش لحن امیر آمده است کوکبه‌ی دهر به زیر آمده است @hosenih صبر الهی ست، تفضّل شده است «أخرجنا الله من الذُّل» شده است راهبر قافله‌ی ماست این زین اب و زینت زهراست این توسن گفتار که چالاک شد کاخ یزید از دم او خاک شد زیر و زبر را به هم آورده است خواهر سقّا علم آورده است از دل این سِفله‌متکّای فرش خیمه برافراشته در تاج عرش می‌رود از خویش به حیرانیَ‌اش آینه از آینه گردانیَ‌اش جلوه‌ی این آینه در مشرقین سر زده از طلعت روی حسین قسمت زینب که سفر می‌شود روی حسین آینه‌گر می‌شود گرچه به غیر از غم و غارت نبود این سفر از جنس اسارت نبود @hosenih گرچه سزاوار به زنجیر نیست شیر به زنجیر مگر شیر نیست از حد اوصاف که رد میشود دخت علی بنت اسد میشود گو همه مغلوب که او غالب است جان علیّ بن ابی‌طالب است جان علی رنج فراوان کشید چند بغل روضه به دامان کشید خیز و بخوان روضه‌ی دستار را روضه‌ی بیمار و پرستار را روضه ی دروازه ی ساعات را قافله‌ی مادر طاعات را @hosenih روضه‌ی این روضه چه بود؟ آه آه روضه‌ی بازار یهود آه آه قسمت زینب که الم شد الم دست کشیدیم و قلم شد قلم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در بسترم و در آتشِ خورشیدم اندازه‌یِ عُمرِ نوح هم غَم دیدم @hosenih یک جمله فقط قصه‌یِ عُمرِ من شُد آمد به سَرَم از آنچه می‌ترسیدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خیزران آمد و بر مهبط یارب زده شد تازیانه عوض گفتن یا اَب زده شد اُسکتوا ضربه شد و بر دهن دشمن خورد مثل آن ضربه که یک روز به مرحب زده شد @hosenih روز و شب زینب کبری به اسیری چون رفت روز از روز بدش آمد و شب،شب زده شد جای لیلا و رباب و همه‌ی اهل حرم دم به دم عمه ی سادات مرتب زده شد صاف بود آینه اش آه ولی در کوفه سنگ بر آینه از جنس مُحدَّب زده شد شد کبودی اثراتش دوبرابر زیرا؛ ضربه ها بیشترش در وسط شب زده شد @hosenih زینب آن لحظه به پا خاست و از پا افتاد خیزران چونکه به پاخاست و بر لب زده شد آسمان بار غم روضه ی سر را نکشید قرعه ی فال به نام منِ زینب زده شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نفس آخرم حسین حسین نام تو می برم حسین حسین گفته بودم که بی تو میمیرم ناز تو میخرم حسین حسین @hosenih وقت جان دادن همه بودم حال ؛بی یاورم حسین حسین سر پیری چه بی عصا شده ام کو علی اکبرم حسین حسین بعد تو بی پناه شد زینب ای پناه حرم حسین حسین روضه ها زنده میشود یک یک پیش چشم ترم حسین حسین با زمین خوردنت زمین خوردم چه کنم خواهرم حسین حسین بین گودال در کنار سرت شد بریده سرم حسین حسین پای بوسیدنت لگد خوردم جلوی مادرم حسین حسین @hosenih آنکه پا روی سینه تو گذاشت کرده خاکی پرم حسین حسین مانده شش ماه جای چکمه شمر بر روی پیکرم حسین حسین تا لباس تورا درآوردند پاره شد معجرم حسین حسین ابن ِ کعبِ حرام زاده زده چنگ بر زیورم حسین حسین راهش افتاد بر سر بازار زینبِ محترم حسین حسین گیر کردم میانِ بزمِ شراب یادِ تشتِ زرم حسین حسین @hosenih اذیتم کرده چشمهای حرام دختر حیدرم حسین حسین فکرِ آن سرخ مویِ مجلسِ شام میکند مضطرم حسین حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همه رفتند و من جا ماندم اي دوست ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست چرا رفتي مرا با خود نبردي ببين بعد از تو تنها ماندم اي دوست @hosenih عزيز بي گناهم