#امام_زمان_عج_مناجات_در_شب_قدر
در مجلس ما یار نیاید که بیاید؟
دلدار به دیدار نیاید که بیاید؟
سلطان به گداهای در خویش بنازد
بیچاره به دربار نیاید که بیاید؟
دور تو شلوغ است... مگر که همه پاکند!
پیش تو گنهکار نیاید که بیاید؟
بر طاق شفاخانه نوشتند کریمان
بیمار و گرفتار نیاید که بیاید؟
بالا سر نوکر دم تشییع جنازه
ارباب وفادار نیاید که بیاید؟
این بَرده ی بازار نجف دلهره دارد
حیدر سر بازار نیاید که بیاید؟
سرمست علی هستم و جام شب قدرش
آن ساقی کرار نیاید که بیاید؟
لب تشنه ی آن تشنه لبِ آبِ فراتم
سقا دم افطار نیاید که بیاید؟
با سر به زمین خورد و دل خیمه بهم ریخت
ای مشک! علمدار نیاید که بیاید؟
وقتی سر ناموس علی معجر پاره است
عباس در انظار نیاید که بیاید؟
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
آرام درخـون خفتی و لب بـاز كردی
فزت و رب الكعبــه را آغـاز كردی
توبـا نسيـم آه خـود، در آن شب قـدر
يك در به روی عرش اعلا باز كردی
خـون دلی كه خورده بودی از سرت ريخت
بر روی محرابی كز آن پـرواز كردی
گنجينــه ی راز الهـی بــودی و بــاز
محــراب را آئينـه دار راز كــردی
گاهی برای قاتلت كـردی سفـارش
گاهی يتيمـان را ز رأفت، نـاز كردی
وقتی كه بـرعبـاس گفتی ازحسينت
از كـربــلا يك راز را ابـراز كردی
دنبال تو عــدل وامـان بار سفر بست
آن شب كزين دنيا سفر آغاز كردی
رفتی ولی بـانگ رسـای معـدلت را
سرتاسر دنيـا طنيــن انداز كردی
بار دگـر با التفـاتی چــون هميشـه
طبع «وفایی» را سخن پردازكـردی
✍ #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربهی در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانهیِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
**
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزهای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان میخندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
✍ #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_غربت
#محاوره
برا کارگر روضههات شدن
میشه لطفاً منم انتخاب کنی
دست و بالم خالیه اما علی
میشه روی گریههام حساب کنی؟
یادگرفتم از مرام فاطمه
جون بدم ولی دل از تو نکنم
تا فقط یه بار به چشم تو بیام
خیلی به این در و اون در میزنم
توی تاریخ اومده، اهل زمین
قدر تو نمیدونستن، آسمون!
یه روز از قدرت شمشیر دو دم
یه روز از صبر تو بند اومد زبون
هر جوری شده اذیتت کنن
بنا رو بر این گذاشتن آقا
این که وقت دیدنت سلام کنن
لیاقت می خواست، نداشتن آقا
یه نفر تا تو رو دید توی مسیر
روشُ چرخوند و راهش رو جدا کرد
هر کسی پشت سر غیر تو رفت
توی هر دو دنیا پشت به خدا کرد
تو صف نماز بهت جا ندادن
تا شاید وقت دعاتو بگیرن
ولی بی خبر از اینکه نمیشه
جلوی دید خدا رو بگیرن
دوست دارم یه بار ببینمت تا که
قبل هر کسی بهت سلام کنم
قول دادی میای و باید دم مرگ
برای عرض ادب قیام کنم
✍ #شهریار_سنجری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#محاوره
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
زخم بدن راحتتر از زخمای نیشه
زخم زبون میزد به من دنیا همیشه
گفتن که: ماهش توی کوچه خورده سیلی
حق داره خب توو کوچه آفتابی نمیشه
یادم میاد گفتی که تا آخر باهاتم
ای یاس من از تو چی مونده غیر ماتم؟
روی در و دیوار، ثبته خاطراتت
پرپرشدی تو بین دفترخاطراتم
گفتم چرا به رفتنت اصرار داری
گفتی باید ثابت کنم تو یار داری
یادم نمیره با سراپای وجودم
گفتم نرو زهرای من! تو بارداری...
توو قبر خوابیدی و بیدار تو هستم
مشتاق مرگ و صبح دیدار تو هستم
با خنده و عطر و حنا بعد از تو قهرم
من بیست و نه ساله عزادار تو هستم
این غصههای کهنه جا کرده تو سینه
آره دیگه... دنیای بی زهرا همینه
این زینبم غصه زیاد داره، بذارید
حداقل دیگه منو اینجور نبینه
روزی همینجا رو سرش سنگا میبارن
سر به سرش توو کوفه شاگرداش میذارن
توی گلیم آوردنم، طاقت نیاورد
میمیره حرف بوریا پیشش بیارن
سنگ ِ خلاصه دشمن اصلی شیشه
شد وقت رفتن دمدمای گرگ و میشه
خون خیلی از من رفته و خشکیده لبهام
آدم که زخمی باشه دائم تشنه میشه
از تشنگی هر آدمی از حال میره
یک ساعتش واسش قد یک سال میره
فکر حسینم، دردمو از یاد بردم
تنها و تشنهلب تهِ گودال میره
سروده گروه شعری #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
زخم تیر معصیت روی پر و بالِ من است
هر پَری روی زمین دیدی، بدان مال من است
دستِ من از دامنت وقتی رها شد..، گُم شدم
این همه سردرگُمی آثارِ اِهمال من است
این هیاهوهای من یعنی تماشا کن مرا
جلبِ چشمانت شدن، بانیِ جنجال من است
قلب من_این سیبِ نو رَس_ را بیا وُ رَد نکن
حاصل یک عُمر زحمت، میوهی کال من است
من فقیرم..، کُلِّ دارائیم، اشک روضههاست
گریه بر ذُرّیّهی صِدّیقه، اموال من است
هر کجا باشم، غذایم را حسنجان میدهد
نانخورِ مَردِ کرم بودن که مِنوال من است!
