#امام_حسین_ع_مناجات
مطلع نمیخواهد دلی که بیقرار است
اینجا یقینا قافیه بر غم دچار است
پای بساط شعرِ شب یاد تو کردم
مرغ دلم سوی تو امشب رهسپار است
جان بر لبم ای دوست از هجر تو آمد
رسم عجیبی حاکم این روزگار است
بی تو اسیر درد و غم هستم همیشه
این زندگی بی کربلا بس ناگوار است
شب را سحر کردم چگونه ؟ با غم تو
این است اوضاع دلی که بیقرار است
شاعر: #مصطفی_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از حسینیه مقتل
#امروز
19 محرم الحرام :
حرکت کاروان کربلا به سوی شام:
در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.
(الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 114)
زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین علیه السّلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.
(ابصار العین فی انصار الحسین علیه السّلام: ص 133)
#مناسبتی
#محرم
✅ @hosenih_maghtal
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دور کن از من غم و دلشورهٔ بیهوده را
قسمتم کن یک خیال کاملا آسوده را
دست هایم را بگیر آقا که خیلی خسته ام
سخت ویرانم! ببین آرامش ِ فرسوده را
@hosenih
جز تو با هر کس نشستم تیشه زد بر ریشه ام
پاک کردم از وجودم جز تو؛ هر که بوده را
هستی ام را، هر چه را دارم به نام خود بزن
جان و مال و خانه ام را؛ کلّ این محدوده را
عمر؛ طی شد با بطالت، هر محرّم آمدم
گریه کردم این مسیرِ رفته و پیموده را
نیست گریان در قیامت هر که شد گریانِ تو*
اشک می ریزم میانِ روضه این فرموده را
معصیت یک غدهٔ بدخیم و تو «نِعم الطبیب»
جانِ من بردار از قلبِ مریضم «توده» را
@hosenih
شک ندارم که خدا با قصدِ بخشش میدهد-
-دستِ تو کوهِ گناهانی که نابخشوده را
بهترینها را برایم خواستی اما ببخش
من به دستانت سپردم یک دل آلوده را!
*پيامبر(ص): اى فاطمه(س)؛ همه چشم ها در روز قيامت گريان است جز چشمى كه بر مصيبت هاى حسين(ع) بگريد/بحار الأنوار-ج۴۴ص٢٩٣
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای
حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای
پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست
کافی است بزم سوختگان را شراره ای
@hosenih
سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام
در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای
دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر
در دست زینب است گریبان پاره ای
یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من...
گشتم به هر دیار حسین دوباره ای
چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد
از بحر بر کنار نگردد کناره ای
با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت
جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای
پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست
آیینه بی خبر نشود از نظاره ای
@hosenih
جایش به روی صورت من درد می گرفت
میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای
بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان
جز آستین پاره نداریم چاره ای
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
جان به ما داده ربنای حسین
جان عالم فقط فدای حسین
به خدا می رسیم با گریه
سجده کردیم بر خدای حسین
به بلای عظیم ممتحنیم
چونکه هستیم مبتلای حسین
پادشاهان اسیر ما همه اند
چون گداییم ما گدای حسین
مثل مجنون، اسیر لیلائیم
عشق ما چیست، کربلای حسین
دل ما خانهء شهیدان است
مستحقیم بر دعای حسین
نفس ما به روضه ها بند است
پر کشیدیم در هوای حسین
پای دین و عقیده می مانیم
جان خود می دهیم پای حسین
مادرش فاطمه برای خدا
همه را می خرد برای حسین
دم مغرب، دم اذان شده است
اشهد ما حسین جان شده است
@hosenih
قد غم دال بوده ساعتِ سه
وقت جنجال بوده ساعتِ سه
لشکر مست های کوفه نشین
دور گودال بوده ساعتِ سه
خواهری در پی برادر خود
بی پر و بال بوده ساعتِ سه
آنقدر که دویده در مقتل
خسته، بی حال بوده ساعتِ سه
دیده افتاده دست شمر، حسین
دیده پامال بوده ساعتِ سه
سختی هر دقیقه کشتن او
قدر صد سال بوده ساعتِ سه
ذوالجناح آمده بدون حسین
خون، روی یال بوده ساعتِ سه
چشم غارتگر سپاه یزید
پی خلخال بوده ساعتِ سه
گیسوی دخترش پریشان شد
چونکه بی شال بوده ساعتِ سه
آتش و خون نشسته در صحرا
می خورد لطمه صورت زهرا
@hosenih
سر که افتاد مادرش افتاد
پیش او جدّ اطهرش افتاد
حلق او از حروف قرآن، پُر
جای نیزه به حنجرش افتاد
کوفه تا شام را قیامت کرد
سنگ میخورد و خواهرش افتاد
سر میان تنور و دیر و درخت
یاد غمهای دیگرش افتاد
مثل گودال، زیر پاها رفت
در مسیری که دخترش افتاد
لگد زجر تا اسیرش کرد
دردهایی به پیکرش افتاد
خون تازه ز صورتش می ریخت
خون به هر جای زیورش افتاد
مثل زهرا که بین آتش سوخت
شعله ها بر موی سرش افتاد
خار در چشم دشمنش بود و
خار در پای لاغرش افتاد
کشتهء روزهای تنهایی است
دختری که عجیب، بابایی است
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_شام
با وجود خولی و شمر و سنان در راه شام
شام من شد تهمت و زخم زبان در راه شام
آنچه با من کرد حرف ناسزا سیلی نکرد
زیر بار غصه قدم شد کمان در راه شام
@hosenih
تا بیندازد سرت را از نوک نیزه مدام
حرمله با سنگ می کرد امتحان در راه شام
گیسوان دخترت همرنگ دندانت شده
دختر آواره ات شد نصف جان در راه شام
روی ناقه پلک های خسته ام یاری نکرد
خواب بودم لطمه خوردم ناگهان در راه شام
اینکه می لرزم به خود از ضعف هست از ترس نیست
آخرش پیدا نشد یک لقمه نان در راه شام
حرف مرهم را نزن کار از مداوایم گذشت
بسکه خو کردم به درد استخوان در راه شام
سایه ی خیمه نصیب شمر و خولی شد ولی
آه ناموس خدا بی خانمان در راه شام
رفتی و دیگر ندیدی گردش ایام را
یک نفر مثل شبث شد ساربان در راه شام
@hosenih
از تو چه پنهان شبیه ریگ صحرا ریخته
مطرب و آوازه خوان و بد دهان در راه شام
کاش می مردم نمیرفتم ولی بزم شراب
کاش می مردم شبیه بستگان در راه شام
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی
مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
ما به دربار تو ای دوست ارادت داریم
به گدایی در خانه ات عادت داریم
@hosenih
اینکه ما گریه کن بزم عزای تو شدیم
لطف زهراست که اینگونه سعادت داریم
عشق ما بر تو وبابای تو امروزی نیست
این متاعی ست که از روز ولادت داریم
بهتر از باغ بهشت ست خدا میداند
هر کجا بزم عزایی که به یادت داریم
@hosenih
قبله ی ما حرم و ذکر تمام است حسین
روز و شب تکیه بر این ذکر و عبادت داریم
شاعر: #قاسم_ملکی_قمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
با چشم تر پروانه بودن مزه دارد
مست دو تا پیمانه بودن مزه دارد
@hosenih
شان مساجد بی حد و حصر است اما
پاگیر این میخانه بودن مزه دارد
هرچند عاقل هم بیایی فیض بردی...
در روضه ها دیوانه بودن مزه دارد
هرکس خراب روضه ها باشد درست است
یعنی فقط ویرانه بودن مزه دارد
این دست های سینه زنها دستگیر است
با انبیا هم شانه بودن مزه دارد
خوش بخت یعنی ما که انصار الحسینیم
از دیگران بیگانه بودن مزه دارد
وقتی که روزانه تفضل کرده بر ما
کارگر روزانه بودن مزه دارد
@hosenih
چه سفره ای امشب رقیه باز کرده
ریزه خور دردانه بودن مزه دارد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مجلس_یزید_ملعون
ای يزيدِ بی حيا از رویِ بغض و كينه ات
خيزران بر روی لبهایِ حسين من مزن
@hosenih
چوبِ خود بردار از پيشانیِ زخمی او
لطمه بر اسمای حُسنایِ حسين من مزن
كم تمسخر كن تو قرآن خواندنِ مظلوم را
طعنه بر صوتِ دل آرایِ حسين من مزن
از محاسن های او خونِ دلِ من ميچكد
بس كن ای ظالم به سيمایِ حسين من مزن
چوبِ تو تفسير سيلی خوردنِ زهرا كُنَد
شرم كن بر رویِ زيبایِ حسين من مزن
@hosenih
كاش مثلِ دستِ من چشم سكينه بسته بود
پيشِ او ضربه به لبهایِ حسين من مزن
شاعر: #محمود_ژوليده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_شهادت
ای گلِ یاسِ شده پرپر سلام
ای زِ دو عالم سرِ ، بی سر سلام
ای که ز فیضت دو جهان زنده است
نور رُخت بر همه تابنده است
شور و صفای دلِ دلدادگان
خون خدا سرور آزادگان
جاذبه را اولی و خاتمه
جان منی ای پسر فاطمه
@hosenih
با دلِ پر سوز سلامت کنم
هر شب و هر روز سلامت کنم
مونسِ درگاه ربوبی تویی
منشاء هر نیکی و خوبی تویی
دست نبی شانۀ گیسوی توست
جای لبش بین دو ابروی توست
نور الهی ز رخت منجلی
هستیِ زهرا و امید علی
ای که حریمت حرم کبریاست
آرزویم دیدن کرببلاست
عشق تو آیین و سرشت من است
کرببلای تو بهشت من است
ای به غم عالمیان غمگسار
لحظۀ مُردن به سرم پا گذار
عاشورا اوجِ سرافرازیت
کرببلا صحنۀ جانبازیت
می کند اسلام به تو افتخار
زآنکه گرفته است ز تو اعتبار
کیست چو تو رَه به شهادت بَرَد
در ره اسلام ز خود بگذرد
کیست شبیه تو چنین سر دهد
قرصِ قمر چون علی اکبر دهد
آتش و یک باغ کجا دیده اند
مثل چنین داغ کجا دیده اند
چلچله ها از حرمت پر زدند
پیش دو چشمت همه پرپر زدند
زخم زبان بر دل تنگت زدند
تیغ و سنان ، دشنه و سنگت زدند
@hosenih
در حرم تو شرر انداختند
بر بدن اطهر تو تاختند
ظلم به این گونه روا بود کِی؟
ماه که دیدست به بالای نِی؟
کرببلا از دو لب آن امام
داشت برای بشریت پیام...
سر چو تو بر خنجر دشمن دهی
بِه که به ذلت ، تو دمی تن دهی
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
اشکِ این نیزه در آمد که سنان می خندد
او به غم های منِ همچو کمان می خندد
مادری گوشه ی بازار عزا می گیرد
نیزه دارِ سر سقات به آن می خندد
راه رفتن دگر از دختر نو پات مخواه
همه ی شام به این گشته خزان می خندد
قاسم و اکبر تو از پی من می آیند ..
پیر مردی به سرِ هر دو جوان می خندد
گفتم و ناله زدم زینت بابا بودم
همه ی شهر به این نام و نشان می خندد...
شاعر: #محمد_بخشوده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e