كي مي آيي پناه بي پناهم كي مي آيي به در مانده هنوز اي يار چشمم رفيق نيمه راهم كي مي آيي ببين از داغ تو درهم شكستم شكستم كه چنين از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسي كه هستم به يادت در نواي آب آبم چنان تو زير تيغ آفتابم تو راحت خفته اي در خانه ي قبر ولي من از غمت خانه خرابم لباس تو در آغوشم برادر صدايت مانده در گوشم برادر تو ماندي بي كفن بر خاك صحرا چگونه من كفن پوشم برادر @hosenih ببين در ديده سوي ديدنم نيست توان دادن جان در تنم نيست چنان آبم نموده آتش تو گمانم جسم در پيراهنم نيست من وكابوس شمشير و تن تو تماشاي به غارت رفتن تو تورا سر نيزه ها بردند و مانده براي من فقط پيراهن تو سراسر نيزه ميبينم به خوابم سر و سرنيزه ميبينم به خوابم همين كه پلك بر هم مي گذارم تورا بر نيزه ميبينم به خوابم @hosenih دلم هر روز سوي نيزه ميرفت كه خونت در گلوي نيزه ميرفت چه مي شد مثل سرهاي شهيدان سر من هم به روي نيزه ميرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با اشک بی‌زوال خودم گریه می‌کنم بر روز و ماه و سال خودم گریه می‌کنم این پلک ها به روضه‌ی تو‌ زخم شد حسین بس با زبان حال خودم گریه می‌کنم @hosenih حالا دگر بدون عصا می‌خورم زمین گاهی خودم به حال خودم گریه می‌کنم می‌پرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟ بر پاسخ سوال خودم گریه می‌کنم گاهی که یاد عصر دهم می‌کند دلم بر غارت جلال خودم گریه می‌کنم @hosenih من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز هر شب ز درد بال خودم گریه می‌کنم ای بهترین برادر دنیا برای تو تا وقت ارتحال خودم گریه می‌کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای درد و بلای تو بجانم جان میدهم و تو را بخوانم باز آی حسین من کجایی پایان بدهی بر این جدایی @hosenih یادم نرود چه ها کشیدی در بارشِ نیزه ها چه دیدی تا حرمت تو شکست دشمن بر سینۀ تو نشست دشمن آندم که مرا صدا زدی تو دیدم که چه دست و پا زدی تو وقتی که سرت برید قاتل فریاد سرم کشید قاتل طفلان تو در نظاره بودند اعضای تو پاره پاره بودند دیدم که به پیکرت چه ها رفت دیدم که سرت به نیزه ها رفت هم نعشِ تو، غرق نور دیدم هم زیر سُمِ ستور دیدم سرها که به نیزه رفت بالا پس شعله ز خیمه رفت بالا در شعله امام خود که دیدم من مرگ به جان خود خریدم @hosenih تا حرفِ فرار را شنیدند یک یک همه کودکان دویدند هر که بسویی ز بیم میرفت معجر ز سر یتیم میرفت دشمن که دریده بود و خندان غارت به حرم نمود آسان دیدی چه گذشت بر حریمت کردیم ز مقتلت عزیمت یک باغِ بخون نشسته دیدیم بس نیزۀ سر شکسته دیدیم دیدیم تو را که سر نداری افتادی و بال و پر نداری دختر چو نمود با پدر راز شد حملۀ تازیانه آغاز در هجمۀ بی هوای عدوان بودم سپر بلای طفلان پیشِ همه حرمتم شکستند دستان مرا طناب بستند بردند مرا به سربزیری همراه حرامیان اسیری ما را به سرود و ساز بردند بر ناقۀ بی جهاز بردند از کرب و بلا غم و بلا بود تا کوفه و شام، ابتلا بود در کوفه شدیم ما به زندان در شام شدیم کنج ویران داغ تو ز عمر، سیرمان کرد غمهای رقیه پیرمان کرد حالا منم و قد خمیده مرگِ منِ دل غمین رسیده @hosenih باز آی که تشنۀ وصالم رحمی، مددی أخا به حالم بازآ که دهَم به بی قراری پیراهن کهنه یادگاری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با