eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ گداى خوشه چينم تا قيامت خرمن او را كه حسرت مي كشد فردوس عطر گلشن او را چنان مشكل گشا ، باب الحوائج ، كاشف الكرب است گرفتند اوليا الله عالم دامن او را @hosenih نديدم سربلندو سرفرازى را مگر اينكه بديدم محضر ام البنين خم گردن او را معين گشته مزد فاطميه دست اين بانوست كه معنا كرده سفره دار زهرا بودن او را اميرالمومنين همسر ، ابوفاضل پسر ، به به بنازم اين مقام و جاه و شأن احسن او را عباى مرتضى را وصله كه ميزد همه ديدند كه نخ ميكرد جبرائيل بعضا سوزن او را زيارت ميكنم جاى رباب و نجمه و زينب مزار اطهر او را ، معلا مدفن او را اگر ديروز جارو كرد زير پاى زينب را كنون جارو كشند اينسان ملائك مسكن او را چنان جانسوز مرثيه ميان كوچه سرميداد كه ميديدند مردم گريه هاى دشمن او را به او گفتند عباست صدا ميزد حسينم كو؟ نشانش داد زينب پاره ى پيراهن او را اگرچيزي جز اين ميماند از عباس ، ميدادند فقط دادند دستش تكه تكه جوشن او را @hosenih عمود آهنين ، تير سه شعبه ، نه نه اينها نه فقط شرم از رباب انداخت بين خون تن او را ** رباب از در كه مي آمد دل ام البنين ميريخت غم لالايي اش ميبرد بالا شيون او را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با فرض اینکه غصه ی دختر نباشد با فرض اینکه خاطرات در نباشد اصلا همینکه حضرت مادر نباشد کافیست تا جان در تن حیدر نباشد همصحبتش چاه است یعنی محرمی نیست او حجت ا... است، این غم کم غمی نیست @hosenih دردی که دارد در گلویش ناتمام است غرق سکوتست و به فکر انتقام است میداند و چشم انتظار یک امام است این قصه تا مهدی(عج) نیاید نا تمام است سخت است حیدر باشی و ساکت بمانی توفان خیبر باشی و ساکت بمانی با اینکه بعد از مصطفی بابای دنیاست با اینکه شاهدهاش می دانند مولاست از صبح پای نخل و شب با چاه تنهاست بیتاب عاشوراست یعنی فکر فرداست وقتی حسین اندیشه ی یعسوب دین شد قرعه به نام حضرت ام البنین شد حق پهلوانی در خور پیکار میخواست جنگ آوری که حیدر کرار میخواست دلدار دلبرها سپاهش یار میخواست یعنی امیر عشق پرچمدار میخواست زهرا دعا کرد و علی حاجت روا شد در قصه پای حضرت عباس وا شد @hosenih اول به قلب کودکش تفسیر آموخت در سجده هایش ناله ی شبگیر آموخت کم کم به چشم نافذش تاثیر آموخت آخر به دستش کار با شمشیر آموخت این دستها با دست عالم فرق دارد عشق حسین آدم به آدم فرق دارد از کودکی مولا صدا میکرد او را هر لحظه و هرجا صدا میکرد او را خم میشد و آقا صدا میکرد او را در خلوتش لیلا صدا میکرد او را مجنون که باشی غیر از این کاری نداری جز شوق لیلا منطقی داری؟...نداری! محراب دلخون بود، شاه لا فتی رفت شهر کرامت زیرو رو شد، مجتبی رفت شمشیر شک در سینه ها تا انتها رفت پس دست حق سمت امام کربلا رفت خورشید رفت و غم به قلب ماه افتاد عباس همراه امامش راه افتاد آواره و مجنون صحرای حسین است تشنه ست با این حال سقای حسین است عمریست میداند که دل جای حسین است راه ظهور از رد پاهای حسین است قربان چشمانی که در توفان بصیرند این چشمها، این دستها خیر کثیرند قامت بلند کاروان صاحب لوا شد در راه پیش کودکان صد بار تا شد همبازی و همراه دختربچه ها شد در اوج بازی بر زمین افتاد و پا شد لبخند کودکها به افتادن می ارزد این منطق عشق است: جان دادن می ارزد نقطه سر خط، شب شده...شش ماهه خواب است تاریک شد خیمه...زمان انتخاب است چشمان مومن سمت چشم ماهتاب است او دست بر سینه ست، او پا در رکاب است عباس ماند و اقتدا کردند یاران از پیش، جانها را فدا کردند یاران @hosenih فردا شد و شد آنچه شد ...خورشید تنهاست تنها که نه...با ماه خود غرق تماشاست غرق تماشای علی ها بین صحراست آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست پس آبرویش را به روی دوش انداخت او که یمین میباخت اما دین نمیباخت... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ برپای سرو تا تبر آمد شکسته شد قدش بلند در نظر آمد شکسته شد @hosenih از داغ پاسدار حرم چشمه ها گریست حتی ز کوه ناله بر آمد شکسته شد شق القمر ادامه ی محراب کوفه بود در دشت نینوا قمر آمد شکسته شد وقتی که دید غرقه به خون ماه خویش را از پا نشست مهرِ سرآمد شکسته شد خودرارساند سوره ی کوثر به علقمه مادر همین که از سفر آمد شکسته شد @hosenih ام البنین چهار پسر، نه فقط حسین وقتی برای او خبر آمد شکسته شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه ی حساس میگه گمونم روضه خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: @hosenih قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خود من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه ی مجلس میشینه تا وقتی حرف مشک پاره میشه رو لب گل میکنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاه مهربونش مونده یادم الا ام البنین شرمنده ام من خودم دسته عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره میزد شمر نامرد پایین نی رد خونو میدیدم عمو بالای نی خون گریه می کرد @hosenih میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکه پاره قابه میسوزه قلبمو آروم نمیشم دلیل شرم من اشکه ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می شد علی اصغرم گریون نمی شد حسین من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینبَن که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال @hosenih چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن...یه گوشه دم گرفته حسین من حسین من حسینم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ باران که می بارد پریشانم حال خودم را خوب می دانم ابری ترین باران پنهانم من روضه خوانم روضه می خوانم @hosenih در بین ساحل موج غم افتاد در علقمه مشک و علم افتاد دستی قلم نذر حرم افتاد همناله با ذکر عمو جانم بغضی میان هر گلو لرزید در دست ساقی تا سبو لرزید با العطش قلب عمو لرزید من هم به فکر داغ طفلانم تا بر سر فرقش عمود آمد روی لبش ذکر سجود آمد از خیمه ها تا بوی دود آمد فریاد زد میسوزد این جانم @hosenih روی زمین بال و پرش می ریخت ذره به ذره پیکرش می ریخت با تیرها چشم ترش می ریخت یاد خسوف ماه تابانم با سوز آهی آتشین از راه همناله با امّ البنین از راه زهرا رسیده دلغمین از راه مادر رسید و دید گریانم در گریه ام گل کرد لبخندم وقتی به من می گفت "فرزندم" خود را به پای مادر افکندم از راه آمد عید قربانم @hosenih نور خدا دست هوَس افتاد شیر حرم کنج قفس افتاد عباس‌ آخر از نفس افتاد دیگر چه شد شاعر ؟؟ نمی دانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آتشی در دلم از داغ تو افروخته ام آه چون دود رود از جگر سوخته ام @hosenih ریسمانی شده این اشک مدامم گویا مژه ام را به سر دامن خود دوخته ام چار پروانه کشیدم به روی خاک بقیع شمعی از آه در آن بین بر افروخته ام دلخوشم نوکرتو شد پسر مادر تو کم بها یوسف خود را به تو نفروخته ام @hosenih مثل قربانی نذری به رهت شکرخدا پخش در کرببلا شد همه اندوخته ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ السلام ای مادر ایثار یا ام البنین دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین @hosenih جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین تو همانی که به عشق قبله عالم حسین تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین تا دم آخر ندارد کار یا ام البنین مادر یل ها سرت را تا ابد بالا بگیر دست از شرمندگی بردار یا ام البنین جان عباست بیا بس کن ، برایت خوب نیست گریه با این چشم های تار یا ام البنین بیشتر از هر چه غم در سینه ات داری تو را پیری زینب دهد آزار یا ام البنین خوب شد ماندی ، ندیدی که حسین افتاده بود بین مقتل تشنه و بی یار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس از حرم تا قتلگه صد بار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در آتش بین در و دیوار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین در میان کوچه و بازار یا ام البنین @hosenih خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه ای خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر اهل بیت احمد مختار یا ام البنین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آن کنیزم که در سرای علی همچو زهرا شدم فنای علی ریختم عشق را بپای علی شد همه هستی ام فدای علی کودکانی که پرورانیدم همه را بر حسین بخشیدم @hosenih چونکه طفلان من بزرگ شدند با غم بی کفن بزرگ شدند با هزاران محن بزرگ شدند زیر دست حسن بزرگ شدند دوره های دفاع را دیدند راه و رسم جهاد فهمیدند داشت مولا از این جهان میرفت روح پاکش به لامکان میرفت نم نمک سوی آسمان میرفت اشک چشمش، چکان چکان میرفت با اشاره گذاشت نورِ دو عین دست عباس را بدست حسین گفت ای نور دیده، عباسم ای تمام امید و احساسم وی چراغ حرم، گل یاسم در صف رزم، اَشجع الناسم همه جا پرتوِ دو عینم باش کربلا همرهِ حسینم باش @hosenih شبِ هجران فرا رسید آخر دلِ شب با برادرانِ دگر رفت شیر دلاورم به سفر شد علمدار و ساقی لشگر در شب غربت و قرارِ حسین یارِ زینب شد و وقار حسین روز آخر بنا شد آب آرَد آب بر کودک رباب آرد از شریعه کمی جواب آرد یا که تا خیمه درّ ناب آرد چشمتان روز بَد نبیند وای غرق خون شد امیر، سر تا پای وای از هجمه ها به نخلستان قطع شد دستها به نخلستان فرق او شد دوتا به نخلستان پاره شد مشکها به نخلستان شد امیدش که ناامید عباس یاس را دید و شد شهید عباس همه دست بریده را دیدند یارِ قامت خمیده را دیدند رنگ و روی پریده را دیدند گریه های ندیده را دیدند کمرش خم شد از غمِ سقا هلهله شد بپا در آن غوغا چونکه ماه مدینه ام برگشت زینب بی قرینه ام برگشت همرهِ او سکینه ام برگشت علت سوز سینه ام برگشت دخترم بی برادر آمده بود قد کمان پیش مادر آمده بود @hosenih همه موهای او پریشان بود دلش آتش ز دست عدوان بود ناله هایش عجیب سوزان بود بین روضه صداش لرزان بود از اسیری چو کرد شِکوه تمام گفت از مجلسِ شرابِ شام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به شکرانه چهلمین ▶️ چگونه شکر بجا آوریم از این نعمت که هست دستِ تو بالا سرِ همه امت دعای حضرتتان گر نبود، بی تردید نمیشدیم به انبوهِ فتنه ها نصرت @hosenih هزار مرتبه باید ز دست میرفتیم میانِ اينهمه سختی علیهِ این نهضت نکرده ای تو فراموش لحظه ای ما را نبوده ای تو دمی غافل از محبانت به اسم گاه، دعا میکنی به تک تکِ ما به گریه گاه، دعا میکنی به این ملت عجیب اینکه گروهی، بجای شکرِ خدا زبان گشوده به نا شکری از رهِ غفلت برای مردمِ غافل، دگر چه باید کرد که حضرتِ تو نکردی برای این امت خوشا سعادتِ آنانکه باوفا بودند ترا رها ننمودند بعدِ هر بیعت خوشا وفای شهیدان که در دلِ دشمن بخون نشسته و جان داده اند با غیرت قسم به معجزه ی انقلاب اسلامی که این تویی که چهل سال داده ای عزت به لطفِ حق نه چهل سال، سیزده قرن است برای شیعه ی زهرا کشیده ای زحمت به احترام تو و مادر تو سر دادند هزارها حججی و هزارها همت قسم به غیرت مردانِ مرد تا امروز نشسته اند بپایت هزارها هیئت نه چرخِ کُندِ معیشت ز پایمان انداخت نه بی وفائیِ برجام دادمان حسرت به عشقِ شعبِ ابیطالبیم در تحریم به عشق کرب و بلاییم حامیِ دینت @hosenih فدای العطشِ خیمه های اربابیم فدای لعلِ لبِ خشک و تشنه ی جدّت و پای کار علمدارِ عشق، میمانیم به عشقِ ساقیِ عطشان، به حُرمتِ حَرمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تقديم به در ▶️ از فتنه پاييز در اين باغ ،پيام است اين حادثه سرخ سرآغاز قيام است سبز است قيامى كه در اين چله عزت در معركه ها سرخ ولى گام به گام است @hosenih هرچند كه تلخ است به دل،داغ شهيدان در فصل شهادت فقط ايام به كام است جان مايه عشق است خطر كردن عشّاق راهى كه به جز هديه خون نيمه تمام است اين نهضت اميد چهل ساله شد امروز در سايه خورشيد، پر از شور مدام است @hosenih سرخیم در این باغ پر از خون سپیدار هستيم بر آن عهد كه در جان كلام است بى شبهه عدو نقشه كشيده ست چهل سال دوران بزن در رواِشان نيز تمام است خونخواه شهيدان سفر کرده مى آيد مى آيد از آن دور ،يقين حسن ختام است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سائلی بیچاره ام در بین راه افتاده ام بی کس و تنها شدم بی سرپناه افتاده ام باید امشب گریه ی سیری کنم بر حال خود بی حیایی کرده ام در قعر چاه افتاده ام @hosenih هر چه دادی آبرویم در عوض هر روز و شب آبرویت برده ام حال از نگاه افتاده ام دردسرشد این دو چشمی که به هرجارفته است دیگر از حال دعا و اشک و آه افتاده ام بر زبان گفتم تو را میخواهم اما در عمل هی دلت خون کردم و در اشتباه افتاده ام @hosenih ناله هایم بین روضه بی اثر مانده ز بس بعد هیئت ها دوباره در گناه افتاده ام خسته ام از این گرفتاری ببین شرمنده ام در بغل گیرم که من بی تکیه گاه افتاده ام چاره ی کارم فقط راهی شدن تا کربلاست باز یاد آن حریم و بارِگاه افتاده ام ِ@hosenih خواب دیدم از دم باب الحسین بر سر زنان رفتم و با گریه پایین پای شاه افتاده ام وای از آن لحظه ای که خواهری ناله زده بی برادر در میان یک سپاه افتاده ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دليلِ استغاثه ي، غروبِ بي قرارها زلالِ عاشقانه و ، خروش چشمه سارها سروده ي قديميِ فصول سرد سالها لطافت نگاه تو لطافت بهارها @hosenih منم كه محو ديدن ،گلي به روي شاخه ام لبي كه فخر ميكند، به سرخيِ انارها به رسم مردم عجم،شكارگاه حاضر است تو هم به رسم شاهها،بزن بر اين شكارها تو زلف را به هم بزن كه چشم خيره مي كني بكش به دار گردنم، به دست تارتارها @hosenih چه گويم از مقام تو كه جمعِ چهارده تني فداي قدو قامتت، خدايِ باوقارها به مقدمت درآمده لباسهاي عيدمان بيا نگاه كن به ما، به رختِ نو نوارها زخود سوال ميكنم كه اوج رحمت تو را چگونه وصف ميكند كلام شهريارها؟ @hosenih هلال ماه شاهدي،تمام سال گريه ام گذشته از دوازده،رسيده تا هزارها براي وقت آمدن،سياه لشگر توام شما اجازه مي دهي،بمانم اين كنارها؟ اميد بسته ام به آن، غروبِ روز جمعه كه خبر به عرش مي رسد زجانب منارها @hosenih كه آي مردم زمين، كه آي اهل آسمان به سر رسيد عاقبت،تمام انتظارها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih