#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
تحت عنایت تو، هستیم خوب و بد جمع
این روضههای خلوت، بهتر بُوَد ز صد جمع
قربانِ ماتم تو، گشتیم از غم تو
در زیر پرچم تو، با "یا علی مدد" جمع
سیرو سلوک عاشق، از جادهی جنون است
جایی که حرف عشق است، باید شود خِرد جمع
روزی به کوچهی ما، افتد اگر مسیرت
پشتِسر قدومت، باید کنم جسد جمع
وقتی که مُرده باشم، پیشم اگر بیایی
کم کم شود به اعجاز، از روی من لحد جمع
**
تا چشم بست ابالفضل، با نیزهها رسیدند
دورت عزیز زهرا، گشتند بی عدد جمع
اینگونه که تن تو، از ضربهها شده کم
شمشیرهای تیزو بُرنده میشود جمع
شستند دستشان را، بعد از بریدن سر
با این خیال شاید، که میشود سند جمع
...فریادِ آسمان را ... بیتابی زنان را
باید یکی سنان را، از آن وسط کند جمع
لعنت به قاتل تو که نازدانهها را
از روی پیکرِ تو، کرده است با لگد جمع
زینب میان مقتل، ماندهست با سؤالی
این جسم میشود جمع، یا که نمیشود جمع؟
ممنون بوریائیم، اما تن شما شد
با همت زنانِ، قوم بنی اسد جمع
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
از روی دلسوزی دهاتیهای اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیواناتِ صحرا دور گودال
با گریههای مادر تو گریه کردند
از تکههای چادری بر خاک پیداست
با زور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آبآور تو گریه کردند
بر پشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای ربابِ دست بسته
بهر علیِ اصغر تو گریه کردند
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح میداد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
تویی دریای بی پهنای خِلقَت..، ما نَمَت هستیم
تو بیش از ظرفیتهای وجودی، ما کمَت هستیم
ملالی نیست..، ما را حبس کن در پیلهی داغت
که این پروانهبودن را بدهکار غمَت هستیم
به جز "گریه" گدای خانهات خرجی نمیخواهد
دو سکه اشک هم کافیاست..، لنگِ دِرهَمَت هستیم
به قربان کف پایَت! قدم بر چشم ما بگذار
فراتت را رها کن تشنهلب! ما زمزمَت هستیم
اگرچه اشک ما مَشکی برایَت پُر نخواهد کرد
اقلاً دلخوشیم از اینکه گاهی مَرهمَت هستیم
تمام آسمانها تکّهای از بیرقات هستند
به هرجا میرویم انگار زیر پرچمَت هستیم
خوشامدگوییِ هر گریهکُن با حضرت زهراست
به مادر جان بگو: دلتنگ خیرمقدمَت هستیم
به دلچسبیِ آه سینهزنهای تو آهی نیست
بُخار استکانِ چاییِ تازهدمَت هستیم
فقط کافیست تا لب تر کنی..، پای تو میمیریم
به قول لاتهای با مُرُوَّت: آدمَت هستیم!
**
دم مغرب..، سنانِ مست رفت و ساربان آمد...
همه دلواپس انگشتِ زیر خاتمَت هستیم
نفهمیدیم آخر..،یک حصیر کهنه کافی بود؟!...
کماکان فکرِ طرز جمع جسم دَرهمَت هستیم
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حاج محمدرضا طاهریزمینه عاشورا ۱۴۴۵ حاج محمدرضا طاهری.mp3
زمان:
حجم:
8.96M
#محرم_۱۴۴۵
#زمینه
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
بند 1⃣
ایوای پر از زخمی، ایوای پر از خونی
عطشان اگه بودی، عریان نمیمونی
نترس اگه غارت شده پیرهنت
چادرمو میندازم رو بدنت
منم شبیه خیمههات میسوختم
کاشکی خودم برات کفن میدوختم
خدای من خدای من؛
عریانه بچهی باحیای من
خدای من خدای من؛
ببین چقد تنهان بچههای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
بند 2⃣
دیدم توی مقتل، سینهت پر از تیره
شمر از سنان داره، خنجر رو میگیره
تیرا رو از سینهت بیرون میکِشه
میشینه روی سینه تا آماده شه
با خنجرش ضربهی محکم میزنه
رگای نامرتبت سهم منه
خدای من خدای من؛
کشتن بچهمو جلو چشای من
خدای من خدای من؛
به هیچکسی نمیرسه صدای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
بند 3⃣
گودال پر از خونه، خیمه تُو آتیشه
رفتید تو و عباس، زینب غریب میشه
با اینکه ریختن سرِ تو قبیلهای
ولی تو فکر خواهرت عقیلهای
زجر که دخترا رو هر بار میزنه
سرِ تو روی نیزهها زار میزنه
خدای من خدای من؛
سربریدن بچهمو روی پای من
خدای من خدای من؛
قهقهه میزنن به نالههای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
✍شاعر و نغمهپرداز: #حمید_رمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
شکایت میکنیم از هجر، از دوری طولانی...
