#حضرت_معصومه_س_شهادت
از گریه چون ابر بهارانم رضاجان
ماتم زده از داغ هجرانم رضاجان
آرامش قلب پریشانم رضاجان
از دوریت پیوسته می خوانم رضاجان
جانم رضا جانم رضا جانم رضاجان
با کوله باری از غم و آه آمدم من
با محرمان خویش همراه آمدم من
گفتی بیا و این همه راه آمدم من
گرچه برای دیدن شاه آمدم من
رویت نبینم،خوب می دانم رضاجان
@hosenih
سخت است نور دیده تر را نبینی
دل داده باشی روی دلبر را نبینی
بالا سر خود سایه سر را نبینی
خواهر شوی اما برادر را نبینی
ای روی تو خورشید تابانم رضاجان
در راه بودم راه من را سد نمودند
چها که با ذریه احمد نمودند
از دستشان هر آنچه که آمد نمودند
خصم علی بودند با من بد نمودند
از دست دادم جمله یارانم رضاجان
الحمدلله اهل قم اهل ولایند
اینها خدایی مردمانی با خدایند
در بی کسی با ناله هایت هم نوایند
بیمار اگر گردی به درد تو دوایند
چه خوب در این شهر مهمانم رضاجان
اینجا اگر گریه کنی منعی ندارد
همسایه بر همسایه عزت می گذارد
هر قدر هم چشمت زغصه خون ببارد
جای گلایه ، دایه رأفت بیارد
با یاد زهرا دیده گریانم رضاجان
شد روضه من بین بستر ، وای مادر
ناله زنم این شام آخر ، وای مادر
ای وای از آن ضربت در ، وای مادر
افتاد پیش چشم دختر ، وای مادر
من تا ابد زین غصه نالانم رضاجان
زینب تمام صحنه ها را دید ، ای وای
مادر ، میان شعله ها ، را دید ، ای وای
فرق علی شیر خدا را دید ، ای وای
هم تشت هم دشت بلا را دید ، ای وای
صبر جمیلش کرده حیرانم رضاجان
@hosenih
اینها همه یک سو ، عزای شام یک سو
گریه میان خنده های شام یک سو
رقصیدن رقاصه های شام یک سو
بد چشمی نامردهای شام یک سو
من بی قرار شام ویرانم رضاجان
گویم به صد شور و نوا ، بیچاره زینب
بر درد و غصه مبتلا ، همواره زینب
از دست داده هست خود یکباره زینب
در کوچه ها و شهرها آواره زینب
سر گشته ی غمهای جانانم رضا جان
شاعر: #علی_سلطانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
(هر دختری که دختر زهرا نمی شود)
هرکس که مثل ام ابیها نمی شود
در وصف همسری شما گفته اند که
هم کفو و هم طراز تو پیدا نمی شود
شکر خدا که راهی دریای قم شدیم
هر قطره ای که راهی دریا نمی شود
باور کنید با همه اوصاف خود بهشت
هرگز شبیه صحن تو زیبا نمی شود
آرامشی که خلق به دنبال آن روند
جز در حریم امن تو معنا نمی شود
گفتند زائر تو زائر زهراست آمدیم
وقتی زیارت مدینه مهیا نمی شود
شاعر: #یاسر_مسافر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_شهادت
گل باغ پدرت بودی و پر پر نشدی
سوخته در وسط شعله، پسِ در،نشدی
@hosenih
فاطمه بوده ای اما جگری از تو نسوخت
وسط شعله ی آتش پسری از تو نسوخت
گل رویت به خدا لطمه ای از خار ندید
پهلویت از نوک مسمارِ در، آزار ندید
تو گل یاس پدر بوده ای اما نه کبود
روی گلبرگ تنت جای غلافی که نبود
در دل حادثه ها زخم به روی تو نخورد
دست نامحرم بی رحم به روی تو نخورد
@hosenih
هیفده روز قم از داغ تو سرتاسر سوخت
او نود روز غریبانه در آن بستر سوخت
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_شهادت
تا که یاد غم هجر پدرش می افتاد
سختی راه سفر از نظرش می افتاد
تب که می کرد ز تاب و تب زهرا می سوخت
گریه می کرد و چنین پلک ترش می افتاد
@hosenih
تا که ضجه به نماز شب زینب می زد
از نماز شب و اشک سحرش می افتاد
دور او یکسره بودند برادرهایش
چادرش گاه اگر از کمرش می افتاد
بقچهء معجر او شکر خدا دست نخورد
گرچه در کوچه و برزن گذرش می افتاد
کوفه و صحنهء بازار مجسم می شد
هر زمان شاخه گلی دور و برش می افتاد
یاد سرنیزه و آن محمل خونی می کرد
حرف دوری برادر، ز سرش می افتاد
روضه اش بود زبان حال حسین آن وقتی
که به زانو به دو پای پسرش می افتاد
عمه آمد که کمک حال برادر باشد
ولی افسوس شرر بر جگرش می افتاد
@hosenih
حال ارباب که این بود، به زینب چه گذشت
تا که می گفت علی را نبرش می افتاد
یکطرف از بدنش را ز زمین بر می داشت
نه نمی شد! دو سه جای دگرش می افتاد
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_شهادت
زینب ِ آقای خراسان تویی
تاج سرِ مردم ایران تویی
گُل به سر و روی تو از بام ؛ ریخت
بر جگرم شعله غمِ شام ؛ ریخت
زینبِ قم ، تاجِ سرِ قافله
تو نشدی همسفرِ حرمله
@hosenih
زینبِ قم ، پیش دو چشم ِ ترت
دست نخورده به مویِ دلبرت
زینبِ قم ، دختِ علی پیر شد
گوشهی گودال ؛ زمین گیر شد
زینبِ قم ، رأسِ جدا دیده ای؟!