زبانی پُر گلایه مقتلم تحریر شد آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد تو غریب کربلا و من غریب شهر شام ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد @hosenih من نگفتم بی تو میمیرم بیا حالا ببین تازه خواب کودکی هایم دگر تعبیر شد پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟ ای دل آرامم کجایی خواهر تو پیر شد در میان این لباس کهنه روی سینه ام ماجرای رفتن تو مثل یک تصویر شد من خودم دیدم که زیر دست و پا افتاده ای مثل آیینه تنت پاشیده و تکثیر شد بین گودال آمدم هرچه صدا کردم حسین دشمن کف زد صدای ناله بی تاثیر شد پیکر تو زیر نعل تازه وا میشد زهم پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد آنکه بُرد عمامه تو معجر از رویم کشید هر دو گیسوها اسیرِ پنجه ی تقدیر شد @hosenih تا نیفتی از سرِ نیزه به زیر دست وپا خواستم دامن بگیرم زیرِ نیزه دیر شد گوبه سردارِ سپاهت رفتی وبارفتنت خواهر گیسو سپیدت هرکجا تحقیر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نخ روی نخ آمد که حیا داشته باشد باتیرگی اش نورخدا داشته باشد معجر شدو میخواست بها داشته باشد تابرسر خورشید نما داشته باشد آمد بشود سایه روی سر زینب میخواست که نامش بشود معجر زینب @hosenih با نور نماز شب او نور گرفته تا ستر شده رتبه مستور گرفته درخلوت بی بی شرف طور گرفته به به؛ به چنین قرب که اینجور گرفته از عطر نفس های علی تافته باشد این تافته باید که جدا بافته باشد هرچند حجاب است به سنگر زده کارش تا حشر وقارست بدهکار وقارش تقوا و حیا ریخته در تار به تارش از طایفه ی چادر زهراست تبارش یک پارچه اما زره محکم پیکار نه اینکه زره،معجزه اعظم پیکار الحق و الانصاف مهیای خطر شد در بحبوحه ی فاجعه مردانه سپر شد هرچند که خاکی شد و راهی سفر شد در کوفه و درشام چو شمشیر دوسر شد هرگز که به کوهی گذر کاه نیفتاد یکبار به سویش نظر ماه نیفتاد @hosenih سوگند به این کوه گسستی نرسیده به سوره توحید شکستی نرسیده سوگند به او پنجه و دستی نرسیده یا چشم بد مردم پستی نرسیده باید که خلایق ز رخش دور بمانند هرجاکه گذر کرد همه کور بمانند هرچند که عمریست شده همدم زینب دارد به دلش داغ ز قد خم زینب گریان شده و سوخته پای غم زینب انگار که او نیست دگر محرم زینب امروز بنا کرده که آرام بماند وقتش شده تا بی بی ما روضه بخواند یکسالِ فراقت صد و ده سال گذشته از زینب تو گفتن از حال گذشته سخت است بگویم به چه منوال گذشته با یاد تو و روضه ی گودال گذشته من صابره ام باز ولی تاب ندارم باور بکن از روز دهم خواب ندارم @hosenih رفتی و کسی خنده به این دیده ی تر کرد امنیت این قافله احساس خطر کرد کفر آمد و در شام به توحید نظر کرد آیات حجاب از سر بازار گذرکرد تا قرعه بی کس شدن افتاد به زینب شهر پدری خوب محل داد به زینب درشام چه داغی بروی قلب حیا خورد اسلام معاویه به اسلام خدا خورد سنگینی چشم همه بدجور به ما خورد زینب وسط شهر کشیده دوسه جا خورد من بت شکنی کردم و جایش دهنم سوخت از ضربه ی شلاق تمام بدنم سوخت @hosenih حالا شده ام خیره به این در تو بیایی خوبست که این لحظه ی آخر تو بیایی خواهر شده ام تا که برادر تو بیایی ای بی سر من کاش که با سر توبیایی این پیرهن توست که برسینه فشردم یک آب خنک بعد تو ولله نخوردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih