eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر هجوم درد شکسته‌ست قامتم تقدیر من غم است، چه تلخ است قسمتم کاری نمی‌کنم به تو نزدیک‌تر‌ شوم انگار من بدون حضور‌ تو راحتم طیّ‌ طریق من به نیازم رسیدن است تو‌ گریه می‌کنی به من و من به حاجتم ای غایب از نظر! تو‌ حضورت همیشگی‌ست بیچاره من.. منی که گرفتار غیبتم چشمم به التماس دعای بقیه بود نعمت تو هستی و پی کفران نعمتم این آبروی عاریه‌ای ماندگار نیست با سیلیِ گناه شده سرخ، صورتم دست‌ مرا بگیر و دخیل حسین کن من بی حسین گم شده‌ام، آخر خطم این روزها که شال عزا بسته‌ای به ‌دوش رخصت اگر‌ دهید شریک مصیبتم این بوی دود از طرف خانه علی‌ست! آقا نمی‌کنید به این‌روضه دعوتم؟ این روزها که شاه نجف گریه می‌کند لبریز یاعلی شده ساعت به ساعتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی که بهر تو دست دعا بلند کند... به عرش، طالع او را خدا بلند کند ترحّمی به زمین خورده‌ی مسیرت کن مرا مگر که دعای شما بلند کند ز مکر شعبده بازانِ دهر ترسی نیست نشسته‌ایم که موسی عصا بلند کند! اگر صدا زدمت، تو اجازه‌ام دادی که دیده است گداهم صدا بلند کند؟! غبارِ روی عبای توأم! غمم این است مباد! باد مرا از عبا بلند کند... بگیر دست مرا که ثواب‌ها دارد کسی ز خاک گرفتار را بلند کند پس از ظهور، سرِ خاک من بیا یک دم دمت مرا ز دل قبرها بلند کند گرفته است دل ما؛ خدا کند که حسین.. نسیمی از طرف کربلا بلند کند * * چه حکمتی‌ست؟! بسوزد در و حرامیِ شهر بیاید و به درِ خانه پا بلند کند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیدی غمش آخر علی را خون جگر کرد قرآن بخوان اسما که قرآنم سفر کرد هرچند ساکت بود دلگرمی من بود با رفتنش دیگر مرا بی بال و پر کرد یادم نرفته بین محراب عبادت.. با آرزوی مرگ شب‌ها را سحر کرد خون‌مردگی چشم‌هایش را ندیدم از بس که پیش محرمش چادر به سر کرد بیدار بود از درد اما دم نمی‌زد با دردهای پیکرش مردانه سر کرد غسل تن حوریه‌ی زخمی چه سخت است از شرم آبم کرد، من را محتضر کرد دلشوره و دلواپسی آمد سراغش هروقت که به معجر زینب نظر کرد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مور را رخصت تمجید سلیمان‌ها نیست پیشگاه کرمت عرصه‌ی جولان‌ها نیست از کرامات فراوان تو خوبان ماتند این‌همه حُسن در اندیشه‌ی انسان‌ها نیست باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند گفتن از شخصیتت وُسع مسلمان‌ها نیست عصمت از فاطمه داری که مطهر شده‌ای احتیاجی پی این امر به برهان‌ها نیست شام زیر لگد خطبه‌ی تو جان می‌داد مثل تو هیچ‌کسی فاتح میدان‌ها نیست خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان‌ها نیست ام کلثوم شدن، زینب و زهرا شدن است حرف عشق است، در آن صحبت عنوان‌ها نیست ازدواج تو و نمرودِ مدینه؟ هیهات نخی از چادر تو قسمت شیطان‌ها نیست نمک سفره‌ی افطار پدر هستی تو لذتی بی تو در این شیر و در این نان‌ها نیست می‌شود گفت ز تو، از غم و درد تو نگفت؟ مدح خوب است؛ ولی مُکفی گریان‌ها نیست یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان‌ها نیست نازپرورده‌ی دستان پُر از مهر علی! شأن تو ناقه‌ی عریان و بیابان‌ها نیست هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد مور را رخصت تمجید سلیمان‌ها نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی الدوام‌ نمک‌گیر دست خوبانم چه سِرّی است در این رابطه نمی‌دانم! فقط به دامن آل علی دخیل شدم اگر چه تر شده با هرگناه دامانم سلام حضرت هادی! سلام اربابم! بگیر دست مرا خسته‌ام پریشانم به زیر دست شما تربیت شدم یک‌ عمر همیشه نان تو بوده به زیر دندانم دلم‌ گرفته برایت، غریب جان دادی برای مادرتان باز روضه می‌خوانم عزا عزا! جگر فاطمه شرر دارد علی شدن چقدر رنج و دردسر دارد مصیبت است که از دوستان جدا باشی اسیر هر شبه‌ی نانجیب‌ها باشی دلت برای مدینه همیشه پَر بزند ولی همیشه‌ گرفتار سامرا باشی دعای اهل و عیالت به پادگان این است که از جسارت سربازها رها باشی عزیزکرده‌ی زهرا! نبینم آقا جان... به‌روی خاک بیفتی و بی عصا باشی! قرار نیست سرت را به نیزه‌ها ببرند قرار نیست که بر روی بوریا باشی میان ناله‌ی تو کف نمی‌زند احدی خدا نخواست که بین سر و صدا باشی تمام اهل حرم خانه‌اند! پشت حجاب! به‌فکر غارت پوشیه‌ها چرا باشی؟! چه روضه‌ها که نهان مانده است با زینب بزن به سینه‌ی خود دم بگیر یا زینب... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک کوزه‌ی بی آب، از دریا چه می‌داند یک مشتْ خاک از غربت صحرا چه می‌داند یک سائل بیچاره از آقا چه می‌داند از چارده خورشید، عقل ما چه می‌داند ما دور از «قدریم»، «اِنّا» را نمی‌فهمیم الحق که پایینیم و بالا را نمی‌فهمیم هرکس که در این خانه قنبر شد، پشیمان نیست کارگر اولاد حیدر شد، پشیمان نیست از خاک بودن عاقبت زر شد، پشیمان نیست جاروکش صحنی مطهر شد، پشیمان نیست این‌روزها باید رضا آباد ساکن بود یعنی میان صحن گوهرشاد ساکن بود گفتم جواد از بند بند شعر، رحمت ریخت از چشم‌های سائلم، اشک خجالت ریخت گفتم جواد و بر دعاهایم اجابت ریخت آقا به این سفره نگاهی کرد و برکت ریخت گفتم جواد و باز هم لکنت شکستم داد بی‌معرفت‌بودن دوباره کار دستم داد ای حسرت سجاده‌ها یا ربّنای تو! رفته‌ست تا به عرش اعلی ربّنای تو بوی علی دارد سحرها ربّنای تو توحید می‌گیریم ما با ربّنای تو آقا بیا و نذر جدت با گدا تا کن یک کاظمیه در دل هرشیعه بر پا کن یک «اِتَّقِ الله» از تو؛ ایمان داشتن با من ابر کرامت از تو؛ باران داشتن با من شانه ز تو؛ زلف پریشان داشتن با من چه کرده این عشقِ کریمان داشتن، با من! که در خیالم کاظمینی می‌شوم هرروز در کاظمین تو حسینی می‌شوم هرروز * * همراه ماه امشب ستاره می‌رسد از راه و یک علی دارد دوباره می‌رسد از راه بر گنبدی سوم مناره می‌رسد از راه شیری به شکل شیرخواره می‌رسد از راه این شاخه‌ی طوبی، ثمر دارست از امشب بی‌بی رباب ما پسر دارست از امشب این طفل کوچک می‌شود حیدر، زمان جنگ شمشیر خود می‌سازد از حنجر، زمان جنگ اصغر شد اما می‌شود اکبر، زمان جنگ مانند مردان می‌سپارد سر، زمان جنگ گهواره را معراج خواهد کرد این آقا دین را به‌خود محتاج خواهد کرد