نیزه به حلقومِ رضا دیده ای؟!
زینبِ قم ، دستِ تو دیده طناب ؟!
راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟!
زینبِ قم ، پیش تو چیزی نشد
محضرتان حرفِ کنیزی نشد
زینبِ قم ، جانم اگر بر لب است
دردِ من از بی کسیِ زینب است
عمهی سادات گرفتار شد
ناقه نشین ، واردِ بازار شد
عمهی سادات به چشمِ ترش
دید ، گِره خورده مویِ دلبرش
عمهی سادات زمین گیر شد
تا که بریدند گلو ، پیر شد
@hosenih
عمهی سادات غرورش شکست
نیزه به حلقوم حسینش نشست
عمهی سادات به دستش طناب
دیده اش افتاد به بزمِ شراب
عمهی سادات چه چیزی شنید
عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید
شاعر: #قاسم_نعمتى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_معصومه_س_مدح
اى جوهر عقل! عشق را مفهومی
همچون شب قدر، قدر نامعلومی
قم با تو مدینهٔ ولایت شده است
تو، فاطمهٔ چهارده معصومی
شاعر: #سیدمهدی_حسینی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_معصومه_س_شهادت
نبودی و ندیدی کام عطشان
نبودی و ندیدی جسم عریان
ولی قربان آن خواهر که می دید
برادر را به زیر سم اسبان...
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
@dobeity_robaey
#حضرت_معصومه_س_شهادت
غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردی
هجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردی
از داغ دوری پدر، قدت کمان شد
از غربتِ زندان شنیدی، صبر کردی
هر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی...
چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردی
@hosenih
عزم سفر کردی، بلا دیدی در این راه
با شوقِ این که می رسیدی، صبر کردی
در ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرم
زهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردی
تا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدی
بینِ مریدان با امیدی صبر کردی
تا قم رسیدی، یادِ زینب گریه کردی
پیراهن از داغش دریدی، صبر کردی
گفتی چگونه عمه در داغ حسینت
تا قتلگاهِ او دویدی صبر کردی؟!
مانند گل دانه به دانه با دل خون
از پیکرش سر نیزه چیدی، صبر کردی
@hosenih
در شام، وقتی چادرت می سوخت، دورت...