ولی رد میشویم از تو، ازین غربت به آسانی
نه پای کار تو هستیم، نه سرباز تو هستیم
فقط مشغول خود هستیم در زنجیر حیرانی
اگر هم گریهای کردیم، حاجت داشتیم از تو
برای غصههایت نیست این چشمانِ بارانی
تو ای یوسف نیا کنعان! بمان در مصرِ این غیبت!
تورا هرگز نمیخواهند آدمهای کنعانی
خمیر نان ما بوی تعفن از ربا دارد
که مؤمن در نمیآید ازین نانهای شیطانی
به حق جد عطشانت دعا کن ما گدایان را
تو آقای فقیرانی، تو امید گدایانی...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدیم
نام حسین آمد و از نو، جوان شدیم
گفتند کربلا وطن ماست بر زمین
شکر خدا که هموطن آسمان شدیم
چون فرش پادری دم مجلس نشستهایم
پاخوردهایم و آخر عمری گران شدیم
هر غم که دیدهایم فدای غم حسین
عمری به داغ کرببلا امتحان شدیم
باید گریست خط به خط عمر رفته را
جز او اگر برای کسی روضهخوان شدیم
✍ #صادق_میرصالحیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دوتا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن
هرشب بساط ساز من آماده بوده است
امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن
فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت
از چشم شور مردم بی روضه دور کن
ما مُردهایم بی تو و بی کربلای تو
فکری به حال مردم اهل قبور کن
کردی سفارش آن دو ملک را؛ ولی حسین
گاهی هم از کنار مزارم عبور کن
پروندهام پُر است از اعمال بد؛ ولی
تو صفحههای نوکریام را مرور کن
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
اینکه هنوز پشت درم، اینکه سائلم
یعنی بزرگواری تو هست شاملم
چشمات گرفت چشم مرا در مقام اشک
ناقابلم اگرچه، نشستی مقابلم
آنقدر در اتاق خودم روضه خواندهام
گاهی حسین میشنوم از وسائلم
من با دلم چقدر برای تو سوختم
دلخوش به این امید، بیایی به محفلم
گفتم به عشقِ اُم بنین بعد مُردنم
هر هفته شنبه روضه بگیرند منزلم
محکم اگر برای تو بر سینه میزنم
مشغول گردگیری آئینهی دلم
قبلهنمای قلب من اصلاً به سمت توست
یومیه پنج مرتبه سوی تو مایلم
هرچه برای توست، برایم مقدس است
من عاشق علامت و طبل و شمایلم
**
ای کاش ماجرای گلویت دروغ بود
دنبال یک نشانه میان مقاتلم
از بس برای تشنگیات گریه کردهام
از روضهی گرسنگیات حیف غافلم
✍سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهروشناییِ #قرآن_کریم
آتش میافروزد، به شیطان اقتدا کرده
از قلب تاریکش به دوزخ راه وا کرده
در حصر طاغوت است و در زنجیر طغیانها
با واژهٔ معصوم آزادی چهها کرده؟
دستش به خون آیهٔ تطهیر آلودهست
خود را اگر مصداقی از تبت یدا کرده
ابلیسانسانِ خدانشناسِ کافرکیش
مرز وقاحت را چه آسان جابجا کرده!
او از همان قومیست که قرآن ناطق را
ظهر عطش، بر خاک، تقطیع هجا کرده
آیینه در آیینه حق تکثیر خواهد شد
ظلمت اگر با نورِ نور اینگونه تا کرده
آتش زده شاید که خاموشش کند، اما
آتشفشانش نوربارانی بهپا کرده!
از هر طرف در رمی شیطانند خلق الله
با عروة الوثقی درافتاده؟ خطا کرده
سهم غرورش عاقبت بارانی از سنگ است
هرکس به سمت آسمان تیری رها کرده
✍ #فاطمه_عارفنژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
آمد زمان دفن، خدا پیکرش کجاست؟!
بر خاک داغ، پیکر شعلهورش کجاست؟!
تا حنجر بریده ندا داد، شد عیان...
جسمی که کرده نعلِ فَرَس پرپرش کجاست
قوم بنی اسد بنشینید در برم
تا رو کنم مصائب زجرآورش کجاست
معلوم نیست روی حصیر این تن کمش...
چندین و چند عضو ز سرتاسرش کجاست
ای خاک داغ کرب و بلا پاسخم بده
پس یادگار دوخته ی مادرش کجاست؟!
سالم نمانده قدر نگینی هم از تنش
جایی برای بوسه به جز حنجرش کجاست؟!
شرط است و ماندهام متحیر زمان دفن
باید به سمت قبله شود سر، سرش کجاست؟!
با دفنِ شیرخواره روی سینهی حسین
کردم عیان مقام علی اصغرش کجاست
باید به علقمه بروم تا نشان دهم
جسم پُر از جراحت آب آورش کجاست
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اسارت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س با برادر
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را برملا کردی خبر داری؟
جهان را زیر و رو کردهست گیسوی پریشانت
از این عالم چه میخواهی همه عالم به قربانت
مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیّ و یا قیّوم
خبر دارم که سر از دِیْر نصرانی درآوردی
و عیسی را به آیینِ مسلمانی درآوردی
خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هِی کردی
تو میرفتی و میدیدم که چشمم تیره شد کمکم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کمکم
تو را تا لحظهٔ آخر نگاه من صدا میزد
چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا میزد
حدود ساعت سه، جان من میرفت آهسته
برای غرق در دریا شدن میرفت آهسته
**
بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع، ای دریای غیرت! خیمهها با من
تمام راه برپا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم، شکستم بیصدا در خود
شکستم بیصدا در خود که باید بیتو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شهدا_و_دفاع_مقدس؛ #امام_حسین_ع_شهادت؛ #اصحاب_امام_حسین_ع؛ #تعزیه
یادم آمد محرّم آنسال
عشق با ما قرار تازه گذاشت
حکم آماده باش لغو شد و
هیچکس میل بازگشت نداشت
دستهی دوستان اهل ادب
تحت فرمان شاعری بودند
همگی اهل یک حسینیه
تعزیهخوان ماهری بودند
خیمهسوزان عصر عاشورا
همه آتش شدند، آه شدند
دستهی دوستان تعزیهخوان
گل میدان صبحگاه شدند
چند روزی گذشت و شکر خدا
حکم آمادهباش هم آمد
روح از جسم و هوش از سر برد
بوی عطری که از حرم آمد
شب حمله به حکم فرمانده
اهل آن دسته انتخاب شدند
اولین راهیان آن میدان
پیشتازان فتح باب شدند
شب دلدادگان دریادل
شب رزمندگان عاشق بود
گریهی آنشب مخالفخوان
با معینالبُکا مـوافق بود
همه با حملههای برقآسا
وسط معرکه درخشیدند
بعد یک عمر تعزیه خواندن
کربلا را به چشم خود دیدند
آنکه نقش امام را میخواند
با ابالفضل و با علیاکبر
تانکها را در آتش افکندند
لرزه افتاد بر تن لشکر
در تب پیچوتاب پیشروی
عدهای در محاصره ماندند
همه با هم در آخرین اجرا
زخمی و تشنهلب رجز خواندند
دیدی ای دل که تعزیهخوانان
پیش فرمانده روسپید شدند
زیر باران آتش دشمن
همه جز یک نفر شهید شدند
دیدهبانان به چشم تر دیدند
آخرین پرده بود بیپرده
سر نعش حسین تعزیهخوان
شمر با گریه آب آورده
بعد سیسال آن مخالفخوان
به رفیقان همقسم پیوست
به مریدان حضرت زینب
به شهیدان آن حرم پیوست
روز تشییع پیکرش دیدند
اشک از چشم آسمان آمد
در حسینیه ولوله افتاد
تا صدای سکینهخوان آمد
نسخهی تعزیه ورق میخورد
شکوه با پیکر برادر بود
سر این صحنه شد به پا محشر
تن پاک شهید، بی سر بود
✍ #سعید_حدادیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e