این آقا بر روی دستی خوش‌زبانی می‌کند روزی با گریه‌هایش خطبه خوانی می‌کند روزی قدِّ سپاهی را کمانی می‌کند روزی از سنگر دین پاسبانی می‌کند روزی شش‌ماهه است اما سوی پیکار خواهد رفت تا حدِّ جان، پای دفاع از یار خواهد رفت رازی ز مدفون بودنش بیرون نمی‌آید کوری چشم دشمنش بیرون نمی‌آید یک نخ هم از پیراهنش بیرون نمی‌آید صد نیزه هم باشد، تنش بیرون نمی‌آید دست امامش هست پس دستی برابر نیست یعنی که نبش قبر شش‌ماهه مُیسَّر نیست ✍ ‏📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
انتهای صبر در اصل ابتدای زینب است چشم زهرا و علی وقف عزای زینب است گریه بر او هست گریه بر حسین و بر حسن مبدأ گریه در عالم غصه‌های زینب است در غدیر کربلا زینب امامت می‌کند جلوه "مَن کُنتُ مولا" در ولای زینب است پنج تن دلداده‌ی اویند پس با این حساب اصلاً این اهل کسا اهل کسای زینب است حق شفا را داده در تربت که این خاک شریف.. کیمیای عشق شد چون زیر پای زینب است کربلا را زینب از غربت برون آورده است پرچم سرخ حسینی در هوای زینب است نور خاک چادرش کافر مسلمان می‌کند عزت اسلام از یاربنای زینب است شام را با جمله "اِلّا جَمیلا "خاک کرد ابتلای انبیا جمعاً بلای زینب است :: دختر حیدر کجا و کوچه و بازارها.. مردن ما کمترین درک عزای زینب است ✍ و 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 به‌مناسبت سال‌روز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) کور شد چشمی که تاب دیدن دلبر نداشت خوار شد هرکس که بر خاک قدومش سر نداشت بشکند دستی که حتی خطی از کفرت نوشت لال شد آنکه به لب مدح ابوالحیدر نداشت در صف محشر کف افسوس بر هم می‌زند! هرکسی گامی دراین دنیا برایت برنداشت صفحه صفحه سیر می‌کردم غریبی تو را جلد پشت جلد اصلاً غربتت آخر نداشت آب ونان سفره‌ات الحق پیمبرساز بود این قبیل اعجازها را سفره‌ی دیگر نداشت جای شک و شبه اصلاً نیست از دین خارج است هرکسی توحید و اسلام تو را باور نداشت... از حمایت‌های تو اسلام عالمگیر شد این کبوتر بی ابوطالب یقیناً پر نداشت... بی پناه مکه از الطاف تو سامان گرفت مهربانی‌های تو دست کم از "مادر" نداشت پیرمرد طائفه! روز وفاتت هیچکس... بیرقی برپا نکرد و چشم‌های تر نداشت حضرت یعقوب مکه! یوسفت ارث از تو برد تازه می‌فهمم چرا آقای ما یاور نداشت در رجب از فیض نام اطهرت تائب شدیم ما گدای نسل در نسل ابوطالب شدیم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در‌ سماواتش‌ اگر که خواستی پَر وا کنی.. باید اول از تعلق‌های خود پروا کنی! یوسف گم گشته الزاماً که در بازار نیست می‌توانی یار را در قلب خود پیدا کنی آه وقتی می‌کشی از هجر... پاکت می‌کنند واجب است آیینه را نوبت به نوبت "ها" کنی سنگ خوردن‌ اولین شرط شروع عاشقی‌ست عاشقی یعنی دلت را شب به شب رسوا کنی نان مولا می‌خوری؛ پس پشت بر‌ مولا نکن! حیف باشد غیرِ اینجا‌ رو سوی هرجا کنی! هیچ جا جز خیمه‌ی سبزش برایت امن نیست خانه‌ات اینجاست هرچه سیر در دنیا کنی ذکر تعجیل فرج "یا فاطمه یا فاطمه"ست با امام عصر‌ باید یاری زهرا کنی خاکِ چادرخاکیِ زهرا مسیحای همه‌ست سجده کن بر آن! که بین عرش سر بالا کنی! کربلا یک جلوه از غوغای دیوار‌ و در است کاش حالا گریه‌ای‌ بهتر ز عاشورا کنی کافری آمد به پشت در... کسی با او‌ن نگفت ای حرامی آمدی حوریه‌ را دعوا کنی؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حیا در چشم‌هایش بود، غیرت داشت، همت داشت چنان آسیه و هاجر، چنان مریم نجابت داشت لباس کهنه می‌پوشید، روی خاک می‌خوابید تماماً خرج دین می‌کرد هرچه مال و مکنت داشت تجارت‌خانه‌های مکه از اموال او پُر بود ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت بجای مرغ بریان، دانه‌ی خرما غذایش بود به رعیت‌ها شباهت داشت آن بانو که رعیت داشت وجودش را فدای راهِ حق می‌کرد بی وقفه برایش پیشرفتِ دین همیشه ارجحیت داشت به رغم آن‌همه تبلیغ که ضِد پیمبر بود کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت گواهی می‌دهد شعبِ ابی‌طالب به ایثارش گواهی می‌دهد این شیربانو استقامت داشت چه ایمانی، چه اخلاصی که بین بسترِ مرگش خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت همه‌ی میکده را دیده‌ی گریان برداشت گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید باری از شانه‌ی هر عبدِ پریشان برداشت تا که گفتیم ببخشید، دلش زود شکست نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت غصه خوردیم ولی غصه و غم‌ها را بُرد گفت: باید که غم از سینه‌ی مهمان برداشت! پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم گرد و خاک از تَن ما با لب خندان برداشت کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت دست در دست یداللهی مولا دادیم پای ما را علی از خار مغیلان برداشت من شبِ قدر فقط کرببلا می‌خواهم باید از کرببلا توشه فراوان برداشت من حسینی شده‌ام چون که خودش خواسته است کام مارا پدر از تربتِ جانان برداشت :: علی امشب به سر سفره‌ی زینب رفت و... طبق معمول عوضِ شیر و نمک، نان برداشت امشب از فاطمه خیلی به عزیزانش گفت... هرچه برداشت قدم، فاطمه‌گویان برداشت آخرین لقمه‌ی نان را به یتیمانش داد کوفه را زمزمه‌ی آهِ یتیمان برداشت امشب ای کوفه! علی پیش شما مهمان است صبح فردا وسط خونِ خودش غلتان است 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دخترم با خنده‌ات غم‌های بابا را ببر با نمک افطار کردم.. شیر و خرما را ببر دیگر از رنج زمانه می‌شود راحت علی مژده‌ی جان دادن یک مرد تنها را ببر تا سحر از خاطرات مادرت با من بگو پیش من تا می‌توانی اسم زهرا را ببر وای اگر مرغان این خانه برنجند از علی.. بین راهم آمدند آرام آن‌ها را ببر تیغ قاتل خوب‌تر از نیشخند مردم است آه شمشیر! از دل من درد دنیا را ببر! خون ِاین سر خونِ سی سالِ بدون فاطمه‌ست پیشکش بر فاطمه خون سر ما را ببر بعد ازین کوفه نمان و بعد ازین کوفه نیا با برادرها ازینجا ارث طه را ببر تو به کوفه بازمی‌گردی ولی مثل اسیر با خودت امروز روضه‌های فردا را ببر موقعی که بر سر هرکوچه سنگت می‌زنند پیش بدمستان کوفه، نام سقا را ببر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e