eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
"سحرگهان به حریمت چو میهمان گشتم به پیشگاهِ تو نزدیک‌تر شدم آقا" * مرا میان حرم جبرئیل آورده ببین که با چه کسی هم‌سفر شدم آقا صدایِ ساعتِ صحنِ تو تا به گوشم خورد برای سجده به تو باخبر شدم آقا ملاکِ خضر شدن شب‌نشینی نجف است خوشم که در حرمَت مستقر شدم آقا غُبارِ مرقد تو توتیای چشم من است به شوق خاک دَرَت، رفتگر شدم آقا پَرِ مرا دمِ ایوان‌طلا به بند بکش... چِقَدر عاشق این کوه‌ِ زر شدم آقا! عجیب طرحِ ضریحت شگفت‌انگیز است یکی دو بوسه زدم تشنه‌تر شدم آقا گدای کوی تو تحت حمایت زهراست فقیر سفره‌ی خَیرُ البَشَر شدم آقا سر مرا به روی زانوی خودت بگذار همان دقیقه که من محتضر شدم آقا تمام عمر به عشق تو زندگی کردم اگر به پات نمیرم هدر شدم آقا به یاد تشنگی شاه بی‌کفن، مُردم حسین گفتم و غرق شرر شدم آقا :: چه تشنه‌ای! که تنش زیر سُمّ مرکب رفت به جنگ پهلوی او نیزه‌ای مُوَرَّب رفت ✍ *شاعر: بیت نخستین این قطعه محبت حاج‌منصور‌‌آقای ارضی است (سایه‌اش بر سر ما مستدام باد). 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سالیانی‌ست سرپناهِ منی من پُر از دردم و دوایم تو از همان کودکی که یادم هست مادری کرده‌ای برایم تو بازیِ روزِگارِ بی رحم است بی پناهم، شکسته و مضطر دلخورم از تمامِ آدم‌ها تک و تنها و بی کسم مادر خنده‌های اهالیِ خانه فقط از اعتبارِ مادرهاست گفته‌اند از قدیم این را که.... گرمی خانه کارِ مادرهاست از همه دل بریده‌ام، حالا... دل گرفته فقط بهانه‌ی تو نا امیدم، دلم خوش است فقط به دعاهایِ مادرانه‌ی تو به دعاهای نیمه شب‌هایت که دلیلِ نزول باران است مادری کن دوباره مادر جان حالم این روزها پریشان است آه! من را ببخش مادر جان خودت این روزها گرفتاری تو خودت سخت ناخوش احوالی زخمی و دلشکسته، بیماری نفست گاه برنمی‌گردد چشم‌هایت که تار می‌بیند حیدرت، هر دقیقه می‌سوزد که تو را بی‌قرار می‌بیند از همان لحظه‌ که زمین خوردی خانه لبریزِ غصه و، سرد است همه‌ی خانه‌ها پر از شادی خانه‌ی مرتضی پر از درد است بی تو دلگیر می‌شود خانه نرو مادر اگر توان داری می‌شود ای پناهِ سختی‌ها! خانه را بی‌پناه نگذاری؟ بعدِ تو وای از دلِ حسنت نیمه‌شب‌ها چِقدر بی‌خواب است بینِ کوچه‌، چه دیده است مگر؟ که دلش بی‌قرار و بی‌تاب است زیرِ لب شوهرِ تو می‌گوید برو زهرا، قرارِ بعدیِ ما بینِ گودالِ قتلِگاهِ حسین کربلا عصرِ روزِ عاشورا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نمرودیان سرکش و اصحاب بولهب دامن زدند آتش خشم و نفاق را در سوخت ناگهان و جهان گریه‌اش گرفت تا خواست بازگو کند این اتفاق را در سوخت، خانه سوخت، زمین سوخت، عرش سوخت غم‌ناله‌های سوره‌ی کوثر شنیده شد وقتی که خون یاس زمین را دچار کرد پیراهن تمامی گل‌ها دریده شد ای ریسمان کفر که در فکر بیعتی حبل المتین علی‌ست؛ کجا می‌کشانی‌اش؟ او راز خلقت است؛ فراموش کرده‌ای؟ ای بی خبر ز منزلت آسمانی‌اش بعد از تو چاه شاهد بغضی عظیم بود بعد از تو ماه در دل شب کوچه‌گرد شد مردی که بود هر نفسش شادی آفرین بعد از تو نخل از پس نخل آه و درد شد مادر چه قدر نام قشنگی برای توست بانو! چه قدر لایق این اسم اعظمی حتی به بوریای تنش فکر کرده‌ای اصلاً تو نوحه‌خوان عزای محرمی بی شک فدک مقابل چشم تو کوچک است وقتی خدا زده‌ست فلک را به نام تو هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جايی برای كوثر و زمزم درست كن اَسما! برای فاطمه مرهم درست كن.. تا داغ اين شقايق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست كن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی‌زرق و برق، ساده و محكم درست كن از جنس هيزمی كه در خانه سوخت، نه از چند چوب و تختۀ مَحْرَم درست كن طوری كه هيچ خون نچكد از كناره‌اش مثل هلال لاله كمی خم درست كن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی هوا صاعقه‌ای صورت ماهش را زد دست ابلیس ترک بر همه‌ی دنیا زد ساحل نازک رویش ردِ پایی برداشت موج خون آمد و بر عاطفه‌ی دریا زد درد این است که نامرد به خود می‌بالید بعد از آن روز که بر چادر زهرا پا زد بی وجودی که قلم شرم کند از اسمش زهر خود را به دل سوخته‌ی زهرا زد سند سوختنِ محسن زهرا را شیطان پشت در با لگدی بر درِ بیت امضا زد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
و بی بهار، به دشت و دمن چه می‌گذرد؟ به حال باغچه، بی یاسمن چه می‌گذرد؟ صدای شادی گنجشک‌ها نمی‌آید به شاخه‌های تَرِ نارون چه می‌گذرد؟ صدای گریه‌ی خاموش بلبلان از چیست؟ مگر به ساحت سبز چمن چه می‌گذرد؟ به حال ماه، که با آه و چاه خواهد شد پس از تو هم‌نفس و هم‌سخن چه می‌گذرد؟ :: فقط همان درِ آتش گرفته می‌داند به زینبت، به حسین و حسن چه می‌گذرد میان این همه، کو محرمی که شرح دهد میان خانه‌ی مولای من چه می‌گذرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در پیش من از غربت دلدار مگویید از مرگ سخن در بر بیمار مگویید من زار نگشتم که علی زار بماند از بی کسی یار به آزار مگویید ای جمعیت زخم تنم! لب مگشایید در پیش علی از در و دیوار مگویید اینقدر دگر آه نگردید نفس‌ها با هر سخن از قصه‌ی مسمار مگویید پژمردن من را به بیان نیست نیازی احوال گلِ زار به گلزار مگویید من تاب ندارم که بگریند عزیزان بر دیده‌ی زخمی من از خار مگویید اصلاً به فدای سر حیدر که شکستم با دل شده جز عشق به دلدار مگویید من طاقت شرمندگی یار ندارم از رفتن من نیز به اظهار مگویید تا زنده‌ام از شانه نیفتد علم او بی لشگری‌اش را به علمدار مگویید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق خداست؛ عاشق زهرا، خدای اوست این شعر اگر قبول کند در ثنای اوست تطهیر واژه، شرط شروع قصیده است در مدح بانویی که حسن خاک پای اوست نور دل محمد و تاج سر علی‌ست خاک درش ابوذر و سلمان گدای اوست بالله علی و فاطمه یک روح واحدند زهرا فدای حیدر و حیدر فدای اوست فرزند او به سن کمش هم بزرگ ماست در هر دل شکسته در عالم هوای اوست زهرا دلش شکست، پدید آمد انکسار این اشک ما نواده‌ای از اشک‌های اوست زهراست مستند، به سند احتیاج نیست باغ فدک کم است، دوعالم برای اوست این در، چه سالم و چه شکسته، امید ماست اکسیر جاودانه، غبار سرای اوست در انتظار خوردن پایی به در مباش ای اهل گریه! روضه‌ی زهرا دعای اوست زهرا اراده کرد که پیر علی شود ... تابوت شرمسار غم انحنای اوست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تخته سنگی بوده‌ام یک روز بین کوه‌ها در دل یک معدن تاریک با اندوه‌ها زندگی می‌کردم اما آه، از این زندگی سنگ‌ها هم داشتند اکراه، از این زندگی ساکت و بی فایده، افتاده بودم یک‌ طرف نه عقیق سرخ بودم نه چنان دُرّ نجف ناگهان با اتفاقی خانه‌ام تغییر کرد تیشه‌ای خورد و مرا هم راهی تقدیر کرد این سعادت قسمتم شد که به شکل آسیاب با جهاز فاطمه رفتم به بیت بوتراب گرچه کم بود آن جهاز اما پُر از اخلاص بود بار سنگین جهاز فاطمه دستاس بود شب سر سجاده‌اش پروانه می‌شد فاطمه روز هم مشغول کار خانه می‌شد فاطمه بین کار خانه دائم دل به دریا می‌زدم بوسه‌ها بر پینه‌های دست زهرا می‌زدم هر کجا که طاقت اشک