eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شکوه پوشیه‌ی فاطمه‌ست پرده‌ی ذات فقیر روشنی نور چادرش مشکات غبار چادر او توتیای چشم علی به خاک چادر او عرش می‌رسد؟! هیهات! مگر خداست که هر روز از ورای حجاب سه بار جلوه کند بر علی به وقت صلات گلیم خانه‌ی او دم گرفته "یا قدوس" ترنم لب دستاس اوست، تسبیحات گُلی که خون به بهشت لباس او می‌کاشت به اشک، آیه‌ی تطهیر را کند اثبات جهان به دست کسی رفته سوی بی‌راهه چرا که بسته یکی راه را به راه نجات قباله‌ی فدکش پاره پاره شد اما به شیعیان علی داده است برگ برات به بخت عالم و آدم کسی لگد می‌زد به چادری که به سر کرده کعبه با صلوات برای دیدن او مرگ هم نمی‌آید میان بستر غم، آب رفته، آب حیات به اشک توصیه بر گریه می‌کند، کوثر برای کشته‌ی لب تشنه کنار فرات خدا کند برود پایبوس او شعرم که خاک چادر او را بیاورد سوغات ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ، ﭘﺪﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ‌ﺳﺨﻨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﻮﺩﻩ‌ست ﻓﻀﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭﺻﻠﻪﺩﺍﺭ اﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ‌ﺍﺕ ﺑﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻔﺮ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺭﻭ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﺁﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ و ﺩﯾﻮﺍﺭ، ﺷﺒﯿﻪ ﺩﺭ ﺧﯿﺒﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﻣﺤﺴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﻧﺒﯽ ﮐﻮﭼﻪ‌ﯼ ﻧﺎ ﺍﻣﻨﯽ ﺷﺪ ﺳﺮّ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻍ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﯾﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻣﻮﺳﭙﯿﺪﯼ ﺗﻮ یک‌مرتبه ﺍﺯ ﭼﯿﺴﺖ ﻋﻠﯽ! ﭼﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﮕﺮ ﺷﺎﻡ ﻏﺮﯾﺒﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دود بود و دود بود و دودبود گل ميان آتش نمرود بود شعله می‌پيچيد بر گرد بهار خون دل می‌خورد تيغ ذوالفقار يک طرف گلبرگ اما بی‌سپر يک طرف ديوار بود و ميخ در ميخ ياد صحبت جبريل بود شاهد هر رخصت جبريل بود قلب آهن را محبت نرم كرد ميخ از چشمان زينب شرم كرد شعله تا از داغ غربت سرخ شد ميخ كم‌كم از خجالت سرخ شد گفت با در رحم كن سويش مرو غنچه دارد! سوی پهلويش مرو حمله طوفان سوی دود شمع كرد هرچه قوت داشت دشمن جمع كرد روز رنگ تيره‌ی شب را گرفت مجتبی چشمان زينب را گرفت پای ليلی چشم مجنون می‌گريست ميخ بر سر می‌زد و خون می‌گريست جوی خون نه! تا به مسجد رود بود دود بود و دود بود و دود بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای هق‌هق‌ات آقا طنین چاووشی دوباره در غم مادر سیاه می‌پوشی بلند گریه کنی در عزای فاطمیه روا نباشد از این پس به شیعه خاموشی دعا برای ظهورت همیشه یادم رفت مرا ببخش برای همین فراموشی خودت بگو چه جوابی به مادرت بدهم؟ که سالیان درازی‌ست خانه بر دوشی دو چشم مهدی زهرا که خیس اشک شده نگاه خشک من! از غم چرا نمی‌جوشی؟! خودت بگو اثر ضرب دست سنگین نیست، زمین می‌افتد اگر گوشواره از گوشی؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره گرد یتیمی نشسته بر مویت و رود رود عزا جاری است از رویت به یاد مادرت امشب نشسته می‌خوانم نماز صبر به محراب طاق ابرویت گمان کنم که شمیم مدینه را دارد اگر به ما رسد امشب نسیمی از کویت دوباره دست گدایی دراز خواهم کرد برای گریه به غم‌های مادرت سویت شبیه قامت زهرا شکسته است قدت شبیه زانوی حیدر خمیده زانویت برو مدینه و از مرتضی بپرس: چه شد که رفت نیمه‌شب از آشیان پرستویت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا قیامت بنویسم اگر از پروانه ندهم جز خبرى مختصر از پروانه زندگى‌کردن عشاق تماماً درس است می‌شود یاد گرفت آنقدر از پروانه آبرو را همه از برکت چیزى دارند عارفان از سحر، اما سحر از پروانه عالمى را نفس سوخته‌اى زنده کند معجزه هیچ ندیدم مگر از پروانه سوز معشوق به سوز دل عاشق نرسد شمع هم سوخته، نه بیشتر از پروانه عاشق آن است که معشوق‌فروشى نکند هیچگه دل نَبَرَد سیم و زر از پروانه آنقدر وصل تو سوزنده‌تر از هجران است که نمانده‌است نه بال و نه پر از پروانه تا سحر سوختنش را به تماشا بنشین تو فقط اول شب دل ببر از پروانه :: جگر سوخته‌ی من خبرش پیچیده چه بگیرى چه نگیرى خبر از پروانه تا نفس هست مرا دور سرت می‌گردم بیش ازین برنمی‌آید دگر از پروانه پر و بالى که نمانده‌ست برایم، اما آنقدر هست بسازى سپر از پروانه دل به آتش زدم و سعى خودم را کردم دست تو باز نشد... درگذر از پروانه نوبت شستن پروانه رسید و حالا تازه فهمید چه می‌خواست در از پروانه در همان مرحله‌ى سوختنش می‌مانم تا قیامت بنویسم اگر از پروانه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هزار بار شکستند رکن مولا را یکی نگفت چرا می‌زنید زهرا را همین که فاطمه‌اش بر روی زمین افتاد سیاه دید علی روی آسمان‌ها را کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا خدا گواست که کشتند مادر ما را فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود روا نبود ببندند دست مولا را هزار مرتبه نفرین بر آن ستم‌گستر که کشت حامی تنها امام تنها را برای مادر سادات گریه منع شده که بهر گریه گرفته‌است راه صحرا را علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی شرار تابش خورشید و سوز گرما را کنار سایۀ نخلی در آفتاب گریست شب از عناد بریدند نخل خرما را رواست عالمیان جان دهند از این غصه که جای پنجۀ دیو است روی حورا را قسم به سورۀ یاسین و هل‌اتی میثم که پیش چشم علی می‌زدند طاها را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر آن دلی که مصرانه مبتلای تو بود عزیز هر دو جهان شد که خاک پای تو بود در آن زمان که جهان بود مست غفلت خویش خدا به عرش خودش مست ربنای تو بود خدا به دست تو سیبی به دست احمد داد در آن شبی که صدای خدا، صدای تو بود به غیر پنج نفر یک نفر مسلمان نیست که فرق مسلم و کافر فقط ولای تو بود طناب، صبر خدا بود دور دستانت... وگرنه گردش گردون به دست‌های تو بود چقدر گفتی اناالحق، ولی نفهمیدند... سکوت کردی و این تازه ابتدای تو بود...!! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه، پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت ظاهراً گردانده زهرا دستۀ دستاس را باطناً دور فلک بی اذن او گردش نداشت نیمِ عمرش با نبی بوده‌ست، نیمی با وصی از ازل عمر کسی این‌قدر گنجایش نداشت شانه بر گیسوی طفلان پریشان می‌کشید دست اگر بالا می‌آمد، دست اگر لرزش نداشت رنج او را روز اگر می‌دید می‌شد شام تار لحظه‌ای بعد از پدر ریحانه آرامش نداشت شانه بر گیسوی طفلان پریشان می‌کشید دست اگر بالا می‌آمد یا اگر لرزش نداشت رفت یکبار از علی خواهش کند، تابوت خواست در تمام عمرِ کوتاهش جز این خواهش نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت، که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت چقدر ساده و افتاده زندگی کردند وگرنه چادر زهرا رفو نیاز نداشت به سلسبیل و به نهر بهشت فکر نکرد علی که پهلوی دریا به جو نیاز نداشت ندیده‌ایم طهارت به آب رو بزند وضوی فاطمه آب وضو نیاز نداشت تو رو به قبله نبودی، که قبله رو به تو بود نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت نفس نفس زدن تو خودش نفس‌گیر است علی به هیچ طناب گلو نیاز نداشت مراد شستن دست علی ز دنیا بود وگرنه پیکر تو شست‌وشو نیاز نداشت به هیچ چیز نیاز نداشت حتی قبر نگو مزار ندارد، بگو نیاز نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کویر تشنه شده قلبم، ای سحاب! بیا تمام زندگی‌ام بی تو شد سراب؛ بیا هزار جمعه گذشت و نقاب نگشودی به جان فاطمه این جمعه بی‌نقاب بیا مباد آنکه بیایی و مرده باشم من شتاب کن که اجل می‌کند شتاب؛ بیا گذشت عمر و ندیدم تو را به بیداری کرامتی کن و امشب مرا به خواب بیا به کوچه کوچه‌ی شهرم ز خون دل همه‌شب برای آمدنت ریختم گلاب؛ بیا گناه من ره دیدار بسته بر رویت تو بهر دیدن من از رهِ ثواب بیا غروب جمعه شده، بی تو روزهای دلم به صبح جمعه‌ی من همچو آفتاب بیا به دردهای به حیدر نگفته‌ی زهرا به ناله‌های سحرگاه بوتراب بیا به سینه‌ای که شکست از سُم ستور، قسم به صورتی که شد از خونِ سر خضاب بیا سرشک دیده‌ی "میثم" به سیل شد تبدیل هنوز ناله‌ی او مانده بی جواب؛ بیا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تمام "عشق" خطی از کتاب فاطمه است و نور ذره‌ای از آفتاب فاطمه است! به استناد بیانات سیزده معصوم بهشت هشت درش جمله باب فاطمه است! برابر پدر خاک، مادر آب است امیر کل جهان بوتراب فاطمه است شروع نهضت سرخ مدافعان حرم میان کوچه و از انقلاب فاطمه است کدام کوچه؟ همان کوچه‌ای که کفر در آن شکست خورده‌ی فصل الخطاب فاطمه است خوشم که شیعه‌ام و چشم من به روز حساب به ذره‌پروری بی حساب فاطمه است! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e