روزهی ما را رطبهای نجف وا میکند
رزقِ نخل مرتضی، افطار اَمثال من است
هِدیه از دست پدر وقتی که باشد..، بهتر است
دیدنِ ایوانطلا، عیدی اِمسال من است
طالعِ نوکر فقط با کربلا خوش میشود
کاش میدیدم که بابُ القِبله در فال من است
دائماً عطر ضریحِ شاه را بو میکِشم
خاطرات صحن او روی پَرِ شال من است
" کُشتهی لبتشنهی من! دوستت دارم حـسـین"
این حدیث دلنشینِ عاشقی..، مالِ من است
در اُمورات حسینی، کار، دستِ زینب است
این عقیله کارفرمای من و آلِ من است
▪️
آه از آن ساعت که خواهر روی تل از حال رفت
گفت: قربانگاهِ تو در اصل گودال من است
شمر بعد از ذبحِ طولانی تو ، آمد حرم...
قاتلت این خیمه تا آن خیمه، دنبال من است
✍ #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
خیره به آسمان شده این دیدهی ترم
من بی کس همیشهی تاریخ، حیدرم...
یک روز آب خوش به گلویم نرفته است
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم
امشب فقط به فاطمهام فکر میکنم
آغوش باز کرده در این شام آخرم
افطار تلخ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم
ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم
وقت اذان شدهست مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست؟ بکوبید بر سرم
الله اکبر! أشهد حیدر بلند شد...
یارب گواه باش که پُر گشته ساغرم
**
فُزْتُ وَ رَبِّ کَعبه! سرم غرق خون شده
این را برای فاطمه سوغات میبرم
من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دم خانه دخترم
زینب بمان به خانه که خانهست جای تو...
این کوچه نیست جایِ تو ای بانویِ حرم
از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد
از حال و روز کوفهی آنروز مضطرم
فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا نیست معجرم
فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که زنسل پیمبرم
فریاد میزنند که زینب! حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزهست دلبرم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#شب_قدر
کریم و مهربان بود و مرا هم
میان بندگانش داد، راهم
نمک گیرم، بدهکارم، همیشه...
نجاتم داده الطاف اِلهَم
برای بندهی آلودهی خود
لباس مغفرت کرده فراهم
ثوابی که ندارم، شرمسارم
شب قدر است اما رو سیاهم
شرر بر توشهام زد بی حیایی
مرا انداخت از چشمش، گناهم
همه گفتند محتاج دعایند
منِ بیچاره محتاج نگاهم
ضرر کردم کنارش کم نشستم
پشیمان از چنین عمری تباهم
پریشان حالیام را چاره کرده
دعایم کرده زهرا، روبراهم
زمین خوردم، علی دارم، غمی نیست
دلم گرم است بر پشت و پناهم
نجف شد قبلهگاه و ملجأ من
امیرالمؤمنین شد تکیهگاهم
**
شبیه کودکانِ زار کوفه
یتیمانهست امشب اشک و آهم
شکاف کعبهی فرق بلندش
شرر انداخته بر قبلهگاهم
چه کرده ابن ملجم با امیرم
نمانده قوتی در جسم شاهم
گمانم لحظههای آخر اوست
رُخ زرد علی باشد گواهم
زبانم لال تنها نیست مولا
ولی فکر امامی بی سپاهم
خدا را شکر حیدر تشنه لب نیست
به یاد تشنهی در قتلگاهم
چه کردی با حسین ای شمر ملعون
نمی آید از او دیگر صدا هم
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_مناجات
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
مردمی که به تو نظر کردند...
چشم بر روی دیگران بستند
محتضرها به عشق دیدن تو
عوض احتضار، سرمستند
لقمهی چرب و نرم بسیار است
نان خشک تورا هوس کردم
چشم و دل سیرهای این عالم
مستِ افطار سادهات هستند
تیغ تو در نبرد میچرخید
آبروی حریف را میبُرد
ملخکهای آمده به مصاف
فوق فوقش دوبار میجَستند
ما که در ابتدای عشق توأیم
ابتداهم که هیچ، قبل تریم
عاشقان تو مثل تمارند
سر سپردند و عهد نشکستند
دوستانت تقیه میکردند
دشمنانت دروغ میگفتند
دوست و دشمن تو آقا جان
همه در غربت تو هم دستند
کشتنت کار ابن ملجم نیست
ماجرا ماجرای ناموس است
شعله و سیلی و در و دیوار
بهر قتلت به میخ پیوستند
✍ #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e