#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
سعادت در خانه ام را زده است
چه عشقی به دنبال من آمده است
نگین مرا اصل دانسته ای؟
مرا لایق وصل دانسته ای؟
ولی من کجا وصل حیدر کجا؟
مرا پیش تو شأن همسر کجا!
@hosenih
کنار تو قلب جهان می تپید
در این خانه زهرا نفس می کشید
کنار تو حتی خسی نیستم
پس از فاطمه من کسی نیستم
نفس میزنی در هوایم بس است
کنیز تو باشم برایم بس است
غریبی اگر، یاری ات می کنم
چو مردان علمداری ات می کنم
در این راه زهراست الگوی من
فدای تو بازو و پهلوی من
من عمری به عشق تو می زیستم
کنار تو چون کوه می ایستم
سپاه تو را تقویت می کنم
برای تو یل تربیت می کنم
@hosenih
جگردار و غرنده مانند شیر
یلانی دلاور ولی سر به زیر
به راه تو از هرکه همراه تر
به چهره یکی از یکی ماه تر
سرافراز و سرلشکر و صف شکن
ولی خاک پای حسین و حسن
شاعر: #علی_ذوالقدر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
پسرهای مرا کشتند! دیگر-
مسلمانان مرا مادر نخوانید
پریشانم پریشانم پریشان
مرا أم البنین دیگر نخوانید
شنیدم دستِ عباسم قلم شد
به خاک افتاد با پیشانی از زین
بشیر از کربلا آورده سوغات
برایم صد هزاران داغِ سنگین
@hosenih
دلم آشوب شد، قلبم تکان خورد
شد آن لحظه که مَشکش تیرباران
حلالم کن شدم شرمندهٔ تو...
«علیِ مرتضی ای شاه مردان»
شنیدم قامتش شد إزباً إربا
میانِ روضه می میرم بزودی
چه بد کشتندعلیِ اکبرم(ع) را
«اگر دردم یکی بودی چه بودی»؟!
بمیرم!...ضربه هایِ کُندِ خنجر
دلیل گریهٔ چشم ترم شد
حسینم(ع) عاقبت لب تشنه جان داد
«فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد»؟!
دلش آشفته شد؛ شد بی برادر
فدای زینبم(س) تنهایِ تنها...
لب گودال، آن لحظه که میخوانْد
«گلی گم کرده ام می جویم او را»
کنار پیکرِ بی سر، گمانم
چنین گفته ست بی صبرانه، ممتد
«من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد»
@hosenih
نبودم تا ببوسم صورتش را
شنیدم داشته حالِ وخیمی
رقیه(س) سخت سیلی خورده از زجر(لع)
«یتیمی درد بی درمان یتیمی»
منِ أم البنین را پیر کرده
غم ِ طفلِ رباب و اینکه شبها-
-میان خواب میگوید عزیزم...
لالالالا لالالالا لالالا!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
تمام عمر من و آستانِ اُمِبنین
که در تمامیِ عمریم میهمانِ اُمِبنین
"هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک"
چه غم مرا که منم در امانِ اُمِبنین
@hosenih
اگر هزار گره باشدم خیالی نیست
فقط همین که بگویم به جانِ اُمِبنین
بقیع و خاکِ بقیع سرمههای مادرهاست
همان غبار که دارد نشان اُمِبنین
دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد
که گشت خانهی او آشیان اُمِبنین
چه برکتی است سرِ سفرهاش نمیدانم
علی شد از همه دنیا از آن اُمِبنین
نشسته پنج امامم کنار سفرهی او
و خوردهاند همه آب و نانِ اُمِبنین
بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد
همینکه گشت علی میزبان اُمِبنین
رسید و خانهی زهرا دوباره مادر دید
حسین دید به سر سایبان اُمِبنین
رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر....
نوازش نَفَسِ مهربانِ اُمِبنین
گرفته است به دامن چهار جانش را
هزار شُکر که آمد به خانه اُمِبنین
ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت
جگر خراش بود داستان اُمِبنین
میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند
به راه ماند ولی دیدگان اُمِبنین
بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد
خراب شد بخدا خانمان اُمِبنین
برای چار جوانش نگفت اما گفت :
بگو حسین کجا هست؟ جانِ اُمِبنین
همینکه دید شده بی حسین اُفتاد و
به روی خاک نشست آسمانِ اُمِبنین
مدینه گفت که اُمالبنین نمیشد پیر
گرفت نالهی زینب توانِ اُمِبنین
نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب
ولی رسید بجایش خزان اُمِبنین
خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر ریخت
عصا گرفت و سیه شد جهانِ اُمِبنین
سکینه خورد زمین وقتِ دادِ زینب شد
میان روضهی اَبرو کمانِ اُمِبنین
@hosenih
* * *
عروسِ سوختهی فاطمه رسید از راه
رُباب شد پس از آن روضهخوانِ اُمِبنین
مدینه دید که بیبی چقدر روضه گرفت
چقدر روضه شنید از زبانِ اُمِبنین :
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعهی آبی به حرمله رو زد...
