#امام_باقر_ع_شهادت
آه از کوفهی بی شرم و حیا... واویلا
شام صد مرتبه شد کرببلا... واویلا
هر قدم سنگ، پذیرای سر بابا بود
کوچه در کوچه بلا بود بلا... واویلا
داغ زنجیر که بر گردن بابا بستند
زخم آن آمده تا گردن ما... واویلا
آی نامرد! پدر را زدهای ما را هم
آی بی شرم و حیا!... عمه چرا... واویلا
شرم کن شرم... رقیه چه گناهی دارد؟
جان زهرا نزن این فاطمه را... واویلا
قصهی فاطمه و سیلی و آن در بس نیست؟
غارت خیمه و پیراهن و معجر بس نیست ؟
اول شام، به اسماء خدا سنگ زدند
به سر سرخ غریب الغربا سنگ زدند
در دروازه ساعات، زنان با شادی
به سر پاک تمام شهدا سنگ زدند
از خدایم طلب مرگ نمودم صد بار
در همان کوچه که بر عمهی ما سنگ زدند
به امیدی که خداوند غنیشان سازد
به سر پاک عمویم، فقرا سنگ زدند
قصد قربت به لب آورده و با حال وضو
درِ مسجد – چه بگویم- علما سنگ زدند
مادر و عمه و بابا سپر من بودند
وقتی از بام به سمت اسرا سنگ زدند
با رقیه همه جا ضجه کنان ناله کنان
گریه کردیم ولی... باز به ما سنگ زدند
شامیان بغض علی در دلشان بود چقدر
نرسیدند اگر کرببلا ... سنگ زدند
یکنفر آه... نپرسید چرا سنگ زدید
یکنفر نیز... نمیگفت چرا سنگ زدند
نزده هیچکسی زخم چنین تا حالا
بر دل و پیکرهی دین مبین تا حالا
✍ #ایوب_پرندآور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
روضه میخوانم از زبان کسی
که خودش داغ کربلا دیده
در حوالیِ قتلگاه حسین
خولی و شمر بی حیا دیده
باقرالعلم اینچنین فرمود:
جدّ ما را به پنج حربه زدند
لشکری با تمام بی رحمی
به غریبی هزار ضربه زدند
یک نفر با هجوم شمشیرش
عدهای با هزار سر نیزه
بر تنش زخم بی شماره نشست
تیر بر تیر، نیزه در نیزه
یوسف افتاد بین صدها گرگ
پنجههایی پلید چنگش زد
آنکه بی تیر بود و بی نیزه
از همان راه دور سنگش زد
یوسف افتاد بی رمق در خاک
پیش چشم اله و محبوبش
بی حیایی رسید و با کینه
زد به زخم حسین با چوبش
دادِ زینب بلند شد اینجا:
پسر مادر مرا نزنید
تن صد چاک و بی دفاعش را
دیگر اینگونه با عصا نزنید
✍️ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
هر غصه در برابرت از غصه آب شد
از بس که داغهای دلت بیحساب شد
عمری دم از مصیبت کرب و بلا زدی
قلبت برای زینب کبری کباب شد
همبازی رقیه کمی از سفر بگو
از آن سفر که شرح غمش صد کتاب شد
از آن سفر که هیچ کسی آب خوش نخورد
از آن سفر که خون به دل آفتاب شد
تیری که پهلوان علی را ز پا نشاند
با افتخار قسمت طفل رباب شد
لشکر که رفت، شمر سر حوصله رسید
دیدی چه با سر پسر بوتراب شد
آه از دمی که زینب کبری به شام رفت
وای از دمی که وارد بزم شراب شد
اما عقیله خواند چنان خطبهای کزان
کاخ یزید روی سر او خراب شد
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
جان بر لب ما آمد و جان از بر ما رفت
برخیز! ببین کعبۀ جان، سوی منا رفت
«دور از رخ او، دمبهدم از دیدۀ زمزم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت»
با روح الامین از غم آن ماه بگویید
نور جبلالنور، بگو روح حرا رفت
با حِجر بگویید ز سوز غم هجران
از درد بمیریم که از دست دوا رفت
«احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت»
در جامۀ احرام مگر تیغ نبستند؟
گفتند ز چه «آبروی مکه، کجا رفت؟»
میرفت که ره گم نشود -رهروِ عاشق!-
میپرسی اگر کعبۀ عشاق چرا رفت
از «کرب» و «بلا» در ره جانان چه هراسیست؟
او کعبۀ جان بود و سوی «کربوبلا» رفت
هر کس که نشد همسفرش در سفر عشق
یکعمر خطا رفت، خطا رفت، خطا رفت
«گفتی که وصالش به دعا باز توان یافت
برخیز که عمرت همه در کار دعا رفت»
برخیز که امسال ز حج باز نمانی
برخیز ببین کعبۀ جان سوی منا رفت
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روى دل با كاروان كربلا دارد حسين
از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شُست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين
مىبرد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
بيش از اينها حرمت كوى منا دارد حسين...