نه یار بود و نه مریدی، صبر کردی
جای تمام بچه ها شلاق خوردی
از دردِ کعبِ نی خمیدی، صبر کردی
تا روز آخر روضه های کربلا را
در سینه ی ما پروریدی، صبر کردی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_شهادت
رسید از شهر قم، آوایِ غم از داغِ معصومه(س)
چکید اشک از دو چشمم دم به دم از داغِ معصومه(س)
@hosenih
در آغوشَش گرفته خاک ایران و عزادار است
شکسته بیشتر قوم عجم از داغِ معصومه(س)
پریشانحال رخت مشکی آورده ست و پوشیده ست-
-تنِ ایوانِ آیینه، حرم از داغِ معصومه(س)
نگاهی میکند موسی بن جعفر(ع) میزبانانه
به زائرها چه با لطف و کرم! از داغِ معصومه(س)
کنار حضرت نجمه(س) ببین ام البنین(س) امشب
گرفته روضه ای پای علَم از داغِ معصومه(س)
ندید آخر برادر را و جان بر لب شد از این غم
بخوان ای روضه خوان در هر قدم از داغِ معصومه(س)
@hosenih
فدای ضامن آهو که عمری سخت گریان است
هم از داغ دل زینب(س)! وَ هم از داغِ معصومه(س)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_معصومه_س_مدح
بی سبب نیست شما جلوه ی اسرار شدی
اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی
شاعر: #یاسین_قاسمی
@dobeity_robaey
#حضرت_معصومه_س_شهادت
منم دُردانه ی موسی بن جعفر
به شوق دیدن روی برادر
به همراه برادر های دیگر
شدم راهی من از شهر پیمبر
به جاه و فر نشستم بر کجاوه
رسیدم بین ره در شهر ساوه
@hosenih
چو دشمن باخبر از حال ما شد
بسی بر کاروان ما جفا شد
به ناگه در میان جنگی به پا شد
به راه حق عزیزانم فدا شد
که گویی از پیِ آن جنگ دشوار
شدم افسرده و رنجور و بیمار
من از تاثیر آن جنگ و شبیخون
شدم آزرده و نالان و دلخون
ز ساوه تا به قم در دشت و هامون
نمودم طیِ ره با حال محزون
میان شور و استقبال مردم
شدم ساکن به شهر شیعیان قم
چه گویم من ز لطف مردمانی
که بنمودند با من مهربانی
مرا بودند جمله یار جانی
به تکریم و مرام خوش زبانی
گرفت آندم که بودم من به هودج
مهار ناقه ام را ابن خزرَج
درون منزلش مسکن گزیدم
بسی از شیعیان تکریم دیدم
کجا دشنام و فحاشی شنیدم
کجا ناکَس ز سر معجر کشیدم
شده ذکر لبم تا هیفده شب
امان از حال زار عمه زینب
@hosenih
اسیر کوفه و شام است زینب
اسیر خیل دشنام است زینب
اسیر قوم بد نام است زینب
اسیر سنگ از بام است زینب
فراق یار اگر معصومه را کُشت
چه دردی زینب مظلومه را کُشت؟
شاعر: #جواد_کریم_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
میزنم حرف دلِ مردم را
حرفِ هر عاشقِ سر در گم را
آه چندیست ندیدم قم را
شده دلها بخدا تنگِ حرم
حرمِ خواهرِ سلطانِ کرم
غمِ عالم به دل از هجر نشست
شیشهی صبر از این درد شکست
دلِ احباب به یک حرف خوش است
بانوی قم! بتو از دور سلام
بتو از وصله ی ناجور سلام
حرمِ قم حرمِ اهلِ وفاست
جای جایش چو مزارِ زهراست
مَهدِ مهدی و قدمگاهِ رضاست
این حریمِ حرمِ اَمنِ خدا...
منتظر مانده به دیدار شما
@hosenih
بارها رد شده ایم از جاده
بی تفاوت به چنین آزاده
حال، دور از حرمش افتاده
شِکوه از حالِ بدِ خویش کنیم
گریه بر فالِ بدِ خویش کنیم
ناله ی دل اگر ابراز شود
بانوی قم به شبِ راز شود
گِره از کارِ همه باز شود
کیست بانوی جنان؟ معصومه
آبروی دو جهان، معصومه
بانویی که همه یارش بودند
اهلِ قم صبر و قرارش بودند
در غم و درد، کنارش بودند
داشت از عشقِ رضا جان میداد
جان ز هجرِ رخِ جانان میداد
گر چه او داغِ برادرها دید
کی دگر بر سرِ نِی، سرها دید
کی دگر غارتِ معجرها دید
کی شده غارت از او خلخالی
کی عبورش، شده از گودالی
او که خود اینهمه هجران دیده
کی تنِ بی سر و عریان دیده
کی بخود سیلیِ عدوان دیده
آری آن واسطه ی شادیِ قم
با شکوه آمده تا وادیِ قم
@hosenih
او به همراهیِ غمهای رباب
کی دلِ شب شده در شامِ خراب
کی شده شاهد یک بزمِ شراب
لحظه ای طعم جسارت نچشید
تهمتِ سختِ کنیزی نشنید
وای از دختر زهرا زینب
وای از تهمتِ اعدا، زینب!
وای از بزم جفا یا زینب
صبر از صبر تو فریاد آمد
سرِ ببریده به امداد آمد
آری ای همسفرِ ثارالله
میرسد منتقم آل الله
در رکابش، سپهِ جندالله
لشکری گِردِ حرم، منسَجمَت
تا که گردند همه منتقمَت
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e