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
با تو میشد عطر و بوی فاطمه احساس کرد
عصمت دامان تو، عباس را عباس کرد
شاعر: #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
دادم به حسین(ع) ماهِ دلبندم را
پر کردم از اشکِ شوق لبخندم را
آن لحظه که میخرید از من زهرا(س)
در کرب و بلا چهار فرزندم را!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
غمی که انس گرفته به سینه را چه کنم
عزای دست بریده ز کینه را چه کنم
میان آن همه داغی که زینبم گفته
خجالت تو ز روی سکینه را چه کنم
*
یکدم دل او تهی ز آداب نشد
جز بهر حسین زار و بیتاب نشد
می سوخت از اینکه پسرش سقا بود
اما پسر فاطمه سیراب نشد
*
مثال کوه، ایثار و وفا داشت
از اول انس با آل عبا داشت
وجودش بس که سرشار از ادب بود
ز نام فاطمه شرم و حیا داشت
*
با آه دل شکسته می گفت حسین
محزون و غریب و خسته می گفت حسین
می گفت بشیر، از عمود آهن
بغضی به دلش نشسته می گفت حسین
*
اگر چه جز غم دلبر ندارد
اگر چه جز دو چشم تر ندارد
به زیر لب نوایش این چنین است
حسین بن علی مادر ندارد
شاعر: #علی_سلطانی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زهرا_س_شهادت
بی مادری سخت است اما هرچه مادر
قربان آن مادر که پنهان شد مزارش
شاعر: #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_عباس_ع_شهادت
آسمان ! فانوس..،روشنگر نخواهد شد..،نگرد
شام تار بی کسی ها سر نخواهد
شد..،نگرد
ابرها را خشکسالِ دوری از او سر بُرید
جز به خون،دامان صحرا تر نخواهد شد..،نگرد
@hosenih
گرچه دلسوزِ غمش هستیم..،کو دلباختن؟!
آهنِ تفتیده خاکستر نخواهد شد..،نگرد
تا سحر پروانه را دنبال کن..،پِی میبری
سوختن را هیچکس از برنخواهد شد..،نگرد
دیدهی "یعقوب" و دستان "زلیخا" شاهدند
جامه ای پیراهن دلبر نخواهد شد..،نگرد
بانیِ پروازِ در معراج ها "اشک" است..،"اشک"
غیر گریه هیچ "بالی" ، "پر" نخواهد شد..،نگرد
دست فرزند گُنَهکار خودش را هم گرفت
مثل زهرا هیچ کس مادر نخواهد نشد..،نگرد
نوکریِ آل حیدر اوج قُرب بندگی است
دُورِ آن که قنبر حیدر نخواهد شد نگرد
رزق ما از سفرهی بابای عالم می رسد
با کسی که سائل این در نخواهد شد نگرد
این دلم تنگاست..،تنگ دیدن صحن نجف
هیچ دیداری از این بهتر نخواهد شد..،نگرد
لات هم باشم،علامت سربهراهم می کند
طِیِّب ما نیز جز نوکر نخواهد شد..،نگرد!
گرچه سقّا رفته رفته آب شد..،امّا فرات
رود که از برکه کوچکتر نخواهد شد..،نگرد!
@hosenih
مثل اکبر چندتا عضوش نشد پیدا...،حسین
این تنپاشیده " آبور" نخواهد شد..،نگرد
▪️
▪️
غیرتِبالانشین!دلواپس زینب مباش
بین کوفه قحطی معجر نخواهد شد..،نگرد
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مناجات
شاعر توانا #محسن_ناصحی، به استقبال از شعر برادر گرامی اش #علی_ذوالقدر رفته:
« خدای مهربانیهاست سلطانی که من دارم
فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم
کنارش ذرهی ناچیز چون خورشید میتابد
ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم
شاعر: #علی_ذوالقدر
___
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
اگر با من نبود این ابر و بارانی که من دارم
برایم دردسر می شد گناهانی که من دارم
من از وقتی که یادم هست غرق معصیت بودم
چه اندوهی است در حال پریشانی که من دارم
@hosenih
دل شیطان نفسم را به دست آوردم و دیدم
چه سودی می برد از بار خسرانی که من دارم
ضرر کردم ، سر بازار هم بی مشتری ماندم
خودت گاهی بخر از جنس ارزانی که من دارم
من از بی کربلایی گم شدم در شهر ، کاری کن
دلت آیا نمی سوزد به هجرانی که من دارم
بمیران و به دیدارم بیا تا اهل گورستان
به پا خیزند از دیدار مهمانی که من دارم
@hosenih
عجب رازی است در نامت یقین دارم همین دنیا
نجاتم می دهد ذکر حسین جانی که من دارم
شروعم با تو بود و با تو خواهد بود پایانم
ندارد هیچکس آغاز و پایانی که من دارم
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
عشق را؛ با من، بیا از سر بگیر
نوکرت را؛ باز هم، در بَر بگیر
آن جهان؛ لبهای خندانم بده
این جهان؛ یک جفت، چشمِ تر بگیر
@hosenih
تا بفهمم خوب، شأنت را، زِ من
چشمِ نابینا و گوشِ کَر بگیر
ای دلِ عاشق برو پشتِ درش،
هرچه میخواهی، زِ پشتِ در بگیر
در میانِ روضه، با ذکرِ حسین...
جانِما را اینچنین، آخر بگیر
تشنهلب بودی و گفتی، زیرِ تیغ:
"بارالها، از تنِ من، سر بگیر
@hosenih
از تنم، تنها نه سر، همراهِ آن
قاسم و ششماهه و اکبر بگیر"
....گفتمش: کرب و بلایم را بده
گفت: این را، شخصاً از مادر بگیر
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
عمری از دیدن تو محرومم
گله از چه؟ ندارم استحقاق
@hosenih
از گناهِ زیاد، خسته شدم
شده پرونده ام پُر از اوراق
اشک چشمِ مرا دو چندان کن
چونکه محتاجِ گریه اند عشاق
نمکِ روضه ی مرا بفرست
روزی ام دست توست یا رزّاق
سحری، روبروی شش گوشه
دست من را بگیر بین رواق
@hosenih
ای ضریح حسین؛ دلتنگم!
برسان ناله ی مرا به عراق
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e