حسینش را نداشت گاه سلمان و گهی جبریل را پایم گذاشت آسیابم چرخ وقتی زد به دست فاطمه دیدم عالم نیز می‌چرخد به دست فاطمه در تمام سال‌ها سنگ صبورش بوده‌ام شاهد هق هق زدن پای تنورش بوده‌ام گندمش را آرد می‌کردم برای بچه‌هاش نان که می‌شد سائلش می‌خورد جای بچه‌هاش من در این خانه کرامت‌ها ز بانو دیده‌ام پخت چندین قرص نان با درد پهلو دیده‌ام :: دیدم آن دستی که نان می‌داد دست سائلین ضربه‌های محکمی خورد از غلاف قاتلین دیده بودم بت‌پرستی پشت در با تیشه بود این طرف هم مادر توحید و بار شیشه بود دست مادر شد کبود از کار افتاد آسیاب تا ابد اما نمی‌افتد که آب از آسیاب آسیاب آری به نوبت، می‌رسد روز تقاص پاسخ آن سیلی محکم که زد بر روی یاس ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه کسی دیده که خورشید زمین‌گیر شود؟! چشمه‌ی زندگی از زندگی‌اش سیر شود؟! یک نفس آید و صد درد به همراه آید گاه از روزنه‌ای، سیل سرازیر شود آهِ طفلان همه آن است اجل زود رسد آهِ مادر همه آن است اجل دیر شود یک نفر آه کشد، چند نفر گریه کنند آینه چون شکند، آینه تکثیر شود ریسمان دید به دست علی، از پا افتاد گاهی از واقعه‌ای تلخ، جوان پیر شود بین دیوار و در از درد به خود می‌پیچید گر که پهلو شکند، درد فراگیر شود آتش از چار طرف حلقه به دورش می‌زد وای اسیری که در این شعله به زنجیر شود میخی _ای وای_ به در بود؛ ولی کاش نبود تا که با هر نفس فاطمه درگیر شود هر چه کرد از وسط شعله نشد برخیزد شعله می‌خواست که پروانه زمین‌گیر شود یا علی گفت و به پا خاست و در کوچه دوید زخم‌هایش نتوانست عنان‌گیر شود دست انداخت که جان دو جهان را نبرند یک غلاف آمد و نگذاشت جهان‌گیر شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی تو من غم را به این کاشانه دعوت می‌کنم روز را با خویش و شب با چاه صحبت می‌کنم گاه می‌گریم کنار آسیاب خانه‌ات گاه با دیوار و در ذکر مصیبت می‌کنم تو به بابای خودت از غربت من شکوه کن من هم از بی فاطمه بودن شکایت می‌کنم گفتم امشب درد پهلویت اذیت می‌کند یک تکان خوردی و گفتی: آه عادت می‌کنم غصه‌ی همسایه‌های بی وفایت را نخور من خودم جای همه از تو عیادت می‌کنم فضه بعد از ماجرای محسن افسرده شده کار اگر داری صدایم کن، اجابت می‌کنم از در این خانه بیرون می‌کشم مسمار را گرچه یک کم دیر دارم رفع زحمت می‌کنم بی تو زهرا جان نماز من فرادا می‌شود بی تو در محراب هم احساس غربت می‌کنم ای ضریح لطمه‌خورده! می‌روی از خانه‌ام کربلا اما تو را روزی زیارت می‌کنم بر سر جسم مقطع، بین گودال حسین با بنیَّ‌های تو ذکر مصیبت می‌کنم تو‌ کمک بر رأس‌های رفته بر نی می‌کنی من کمک بر دختران در اسارت می‌کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این زن که به در بسته همه بال و پرش را دیده‌ست لهیب شرر دور و برش را؟ این یاس که بر روی خزان پنجه کشیده‌ست آیا نشنیده‌ست صدای تبرش را؟ این زن که چنین سینه سپر کرده در آشوب انگار ندیده‌ست شکاف سپرش را این بانوی آب است! کسی نیست به آبی، خاموش نماید حرم شعله‌ورش را؟ این زن شب قدر است، کسی نیست بخواهد تغییر دهد سیر قضا و قدرش را؟ پیداست درآن ردّ قدم‌های "محمد" این کوچه که بسته‌ست مسیر گذرش را سیلی ثمر نخل فدک بود و نشسته‌ست دستی که به بانو بچشاند ثمرش را مسدودترین کوچه و بن‌بست‌ترین دست ای کاش علی نشنود اصلاً خبرش را می‌خواست بگیرد جلوی چشم پسر را اما نتوانست ببیند پسرش را از کوچه که برگشت، علی دید که در راه بسته‌ست دگر فاطمه بار سفرش را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e