او وفاى عهد را با سر كند سودا ولى
خون به دل از كوفيان بیوفا دارد حسين...
آب را با دشمنان تشنه قسمت مىكند
عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين...
دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز
با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين
شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا
جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشک خونين، گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
كاندرين گوشه عزايى بىريا دارد حسين
✍ #سیدمحمدحسین_شهریار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد
به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه،
ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد
امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش
برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد...
ذبیح اکبر این کاروان باشد علیاصغر
که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد...
حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج
چهل منزل به روی نیزهها سعی صفا دارد
چو حاجی میشود محرم بپوشد حلّهای بر تن
عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد
تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید
سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد...
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام؛ #مکه_مکرمه؛ #حج؛ #خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانهی امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
کعبه، ای محفل انوار خدا
کعبه، ای زادگه شیر خدا
کعبه، ای شاهد غمهای حسین
کعبه، ای جای قدمهای حسین
کعبه، ای قبلهگه اهل نیاز
کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز
من و لطفِ احدِ سرمد تو
احترام حجرالاسود تو
همه با دیدن تو بی تابند
همه از زمزم تو سیرابند
ای خدا داده تو را قدر و جلال
ای به بام تو اذان گفته بلال
تو همه هستِ خلیل اللّهی
هنرِ دست خلیل اللّهی
بیت رحمان و رحیمی، کعبه
صاحب حجر و حطیمی، کعبه
پردهات بافته از رشتهی دل
خود تویی عضو جدا گشتهی دل
کعبه! من بر تو پناه آوردم
کاهم و کوه گناه آوردم
گر چه بیچارهام و روسیهم
نگهم کن، نگهم کن، نگهم
گر چه یک عمر خلاف آوردم
در مَطاف تو طواف آوردم
::
کاش تا دور تو میگردیدم
مهدی فاطمه را میدیدم
در طواف تو شدم پابستش
تا که یک بوسه زنم بر دستش
نام او آمده نُقل دهنم
منم و نالهی یابن الحسنم
::
کعبه کی از تو جدا گشت حسین
محو در ذات خدا گشت حسین
کاش جانم رسد از غصّه به لب
کعبه کی از تو جدا شد زینب
دور تو باغ گل یاسی بود
اکبر و قاسم و عبّاسی بود
کعبه مهمان تو یک مادر بود
کودکی داشت، علی اصغر بود
کعبه از سوز درون داد بزن
گریه کن ناله و فریاد بزن
میهمان تو بیابانی شد
حاجی فاطمه قربانی شد
در منای اَحَدِ دادگرش
سر جدا شد عوض موی سرش
شاخهی یاس جدا شد، کعبه
دست عبّاس جدا شد، کعبه
کعبهی او پسر فاطمه بود
حج عبّاس تو در علقمه بود
زخم بر برگ گل یاس زدند
تیر بر دیدهی عبّاسِ زدند
چهره از اشک بشویم کعبه
از حسین تو بگویم کعبه
یوسف فاطمه را سنگ زدند
گرگها بر تن او چنگ زدند
چون بریدند سر از پیکر او
کرد با گریه نگه مادر او
کعبه، مرهون حسین است حسین
زنده از خون حسین است حسین
"میثم" از بیت خدا داد سلام
به حسین و حرمش باد سلام
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما
مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما
میرویم از کعبه سوی کربلای پُر بلا
اینچنین حُکم از خدای دادگر داریم ما...
از برِ قبر پیمبر گرچه هجرت کردهایم
گوش جان بر گفتۀ خیرالبشر داریم ما
چون خدا خواهد ببیند جسم ما را غرق خون
نِی ز مرگ اندیشه، نِی خوف از خطر داریم ما
دینِ حق گر جُز به قتل ما نگردد جاودان
از سنان و تیغ و پیکان کِی حَذَر داریم ما
تا کنیم اتمام، حجّ ناتمام خویش را
از ازل شورِ شهادت را به سر داریم ما...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که هرگز قرار نیست
اینجا کنار حادثه غمپروری کنم
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ قرار است با سرم
تا روزگار میگذرد سروری کنم
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ به من وحی میشود
مبعوث این رسالت بی انتها منم
اعجاز من سریست که قرآن میآورد
باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم
فرعونتر از همیشه جهان پُر شد از یزید
معروفهای جامعه از جنس منکرند
موسیتر از همیشه برانگیخته مرا
باید به نیلِ خون همه را رهبری کنم
وقت اَدای دِین خدایم رسیده است
هفتاد و دو امانت او مانده پیش من
مرگی چُنان میانهی گودالم آرزوست
باید که دست و پا بزنم دلبری کنم
اصلاح کار امّت از این حرفها گذشت
اینک اُحد مقابل من قد کشیده است
حالا که ذوالفقار پدر مانده دست من
باید دوباره در اُحدش حیدری کنم
حجْ ناتمام مانده طوافی که ناقص است
دارد مسیر قبله عوض میشود ولی
کافیست با مکعّب ششگوش کربلا
در کعبهی فنا شده احیاگری کنم
بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد خورشید را سقیفهای از آسمان گرفت
بر نیزهی خطابه رها میکنم سری
تا از غدیر گم شده یادآوری کنم
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که من خواب دیدهام
اینبارهم خلیل به قربانی آمده است
ذبجی عظیم منتظرم مانده، لازم است
از امر وحیآمده فرمانبری کنم
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
حاجیان را گفت: آن جا کعبه عریان میشود
در طواف کعبه آن جا جسمتان جان میشود
حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان
کعبه بی من از شما مردم گریزان میشود
استطاعت هر که دارد میشود ملحق به من
هر که نامرد است پشت کعبه پنهان میشود
حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی
کعبه بی من از شما مردم! گریزان میشود
گفت: در ذی الحجۀ امسال شوری دیگر است
گفت: در ماه محرّم عید قربان میشود
آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد
گفت با یاران که: فردا ظهر، طوفان میشود
گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخواندهای
گرم از نهج البلاغه باز عنوان میشود
خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بی ذوالفقار
گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران میشود
آمد و افتاد چشم حُر به چشم روشنش
مشکل حر با نگاهی گرم، آسان میشود
خیمه را خاموش کرد و گفت با یاران خویش:
ظهر فردا هرکه با من هست، قربان میشود
«هرکه خواهد گو بمان و هرکه خواهد گو برو»
میرود هر کس از این خیمه، پشیمان میشود
دوستان را گفت: فردا کربلا نورانی است
گفت: فردا با شما این جا چراغان میشود
روز خلقت را شما تفسیر دیگر میکنید
گفت: فردا محشر کبری نمایان میشود
حجّ امسالین حدیثی تازهتر آورده است:
عید قربان شما، شام غریبان میشود
گفت: وقت «استلام» دست عباس علیست
گفت: فردا زمزمِ خورشید، جوشان میشود
آمد و در کربلا حج را نمایش داد و رفت
آن نمایش همچنان بی پرده اکران میشود!
✍ #مرتضی_امیری_اسفندقه
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را
خوب میداند که میراث از پدر دارد حسین
وای من! مابین رود دجله و رود فرات
لب ز شنهای بیابان خشکتر دارد حسین
اهل بیتش را ببین همراه خود آورده است
چون که از پایان کار خود خبر دارد حسین
تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگیست
روی دستش غنچهای بی بال و پر دارد حسین
بانگ بر زد پیکری بی دست «اَدرک یا اَخا!»
ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین
کوه صبر است او که هم داغ برادر دیده است
هم تک و تنهاست، هم داغ پسر دارد حسین
بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوختهست
آه اگر از اهل بیتش چشم بردارد حسین
کاروانی نیزه و شمشیر و خنجر پیشِ رو
کاروانی اشک و ماتم پشت سر دارد حسین
تا که حج ناتمام خویش را کامل کند
ترک سر کردهست، احرامی دگر دارد حسین
✍ #سعید_بیابانکی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e